تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

وارونگی شکست ـتغییر عمدیDeliberate changeـInversion broke

خیلی سخت هست . خودت را راضی نگهداری . من می توانم از پس این مشکل بر می آیم . هزاران بار از خودت ناراضی هستی . دائم در حال نگهداشتن خودت هستی . این کاری که بیش از این انجام می شه . دوست نداری خودت را برای این قضیه آماده کنی . دوست داری به خودت بگویی :‌آره من از عهده این کار بر میام . من تمام تلاشم را انجام می دهم . من با تمام قدرت دارم . این کار را انجام می دهم .

تو اونجا هستی . می خواهم بیام پیش تو . قدرت بالایی برای انجام دادن ماموریت های که به اون داده می شد . داشت . همیشه اونجا به خاطر من حضور داشت . نمی توانی از حضور اون بیخیال شده باشی . به خاطر خدا ... 

این کیبورد به خاطر این خریداری شد . پروژه های بیشتری انجام دهی . سخت ترین کار دنیا ... نیست . من از عهده اش بر میام . به خاطر همین که می خواهم . بنویسم و انجام ش می دهم به خاطر خودم و واین کار را دوست دارم .

ممیشه یک سد هست . جلوی زندگی را می گرفت . اما وقتی بفهمی . قدرت تو می تواند این کار را برای همیشه از عهده این کار بر بیایی به خاطر ماهیچه های که نیاز به اون ها نداری و این نیاز من می خواهم . به خاطر خودم این کار را به خاطر خودم نیاز به خودم به خودم این چیزی را به خودم می گم .این دیگر نیاز به خودم می خواهم به اون چیزی که نیاز نداشته ای .

