تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

تمرین روزانهDaily practice

نکته این مطالب هیچ گونه پایه عملی ندارد . فقط فکر ها و تجربه های خودم هست . چرا شروع نشده ، تمام می شوم ؟ اینجور چیزی از زندگی ام و آموزش های دیدم . یاد گرفته ام . دوست ندارم وارد کاری عمیق شوم . روی چیزی رفتن . روی کاری رفتن . یک حس بد می گیریم . وای دوباره شروع شد . دوباره باید با تمام مسائل یک کار کنار بیام . دوباره باید یک ساعت با این کلنجار بروم . بدترین چیز زندگی ام بود . هیچ وقت نشد . خدایا پنجه های پاهام دارد . یخ می کند . دمپایی را فرستادم مرخصی . پنجه پاهام . جمع شده . قبل اعصابم خورد می شد . وقتی سردم می شد . الان . فهمیدم . خیلی باعث شده . کمر درد بگیریم . اگر پنجه پاهام در حال چسبیدن به هم هست . حرکاتی غیر ارادی را انجام می دهد . بعضی موقع ها به ضررم تمام می شود . دیروز یک حس عجیب توی پایین مهره های کمرم داشتم . بعد از چیزهای دیگر ... هیچ ... کارهای شرطی شده هر روز عادت های همیشه . اگر دمپایی داشته باشی . اسکات . یونیورسیتی . انگشت های پا توسط کفش ها به هم فشرده می شود . یا دمپایی هر چه باز تر شوند . نمی دانم . چه اتفاقی می افتد . یا کفش اجازه جمع شدن انگشتان پا را به آدم نمی دهم . این باعث می شود . چه اتفاقاتی در بدن ما بی افتد . کمر یا مغز ما خسته می شود . مثل یک حرکاتی را دارد . برای ریلکس کردن و هیچ موقع از شکر گذاری کردن قافل نشوید . پاهایتان را احساس می کنید . یا پای دیگر دارد . پنجه پای خود را لمس می کند . انگشت پای شما حرکت می کند . قشنگ ترین احساس حرکت کردن هست . یا حالت درنا یا لک لک . قبل با دیدن عکس های باشگاه با یک پا ساق پا رفتن خیلی راحت بود . اما الان با دیدن جملات بزرگان در باشگاه یا در کل نرفتن به باشگاه نبود . وزنه مناسب با یک پا ساق پا رفتن . مثل درنا یا هر چیزی یا پرنده ای برای شما یک آرزو می شود . آن هم ناخودآگاه فقط در باشگاه بدنسازی ممکن بود . امروز قدیم . فقط روی یک ماهیچه یا حرکت مثل پشت بازو تک دمبل اگر تمرین نمی رفتم . قدیم حرکت می زدم . برای این حرکتی کرده باشم . یا اسکات فقط یا حرکت زیر بغل تک خم . اما الان بعد از گذشت مدت های اگر مدتها هم باشد . ورزش نکرده باشم . یک مسیر برای خودم طراحی می کنم . از تمام حرکاتی بلد هستم . یک حرکت می روم . خیلی طول می کشد . اگر کاردیو هم دقت کرده باشید . من قدرت کاردیو رفتن ندارم . فقط استراحت بعد حرکت بعدی را انجام می دهم . همه را می روم . که . اول صرف احترام به مربی هست . هر چی مربی گفت : درست هست . اگر زیر نظر مربی کار می کنید . استراحت ماهیچه را جستجو کنید . اما یک تمرین روزانه برای من بهتر هست . به جای کارهای قدیم . هر روز اسکات آن هم 20 یا 50 ست بدون وزنه استاندارد . روی کل بدنم . با یک حرکت کار می کنم . اشتباه و غیر اصولی هست . اما خم نمی شوم . رو به جهتی که بشکنم . قبل فکر می کردم . الان شانه ام دارد . خورد می شود . باید فقط شانه بروم تا قوی شوم کاری اشتباه بود. تاز وقتی 3 حرکت شانه می روم چهار حرکت چیزی دیگری می روم تا استراحتی کند . بعد می روم . روی قسمت بعدی . فقط در کل برنامه من یک حرکت از هر چیزی اشتباه هست . چون من امکانات درست حسابی ندارم . داخل خانه تمرین می کنم . بدون تجهیزات . پس هر طوری مربی می گوید . اول احترام به مربی بعد . در کل اگر بدون نظم کار می کنید. یک چیزی بعد از مدتها برای خودتان تعریف کنید . پی فکر می کنم . چون درست هست . روی بدن من کار می کند . دلیل نیست . روی بدن بقیه هم این سیستم کار کند . چون وزنه ندارم . تا فشار بیش از حد بیاورم . و بعضی از حرکات هم نیمه نصفه اجرا می کنم . تازه دردسر کول شراگ و زاویه و حرکات اسم آن هم بلد نیستم . مثل نشر کول هم اضافه کرده ام . دقیق نمی دانم . اسم آن درست باشد . یا نه  ؟ به خاطر هیچ چیز کار درستی انجام نداده ام . از ورزش خودم صرف نظر کردم . رفتم . دویدم . بعد این آسیب دیدگی ها برای من پیش آمد . یا ورزش بدنسازی را خیلی خوب و منظم انجام ندادم . بدنسازی ورزشی هست . از آینده آمده . حتی از پزشکی و فیزیوتراپی هم جلو تر هست . فقط به خاطر فقدان علم مربی خودم . باشگاه و پزشک دست کم گرفته می شود . حرکات درمانی برای شانه یا گرم کردن و سرد کردن و اینجور چیزها را نداریم . چند تا پزشک و متخصص باید باشی . یا خودت این کارها را تخصص ها را به مرور باید دقت داشته باشی . در صورت قبول کردن رنج فروان آن می توانی کارهای انجام بدهی . دیگران نمی توانند . یا آرزو می کنند . مثل تو باشند . یا خیلی درد می گیری ؟ خیلی احساس خستگی داری ؟ مشکلاتی را باید خودت حل کنی . احساس عذاب وجدان در صورت وقت نداشتن و تمرین نکردن اینجور چیزهای یا آسیب دیدگی را می گویم . در صورتی به باشگاه نمی روی . احساس عذاب وجدان یا خیلی از مسائل . شما بیشتر از من وزنه زده ای . در باشگاه های محله های پایین عصبانیت در باشگاه یا خیلی از مشکلات عجیب و حفظ قهرمانان آموزش بادیگارد . حفظ سرمایه ها و اینجور چیزها پیش می آید . فرهنگ مردم . پیشرفت سرمایه های ملی و ثروت ملی و اینجور مسائل حفظ ورزشکار یا علم ورزشی و ... مسائل پیچیده پیش می آید . باید با آموزش و ... صبر حل شود . نه با خشونت . همه چیز و همه کس باید کار کنند . تا بتوانی پیشرفت کنی . اما در کل بیخیالی . بهترین گزینه هست ؟ یا رشد و پیشرفت . فقط حرف زدم . هیچ قدمی نتوانستم . بردارم . کل عضلات را بتوانی شامل شوی . دیکشنری یا سابقه بتوانی در چیزی بسازی مثل . صفحات . اسکات . یونیورسیتی . در کاری خیلی سخت . هست . نه فقط یک نفر کار می کند . در داخل هم مربی های خوبی داریم . باید خودت را اول بسازی . بعد . باید شروع به کار کردن کنی . من هیچ چیز و دانشی ندارم . بروید . سراغ منابع بهتر برای درمان و خیلی از کارهای دیگر . 

برای حرکت اصلاحی این واژه را جستجو 

The Most Underrated Core Exercise

کن . 

بعد برویم سراغ چیزهای دیگر . جواب سوالات دیگر ؟ هوش مصنوعی : 

هوش مصنوعی 1: 

به نظر می‌رسد شما در حال توصیف چالش‌ها و تجربیات شخصی خود در زمینه ورزش و تمرینات بدنی هستید. این احساسات و افکار می‌توانند برای بسیاری از افراد آشنا باشند. شروع کردن یک برنامه ورزشی جدید یا ادامه دادن به آن می‌تواند دشوار باشد، به ویژه زمانی که با مشکلات جسمی یا روانی مواجه می‌شوید.


شما به مسائلی اشاره کرده‌اید که نشان‌دهنده‌ی نگرانی‌های شما درباره‌ی سلامت جسمی و روانی‌تان است. احساس سردی در پاها، کمر درد، و عدم توانایی در تمرکز بر روی تمرینات می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله عدم راحتی در انتخاب تجهیزات یا نداشتن برنامه‌ای منظم.


