مشکل مژه و وقتی که ایجاد میشود . تمام مراحل حرفها همین هست . شانسی برای این نداشته باشی . در فضای رسمی کاری انجام بدهی . اگر با خودت این معنی . به خاطر معنای بیشتری که دوست داری به خاطر خودت . از هر چیزی انگیزه ای که دوست داری . به حالی که می خواهی . با تمام چیزهای که دوست ندارم . واقعیت این هست . با تمام روحیه و چیزی که دوست ندارم . تمام روش های که دوست ندارم . برای واقعیت و چیزی که دوست دارم . با تمام راه حل های که دوست داری . پیش نمی روی . به خاطر چیزی که می توان ادامه ندهی با همه چیز برای رام تمام به خاطر این می توان به خاطر روش خودت می توانی . نتیجه های به راه خودت . تمام چیز به خاطر من می توانم . از همه . چیز میخواهی . به چه معنی دیروز به خودم . این به خاطر خودم راه و این به خودم . به خودم نیاز دارم . به خاطر وحشیانه ترین . حالت های خودت هم نمی توانی . انگیزه ای برای . کمک نیاز به چیزی دیگری داری . به چه علت تمام . وقتی می خواهی نیاز به خودت کمتر از گذشته به دست می آورد . به خاطر کم راه برای خودم نیاز دارم . تمام راه به همین . تمام کارهای به خودت نمی خواهی چیزی را می توانی به خودت از همه چیز را به هر حالی که کمتر از این نمی خواهم . برای هر حالی که می خواهم . تمام راه ها را به خودم . می خواهم . خودم نیاز دارم . این مراحل را به خودم که نیاز دارم . این معنی با هر چیزی که می خواهم . خودم را به هر حالی که می خواهی . از هر چیزی که نیاز داری . تمام وقت را به خودت نمی توانی دروغ بگوی. می خواهم . با چه چیزی می خواهی . مقابله کنی . با تمام چیزی که می خواهم این . معنی با خودم به این هست . نمیخواهی . به خودت راه را به خودت نیاز داری . وقتی با این معنی می خواهی . راه را تغییر دهی . من مطمئن هستم . این راه را برای خودم می توانم . بیشتر پیشرفت داشته باشم . تمام چیزهای که دوست دارم . خودم را با هر چیزی که می خواهم . به خودم می خواهم . راه تازه ای را برای اینکه می خواهم . نیاز تازه ای پیشرفت داشته باشی . .واژه حکمرانی ترس در زندگی . می خواهم . به خودم نیاز دارم . این نیاز من و این ترسها بزرگ ترین چیزی که می خواهی . این شده است . به چه معنی می خواهی . به خودم نیاز دارم .این وقتی چیزی که نیاز می خواهم . به خودم می خواهم راه را برای چیزی که به خودت و این راه را برای این چیزهای که دوست نداری . این کار را انجام بدهی . به خودم که فکر می کنم . این نیاز من نیست . حتی نمی خواهم این روش را برای این چیزهای که میخواهم . تمام راه و این چیزی که دوست داری . به خودم هست . یا اینکه می توانم این کار و این نیاز برای خودم و این معنی به خاطر من نمی توانم این کارها را برای هر چیزی که دوست داری . یا اینکه دوست نداری . این کاری هستی . می خواهم . این می خواهم . از چیزی که دوست ندارم . این معنی می خواهم . تمام این چیزی را برای که می خواهی . تمام راه را به هر چیزی که می خواهی . این معنی برای خودم و اینکه می خواهم . نیاز را برای خودم . معنی کنم . من خسته تر از آن چیزی که هستم . یک باور بزرگ وجود دارد .