وحشیانه مصرف نکنید . یعنی تمامش نکنید . این چیزی بود . من یاد نگرفتم . خلاصه از مغزم وحشیانه مصرف کردم . بنده خدا مغز من این آخرش بود . استفاده از این چیز ها به کنار طرز استفاده اش از قضیه ها دنبال کردن . چیزهای عجیب و غریب این دنیا بیا این مطالب را ویرایش یا تهیه کن . تازه با ایندیزاین . آشنا ID چه نرم افزاری به طوری فکر می کنم . این برای سیستم . من سنگین هست . مثل AIتوی همین
مختلف از اختلاف پس هم را نقض می کنند . وقت هم به فنا می رود .
Different things contradict each other because of the difference. Time also passes away.
داک 9 نهم. منظور همان داکیومنت یا سند 9 هست . پس هسته این هست .
درآمد امکان اش نیست .
کیسه بوکس : خالی کردن هیجان
پروژه سپر: ناقص هیج کاری براش صورت نگرفت
تمرین کد : این هم ناقص مانده است . امروز .
هوش مصنوعی : تقلب هست . الان بخواهم .از این استفاده کنم .
میزان وقت و انرژی : بازدید . بالا بردن بازدید . انرژی بیشتری طلب می کند . شناخت بیشتری .
داک 9 یادآور چی هست : چیزی می رساند . تایپ تک دست می خواستم . الان احساس خستگی دارم . هیچ ورزش نداشتم . کمرم خسته تر از آن حالت طبیعی هست .
چشم هام حالت خواب دارد .
رضایت از کارایی امروز : تعریفی در کل ندارد . یک . جایی رسیدم . آره .
سوالات خوبی از هوش مصنوعی پرسیدم : در مورد زبان کد نویسی اتومبیل و برق زبان کد نویسی . تلویزیون . زبان های متفاوت و کاربردی سوال پرسیدم . حتی batch فایل ها . مرتب کردن . برای همه یک مثال از آن خواستم .
یک چیزی فهمیدم . باز نقطه کور را پر نمی کنند . هر چی؟ بپرسی . سوالات و دنیا را از یک دریچه زاویه دید خودت نشان می دهند . بعد مثال های کاربردی تری یا حالت تمرین . استفاده می کنم .
در مورد جوی استیک . یا این . تعمیر گوشی چرا ؟ وقتی یک گوشی تعمیر می شود . دوباره مثل اولش نمی شود . را خیلی کامل توضیح داده بود. به خاطر چسب قطعات نامناسب فشردگی . اگر بخواهند . یک چیزی را تعمیر کنند . مجبور هستند . چند قطعه ای دیگر را باز کنند . در بورد گوشی . خیلی سخت می شود .
از همه جالب تر . خیلی . نامید کنند ه . دائم داری . یک چیز از این می خواهی . دلیل را کلی می بینی . احترام گذاشتن . به خواسته خود فرد . احترام به خود جای ندارد . ارزش خودت را بفهمی . بعد از ارزش خودت . کجا وارد حقوق شخص دیگری می شوی .
چیزی می خواهی . احتمال دارد . نقض کننده یا چیز خوبی نباشد . خواسته من مال من نیست . یا مال من هست ؟
این میزان کار سوال پرسیدن ها کجا می خواهی ؟ از سوالاتت بهره برداری ؟ کنی ؟
نتیجه گیری داری ؟ پایان امروز این درس را از زندگی ام گرفتم ؟
این اشتباهات را نباید تکرار کنم . باید دیگر از این واژه ها استفاده نکنم .
خیلی سخت بود . برای من وقتی خلاقیت هوش مصنوعی را در قصه نوشتن دیدم . ترسناک بود . خیلی راحت با چند تا شخصیت . و با چند تا کلمه داستان کوتاهی ساخت . در عرض چند ثانیه خیلی تعریف شده . بر اساس چیزهای کمتر کسی می داند . این شخصیت ها به چه دردری می خورند . این پیشینه همه را می شناخت .
مشکل من را حل نکرد . من را بین این همه اطلاعات تنها تر گذاشت . یک فصل می خواهد . بروی دنبال هر کدام از این سوالات پیچیده تر کردن مسائل ساده استاد هستی . به دردت نمی خورد . چرا داده ها را از دست داده ای .
دریغ از یک کار کاربردی . چرا گره خورده ای . پشت تو چرا اینطوری شده ریشه مسائل را نمی توانی درک کنی .