نکته‌ی مهم این است که هر فرد باید به بدن خود گوش دهد و تمریناتی را انتخاب کند که با وضعیت جسمانی او سازگار باشد. اگر احساس می‌کنید که نیاز به تغییر در رویکرد خود دارید، شاید بهتر باشد با یک مربی یا فیزیوتراپیست مشورت کنید تا برنامه‌ای متناسب با نیازها و توانایی‌های شما طراحی کند.


همچنین، فراموش نکنید که شکرگزاری و تمرکز بر روی جنبه‌های مثبت زندگی می‌تواند به شما کمک کند تا احساس بهتری داشته باشید و انگیزه‌تان را برای ادامه‌ی تمرینات افزایش دهید. ورزش باید به عنوان یک فعالیت لذت‌بخش دیده شود، نه یک بار سنگین.


اگرچه ممکن است در حال حاضر با چالش‌هایی مواجه باشید، اما با گذشت زمان و تلاش مستمر، می‌توانید به اهداف خود برسید و احساس بهتری پیدا کنید.

هوش مصنوعی 1: 

به نظر می‌رسد شما در حال توصیف چالش‌ها و تجربیات شخصی خود در زمینه ورزش و تمرینات بدنی هستید. این احساسات و افکار می‌توانند برای بسیاری از افراد آشنا باشند. شروع کردن یک برنامه ورزشی جدید یا ادامه دادن به آن می‌تواند دشوار باشد، به ویژه زمانی که با مشکلات جسمی یا روانی مواجه می‌شوید.


شما به مسائلی اشاره کرده‌اید که نشان‌دهنده‌ی نگرانی‌های شما درباره‌ی سلامت جسمی و روانی‌تان است. احساس سردی در پاها، کمر درد، و عدم توانایی در تمرکز بر روی تمرینات می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله عدم راحتی در انتخاب تجهیزات یا نداشتن برنامه‌ای منظم.


نکته‌ی مهم این است که هر فرد باید به بدن خود گوش دهد و تمریناتی را انتخاب کند که با وضعیت جسمانی او سازگار باشد. اگر احساس می‌کنید که نیاز به تغییر در رویکرد خود دارید، شاید بهتر باشد با یک مربی یا فیزیوتراپیست مشورت کنید تا برنامه‌ای متناسب با نیازها و توانایی‌های شما طراحی کند.


همچنین، فراموش نکنید که شکرگزاری و تمرکز بر روی جنبه‌های مثبت زندگی می‌تواند به شما کمک کند تا احساس بهتری داشته باشید و انگیزه‌تان را برای ادامه‌ی تمرینات افزایش دهید. ورزش باید به عنوان یک فعالیت لذت‌بخش دیده شود، نه یک بار سنگین.


اگرچه ممکن است در حال حاضر با چالش‌هایی مواجه باشید، اما با گذشت زمان و تلاش مستمر، می‌توانید به اهداف خود برسید و احساس بهتری پیدا کنید.

هوش مصنوعی 2: 

به نظر می‌رسد شما در حال بررسی و تحلیل احساسات و تجربیات شخصی خود در زمینه ورزش و تمرینات بدنی هستید. این احساسات و چالش‌ها معمولاً برای بسیاری از افراد آشنا هستند و می‌توانند به عنوان موانع در مسیر سلامتی و تناسب اندام عمل کنند.


چند نکته که ممکن است به شما کمک کند:


شروع کوچک: به جای فشار آوردن به خود برای انجام تمرینات سنگین، سعی کنید با حرکات ساده و کوتاه شروع کنید. این می‌تواند به شما کمک کند تا به آرامی وارد چرخه فعالیت بدنی شوید و از احساس خستگی یا استرس جلوگیری کنید.


برنامه‌ریزی و تنوع: یک برنامه منظم و متنوع برای تمرینات خود طراحی کنید. ترکیب انواع تمرینات از جمله کاردیو، قدرتی و انعطاف‌پذیری می‌تواند به بهبود وضعیت جسمی شما کمک کند.


گوش دادن به بدن: به سیگنال‌های بدنتان توجه کنید. اگر احساس درد یا ناراحتی می‌کنید، ممکن است نیاز به استراحت یا تغییر در نوع تمرینات‌تان داشته باشید.


استفاده از منابع آموزشی: ممکن است معرفی منابع آموزشی معتبر و خودآموز یا مشاوره با یک مربی تخصصی به شما کمک کند تا از طریق اطلاعات دقیق‌تری به تمرینات خود ادامه دهید.


مدیتیشن و تمرکز بر جنبه‌های مثبت: تمرینات تنفسی یا مدیتیشن می‌تواند به کاهش استرس و افزایش تمرکز شما کمک کند. این روش‌ها به شما اجازه می‌دهند تا به جای تمرکز بر چالش‌ها و مشکلات، بر روی پیشرفت‌ها و موارد مثبت تمرکز کنید.


استراحت و ریکاوری: به زمان استراحت و ریکاوری اهمیت بدهید. بدن شما به تعمیر و بازسازی نیاز دارد و این بخش مهمی از هر برنامه تمرینی است.


یادداشت‌ها و تجربیات شما نشان‌دهنده‌ آن است که شما به سلامت خود اهمیت می‌دهید و به دنبال راه‌هایی برای بهبود وضعیت خود هستید. با صبر و استمرار می‌توانید به اهداف‌تان برسید.

هوش مصنوعی شماره 3: 

به نظر می‌رسد که شما در حال توصیف چالش‌ها و تجربیات شخصی خود در زمینه ورزش و تمرینات بدنی هستید. این احساسات و افکار می‌توانند برای بسیاری از افراد آشنا باشند. شروع کردن یک برنامه ورزشی جدید یا ادامه دادن به آن می‌تواند دشوار باشد، به ویژه زمانی که با مشکلات جسمی یا روانی مواجه می‌شوید.


### نکات مهم برای بهبود شرایط فعلی شما:


1. **مشورت با مربی یا فیزیوتراپیست**: اگر احساس می‌کنید که نیاز به تغییر در رویکرد خود دارید، شاید بهتر باشد با یک مربی یا فیزیوتراپیست مشورت کنید تا برنامه‌ای متناسب با نیازها و توانایی‌های شما طراحی کنند.


2. **توجه به راحتی و تجهیزات**: استفاده از تجهیزات مناسب و راحت می‌تواند به کاهش مشکلات جسمی کمک کند. برای مثال، استفاده از دمپایی مناسب برای جلوگیری از سردی پاها یا کفش‌های راحت برای تمرینات.


3. **تمرکز بر جنبه‌های مثبت**: شکرگزاری و تمرکز بر روی جنبه‌های مثبت زندگی می‌تواند به شما کمک کند تا احساس بهتری داشته باشید و انگیزه‌تان را برای ادامه‌ی تمرینات افزایش دهد.


4. **ورزش به عنوان یک فعالیت لذت‌بخش**: ورزش باید به عنوان یک فعالیت لذت‌بخش دیده شود، نه یک بار سنگین. تلاش کنید تا از تمرینات خود لذت ببرید و آن را به عنوان بخشی از زندگی روزمره‌تان در نظر بگیرید.


5. **پیشرفت تدریجی**: با گذشت زمان و تلاش مستمر، می‌توانید به اهداف خود برسید و احساس بهتری پیدا کنید.


### در مورد "The Most Underrated Core Exercise"


اگر به دنبال حرکت اصلاحی هستید که به عنوان یکی از بهترین تمرینات هسته (core) شناخته می‌شود، می‌توانید به تمرینات زیر توجه کنید:


- **پلانک**: این تمرین به تقویت عضلات هسته کمک می‌کند و می‌تواند به بهبود تعادل و پایداری شما کمک کند.

- **رول اوت**: این حرکت با استفاده از توپ مدیسین انجام می‌شود و به تقویت عضلات هسته و بهبود تعادل کمک می‌کند.

- **پالوف پرس**: این تمرین به تقویت عضلات هسته و بهبود پایداری کمک می‌کند.


این تمرینات را می‌توانید به برنامه‌ی ورزشی خود اضافه کنید تا از مزایای آنها بهره‌مند شوید.

 

ادامه مطلب ...