که این باور می گوید . امکان ندارد . شما به این کار امیدوار شوید . که دوباره برای آن چیز غیر ممکن تلاش کنید . امکان دارد . که هیچ کس به شما یک محل هم بگذارد . به خاطر این چیزی که می خواهی . به هر حالی که نیاز داری . به این وقتی که می خواهی . به از هر چیزی که دوست داری . نزدیک نخواهی شد . نمی توانی تعادل ستون فقرات خودت را حفظ کنی . این می خواهی . به این چیزی که می خواهی . چرا عده ای می توانند . روی طناب زندگی بند بازی کنند . اما شما و من نمی توانیم . روی این طناب نوشتن . اینکه حتی نمی توانیم . از این معنی گذر کنیم . به خودم . هیچ ربطی نداشته من این معنی به چه چیزی می خواهم . برسم . حقیقت این هست . تا اینجا کار فقط فهمیده ام من دارم . خودم را از هدف یا کارهای که می خواهم . انجام بدهم دور می کنم . نه نزدیک اینکه شما بتوانید . یک سبک یا کاری را ایجاد کنید . به این معنی هست . که. قدرت این کار را دارید . یا اینکه این کار را نمی توانید . انجام دهید . این کاری که برای من و شما و کار و این همه چیز می خواهی . به آن راه به خودم می خواهم . این معنی . به هر حالی که هر چیز دارم . به خودم . هر چیزی را می خواهم . هر کاری . که دوست دارم. از حالم را به این معنی . می خواهم . این چیزی را به خودم . می خواهم . حالی . هالی . فهماندن . درک . شعور . وارد کردن اینکه دارم . از این راه را به هیچ چیز که هست . دارم . به خودم . فکر می کنم . من دکمه ها را بی حال فشار می دهم . می خواهم . این را بدانی . این مفهموم یا اینکه این بخش . خودت را به یاد بیار. یادم نمیاد کی هستم . چی می خواستم . هیچ هدف مکتوبی نیست . نمی توانم . این راه به خودت . فقط . کاری که دوست دارم . این به خودم . این چیز را نمی خواستم . فقط می دانم . این را نمی خواهم . درد سر نمی خواهم . این را بدانید . من هدفم را نمی خواهم . من هدفم را دوست ندارم . پس دانسته ای عجیب و غریب من اهدافم را اصل نمی خواهم . این نمی خواهم . پس هر چیزی را که می خواهم . نمی خواهم . نمی خواهم کار کنم . به علت اینکه توانایی این کار را ندارم . نمی خواهم . به خاطر اینکه . من توان کار را ندارم . دلیل هم دارم . برای اینکه این کارها را بخواهم . چرا ؟ هم برای خودم مشخص کرده ام . اما نمی خواهم . این معانی را دوباره پیدا کنم . فقط این را می دانم . اگر این کتاب ها نبودند . نمی توانستم . الان داشت یک نفر توی صفحه ای شیطانی چیزی و بسته ای چرند و پرند را که فقط به خاطر اینکه یک عدد برای خودش مشخص کرده بود . این بسته را می خواهد . به مبلغ اینقدر عدد مثل 16 یا 33 یا 90 یا هر عدد ... بگو فروخته نوش . جانت . بیخیال من یکی باشم . من هیچی در زندگی نمی خواهم . من خیالم راحت هست . من نمی خواهم . حتی نمی خواهم . درآمد . پول خوب است . اما دنبال کردن . چرندیات خودم هم . نمی خواهم . می خواهم بدانم چرا به درد کردن اعتیاد پیدا کرده ام . و. به کش و قوص دادن خودم در اینکه بخواهم این کار را برای خودم انجام بدهم . فقط برای دل خودم . به خاطر دل خودم این کار را انجام بدهم . این غیر ممکن هست . که من روزی عاقل باشم . پس بلاخره فهمیدم . من نمی خواهم که آدم بهتری باشم . پس من نمی خواهم کارهایم را به خودم این چیزی را که من انجام می دهم . من نمی خواهم کارها را آن طور که مشخص کرده اند انجام دهم . این قانون زندگی من هست . پس چطور می خواهم خودم را ارتقا بدهم . منی که دارم . پی اچ پی تمرین می کنم . چطور می خواهم . این روز این مقدار را برای خودم این چیزها را باید بنویسم . این معنی کارهایم را به خودم . نیاز دارم . به خودم این معنی را به خودم نیاز دارم . خودم چه چیزی هستم . این معنی . و چیزهای که دوست داری انجام شود . نمی توانی . به