The mirror or bouncing of the ball did not hit the target.آینه یا کمانه کردن توپ به هدف نخورد .

شروع می کنی به تایپ کردن همه چیز آرام هست . 

فقط این را می فهمی . قرار نبود . جا بمانم . از چند جلسه قبلی حالا با این موضوع عقب ماندن هم کنار نمیایی و دوباره یکسری اشتباه دیگر هم مرتکب می شوی 

. بازی اینجا تمام نمی شود . 

سالها بیشتری دوباره به همان اشتباه شروع نکردن . یا ادامه ندان . من شروع کرده بودم . نه من ادامه ندادم . شروع کرده بودی . قبول اما ادامه ندادی . این بازی بی رحمانه ای است . که ادامه دارد . 

با این اوضاع احساس می کنی . دوباره و دوباره این اشتباهات تکرار می شوند . 

بیخیال . اشتباهات را ادامه نده . 

این جا پایان هست . 

بقیه اش اضافه است . 

این کار نباید از اینجا بیشتر . ادامه پیدا می کرد . 

نباید این حد . وقت اضافه کاری به درد هیچ کسی نمی خورد . و چه چیزی به خاطر بقیه مشکلات نا معلوم می شه . 

نیاز به تامین هست . 

تامین وقت . 

من وقتش را ندارم . 

به خاطر تمام اشتباهات گذشته دست ... آخر نمی شه . ادامه داد . 

فقط چند ثانیه باقی می ماند . لحظه یکه وقت داشته باشی . درجا می زنی باید زمان را مشخص کنی . 

یک موضوع مهم دیگر توپ در برخورد با چیز دیگری به موضوع دلخواه برخورد نمی کند . 

بهترست . هدف را نشانه بگیرید . 

وقتی هدف را نشانه نمی گیری . اصطلاح بچه بودن . انتظار داری . آینه شود . توپ . 

توپ آینه نمی شود . شاید کمانه نمی کند . به چیز دلخواه نمی خورد . 

نماد عدم تمرکز بودن خیلی هاست . عدم تمرکز شاهکار نمی کند .بماند از اینکه برای کم شدن اعصاب خوردی . خود را به همان بی خیالی و بی تمرکزی سوق داده شده . خود اینجا اشتباه ست . هدف شاید فکر و تمرکز بهتر ست .