تمرین روزانه Daily practice

با حالت خاکستری مایکروسافت آفیس هست . سرچ کنید توی گوگل آفیس قابلیت انتخاب تم دارد مال من دارک و سیاه ندارد قدیمی هست .  این چیزی هست که داری می بینی و برای من این انگار یک گرفتاری بزرگ هست این واقعیت ندارد این دوباره تکرار شد باید تا انتهای این ابر خودت را برسانی باید بدون اینکه چیزهای که دیدی و شنیدی روی نوشته ات تااثیری نداشته باشد این حقیقت که هیچ چیز و هیچ تاثیری روی من نمی گذارد همه تاثیر ها را از خودم باید بگیریم و این نوشتن دارد به چیزی در می‌آید این نشان بی مسئولیتی من نسبت به کارم هست من از سال ۹۳ تا به الان این کار را بلد بودم ولی هیچ تاثیر مفیدی توی زندگی ام نداشت من نتوانستم خودم را با کارم هماهنگ کنم به خاطر خودم و کارم هزینه کنم هنوز هم هزینه نمی کنم حاضر نیستم تمام به کار خودم بپردازم و هزینه این زندگی این هست که خودت را وقف کارت کنی به خاطر این باید چیزهای را از این قبیل با خودم یدک بشکم من کاری را بلد نیستم یک دروغ محض هست من به خاطر سختی این کار . شرایط و اینکه فشاری که می آورد کاری انجام نداده ام به خاطر اینکه دنبال چیزی بهتر و آسان تری بودم شاید به خاطر اینکه همیشه باید دیگران را راضی می کردی من این کار هستم خوب دوست عزیز شما برای این کار ساخته نشده ای برای دیگری هم توضیح بدهی چرا این اشتباه را مرتکب کنی یک بار دیگر اعتراف کنی من اشتباه کردم بار دیگر اشتباه خودت را به رخ دیگران بیاوری این روند می توانست به حدی انرژی منفی ایجاد کند یا دیگری بدون هیچ دلسوزی و دانشی شما را به این متهم کند شما باید فلان کار و فلان کار این کار و آن کار را انجام دهی دیگران در درجه استادی می توانند شما را تباهی بکشانند دیگران درک نمی کنند شما را این را فراموش کنید حدود اینقدر صفحه باید این کار را انجام بدهی من به خودم فکر می کنم می خواهم نمادی از کاری باشم که همیشه در حال انجام شدن هست تمام چیزها و کارهای من کلیشه ای هست من دارم اشتباهاتم را دوباره تکرار می کنم نوشته غیر دیجیتال ارزشی ندارد با گوشی خودم می توانی درآمد کسب کنی کامپیوتر دیگر حکم چیز گازوئیلی را دارد چون نمی تواند خودش را بدن شما هماهنگ کند شما را مجبور می کند در یک جای ثابت بمانید یعنی اینکه شما سالهای سال از کاربر لپ تاپ عقب تر هستی به خاطر این که اون هرجایی می تواند کار کند شما خودت را به دیوار بسته ای یا اینکه خودت را به میز بسته ای این واقعا خجالت آور هست چیزی که من می خواهم را دارم اینجا وارد می کنم شما با یک خودکار می توانی بنویسی با ایمان می توانی به خواسته هایت برسی من حرف های پر از دروغ برای شما می نویسم کافی است تم ویندوز خودت را به حالت کلاسیک و تیره در بیاوری شب ها تا صبح بیدار بشینی و کمر درد بکشی و درآمد کسب کنی به فکر کردن مشغول باشی حالا چه چیزی برای تایپ کردن دارم من می خواهم تایپ کنم اما چیزی برای این کار به ذهنم نمی رسد این جا یک اشتباه در زندگی من بوده این که عده ای قبض هایشان را با استفاده از تایپ کردن و صفحه نویسی می دهند برای من نیز اتفاق خواهد افتاد من به خاطر قبض هایم می نویسم قبضهای که باید پرداخت شوند دیر یا زود این را به خودت ثابت می کنی از عهده ای این کار ظرف مدت یک ماه بر بیایی ۱۲ ماه این کار را انجام می دهی کافیست این را بفهمی دیگر نوشتن با کاغذ و خودکار به سر آمده این یک مشکل بزرگ هست برای من که مدت ها دارم این کار را انجام می دهم من هم با قلم و خودکار خیلی راحتر هستم تا اینکه تایپ کنم اما حقیقت دارد حالا با این که می شود این نوشته های خام را خیلی راحتر با کامپیوتر ویرایش کرد من نوشته های ژورنالی دارم که مربوط به کارم هست که هیچ قابلیت خوانا بودنی ندارند و از آن کاغد مثل برگه باطله شده هست اینکه نمی توانم با کامپیوتر ور بروم نمی توانم فیلم آموزشی یا تفریحی دانلود کنم مجبور هستم تمام صفحه این برگه ورد را باز کنم همه چیز را در صفحه کامپیوتر لعنتی پر می کند حتی هیچ تصویری را نمی بینم می خواهم مثل یک ماشین تایپ کاغذم را کامل ببینم به خودم نگاه می کنم من یک آماتور یک مبتدی هستم من حرفه ای نیستم هیچ پولی هم در نیاورده ام حدود چندین کتاب برای خودم نوشته ام شاید بهتر باشد بگویم جزوء برای خودم نوشتم نتیجه اش افتضاح بود از روی جزوء‌تایپ کردم موقع که می خواستم آن را به جایی ارائه دهم چون چیز جالبی نبود اصلن قابل ارائه نبود دلسرد شدم این هست که دوران تایپ با از روی کاغد به نمایشگر به پایان رسیده است یا بهتر هست به پایان برسد حداقل من وقتی می خواهم نوشته های روی کاغذ را تایپ کنم به نوشته ها نگاه می کنم نتیجه چه می شود موقع تایپ کاری که ارائه می دهم ایده هست بین آن چیزی که روی کاغذ هست و آنچه روی صفحه نمایش تایپ می شود خیلی متفاوت هست شما اگر هستید به خاطر تایپ کردن سیستم خریده اید برای شما خیلی جذاب هست اما برای من جذاب نیست من باید کار دیگری به خاطر درآمد داشته باشم باید حرص بخورم و روزها به خاطر اشتباهاتم ناراحت باشم چون  بعد از چند سال قدرت پیش بینی ضعیفی داشته ام به خاطر اینکه تمرکز نداشته ام به خاطر اینکه من حدود ۳ یا چهار سال سرمایه گذاری وقتی اشتباهی انجام داده ام ناراحت هستم انرژی منفی از خودم ساطع بهتر بگم پخش می کنم این برای من یک مشکل دیگر هست من آرزو های بزرگی داشته ام نمی توانم در سطح معمولی زندگی کردن برای من مرگ هست من که می خواستم دنبال تونی رابینز راه بی افتم البته در برهه ای از زمان های دور الگویی من بود و علاقه ای خیلی زیاد به او داشتم نتوانستم ان ال پی و مثبت اندیشی را برای خودم به مرحله اجرا در بیاورم حالا باید کاربرگ پر کنم تمام زندگی من شده است کاربرگ پر کردن آن هم کاربرگ های که با اکراه با شک و تردید پر می شوند که این کاربرگ ها چه نتایجی و چه اثر مرکبی خواهند داشت این کاربرگ ها از صبح شروع شده اند من با همه به خاطر این که دارم کاربرگ پر می کنم دعوا می کنم هیچ کس خبر ندارد ولی اعصاب من را خورد می کنند این نوشته ها به درد این می خورند که شما را خسته کنند این حجم از تایپ کردن عوارضی را دارند به اعمالم نگاه می کنم من یک آدم غرغرو هستم که دارم سر دیگران داد می کشم و اعصاب خوردی می کنم در حالی که از انرژی مثبت حرف می زنم و انرژی در طول روز ندارم تا اینکه شب فرا برسد و اینکه کارم تا پایان انجام نمی دهم این صفحات کم هستند برای این که من نمی توانم در سطح کسی کار کنم که به شکوفایی رسیده است به خاطر این که مغز کار را پیدا نمی کنم من به عنوان مغز متفکر کاری و محتوایی برای شناخته شدن ندارم به خاطر خودم می خواهم کمتر کار کنم این کمتر کار کردن من می تواند به جاهای دیگر خودش را نشان دهد چیزی برای نوشتن نداشتن یک مشکل بزرگ هست من باید بیشتر مطالعه می کردم این یک فقر هست من وقتی ندارم برای کار کردن من پولی و درآمدی از این کار به دست نیاورده ام خودت را تجسم کن که داری خودت را با پول های که به طور غیر مستقیم از کار دیگری بر