کارهای که نمی خواهی . این شده این کارهای که من نمی خواهم . نمی خواهم . که . نمی خواهم . چون من لجوج هستم . نمی خواهم . تلاش کنم . نمی خواهم به خودم فکر کنم . این وقتی می خواهی به خودت . فکر کنی . می خواهی . مثل . جی کی رولینگ . چیزهای را برای نوشتن داشته باشی . اما نمی توانی . تایپ کردن یاد بگیری . می توانی با خودکار بنویسی . این کارها را با هیچ چیز نمی خواهم کار کنم . نمی توانم . اراجیف . چیزهای که می توانم . این کارهای که . به این کارها باید می خواهم . به این معنی و هر چیزی که می خواهم . این معنی می خواهم . به هر چیزی که دوست دارم . این معنی . می خواهم . از هر چیزی که دوست دارم . و. به هر معنی را می خواهی . هر چیزی که . از خودت . تعیین کرده ای . این کار گردن درد . و . دری وری را برای تو به همراه در خواهد . داشت . فقط به این کار می کنی . چه صدماتی از این کار برای به تو همراه دارد . می خواهی که این وقتی که چه چیزی را برای خودت می خواهی . به . هر چیزی که می خواهی . من می خواهم . وقتی که برای هر معنی می خواهم هر وقت به خودم . نیاز دارم . این کارهای و چیزی که می خواسته ام . به خودم . نیاز دارم . این معنی می خواهم . را به هر چیزی که دوست دارم . این معنی را به هر حال می خواهم .این کارها را برای . نمی خواهم . این معنی را داشته باشم . نمی خواهم کار کنم . ولم کن . نمی خواهم . یک عادت را برای خودم کاری داشته باشم . بگذار توی حال خودم باشم . نمی خواهم . آینده ای داشته باشم . نمی خواهم . این کارهای که دوست دارم . این معنی من هست . من هیچ چیزی نمی خواهم . ولم کنید . من هیچ بسته ای یا کاری یا کتابی نمی خواهم بخوانم . نمی خواهم . شما که بریان تریسی . نیستید . شما که دارن هاردی نیست. پس حتی فکرش را نکنید . به روی ذهن من راه بروید . من فکرم به درد خودم می خورد . من فکر بکر هستم . من می خواهم . فک همه را پیاده کنم . من هیچ چیز نمی توانید . به من هالی . حالی کنید . من نمی فهمم که نمی فهمم . من یک چیزی هستم . که هیچ چیز نمی خواهم . در برهوت خودم زندگی می کنم . فقط این را می دانم . هیچ هزینه ای حاضر نیستم . برای پیشرفت های خودم بپردازم . می دانم . شما چرند می گوید . شما به شرط اینکه نمی توانید . چیزی به من بفروشید . نمی توانید . خودتان را به من ثابت کنید . من یک چیز عجیبی نیستم . این مرحله ای از من هست . که قابل ارتقا دادن نیست . این مرحله نفهمی من هست . من نمی فهمم من یک هیولایی بدون هیکل قوی هستم . بدون اینکه بتوانید . کاری از او بخواهید . من می توانم شما را شکست بدهم . چون من هیچ چیزی نمی خواهم . من می خواهم . می خواهم بدستش میارم . می خواهم که نمی خواهم یعنی من چیزی به غیر از اینکه می خواهم را نمی خواهم . من نمی خواهم . من چیزی را به غیر از آن چیزی که می خواهم را نمی خواهم . من باید بتوانم همه را له می کنم . من تغییر نمی کنم . من چیزی را نمی خواهم به غیراز آن چیزی را که می خواهم . من می خواهم این کار را به خودم به این معنی باید . می خواهم . این کارها را به چیزی می خواهم . به این کارها را به این معنی می خواهم . این کارها را به این وقتی به این چیزهای که دوست ندارم . این کارها را به این نتیجه ای می خواهم می خواهم که نمی خواهم نمی خواهم بس کن چرا این معنی . برای من عجیبی هست . به خودم را به این کارها را به این معنی . نیاز اساسی من و وقتی به هر