ریشه کاربرد . فصل یا زبان بردهای هوشمند برق چه ؟ چیزی هستند . زبان کامپیوتر های به ماشین ها راه اندازی می کنند . چی هستند ؟
به دردی نمی خورد . در حالی تمرین خودت را انجام نداده ای . خلاقیت . یا هنر این قضیه من دارم . کاری انجام می دهم . در راستای حواس پرتی . اما این کار من را به جاده انحرافی وقت بیشتر تلف کردن می برد . هیچ انگیزه یا شور و هیجانی هم برای من درست نکرده است .
چقدر کارهای عکس و گرافیکی بیزار هستی .
ته کشیدن از لحاظ فکر . چیزی بیا تحملم کن . این چند دقیقه . نه . تحملش سخت هست . هر کسی برای خودش غیر قابل تحمل هست . بیخیال . واقعیت این هست . حوصله می خواهد . هر کسی غیر قابل فهم هست . برای خودش حالا چطوری می خواهی . یک نفر دیگر را هم بفهمی . غیر قابل فهم هست. . چرا ؟ سعی می کنی . اگر خودت را بفهمی دیگران را هم می فهمی . خود فرد هم نمی داند . چی می خواهد ؟ هر کاری هم انجام بدهی . دیگر فایده ای ندارد . یک کم انتظارت بیش از حد رشد کرد. بیشتر واقعیت هم همین هست . تدارکی ندیده ای. نوشتن . چه کمکی به من می کند . هیچ کمکی به من نمی کند . به نظر خودم . قابل فهم نیستی . به خاطر این می خواهی . فقط تصمیمات بهتری بگیری . چرا ؟ وقتی می رویم . سراغ علاقه هات . این علاقه ها بیشتر از قبل تو را تحت تاثیر قرار می دهند . علاقه ها بیشتر از قبل . به از دست دادن انرژی برای دنبال فکر کن. این هم بدست آوردی . فکر کن آن هم بدست . آوردی . حساب بانکی ات هم رسید . اول صبح . سایت خرید . آرزوی وقتی می خواهی . کاری را شروع کنی . افکار یا الان خودم . اگر این کار را انجام نمی دادم . کار بهتری می توانستم . یاد بگیریم . هزار تا چیز میاد به ذهن آمده به غیر از کار درستی توان انجام داد با هر حالی فکر کنی . انرژی ات را چطور می توانی . خالی کنی. خالی می کنی . خالی اش می کنی . با هر فکری نتوانستی با این نوع. یک کار درست انجام دهی . دقیق فکر کن . این کار این همه تلاش به خاطر هیچ دستاوردی نداشته ای . فقط امروز را حساب کن . هیچ کاری انجام نداده ای . چرا؟ علت درست عمل نکردن . "21 قانون انکار ناپذیر رهبری" جان سی مکسول "
2 نفر را مقایسه می کند . به خاطر این روی یک کار نتوانسته انجام دهد . من به درد این کار می خورم ؟ سوال مهمی هست . یادگیری ؟ کار درست تمرکز نداشتن را یک اصل مهم می داند . تا چه حد این نوشته ها درست هستند . اگر روی یک کار آرامش داشته باشیم . یک کار را عمیق یاد بگیری . موفقیت بعد آن یکی شخص را حتی بدون سواد داشتن تمرکز روی یک کار توانسته خیلی موفق باشد .
آن شخص هم ربط می دهد . الان جان خودش را از دست داده به خاطر تمرکز نداشتن . ربط دادن نوع نوشتن نویسنده مهارت نویسنده . ارتباط فوق العاده است . یک خط این جملات از این کار هم بهتر . به نظر من بدون نخواندن جملات و آشنایی با توجه به اشاره من یا هر کسی خوب من می گویم . خوب هست . هر کسی یک نوشته ای دوست دارد . باید قبلش یک آشنایی از کتابی داشته باشی . می خواهی . بخری ؟
قبل من خیلی بد . کتاب می گرفتم . بعد. بهتر کتاب می گرفتم . با توجه به علاقه ام . باید یک میزانی وقت صرف کنی . حتی از کتابخانه امانت کردن هم . یک مهارتی می خواهد . کسی می داند . یعنی مشکلی نداشته با این قضیه خنده دار هست . این چیزها براش .
اما به نظر من کتاب کاربردی و کاربرد از کتاب یک مهارت هست . یعنی کسی از کتاب یا نوشته یا هر چیزی عمل می کند موفقیت بالاتری دارد . فقط خواندن مهم نیست . عمل کردن مهم تر هست .
