تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

وقت کافیEnough time

به خودت نگاه کن ؟ الان چندتا گل به خودی زده ای ؟   الان باید چند تا دعوای دیگر هم داخلش شرکت می کردی ؟ انجام می دادی ؟ اما متاسفانه گل به خودی ها همه توپ هایی بودند ؟ چند سال پیش شوت زده ای ؟ یعنی بعد از چند سال یک توپ داشته بر می گشته به سمت تو با سرعت زیاد ؟ این دیگر چه وضعی هست ؟ یعنی توپ های دیگری هم داخل بازی وجود دارند ؟ موقعی که انتظار نداری ؟ چرا باید کار کنی ؟ بعد از این شوتی زده ای ؟ یعنی ممکن هست ؟ چند بار توپ توی هوا بچرخد ؟ دیگر من اینطوری بازی نمی کنم ؟ یعنی چرا خیلی بهتر از خودم یا دیگری توپهای سمت دروازه خودم پرتاب کنی ؟ همه اش شد ؟ گل به خودی ؟ به ضرر من عمل کرده ای ؟ من بیشتر وقت می خواهم ؟ چرا وقت بیشتری به من داده نشده است ؟ فقط می خواستی ؟ دیگر حوصله ای ندارم ؟ چرا سیستم ورزشی داشتی ؟ باعث درد شده است ؟ یعنی دیگر چه می خواهی ؟ چرا نمی توانی ؟ نیم ساعت دیگر از وقت باقی مانده باشد ؟ چطوری بازی می کنی ؟ چرا دیگر نمی خواهی بازی کنی ؟ آخر بازی، بازی را رها کرده ای ؟ هنوز بازی زندگی تمام نشده است ؟ درست هست ؟ یک کم درد دارم ؟ اما هنوز یک کاری شاید بتوانی انجام بدهی ؟ یک چرت بخوابم همه چیز دوباره کنترل می شود ؟ بعد از خوابیدن ؟ یک کاری اش می کنم ؟ جبران می کنم ؟ یکبار دیگر یک خرابکاری یا یک شوت دیگر به سمت ... تلافی کردن ؟ حالا تلافی نکنم ؟ چرا جمع کردن ؟ حوصله این روزها برای خودم کار سختی شده است ؟ وقتی هر چه جلوتر می روی ؟ کارهای ساده خیلی سخت تر از گذشته شده است ؟ قبل خیلی بازی کردن راحت بوده ؟ چرا این حقیقت را دیر فهمیده ام ؟ خیلی دیر شده است ؟ خیلی دیر نشده است ؟ فقط مشکل این هست ؟ یکی نمی دانم ؟ چی کار کنم؟ دقیق حدس زده ای اینبار هم دوباره هیچ برنامه ای یا چیزی مشخص نیست ؟ چه کار می کنم ؟ وقتی ... وقت خودم را دائم داری کم و کمتر می کنی ؟ یعنی با هیچ کاری انجام دادن ؟ یک فکری داشته باش ؟ کافیست ؟ 

 

 Look at yourself? How many own goals have you scored now? How many more fights should you have participated in now? You did? But unfortunately, all the own goals were balls? How many years ago did you shoot? I mean, after a few years, a ball came back to you at high speed? What is this situation anymore? I mean, are there other balls in the game? When you don't expect it? Why do you have to work? After this, you took a shot? I mean, is it possible? How many times will the ball spin in the air? I won't play like this anymore? I mean, why are you so much better than me or someone else at throwing balls towards my own goal? It's all over? Own goal? You acted against me? I want more time? Why haven't I been given more time? You just wanted it? I'm not bored anymore? Why did you have a sports system? It hurts? I mean, what else do you want? Why can't you? There's half an hour left? How do you play? Why don't you want to play anymore? At the end of the game, you gave up? The game of life is not over yet? Is that right? I have a little pain? But there's one thing you can do? Take a nap and everything will be under control again? After I sleep? Do something? Make up for it? Another sabotage or another shot at... revenge? Why not take revenge now? Why is it that I'm bored these days? When you move forward? Simple tasks have become much more difficult than before? It used to be easy to play games? Why did I realize this truth late? Is it too late? Isn't it too late? The only problem is this? I don't know one thing? What should I do? You guessed it right, this time again there is no plan or anything clear? What do I do? When... you are constantly reducing my time? By doing nothing? Have you thought about it? Enough?

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.