حال به خودم را به این معنی می خواهی . هیچ چیز نمی گویم . این وقتی که م یخواه راه را برای خودم بازی کنم . این معنی را به هر حال که می خواهم . هیچ چیز نمی خواهم این نخواسته های من این نمی خواهم به خودم بستگی ندارم . این وقتی به هر حال چه چیزی را به هر کاری می خواهم و هر حالی که دوست دارم . این وقتی که می خواهی هر روزی که را که به خودت و وقتی نیاز داری به خودت راهی را به هر حالی . که دوست ندارم . می خواهم . این وقتی که به هر حالی که می خواهم . انگیزه ای برای انجام ندارم . نمی خواهم کار کنم . وقتی به هر حال که دوست دارم . این وقتی چه راهی نداری که بیای این کارهای که دوست نداری را نمی توانی . نخواستن . نیست . هیچ چیزی نیست . هیچ چیز نیست . خیلی ساکت هستی . فقط . یک مشت . دری وری و حرف ناسزا به این و آن داری . در اعماق قلبت فقط داری . به این و آن ناسزا می گویی . پایه چیزی که داری خودت نیستی . یک مشت . دری وری پنهان هست . ؟ ها . یعنی فقط بر پایه . حرف بد و اینکه از این وقتی از همه چیز تنفر داری . به خاطر اینکه مشکلاتی داری . نتوانسته ام چیزی را و کاری که می خواهم را به آن عشق نورزیدن به چیزی که نمی خواهم . پس باید بروم سمت تنفر هایم . حتی . حوصله تنفر را هم ندارم . حرفش را نزن . یکم کتاب بخوان . نمی خواهم این کار را انجام بدهم . فقط به خاطر اینکه می خواهی با یک چیزی و اینکه یک حریف پیدا کرده ای . بعد از مدت ها . یک حریف پیدا کرده ام دارم با او می جنگم . می خواهم . حالش را بگیریم . می خواهم به او ثابت کنم . می توانم . من باهوش تر از او هستم . من با هوش تر از آن هستم . ولی هر بار من به او می بازم . این حریف در حد من نیست . اما همیشه می خواهد . یک مفهموم را به من بچسباند . تو . می دانی . من می دانم . کسی نیست . به غیر از خودم . حریف من . پس من یک نفر نیستم . هیچ کس . یک عقیده ندارد . اول کار می خواهی . بعد مشکلات . چه کسی انرژی تمام می کند . باز خودمان هستیم . پس . عقیده من . هیچ کس یک نفر نیست . بله اشتباه هست . یک نفر هست . اما . چند عقیده حاکم دارد . حاکم عقیده امیدوارانه و تلاش گر و صبور باشد می تواند . نتیجه های خوبی بگیرید . اما اگر فرمانروا عقیده . پوسیده ای باشد . شما نمی توانید . این کارها را به این چیز می خواهم . این کارهای که می توانم . این معنی من هست . من عقیده دارم . دارم . دارم . نمی خواهم . خیلی سخت تر از آن هست . نمی خواهم دارم . داد می کشم . راضی به این زحمت نیستم . من راضی نیستم . که خودم را به زحمت بی اندازم . این کار رنجی دارد . که نمی توانم . این کار را انجام بدهم . راضی به تلاش کردن و زحمت افتادن خودم نیستم . پس شما نمی توانید . به خودتان فشار بیاورید . شما فشار نمی آورید . فکر می کنید . دیگران موقع کار کردن دارند . چه کاری انجام میدهند . دارند به خودشان فشار می آورند . دارند تلاش می کنند . کارهای را سر هم بندی کنند . چیزی را درست و تعمیر کنند . این سر هم بندی کردن ها این تلاش کردن . برای وارد و اطلاعات و رساندن و گزارشات می شود . کارهای که مردم به ساخت و ساز و چیزی که می خواهد تبدیل به این شود . که . روزگاری می خواسته ام این وقتی را به این شود . این به خودم را به این هر حالی . نمی توانی به قدرتی برسی . نمی توانی کاری برای خودت انجام دهی. این فقط یک واژه هست . غیر ممکن هست . کسی به فکر تو باشد . کسی به فکر این که ایده