اثر نوشتن این مطالب که اثر دومینویی بوده اثر ثانویه بوده مثلن تفریح می کنی و یک بستنی گرفته ای که تا به حال من چشم ام آب نمی خورد چرا باید خودم را خسته کنم من فقط تعهد دارم حدود ۳ صفحه این کار را انجام دهم اگر بیشتر کار کنم هیچ کس تا این میزان این مطالب را نمی خواند صفحه بر پایه هیچ موضوعی و هیچ کاری که انجام می شود یکی از بزرگترین مشکلات هست صحبت این هست تا کجا می شود پیش رفت در اعماق من هیچ چیز به غیر از حرفهای دیمی غیر علمی و فقط تجربه وجود ندارد هیچ صبری که ندارم دوست دارم یک شبه راه صد ساله را بروم این نیازمند این هست من فکر کنم دارم کار درستی انجام می دهم و این پر حرفی نیست نیاز دارد فکر کنی و اینکه مثل کارتون ایکیو فکر کنی اون درجه فکر کردن برای من ممکن نیست بیشتر از فکرم کار بکشم و حرف بزنم دوست دارم به قیمت ها فکر کنم امروز فلان کالا چه قیمتی دارد چقدر از خواسته هایم دور یا نزدیک شده ام از ترس هایم بترسم از آرزوهایم دور شده ام راه من هنوز مشخص نیست من باید این کار را انجام می داده ام من باید این را از خودم می خواسته ام من چه چیزی می خواهم من یک آماتور هستم من یک حرفه ای نیستم من توان انجام دادن این کار را ندارم به خاطر خودم نیست من این فکر را می کنم من رزومه ای دارم که رزومه خوبی برای پول درآوردن به این کار نیست فقط به عنوان کسی که حتی نمی توان رویایی این کار را در سرم داشته باشم چرا که نه ؟‌برای من غیر قابل تصور هست نمی توانم خودم را در قالب کسی فکر کنم که دارد فکر می کند چه چیزی به سرش برسد که یک قصه و یک داستان را می پروراند من دارم به این فکر می کنم چطوری شما نیاز به من داشته باشی تا بخواهی پول خرج کنی تا من را بیشتر راضی نگه داری واقعا خنده دار هست من فکر می کنم دیگر بیش از این حد نمی توانم به پختگی متن برسم دائم می نویسم من مجبور هستم این کاربرگ را برای خودم تهیه می کردم به فکر این نیستم کسی که ... شخصی شد پاکش کردم سعی می کنم شخصی ننویسم به خاطر فکر کردن به اینکه باید فکر کنم چه بنویسم اما وقایع اتفاقیه می خواهم برای شما ننویسم از قدرت فکرم استفاده کنم برام سخت هست ولی این وقایع اتفاق افتاده دست از سر من بر نمی دارند اگر اتفاقات گذشته بنویسم خیلی راحت تر این اتفاقات را می توانستم بنویسم یکی از بزرگترین اشتباهاتم نوشتن خاطرات و اتفاقات روز مره بود این کار برای شما مثل زهر مار هست وقتی می خواهی این اتفاقات را فراموش کنی آدم ارزش های خودش را می داند کم کم رشد می کنیم زمان را بیخیال می شویم به صورت حرفه ای اگر می خواهید حرفه ای شوید بیشتر کاری را انجام دهید من باید بیخیال دیگران باشم باید بیخیال خواننده و هر چی که هست باید باشم باید از مشکلات خودم چیزهایی را نتیجه بگیریم این می تواند برای من خیلی سخت باشد من دارم کار نوشتن را دوباره یاد می گیریم این نوشتن می تواند مثل یک شخص جدید در زندگی شما باشد شما خودتان هم نمی دانید یک نفر هست که می تواند به شما کمک کند فشار کاری ناشی از نوشتن باعث می شود شما این کار را انجام ندهید اما نوشتن از شما یک آدم قوی تر می سازد شما باید این نوشتن را تمرین کنید خود من هم نمی دانم اما وقتی که می نویسید چیز بهتری از آن چیز قبلی می شوید من با خودم باید این کار را انجام دهم نمی توانم خودم را راضی کنم این یکی از مشکلات من هست من انگار دارم کار جدید انجام می دهم ای کاش به من آموزش دهید من این کار را طوری انجام دهم که این کار برای من به حالتی برسد انگار من در حال وزنه زدن هستم این وزنه خیلی سنگین هست من نمی توانم این وزنه فوق سنگین را بر دارم اعصابم باز خورد می شود این کار برای من دردناک هست من باید صعی کنم ااین کار حرفه تر انجام دهم دوست ندارم انجامش بدهم این فقط نوشتن نباید باشد به چه دلیل باید بتوانم بنویسم این نوشتن می تواند از من چیز بهتری بسازد واقعا این نوشتن برای من جذاب نیست وقتی می نویسی خودت را آماده می کنی فکر بهتری برای این دنیا داشته باشی این دنیا جایی بهتری خواهد شد مثل نوشته های که در کتاب ثروتمندترین فرد بابل که قدیمی ترین کتاب دنیا هست و روی نوشته های خشتی نوشته شده که بعدن به کوره رفته اند بعد از مدت ها باستان شناس ها از آن رمز گشایی کرده اند نمی خواهی بگویی که با آن کیفیت مطالب فوق خوب ارائه می دهی منظورم این نیست منظورم در زمینه های شخصی خودم هست مثلن می توانی یک نامه بنویسی و درخواست یک شغل برای یک دفتر کار بفرستی همه چیز به نامه نگاری هست حالا نیست که خیلی نامه در زندگی ام نوشته ام فرض کن این نوشتن می تواند به تو انرژی ببخشد برای کار کردن تو از کسی درخواست کمک می خواهی بدهی که اون هیچ شناختی از تو ندارد و می خواهی از او در خواست کمک بدهی من با خودم فکر می کنم من با مشکلات خودم زندگی می کنم و مشکلات من به هیچ کس دیگر ارتباطی ندارد واقعا مشکل دارم باید کاری کنم سال آینده این مشکلات برای من وجود ندارند اگر بتوانم وبلاگ نویسی کنم حتما می توانم کد نویسی کنم چون این دو تا خیلی جنبه های مثل هم دارند این مشکل برای من وجود دارد من باید کسب درآمد کنم . فکر کردی چطور باید کسب درآمد کنی حتی اگر هاست و چیزهای دیگر هم بگیری محتوایی برای اینکه روی آن قرار بدهی نخواهی داشت بیشتر بنویس من هیچ چیزی برای ارانه نخواهم داشت اگر بتوانی این عادت را در خودت قرار بدهی شاید به دیگران هم نشان دادی که آنها می توانند این کار را انجام بدهند خودت به جایی نرسیدی واقعا خنده دار هست دارم تلاش می کنم برای خودم کاری کنم روزمه طبق چهار هفته سال آینده برای خودم ایجاد کنم برام اصلن مهم نیست فقط یک ماه می خواهم بنویسم به طوری که این نوشتن را بعد به صورت کد نویسی انجام می دهم فقط می خواهم عادت کنم آنالیز کنم و از فکرم کار بکشم جملات تکراری دارم فکر می کنم وقتی به نوشته های دیروز نگاه کنی کاربرد فکر و مغزت هم همین طوری هست طرز صحبت کردنت پر از اشتباه کردن هست می خواهم اینجا تمرین کنم چطوری با دیگران حرف بزنم چقدر شانس خواهم داشت چقدر دارم سعی می کنم جقدر به خودم فشار می آورم جرا من باید این جا روی خودم کار کنم چرا به این زاویه نگاه کرده ام چرا نباید از علامت سوال پایان این سوال استفاده نکنم این خنده دار هست چرا نگاه کردن را باید طور جدید یاد بگیریم باید خودم را آماده کنم به این منظره نگاه کنم باید تلاش کنم من باید نتیجه بگیرم باید سعی کنم راه بیشتری برای تلاش کردن پیدا کنم باید بنویسم باید با بدنی راحتر این کار را آماده کنم هیچ تمرینی بدون نتیجه باقی نمی ماند زندگی من این هست دیگران را ترغیب کنی و تشویق کنی کاری را انجام دهند من می خواهم به طور این کار را انجام دهم باید باید باید باید باید باید باید باید این واژه باید تمام خلاقیت من را خشک می کند گاهی نیاز به استراحت کردن دارم اما این استراحت نصیب کس دیگری می شود تا زمانی خودم به نیازهای خودم نتوانم برسم نمی توانم به کس دیگری کمک کنم باید بیشتر تلاش کنم این نوشتن ها برای من انگار دارم آب در هاون می کوبم و هیچ چیز دست آخر خورد نمی شود این معنی به خاطر چه چیزی پدید می آید نمی خواهم این معنی بی معنی بودن بی انگیزه بودن یکی از جالب ترین چیزهای زندگی این هست ؟