تغییرات بد . حالا یک جای خالی باز شده . با این جای خالی چی کار کنم . چرا ؟ معنی خاصی ندارد . شانه درد . شب تا صبح روی شانه راست می خوابم . صبح درد می گیرید . بیدار نمی شوم . به خاطر این تغییر همه چیز به هم خورده . به موقع نبود . پیش از این باید مواد لازم را داشته باشی. الان دوباره نیست . چرا ؟ باید همیشه . برگردم . برش دارم . یک چیزی کم هست . یک چیزی اضافه هست . تا من بیام . کم واضافه کنم . چرا لیست ندارم . چرا ؟ برنامه ریزی نمی کنم . چرا ؟ دیروز نتوانستم . امروز معلوم نیست . همیشه برنامه ؟بر عکس در میاد ؟ همه اش تقصیر کسی دیگری هست . به غیر از خود من یک بخش داخل کتاب 10 ایکس هست . آنجا می گوید : وقتی تقصیر را گردن کس دیگر می اندازیم . قبول می کنیم . از ما کاری بر نمیاد . پس همین طوری می شود . الان شده . حوصله ندارم . صبح با یک بحران روبرو شدم . چطوری بیدار شوم . بیدار می شوی . شانه درد . سر درد . همه چیز را به غیر از قرار شد . برنامه جبرانی دیروز کارهای دیروز هم فنا شد . امروز قرار شد . انجام بدهم . امروز . توسعه اش بدهی . چی را توسعه بدهی . توسعه دهنده پروگرمر این واژه مال کجا بود . چی را به چه چیزی وصل کنی . فقط هر چیزی انجام می داده ای . هر کاری میکنم . صدا را بشنوم . نمی شنوم . سه تا 33 امروز دیدم . آخر دقیقه ساعت . یک 400 ساعت 4 منظورم هست 1915 دیدم حیف 1715 دیدم . 17 17 دیدم . پس بیخیال . دارم . همزمان . فضولی می کنم . هیچ چیز نمی شنوم . یک چیزهای دست گیرم می شود . گوش هام مثل آن زمان حسابی کار می کند . کتاب چیزی صدا نیست . تداخل قدرت کافی ندارم . چرا ؟ زمانی می خواستی . کار نکردی . باید حسابی یک حرفه ای باشی . به خاطر چه چیزی می خواستم . بگویم . این کار را برای من به خاطر من چه چیزی را این جوری هنری هست . هیچ چیز ننویسی اما یک چیزی بنویسم . کجای هیچ چیز بودم . با سر به دیوار کوبیدم . دیوار نامرئی دیگر حوصله ای برای بیدار شدن ندارم . هیچ چیز مشخص نیست . به خاطر همه چیز در حال لرزش هست این بالا یک چیز پایدار نیست . چرا آن بالاتر همه چیز لرزان تر از این چیزی هست . این پایین هست . نوک لرزش بیشتری دارد . منظورم میز هست ذهن خودتان را درگیر نکنید . چه چیزی میخواستی ؟ 2 تا بیشتر . سعی کردم اما نشد . بی هدف بودن بی مطالعه بودن . بی تدبیر آماده شدن . لازم . نیاز به خاطر وقتی می خواهم . کار را با خاطر خودم . با کارایی می خواهم . چیزی را می خواستم . صبح سرم درد میکرد. خسته بود. واقعی بود . پا درد داشتم . کتف درد داشتم . حوصله نداشتم . همه اش اینجوری طی شد . در حال حل شدن . در روزمرگی بود. من حل شدم . تغییر نکردم . با تمام وجود چیزی را می خواهم . نه هیچ چیز را نمی خواهم. تمام شد . وقت در حال تمام شدن . هست . قبل یک حس بهتری داشتم . قبل تر ضربه می زدم . به نوشتن . کیسه بوکس ش می زدم نوشتن . خوب می دانید. نوشتن و ضربه کردن . تمام تاندون های انگشتان را خورد می کند . منظور حس بهتری داشتم . تایپ بدون نگاه کردن . حالت ضربه ای نمیاد . بیشتر احساس می کرد . این حس و ژست باید باشد . این ژست و حس همیشه نیستش باید . بسازیش باید کار کنید . باید حالا دنبال حل کردن . یک مشکل را حل کنی چیز دیگر یا مشکل تغییر حالت می دهد . حالا باید مشکل و محدودیت خودت را مشخص کنید . به طور کلی صبح ها حضور ندارید . بنویسید . مشکل حاد خود را مشخص کنید . بعد می دانید . زود تر بخوابید . روح جنگل کاری علاقه داشتی بازی کامپیوتری را حذف می کنی . آدم بی حالی می شوی . انگیزه ات را از دست داده ای ارتباطات هدف پاکنویس روشن سازی در مه زندگی کردن یک چیزی ببینید . یک مشکلی برای آدم مشکل دار وجود دارد . این مشکل را نه می شناسد . نه قصدی برای حل کردن ش هست . چه توقعی دارید ؟ زندگی بازی و ریاضی هست . جیم ران . باید عددهای حل کردن زندگی کتاب صفحه ها را یک صفحه یک صفحه 10 صفحه باید پیشرفت داشته باشید . اگر بهتر نشوید بدتر می شوید . پت رایلی .مربی بسکتبال .شیفت + اینسرت . پیست . کنترل +اینسرت
دکمه کیبرد هست . کنترل +سی . کنترل + وی . کپی پیست خودمون . ادامه مطلب ...