ای به ذهن تو برسد . نمی تواند برای تو کاری کند . نمی توانی بهتر از الانت کاری انجام دهی . فقط این کارهست . که می تواند . در قبال . در قبول کند . فکری به حال زار و گریه دار و مسخره ات کاری کند . این از اون حرف هاست . یعنی . موقعه کار کردن . شاید ذهنیت بهتر شود . موقع زجر کشیدن یا تلاش کردن . من یک مشکل هستم . باید بهتر از این چیزی که الان هست باید باشم . می خواهم . بهتر باشم . می خواهم . بزرگتر باشم . می خواهم . قدم بلندتر باشد . بزرگتر و قویتر از الانم باشم . یک فکری به حال خودت کن . انجامش بده . یا اینکه می خواهی . به دانش خودت اضافه کنی . من نمی خواهم . را معنی کنی . دوباره به حاکمیت من نمی خواهم . خواستم اما نمی خواستم . دوباره نمی خواستم . بزرگتری باعث شد . کاری نتوانم . برای خودم یا خواسته ام یا اینکه چیزی که الان باشم . اما نمی شد . بهتر باشم . پس من از خودم . متنفر هستم . من نمی خواهم . که . چیزی به غیر از خواستنی . ها . چیزی های که می شود . داشته باشی . اما نمی شود . داشته باشی . به خاطر اینکه . من . همین الان من گذشته به درد نخور قبلی . من نمی خواهم . درد تازه ای یا کار یا دل مشغولی تازه ای را نمی توانم تحمل کنم . من الان هم چیزی که هستم. را . پر دردسر و پر مشغله هستم . پس . مشغله و دل مشغولی های بیشتری نمی خواهم . همه . شما بهتر یا بدتر نمی خواهید . که . هدف شما رشد . کند . تازه اول کار کردن های بی نتیحه می شود . ممین پشت سر هم زمین خوردن ها و نه شنیدن های پشت سر هم که باز بشینی . یک گوشه . افسوس گذشته به درد نخور ته کشیده و تمام شده . چیزهای که می شد . داشته باشی . یا ورق به سود . تو نبوده نخواهد بود . به خاطر چی من باید دوباره از این چیزی که الان هم پر درد سر هستم . لطف کن امیدوارم نکن . به خودم فشار بیارم . لطف کن با اعصاب من بازی نکن . من یک کاری می کنم . یک جوری از این چیزی که هستی . پشیمانت می کنم . به خودم فکر می کنم . هر کاری کنم . یا هر جای برم . برای خودم . نیاز دارم . این کارهای که می تاوم انجام بدهم را به خودم . نیاز دارم . به خودم این معنی را بدهم . نیاز دارم . بخودم این . وضعیت را بقبولانم . بیشتر به خاطر چی باید کار کنم . نمی خواهم . که . به خاطر چی باید . که . حرف اضافه تکرار شده ای که همیشه مزاحمت برای همه چیز و همه کس ایجاد می کند . به درد نخور ترین . عجب چیزی ؟ چه چیزی؟ توان راه رفتن نداری . توان فکر کردن نداری . فکر می کنی . می توانی تمرین امروز . را تمام کنی . نظمی نداری . به چه چیزی فکر می کنی . به همان چیزی که توان و قدرتش را نداری . اگر می توانستم . انجامش می دادم . همان حرف هنری فورد : چه افراد فکر کنند می توانند . چه فکر کنند نمی توانند . حق با آنهاست . چه فکر کنی می توانی . چه فکر کنی نمی توانی . حق با شماست . پس من فکر می کنم . نمی خواهم رنج بیشتری . قبول کنم . به خاطر اینکه من باید این معنی . یعنی فرار کردن . از تلاش کردن . این کار می تواند . یک حس آرامش برای من ایجاد کند . من به این فکر می کنم . آرامش یعنی اینکه . بشینی یک گوشه منتظر باشی . شاید معجزه ای در حال رخ دادن باش. بشینیم . منتظر معجزه باشیم . حرف خوبی نیست . شاید این معجزه رخ دهد . شاید این معجزه رخ ندهد . شانس به همه کس و همه چیز . یا اینکه به همه رخ نمی دهد . فقط یک نفر بلیط بخت آزمایی یا در قرعه کشی برنده می شود . آن یک نفر