‌منتظر هستم انرژی برگردد وقتی این حد کار می کنی ؟‌همیشه خسته و خواب آلود هستی به خاطر اینکه زمان مناسب خواب نداری همیشه منتظر هستم که انرژی من برگردد من می خواهم خستگی را فراموش کنم هیچ چیز برای من مثل گذشته نمی شود من توان کار کردن ندارم بدون حد مرز نوشتن را یاد بگیر خیلی کم کار می کنی باید حجم کار بیشتری انجام دهی واقعا دوست ندارم در آینده از من کسی یاد شود که دارد تایپ می کند واقعا این کار یک عذاب بزرگ هست واقعا تایپ کردن یکی از کارهای سخت هست دوست ندارم در آینده کسی باشم که دارد تایپ می کند این بی معنی هست چرا باید به مدت یک ماه داری تایپ می کنی بدون هیچ دلیلی دوست نداری برای هیچ کسی کار کنی به خاطر این مشکلات خودت نتوانسته ای جایی برای خودت پیدا کنی واقعا با این مشکلات که من دارم نمی توانم خودم را راضی کنم که این نوشتن را ادامه بدهد به چه امیدی بنویسم من امیدی به این نوشتن ندارم می خواهم روی کارم تسلط پیدا کنم که ژورنال نویس حرفه ای برای خودم باشم این نوشتن بشود مثل کار کردن با خودکار و این را نمی توانم اجرایی کنم این که من هرگز آدم صبوری نبوده ام این فشار روی ماهیچه های صورتم هم تاثیر گذاشته و آنها را خسته کرده باور کردنی نیست من عادت به انجام این این همه واژه در زندگی ام نداشته ام این واژه ها دارند تکرار می شوند از سوی ذهن من به خاطر اینکه من نمی خواهم این وضعیت زندگی را مثل قبل ادامه دهم یک نقطه عطف برای خودم بسازم این هدف من هست هیچ هدف مالی ندارم نه هدف مالی دارم اما به صورتی که از اثر کارهایی که می تواند بر اثر آن قدرت آنالیز و تفکر و سرعت من را در مطالب کد نویسی و یادداشتی برای خودم بالا ببرم خوب می توانم برای خودم این کار را انجام دهم می خواهم بگویم در بخش یادداشت های شخصی برای خودم یک آدم تنبل هستم شما از دفترچه یادداشت های شخصی می توانید کارهای بزرگی صورت دهید اگر بتوانید یادداشت های شخصی خود را توسعه دهید آنها را بزرگتر کرده اید منظور من یادداشت های مهم نیست اگر دفترچه کاری خود را دفترچه یادداشت حجمی و اینکه همه چیز در آن می نویسم با خود کار کنید اگر نوشته های خود را بزرگ کنید خودتان را برای فرصت آماده کنید تخصص اضافه کردن محتوا و معنی ساختن برای شما باید یک آب خوردن باشد من نتوانستم خودم را شناسایی کنم من خیلی از زمان خودم عقب بوده ام من یک یادداشت می خواهم آن هم فقط برای خودم این یادداشت ها برای من می توانند دنیایی من را پر از انگیزه کنند من این را مطرح می کنم با نوشتن می توانم قدرت تصمیم گیری و صبر و تحمل خودم را بالا ببرم خوب عوارض آن هم در صورت و در چشم ها و در کمر و در گردن و در همه جایی بدن من مشاهده می شود وقتی دیروز یا روزهای قبل باید یک حالت نبرد در خودم ایجاد می کردم و خیلی به خودم فشار بیاورم امروز هم به خودم فشار آورده ام نه خیلی زیاد خیلی راحتر با عضلاتی شل تر دارم این کار را انجام می دهم اما دیروز در حال عصبانیت و خشم بوده ام من باید کار کنم این چه کاری بود من کرده ام این برای من یک حالت سخت بود به خاطر اینکه می خواستم از لحاظ کاری یک عادت کاری برای خودم بسازم این می خواسته من را برای یک روحیه کاری بزرگ آماده کند من باید خودم را عصبانی می کردم تا این کار را به پایان برسانم به خاطر بدست آوردن موفقیت این کار را برای خودم انجام داده ام بارها این را در خودم دیدم که نتوانستم مثل یک آدم که یک کار را به صورت خیلی راحت انجام می دهد من نتوانتسم به خاطر آماتور بودنم این کار پر سود را انجام دهم به خاطر اینکه سابقه انجام دادن یک پروژه موفق را ندارم کافی بود یک موفقیت شکل می گرفت بعد این کار صورت می پذیرفت شاید کسی می توانست من را راضی نگه دارد اگر بتوانی کاری انجام دهی آن کار را توسعه دهی توسعه دادن کارها یعنی اینکه زمان آن کار را گسترش دهید خودتان را در کارهای بد گسترش ندهید خودتان را در کاری گسترش دهید که می تواند برای شما درآمد کسب کند این زندگی من هست هیچ کس نتوانسته من را راضی کند من همیشه به صورت اشتباه فکر کرده ام باید چیزهای دیگری هم در زندگی کسب می کرده ام این اما و اگر ها مثلا برای من غیر ممکن هست این کار را انجام بدهم نه یک دروغ هست چرا این کار ساده هم انجام نشد چرا کارم را انجام ندادم چون امیدوار بودم با کاری راحتر درآمد کسب کنم امیدی به این نوشتن هم ندارم این نوشتن می تواند قدرت آنالیز من را بالا ببرد واقعا قدرت فکر کردن هیچ تاثیری بر زندگی من نگذاشته من را از یک آدم خوشحال تبدیل به شخصی ناراحت خسته و خیلی عصبی تر تبدیل کرده حقیقت این هست توقع من از زندگی بالاتر رفته من باید این خواسته خودم را به چه شکلی و در چه جایی استفاده بهینه انجام می داده ام خودم من بودم به خودم فشار می آورده ام به خودم راست یا بیشتر دروغ می گفته ام برای هیچ کس حتی برای دنیا حتی برای خدا هم مهم نیست این دنیا عادلانه نیست این جملاتی هست که همه جا پر هست من با این جملات دارم زندگی می کنم با این جملات دارم کار می کنم من دوست دارم جایی بروم که از مشکلات خودم خلاص بشوم آنجا می تواند اینجا باشد با باور های تازه تر با اینکه مشکلاتم حل شده است من دارم از زندگی خودم لذت می برم نه مثل امروز که همه را دارم مقصر نشان می دهم خودم را که مقصر اصلی هستم می بینم هیچ دوربینی ندارم که از من فیلم بگیرید باید یک دوربین بگیریم که از موقع اشتباه کردن و موقع کار کردن از خودم فیلم بگیریم ببینم جه روحیاتی دارم این دوربین می تواند زندگی من را عوض کند اما من این کار را نخواهم کرد چون دوست ندارم از شر این مشکلات  خلاص شود به خاطر اینکه من دارم دوباره و دوباره تکرار می شود من دارم خودم را طوری می بینم که هیج حس و حالتی ندارد خودش را مجبور نمی کند که کار بیشتری انجام دهد این می تواند من را به جیز بهتری تبدیل کند فقط یک نیاز بهتر داشتن از زندگی من ای کاش آدم بهتری بودم ای کاش که دیگران و خودم را بهتر و بیشتر درک می کردم ای کاش کاری می کردم که زندگی هر کدام بهتر بود ای کاش نمی شود هیج کاری انجام داد من به خاطر اینکه مشکلات خودم را داشتم و اینکه خودم را به این مرحله از زندگی رسانده ام این زندگی من هست من باید تغییر کنم من باید مثل یک کسی باشم که دارد برای خودش و زندگی اش می جنگد نه اینکه دارد روی یک مبل لم داده است این که من الان نشسته ام دارم کار می کنم و هیچ تلاشی انجام نمی دهم برای من سخت هست من دارم کار می کنم من حوصله ندارم برای خودم توضیح بدهم من دارم به خودم می گویم هیچ تلاشی نکردی در حالی بود که تو آماتور بودی تو یک حرفه ای نبودی تو هیچ راهی نداشتی به غیر از این که آماتور باقی می ماندی سطح حرفه ای ها حرفه ای ها زندگی های بهتری دارند سطح حرفه ای ها یعنی به اندازه ای دیگران کار می