به زور دنبال چیزی گشتن . خوابم میاد . چرا باید این را شروع کنم . بیخیال . چرا ؟ اینقدر خوب ، همه چیز خلاف چیزی می خواهی ؟ یعنی همه چیز را تعطیل کردی ؟ همه چیز پیش می رود . به غیر از چیزی میخواهی ؟ چی می خواهی ؟ آن چیز وقت برای انجام آن ساعت خمیازه شروع می کنی . به نوشتن . 6 دقیقه گذشته . من رفتم . برگشتم . هم بردیش هم خوردیش . سنگم را پیدا نمی کنم . همیشه پیدا می شد . اما این بار پیدا نمی شود . چرا این سنگ خاصیت این را داشت برای . من یک سنگ معمولی بود . استرس را کم می کرد . مثل سنگ شکر گذاری . اینجور چیزی بود . اما حالا نیست . یک سنگ دیگر باید پیدا کنم . یک بار دیگر گم شد . خودش پیدا شد . زیر لیوان بود . خودکار پیداش می شود . خنده دار هست . اما وقتی یک سنگ را همراه خودت ببری . اعتقاد داشته باشی . مشکلاتت حل می شود . مشکلات هم حل می شوند . ساعت عجیب و غریب شده . احساس می کنی . پلک هات سنگین و سنگین تر می شود . نور نور خواب هست . بیخیال . باید بروم بخوابم . ورزش بدهی دارم . همه جام جمع شده . زانوم را گرفته بودم . داشتم . مچ پام را پایین و بالا می بردم . احساس کردم . روی زمین سر خوردم . یکی از پاهام دراز تر شده بود . داشتم سر می خوردم . مجبور شدم . آن یکی زانوم هم این کار را انجام بدهم . یک حرکت دیگر حالت لیفت و تعادلی داشت . برای ضعف کمر بود . این حرکت بعدش . احساس گرفتگی کمر به سراغم آمده بود . دوباره یک 6 ماهی یا یک سالی اینطوری کمرم پایین مشکل براش پیش آمده بود . همیشه جمع بود . یک سال ماهیچه ات بگیرید . چیز خنده داری هست . این بار یک هفته ای حالا پشت زانوم دارد . اذیت می کند . آدم کوکی شده ام . هر چی بیشتر کار می کنم . خشک تر شده ام . جدیدن یک تغییر داده ام . به خاطر ترس های روانی گذشته ام . یا مشکلات روحیه ای ام بوده اگر این تغییر پایدار باشد . جالب هست . حالت اشتباه ، حالت روتین و عادت زندگی ام بود . حالا با حالت عادی روزهای تازه ای دارم . هیچ چیز مثل قبل نیست . احساس می کنم . به خاطر درد سرماخوردگی این مشکل دوباره هر از چند گاهی بر می گشت . بس نیست . درد عضلانی یا استخوانی یا درد های بدون هیچ احساسی ناشی . از چیزهای دیگر اثرش نیست . هیچ رد پایی ازش نیست . آسیب های ماندگار داشته ترس ناسی از بمباران سال 1366 یا چیز ناشناخته ای . قصه می گویی . ترس ناشی از ناآگاهی شاید . چند دقیقه دیگر بالاترین ترس هم الان کار یا عادت روزانه باعث رشد . می شود . ناشی از فقط پول را دیدن روی رشد خودت حاضر نیستی سرمایه گذاری کنی . حاضر نیستی . همیشه باید چیزهای را آمده کنی . چه خبر هست . یک سر بکشم . میام . خبر نیست . دوست دارم . حالتم را تغییر دهم . چه حالتی . را دوست ندارید . چه حالتی دارید . فقط دنبال بازیگوشی . چیزهای کنترلش دست کس دیگری هست . چیزهای را خودت می توانی کنترل کنی . بس کن .
کافی هست . اتفاقات مثبت دنبال شود . شکوفایی اقتصادی و رشدی داشته باشی . همه دردهات یادت میرود . روی دیگر سکه . همه درد ها ناشی از افکار هست . درد جسمی وجود ندارد . اگر شرایط طوری دیگر اتفاق می افتد .
ادامه مطلب ...