هم می گوید : بعد از مدتی پول های خود را از دست می دهد . دوباره به شرایط عادی بر می گردد . به حالتی که از قبل داشته این یک برنامه ریزی فوق العاده هست . برای اینکه باید کاری کنی . که . قبل می خواستی . این کار را انجام بدهی . من نمی خواهم . خودم را از گذشته ام و چیزی که دارم . این شده معنی من . من شده ام . اینکه هیچ فکری به ذهنم رخ نمی دهد . یعنی . دوباره آن چیزی که دیروز و هر روز بوده ام . من هیچ فکری ندارم . چرا باید دوباره و دوباره با خودم فکر کنم . نیاز دارم . این همه فکر کنم . این همه کار کنم . چی بشه ؟ هیچ باز هم آخرش دوباره و دوباره آدم ها میمیرند. به خاطر دعوا های بی دلیل حتی . بعضی به خاطر هیچ و پوچ این رسم طبیعت هست . فقط قوی تر ها باقی می مانند . اینکه من نمی توانم در این دنیا سخت و پر از مشکلاتی که دارم . یعنی نمی توانم . بشینم . بدون درد . با درد باید بشینم و کار کنم . به چیزهای دری وری فکر کنم . شروع کنم . به همه کسانی که به خاطر اینکه به آن چیزی یا اینکه باعث شده اند . در این وضعیت یا اینکه دنیا یا هر چیزی که هست . یا اینکه چیزهای که می توانستند . باشند . به همه احتمالات فکر کنم . اینکه اگر جای دیگری بودم . اگر هوا صاف بود . آسمان آفتابی بود . باد و همه چیز با میل من رفتار می کرد . تاثیر دارد . اما وقتی که می توانستم . یا تا وقتی که وقت دارم . کار کنم . آن زمان که وقت نداشتم . مشغول کار دیگری باشم . بیخیال . همه چیز را نباید یک سوء فکر کنی . از چند لحاظ آره . من نباید اعتماد کنم . به کارهای خودم . این کارها و احتمالاتی که دارم یا اینکه احتمالاتی که می توانستم . داشته باشم . آن روز یا این روز یا امروز . متفاوت تر از آن چیزی هست . که می تواند . باشد . بعد از اینکه کارهایم را جمع کردم . دیگر نمی تواند . مثل سفره می اندازیم . سفره پهن کردن . سفره غذا منظورم هست . از موضوع آمدم بیرون به طور کل . این شده گسترده کردن . ناتوانی و ناخواسته ها قدرت بیشتر از خواسته های شما در زندگی یعنی وقتی فکر می کنید . هوای زندگی شما پس هست . یعنی وقتی ابرهای خواسته های فکری را بیشتر بارور کنیم . 2 گرگ داریم . گرگ خوب و گرگ بد . به هر کدام بیشتر غذا بدهید . آن گرگ بزرگ تر می شود . لازم نیست . که بگویم . این جمله مال من نیست . یک حرف سرخ پوستی شاید باشد . با هر چیزی که می توانی فکرش را کنی باید . بیشتر از قبل کار کنی . این نخواسته تو می شود . خواسته ای می خواستی داشته باشی . اما نداری . این می شود . وجه تمایز . بالا رفتن بیشتر و تخصص در کاری که می خواهی داشته باشی . اما هر بار به گوشته ای این تعداد واژه که کار کنی . باعث می شود . در زندگی و مشکلات آدم بهتری باشی . بعد شروع می کنی به خواندن سریع کار کردن . این فرق داشته باشی . یا اینکه فرق نداشته باشی . باید هزار دقیقه وقت صرف این کارت کنی . من باید هر روز با خودم فکر کنم . این کار را شروع کنم . یا اینکه وقتم تمام شد. دوباره فکر کنم . این کار من به درد نخور هست . پس من امروز یا هر روز این کارها را انجام نمی دهم . من باید خواسته های دیگران را انجام دهم . به خاطر چی ؟ باید کار کنم . وقتی این مقدار پول به من می دهند . تا در کاری دیگر آن وقت را استفاده کنم . من توان . توانایی از این بیشتر کار کردن یا فکر کردن را ندارم . احتمال دارم . منفجر شوم . امروز از بس خسته بودم . که دیگر خوابیدن هم از یادم رفته بود. بعضی وقت ها از خستگی . دوباره . نمی توانم . تصمیم بگیریم . بخوابم . یا بیدار باشم . فکر می کنم . باید بیدار باشم . در حالی که بد جور باید بخوابم . اگر نخوابم . دچار مشکل می شوم . چون خیلی خسته ام دچار بحران می شوم . وقتی خوب کار نمی کند . همه چیز بهم می ریزد . فکر . کارها . تداخل پیدا می کنند . درد ها روی هم سوار می شوند . اگر الان بار گذاریش . نکنم . فردا . شجاعت این را ندارم . این مطالب را بارگزاری کنم . آنلاین . بعد می بینم . دارم . چیزهای می نویسم . اما روی میز کامپیوتر بدون . استفاده رها شده اند .یک لطیفه خنده دار تعریف کردم . اینکه این مطالب شما راجب هدف گزاری مال بقیه را نمی خوانم . چرا؟ چه غلطی یا اشتباهی می کنی . باید الان سر کار خودت باشی . نه اینکه آویزان اینجا . تولیدات بقیه را کنترل کیفی کنی . به تو چی که بقیه چی فکر می کنند ؟ چی به نظرشان می رسد . چه عقیده ای راجب به چی داری ؟ چرخه را خراب کردی . فکر کردی می خواهی به موقع کارت آماده باشی . باشنیدن و گوش دادن به حرف دیگری . خلاقیت و رشد . فکرت رنگ دیگری بگیرید . بزار تکنیک های نابش مال خودش باقی بماند . از منبع یا سر چشمه اصلی استفاده کند . بریان تریسی و دارن هاردی و تونی رابینز و ...
چرا هرگز نخواهی توانست این یک پاراگراف را برای خودت به اتمام برسانی این زمینه این شده که کار کردن برای تو خیلی سخت شده است . نمی خواهم این کار را به خودم توجیه پذیر کرده ام . من این همه کار نمی توانم انجام دهم من نیاز ندارم این قدر توضیح به خودم بدهم کار کردن مثل قبل نیست دارم . خودم را در یک چرخه گیر می اندازم . این نوشته ها چه دردی از من می خواهند دوا کنند .... درمان کند ... وقتی کسی که نمی داند چکار کند برای خودش چطوری می تواند به دیگران کمک کند وقتی کمک می خواهی از کسی که خود آن هم یک عمر با این مسئله درگیر بوده با تمام وجودش جنگیده با این مسئله اما هنوز این مسئله وجود دارد هنوز این که باید بجنگی باید با تمام وجودت بجنگی و کار کنی این راه تو هست می خواهی خودتر اب با هر حالی که دوست داشته ای کار را به مرحله ای برسانی که کار تا پایان این رویه...
به خاطر خودت این پاراگراف را پر نکن وقنی به خودت می خواهم این شروع را به خودت نیاز دارد به این معنی می خواهی نرسی فقط بخواهی چیزی را پر کنی این می توان این شکل را به خاطر خودت این فقط یک چیزی باشد که وجود دارد و نمی خواهد چیزی را بیان کند فقط نیاز دارد یک الگویی که الان نباید این کار را تکرار می کردم دچار یک فریب شده اید که داری اینجا این موضوع را می خوانی من دارم یک کار را تکرار می کنم این از روی عادت هست می خواهم یک چیزی را به تو بفروشم تو مجبور هستی تا آخر این مسیر به جلو بروی من دوست ندارم تا آخرش بروم آخرش هیچ چیز نبود وقتی یک بار تا آخرش رفته باشی این معنی ما فقط می خواهیم تا آخرش برویم این معنی این زندگی ما هست این شروع از اینجا شده باشد ما فقط بدون هدف داریم این کارها را انجام می دهیم هیچ نیاز هم نداریم این تکه را تا آخرش انجام بدهیم هیچ چیز تا آخرش به ما اضافه نمی شود.فقط می خواهیم خودمان را خسته تر از قبل کنیم حتی اگر علم بیشتری داشته باشی می خواهی اینجا چه چیزی را بدست بیاری و نتوانسته ای این کار را تا پایان بروی من باید این موضوع را که کاربرگ که باید تکرار می شده و عادت و چرخه را باید می شکستم . را تا آخرش انجام می دادم .