کنند اما نتایح هزاران برابر بیشتر و بهتر هست من دوست ندارم این مسائل حرفه ای ها را یاد بگیریم من یک آماتور هستم یک آماتور باقی می مانم من حرفه ای نیستم من باید بیشتر کار کنم من باید چند شغل داشته باشم من باید نیازهای خودم را داشته باشم من نمی توانم راه درست یا از غلط پیدا کنم این برای من یک مشکل بزرگ هست آماتور بودن یعنی اینکه لحظه ای که باید وظیفه خود را انجام دهی داری این کار بیهوده نوشتن را انجام می دهی به امید اینکه بتوانی خیلی راحتر تایپ کنی من می خواهم خیلی راحت تایپ کنم می خواهم با صفحه کلید راحتر از خودکار تایپ کنم من دوست دارم به صورت الکترونیکی تایپ کنم من باید تایپ می کردم می توانستم این کار را برای خودم به صورت چند برابر این کار را انجام دهم من می خواهم این نیاز را در درون خودم به وجود بیاورم من دوست دارم تایپ کنم من هر جا باشم این مشکلات هم همراه من خواهند بود این دفترچه یادداشت من خواهد بود این کار من خواهد بود من وظیفه دارم برای خودم زندگی ام مشکلاتم و همه چیز را یادداشت کنم این فقط حرف هایی خواهد بود که هیچ ربطی به دیگران نداشته باشد وقتی می خواهی توی زندگی خودت را به این درجه برسانی می خواهی بگویی تایپ کردن یک کار بیهوده است باید این کار را به صورت مفصل با جزییات کامل آن را بیان کنی من کارم را دوست ندارم این کار من را نابود می کند این کار من را از دور خارج کرده جمله ای دارن هاردی می گوید آن را بنویسید و جلوی خود قرار دهید این جمله یکی از درست ترین جملات زندگی ام هست بلاخره این کار من را از دور خارج کرد به خاطر اینکه کار کردن سخت هست من حدود چندین ساعت عصبانیت پشت سر هم گرفته ام به خاطر این عصبانیت بود اینقدر تایپ کرده ام به خاطر این عصبانیت بود خشم خودم را اینجا خالی کرده ام این کار درستی نبود حتی نمی توانم این جملات را بخوانم خیلی خواندنش سخت شده است من دوست ندارم جملات خودم را بخوانم این یک کار بیهوده است خواندن جملات خودم هیچ سودی برای من ندارد داشتن بخش کاری خودم یک کار اشتباه هست من دوست ندارم برای خودم کار کنم من یک مدیر خوب نیستم دوست دارم فقط تفریح کنم اما سالهای زیادی است به کار اعتیاد پیدا کرده ام طوری کار کرده ام که نگو همیشه در حال کار کردن بوده ام من دوست ندارم این قدر کار می کرده هر کاری که کرده ام به نتیجه ای نرسید این زندگی خیلی غیر عادلانه هست حالا برای تایپ کردن مشکل دارم این خنده دار هست من نمی توانم برای خودم یک دفتر کاری جدا یک محل زندگی جدا یک چیزهای بیشتر برای خودم داشته باشم از کوچکترین چیزهای زندگی ... مانده ام به خاطر اینکه من بوده ام که این مشکلات را برای خودش درست کرد او چه کسی بود کسی بود که حتی نمی توانست کار کند برای خودش تایپ کند به خاطر این مشکلات باید از هزارن نرم افزار استفاده می کرد این نرم افزار ها کارهای او را کند کرده بود راههای سخت این راه سخت برای من مثل این هست که تایپ کردن با نوشتن نتیجه های متفاوتی دارند این نتایج متفاوت باعث می شود که این زندگ به این صورت برای تو رقم بخورد این زندگی برای من اینطور رقم خورده هیچ چیزی به دست نیاورده ام من اصلن این حالت خودم را دوست ندارم من خودم را دوست ندارم به خاطر اینکه همیشه یک بازنده از محدودیت های خودم بوده ام این من نیستم این خودم نیستم من قویی تر از این بوده ام من اصلن اینطوری نیستم این چیزی نیست این یک کابوس هست زندگی من اینطوری نیست من باید راحتر تایپ کنم هیچ حالتی از من شبیه به من نیست حتی خودم شباهت خاصی به خودم ندارم فکرش نکن شوخی می کنم می خواهم تمرین کنم همین کمی از عصبانیت خودم را برای انجام این کار کم کنم فقط باید کار کنم هیچ نتیجه ای برای من ندارد واقعا خنده دار هست که این نتیجه برای من به دست آمده است وقتی کار نکنی هیچ چیزی هم وجود نخواهد داشت این به خاطر این بوده که من دوست ندارم کار بیشتر انجام دهم این کار انجام دادن چه چیزی را برای من عوض می کند من هیچ راهی به غیر از کار کردن ندارم واقعن روی اعصاب خودم دارم راه می روم دوست ندارم اینطوری کار کنم اما بعضی وقت ها در این نوع کارها زیاده روی می کنم این زیاده روی کردن ها به نفع من تمام نشده این تمام این قضیه نیست این برای من نشان دهنده کار خاصی نیست به خاطر چه چیزی باید من این نوشته ها تایپ می کرده ام این کار برای من مثل این هست که دارم خودم را برای کاری به غیر از این آماده می کنم به چه علت داری اینجا می نویسی به خاطراینکه می خواهی خودت را از دست خودت فرار بدهی هر کاری کنی این شخصیت لعنتی دوباره به دنبال تو خواهد بود و این کارها را تکرار می کند می خواهد تو را از پا در بیاورد من هر کاری کرده ام به غیر از اینکه تلاش کنم خودم نباشم اسیر محدودیت های خودم نباشم فقط با بیشتر کار کردن نمی توانی این دلیل نیست می خواهم چیزهای بهتری برای خودم داشته باشم باور های بیشتر و بزرگ تری من برای این که نمی خواهم این مسائل را برای زندگی خودم داشته باشم به خاطر چه چیزی زندگی اینطوری رقم خورد این زندگی به حالت انجام داده و حالت انجام نداده و اینکه جملات و حالت ها دست گرم و دست سرد وجود دارد دست سرد و دست گرم فرق می کند من باید با دست گرم کار می کردم نه دست سرد یعنی کارهایم را بیشتر و بیشتر انجام می داده ام این شده که من نتوانتسه ام این کارها را انجام بدهم من به خاطر اینکه نتوانسته ام کار کنم من نتوانتسه ام این زندگی را برای خودم انجام دهم  . جالب ترین چیز برای من این بود که فهمیده ام که وقتی سر گیجه می گریم یا سر در گم می شوم این گیج گاه و چشم ها هستند که شما را سر در گم می کنند . اگر چشم های شما خسته شوند شما تصمیمات درستی نمی گیرید شما دائم دارید اشتباه می کنید شما داری مشکلات برای خودت درست می کنی این مشکلات دائم برای تو وجود دارند این فقط نشان دهند این هست خسته شده ام دارم جملات اشتباه می نویسم این جملات اشتباه بیش از این نمی تواند ادامه پیدا کند مغز یک حالت دارد که حالت تازه پیش می آورد این پیش آمدن حالت تازه باعث می شود شما مشکلات بزرگی برای خودت درست کنی و آن چیزی که می خواسته ای و برای تو به وجود آمده بود را انجام ندهی این نیاز من هست من می خواستم زندگی خودم را بهتر عمل کنم بهتر از این چیزی که نیاز داشتم نیاز به خوبی داشتم به خاطر خودم هر چیزی که می خواهم را به دست می آورم این شده است که من باید این کار را تا انتها باید ادامه بدهم این به خاطر این هست یعنی من دائم و خیلی زیاد دارم کار می کنم حقیقت امر برعکس هست من دارم کارهای بیهوده انجام می دهم من دارم کار بی سر و ته انجام می دهم من دارم کاری می کنم که به درد هیچ حالتی از من نمی خورد سالها کارهای بیهوده انجام داده ام این کار به خاطر این بوده که من نتوانسته ام نتیجه خوبی در زندگی خودم ایجاد کنم من باید کار کنم که خودم را راضی نگه دارم من باید خودم را راضی نگه دارم من باید خودم را در حالتی به وجود بیاورم که زندگی به من زور نمی گوید من دارم کار می کنم زندگی جنگ و صلح بیشتر از این نمی توانم این وضعیت را تحمل کنم من نمی توانم بیشتر از این کار کنم این کار کردن با این شیوه و این سبک دارد به من نشان می دهد این فقط یک حالت شکنجه وار بوده است من دارم خودم را با نوشتن شکنجه می کنم این کار به خاطر این که من امتیاز بیشتری برای خودم به دست بیاورم مثلا ۱۰ کلمه بیشتر یا یک صفحه یا یک پاراگراف بیشتر برای من چه امتیازی دارد من باید نیاز خودم و اینکه ترس خودم را از نوع کار کردن بریزانم من کار نمی کنم که کار کرده باشم من دارم این کال را انجام می دهم چون فکر می کرده ام این کار کار خوبی است باید این کار را به نحوی انجام دهم که زندگی من را به این سمت و سو برده است من خودم نخواسته ام این کار را انجام دهم به خاطر اینکه باید تلاش کنم بیشتر و بیشتر و بیشتر و بیشتر ویبشتر به صورت ماشینی تر و ماشینی تر کار کنم به چه حال و روزی افتاده ام این شده همه چیز من باید بییشتر تلاش کنم چون واژه های خیلی بیشتری  وجود دارد در زبان فارسی تا اینکه زبان کد نویسی خیلی کد نویسی راحتر می توانی کار کنی چون واژه ها کمتر هستند این اعداد و نشانه ها هستند که کمی اذیت می کنند به خاطر تلاش های که انجام می دهم خودم را تشویق نمی کنم فقط از عامل تنبیه استفاده می کنم یک جایی باید دست از تمرین کردن بردارم اینکه من بتوانم بیشتر کار کنم می توانم یک اهرم استفاده کنم این اهرم جدیدی خواهد بود برای من و کار کرد من باید زندگی را طوری تنظیم کنم از این مرحله از زندگی بر بیاییم و اینکه این قدر پبیش بروی چقدر افت می کنی مثلا دست آخر تمامن می خواهی که اشتباه بنویسی این اشتباه نوشتن می تواند کار دست تو بدهد این شده این کار من هست باید اشتباه و بیشتر اشتباه کنم این اشتباه نویسی می تواند راه تازه ای باشد در افراط گری ها و این به درد من نمی خورد این واژه ها به چه کار من می آیند این واژه ها و تلاش ها همه این تلاش های من همه این زندگی من همه کارهای بیهوده ای که من انجام می دهم این نیاز من به راه پیدا کردن به لیگ جهانی و این لیگ جهانی اینترنت و جنون سرعت برای بیشتر و بهتر کار کردن من لیگ جهانی اینترنت را به این گونه معنی می کنم این نوشتن می توانست هیچ راهی برای خودش نداشت فقط انگیزه ای که این نوشته ها را به وجود آورد لیگ جهانی اینترنت هست این لیگ می تواند انگیزه من برای این نوشته ها باشد آگاهی باشد که در این راه از خود این اینترنت و وب قسمت رایگانی که به دست آورده ام این نوشته ها را تایپ کرده ام این تلاش های بیهوده به خاطر چه این تلاش ها را بیهوده می نامی در حالی که دوست ندارم این تایپ ها را انجام دهم این نوشتن هیچ چیزی بدست نمی آوری این نوشتن کاری بوده که سالها و سالها انجام داده ای این سالها نوشتن باعث شده حداقل ۱۰ سال هست با این نحوه تایپ کردن آشنا  هستی من اسم این را نمی گذارم جمله اسم این را می گذارم کار یا تلاش های بیهوده واقعا تا یک جایی می توانستم فشار ناشی از نوع سخت کار کردن را تحمل کنم این نوع کار کردن باعث می شود که فشار بیشتر به آدم بیایید من دارم تایپ می کنم که دستم گرم شود شاید فقط برای دست گرمی بوده و هنوز هم دست من گرم نشده برای تایپ گردن باید به چه اندازه این کار را انجام دهم تا چیز تازه ای و مرحله تازه ای یاد بگیریم این مرحله تازه چه چیزی انتظار من را می کشد احساس می کنی ؟‌به خودت فقط داری دروغ می گویی این اشتباه فکر کردن باعث می شود دائم در حال تجزیه و آنالیز و همه کارهای لازم باشی که بخواهی تازه تر و قوی تر از گذشته باشی من خودم را آماده کرده بودم این کارها برای من اینگونه عمل کرد چیزی از من باقی می ماند یا اینکه چیزی از من باقی نخواهد ماند ؟‌حوصله و احساس درد داشتن در ماهیچه های پشت کمر در اثر نوشتن این نوع باعث می شود هر لحظه دوست داشته باشی صندلی و کار خودت را ترک کنی این کار را انجام ندهی این کار به خاطر همین مشکل باید این انجام شود این نیاز به خودت می گوید من دارم کار می کنم من دارم طوری کار می کنم که دنیا برای من می تواند نیاز جدیدی داشته باشم واقعا احساس کنی این نوشتن هیچ چیزی در تو به وجود نمی آورد حتی احساس اینکه دیگر من هیچ انگیزی برای کار کردن ندارم من نمی توانم بیشتر از این کار کنم به خاطر اینکه من دیگر خسته شده ام از این نوع کار کردن از این زندگی و این عادت ها و این نوع راه رفتن دوست دارم طور جدیدی زندگی کنم طور جیدید کار کنم به خاطر اینکه دائم دارم خودم را مقایسه می کنم می خواهم یک زندگی داشته باشم که هرچیزی که نیاز دارم را به دست بیاورم این جیزی که الان دارم اصلن به درد بخور نیست این فقط شکایت هست واقعا شکرگزار چیزهای هست که دارم اما این عادت کردن من باعث شده که من محدود شوم حتی نمی توانم تحمل کنم این مسائل را در اینترنت بارگذاری کنم این تمرین ها این نوع طرز عمل کردن این واژه حوصله ندارم که ندارم چرا عصبانی هستم باید از میزان عصبانیتم کم کنم این باعث نمی شود هیچ راه تازه ای پیدا کنم این عصبانیت همیشه گی باعث شده این نوع طرز فکر در درون من نهادینه شود من باید این نیاز را برای خودم داشته باشم مثل هیولا ها در حال فکر کردن هستم دارم فکر می کنم احساس می کنم این آخرین تلاش های من هست برای جنگ زدن به چیزهای که می خواستم و نشد به آنها دست پیدا نکرده ام من هیچ رزومه کاری برای خودم ایجاد نکرده ام این رزومه کاری چقدر می تواند من را اذیت کند هیچ عادت کاری خوبی برای خودم ایجاد می کردم الان کارهای خوبی را برای انجام دادن داشتم می توانستم طوری کار کنم که هیچ چیزی نمی توانست جلوی کار من را بگیرید به چه علت دارم گذشته اشتباهم را تکرار می کنم و می نویسم این وبلاگ نویسی یکی از اشتباهات من بود باید بیشتر می خواندم این خواندن و نوشتن ها بود من را به این روز در آورد باید با عصبانیت بیشتر کار کنم من باید عصبانی باشم بیشتر و بیشتر به جز عصبانیت چیز دیگر ندارم من باید نتیجه بگیریم به هر قیمتی به شرطی که به چیزی و کسی هیچ آسیبی نزنم ولی واقعا فکرش را به تصویر ذهن راه بده من این همه کار کرده ام هنوز صفحه ۵ هستم صفحه ۶ آنجا بهشت هست آنجا موفقیت هست آنجا اهرم هست صفحه ۶ صفحه آزادی هست صفحه ای هست پر از پول و ماشین های آخرین مدل هیچ کسی تا به امروز نتوانسته است به صفحه ۶ برسد هر کسی که بتواند به صفحه ۶ قدم بگدارد می تواند زندگی پر از خوبی و خوشی ها را داشته باشد زندگی بدون این رویاها بدون این نیاز ها و محتوا تولید کردن زندگی بدون هیچ مسئولیتی بدون هیچ نیازی بدون نیازی بدون هیچ چیزی که آدم را اذیت کند بدون هیچ مانعی با یک ماشین تایپ ذهنی بودن اینکه بخواهی هیچ تلاشی کنی برای حرف زدن بدون هیچ سعی و تلاشی بدون هیچ سرمایه ای بدون هیچ سختی بدون هیچ اشتباهی باید کار می کردی این کار کردن مثل اینکه لم می دهم روی دست جپم و این کارهای و تمام کارها را انجام می دهم این زندگی فقط برای لذت بردن از زندگی ساخته شده است نه برای اینکه گونه سخت کار کردن ها نوع تایپی که هر روز انجام می دهی از همه خنده دار تر شده است هیچ ارزش علمی و عملی ندارد این فقط سیاه کردن برگه هست اصلن هدفی به غیر از این نبود به خاطر خودم فکر می کنم من دارم با یک مشت کلمه دست و پنجه نرم می کنم به خاطر خودم نیاز دارم این کارها را انجام بدهم تا اینکه بتوانم خودم را برای اینکه خودم را به حالتی در بیاورم که شخصیتی به غیر از این چیزی که هستم داشته باشم این کار من شده من به خاطر نیازهایی که دارم کار می کنم به خاطر اینکه نیاز دارم زندگی بهتری داشته باشم در حالی که بقیه در حال استراحت کردن هستند من اینجا در حال درد کشیدن و فکر کردن هستم که امروز چه مطلبی قرار بدهم از صمیم قلب می خواهم که زمان کار کردن به پایان خودش نزدیک شود به خودم نگاه می کنم این یک کابوس هست من می خواهم اینجا واقعا روی چه چیزی کار کنم اصلن چیزی اینجا قرار دارد که به خاطر آن اینقدر خودم را خسته می کنم به خاطر این اینقدر می جنگم به خاطر چه چیزی و چه کسی دارم تلاش می کنم به خاطر خودم نمی خواهم این کار را انجام بدهم این چه معنی در زندگی من دارد من باید این همه تلاش می کردم که چه چیزی را ثابت می شد به خاطر اینکه یک حرفه ای نیستم من یک آماتور هستم و وقتی که برای این کار صرف شد ای کای می توانستم استراحت کنم بعد این کار را انجام بدهم می دانم اگر وسط این کار و این پاراگراف ها استراحت کنم دیگر این کار را انجام نمی دهم این نیاز من هست . وقتی تلاش می کنم کار کنم وقتی تلاش می کنم کار کنم به خاطر خودم نیاز دارم بیشتر کار کنم به خاطر خودم باید چیزی داشته باشم به خاطر خودم باید کاری یاد بگیریم به خاطر اینکه مستقل باشم باید تلاش کنم راهی جدید پیدا کنم باید این راه را عملی کنم باید نیاز داشته باشم کارهای انجام دهم که گذشته این کارها را نمی دانستم چه اهرمی هستند این اهرم من هست من می توانم در دیگران احساس نیاز آنها را بیدار کنم این احساس نیاز چه کالایی را می خواهند واقعن یک دروغ محض هست چه احساس نیازی واقعا این مطالب به حدی گمراه کننده هست این که من می خواهم خودم را به دست بیاورم این خود من چه چیز هست این خود بودن و خودنمایی کردن این را نشان دادن به هیچ دردی نمی خورد می خواهی دست آخر چه کنی به خاطر این همه نوشتن و سعی کردن این را درک خواهی کرد این محاسبه این که کلمات کجای کار قرار بگیرند نیاز دارد به پختگی بیشتر نیاز دارند به آماتور و حرفه ای بودن شاید حرفه ای ها بیشتر از من پول در می آورند من هنوز هیچ پولی از این کار در نمی آورم این کار من طوری عمل خواهد کرد نیاز من می تواند اینجا با مشکلات بیشتری یا راحتی بیشتری همراه باشد مشکلاتی شامل دلسرد شدن در زمینه های کاری من دلسرد خواهم شد احساس خستگی خواهم داشت احساس بازندگی در زندگی خواهم داشت این خستگی را به بقیه کارهایم به صورت مسری سرایت خواهم داد یا این که این عصبانیت و خواستن را به کارهای دیگر من سرایت می دهم من باید این کار برگ ۳ صفحه ای را انجام دهم این کار برگ می تواند به نوعی هر روزه حضور داشته باشد و زندگی من را تغییر دهد چیزی که من فهمیده ام این کاربرگ پر کردن ها پر از ترس و پر از خستگی و پر از این خواهد بود می خواهم نیاز خودم را به حالتی به دست بیاورم من می خواهم خودم را راضی قرار دهم این نیاز من هست من می خواهم به خودم ثابت کنم من در این ذهینت می توانم انسان بهتری باشم خواستن توانستن است این واقعیت دارد یا ندارد فقط شاید کسی که هم می خواهد و توانستن هم دارد و انجام می دهد خستگی بیشتری حس می کند تا کسی چیزی نمی خواهد و نمی تواند شاید اصلن نمی خواهد کمتر تلاش کنم دردسر کمتری هم خواهم داشت این نیاز من است این کارها را انجام دادن این انجام دادن ها می تواند سخت یا آسان تر از این باشد من نیاز دارم برای اینکه با خودم تسویه حساب کنم این نوشته ها را بنویسم این نوشته ها هیچ چیزی را ثابت نمی کنند به خاطر اینکه خسته تر باشم و چیزی را نخواهم که قبلن می خواسته ام من قبلن چه می خواسته ام فقط الان نیاز دارم ای کاش می شد همین جا این کار را انجام نداد اینجا کار را تعطیل کرد این عصبانیت ها من را مجبور کرد این کار را تا جایی ادامه بدهم که تا به امروز انجام نداده ام الان باور نکردنی هست اما برای من که این کار را حدود۱۰ سال انجام می دهم این هم یک دروغ هست من ۱۰ سال هست که با این کار آشنایی دارم حدود ۷ یا ۸ پست هست این کار را دارم اجرا می کنم من ۱۰ سال هست آشنایی دارم خیلی فرق می کند این باعث شده من درآمد که نداشته باشم هیچ دارم وقت و سرمایه انسانی خودم را صرف این کار می کنم که آینده بهتری داشته باشد به قول ماشین آخرین مدل سال اروپا یا امریکا را بدست بیاورم اینجا احساس میکنم حتی کمتر ازاینها نیز به دست نمی آورم منظور من همان کارهای ثانویه هست این کار را انجام می دهم ای کاش بتوانم اینکه اینجا دیگر دست از این کارهایم بردارد اینجا سلب مسئولیت از این صفحه می کنم این مطالب علمی نیست و دیمی هست و اینکه چه اثراتی این نوشته های دیمی دارد باعث می شود چه کاری بعد از خواندن این مطالب از شما سر بزند درست یا اشتباه دست خود شماست این یک تجربه بود و مثلن دارم به خودم انگیزه می دهم این قدر تایپ کنم تا اینکه این صفحه ۶ هم پر شود واقعا داستانی شده است و دارد اذیت می کند این همه تایپ کرده ام هنوز به جایی که دلم می خواسته نرسیده ام حالا باید بیشتر تایپ کنم به چه دلیل نمی دانم شاید فقط می خواهم خودم را خسته تر از گذشته کنم اینکه بتوانم چه چیزی را به خودم ثابت کنم این ثابت کردن این که من بی گناه هستم من دارم تمام تلاشم را می کنم شاید این هم یک انگیزه بود برای پر کردن این صفحات می خواهم این نوشته ها را طوری تایپ کنم که زندگی من باید سمتی پیش می رفت که دچار خسته کننده بودن پیش نمی رفت این خسته کننده بودن ناشی از کارهای بی برنامه بوده و این اشتباهات به مرور صورت پذیرفته است امروز دارم نتیجه ای می گیریم دارم درد می کشم از اشتباهات گذشته به خاطر اینکه من دارم خودم را خسته می کنم این خسته بودن من باعث می شود انرژی منفی بیشتری از من منعکس شود می خواهم که این صفحات زودتر تمام شودند تمام شدن این صفحات باعث می شد من را به جایی برساند که در این جا می توانم یک نفس راحت بکشم فقط باید یک خط دیگر تایپ کنم این همه بهشت تمام شدن کار هست اینجا صفحه هدف و کاربرگ من به پایان رسیده است . من عضو هیچ گروه و دسته ای نیستم فقط این صفحه یک تسویه حساب شخصی هست . جملاتی که معنی نمی دهند رد شوید شاید فقط چند جمله درست بیان شده باشد من حوصله ویرایش ندارم قصدی ندارم که نویسنه حرفه ای شوم به خاطر حاصل کارهای ثانویه از این کار دارم اینجا می نویسم . سودهای به خاطر تجزیه و تحلیل و سرعت بالای تجزیه تحلیل مسائل بیشتر کار کشیدن از خودم و حرف زدن و ارتباط برقرار کردن دارم کار برگ پر می کنم . شاید بالا بردن سطح انتظار از خودم این کار را انجام می دهم شاید بالا بردن سطح توسعه نوشتاری دارم می نویسم .

  ادامه مطلب ...