به چه درد من می خورد . من حوصله نیاز می خواهم . خودم به خودم دروغ بگوییم . این چه نیازی داری . به خودت بگو باز هم دروغ های بیشتر بگو ... انجام بیشترین کار ممکن را انجام بدهد . این به خودم دروغ بگوییم :‌راست یا دروغ می گوییم ... باید برای این من سخت ترین حالت ممکن باید تبدیل به چیزی بشوم . مدام حرف بزنم . به خودم نیاز دارم . اما تا قبل از این به خودم نیاز نداشتم . از دیروز تا امروز خیلی اوضاع تغییر کرده و این چه رسمی هست . من انگار نیاز ندارم . برای کمبود ها وجود دارند . اما اضافه داشتن ها یا برخلاف کمبود ها توانایی ها وجود داشته برعکس روی کمبودها همیشه غالب بوده اند . سریع ترین روش بدست آوردن خیلی راحت می توانیم . این چه چیز می خواهم . می خواستم بنویسم . باید کمی بیشتر بنویسم . تا نیاز داشتن به حالتی که می خواهم بنویسم . انرژی گرفتن . آگاهی .... چه راهی به خودم به دست می آورم . باید بیشتر سعی کنم . چیزهای که می شنوم . روی نوشته ام تاثیر نگدارد . به خاطر سعی کردن ... چیز های پدید می آید . این می تواند یک ساخت باشد . وقتی نیاز می خواهم ...هیچ چیز نبوده . اما حالا خیلی فرق می کند . من دوست دارم . به خودم می خواهم نشان دهم . این کاری هست . انجام داده ام . واقعا سخت ترین حالتی هست . بین اینکه در حالا گشتن به خود چه چیزی آنجا قایم شده است . هیچی گم نیست . اما تلفین ها هر چیزی اینجا بنویسی .در حال تلقین بیشترین و القا کردن به خودت بودی . اینکه تو عرضه ای داشته ای این کار را انجام ندهی . سخت بود . اما بلاخره اینحا پیدا شده است . سریعترین حالت نیاز می خواهم . اینجا به خودم ثابت کنم . یک ساعت این کار را انجام دهم به خودم قول داده بودم . اینجا نیاز بدست آوردن گذشته هست . واقعا چه چیزی گم شده بودم . دائم در حال تکرار کردن یک طرح کلی را دارم . در زندگی بیشتر یا کمتر این کار را انجام می دهم . واقعا خیلی خیلی عجیب بوده . من در حال نیاز داشتن به اینکه واقعا خیلی کمتر می خواهم این نیاز من در این چه حالتی برای خودم می خواهم . چه چیزی بنویسم . این در حالی که من گم کرده بودم . ولی حالا نیاز دارم . خودم را پیدا کنم . به این چه چیزی من می خواهم برای خودم یک راه حل پیدا کنم . راه حل من این هست . راه حل گم شده بود . را به خودم می خواهم نیاز این کار من بوده . همه اش داره می گوید :‌ که چی ؟‌من حتی یک راه حل هم ندارم . دائم داشتم . می گفتم :‌من راه حلی ندارم . راه حلی ندارم . بارها و بارها پس چی کار کنم . این کار من نیاز به این داشت . بارها این کار را انجام دهم . پس نتیجه اش شده . گم شدن به خودم . من نیاز به راه حل بزرگ چه بوده و این راه حل برای خودم به این کار برای نیاز دارم . و این کار را به خودم واقعا گیج کننده نیست . این نوشته برای خودم بوده . فقط می خواستم خودم را به خودم این کار بیش از هر حالی که نیاز داری . اینجا می خواهم . حس اینکه من دارم . برای خودم نیاز دارم کاربیشتری انجام بدهم . واقعا نیاز داری ؟‌چه راه حلی بوده اینکه الان و سریع من می خواهم . اگر این کار را الان انجام ندهی ؟‌دیگر من دوست نداشتم . از این به بعد یا الان انجام بده ؟‌یا دیگر نمی خواهم اش . اگر تا آخر این هفته این کار را انجام بدهی . ارزش دارد . اگر تا پایان هفته این کار را انجام ندهی . دیگر هیچ ارزشی برای من ندارد . زود و سریع این کار را انجام شده بدان . در پایان وقتی این کار را انجام نداده ای من می خواستم . نیاز به خودم را تمام کرده ام . بیخیال شده ام . این کار را واقعا به خودم دروغ گفته ام . یک مدت خیلی بلند . واقعا موفق بوده ام . نیاز به نداشتن . این حالت ها و نیاز به اینکه من واقعا این کار را بلد نبوده ام . اینکه یک مربی می توانسته این کار را انجام بدهد . هیچ به غیر از مربی نتوانسته این کار را برای من انجام بدهد . من نمی توانم . این کار را برای خودم نیاز ندارم . واقعا چرا نمی توانم . خوب بخوانم . اینکه فقط بنویسم . واقعا به حالت کابوس وار هست . من دوست داشتم . این حال را برای خودم انجام ندهم . خیلی راحتر می خواهم. واقعا نمی خواهم . چه کسی دوست دارد . این همه نوشته و کلمه را یک باره بنویسید . واقعا شخص دوست داشتنی نبوده ای . شاید ترسناک به نظر رسیده این واژه ها و گیج کننده بودن این کلمات خیلی دروغ دارند . این به خاطر من همه اش دروغ نبوده . کمی سخت گیرانه بودن به این که من چه نیازی داشته ام و بدون اینکه می خوام برای واقعا همه وقت در حال تمام شدن هست . باید به خاطر خودم می خواهم . این همه نیاز دارم . از حرفهای و واژه های عجیب و تکراری و همه چیز را تکرار کنم . به خاطر سعی های قبلی که هیچ حالی ندارم این کار به خودم می خواهم قسمت های دائم در حال این هستی می خواسته این کار را برای خودت تکرار کنی به خودت القا کنی . من از عهده اش بر میام یا از عهده اش بر نمیام . پس وقتی جهت می گیری . خیلی و قبول می کنی . که این سمت هستی . یا آن سمت هستی . دیگر خیلی کار سخت می شود . برای کسی که می بیند . واقعا در سمت اشتباهی هستی . ساعت ها و سالها و کل عمر دیگر از حل آن مشکل عاجز هستی . به خاطر این که دائم در حال القا کردن به خودت هستی . من گناهکار یا بی گناه یا به حر حالی هستم . به خودم نیاز دارم . به چه روزی یا به چه اوضاعی را برای خودم قبول کرده ام . یا خودم را به هر حالی خودم نیاز می خواهم اینجوری باشم . یا اینکه نتوانسته ام حال و اوضاع بدی که دارم یا به سمت چه حالی را قبول کرده ام . هر کاری هم کنم از چیزی که قبول دارم . بیرون نمی توانم بیام . چون این چیزی هست . که هست . برای مثال هیچ کس حاضر نیست . من را .... با حساب بالاتری تصور کند . روی من حساب باز کند . چون تا بحال به طور مستمر کار کند . یا اینکه من را در درجه بالاتری نگاه کند . اوضاع من عجیب و غریب بوده است به خود من اینجا و این حالتی و این شرط و آن وابستگی نتوانسته یا توانسته به هر حالی خودش را از آن درجه خارج کند . واقعا سخت بوده . به هر حالتی از آن حالت خارج شود. نمی خواسته نخواسته اون یکی خواسته این یکی نخواسته آن قبول داشته باور نکرده نمی دانسته . هر کاری کنی . طرف مقابلت خودش را باور نمی کند . خودش را دوست داشته باشد . به چه خاطر نمی خواهد . از این دید لعنتی خارج شود . نه من باور دارم . گیر افتاده یا غیر قابل باور غیر دوست داشتنی .  به چه سمتی می خواهد به من نیاز بودن به خودت را برای من دوست داشتنی هست . به خاطر من نیاز می خواهم به خودم به خودم راه برود . به چه حالتی نیاز می خواهم به خودم راهبردی تمایل گرفته یا سوء‌گرفته به چه خاطر می خواهی . به خاطر القا شده بودن . این چیزی که مثل باور کرده ای . نمی توانی بدست بیاوری . حالا که داری این کار را که باور داری . اینجا نیاز داشته باشی . به خاطر من که باور نمی کنم . القا شده جدیدی را در زندگی ام باور کنم . من باور نمی کنم . که این راه که من رفته ام راه اشتباهی بوده و اشتباه هست . چرا می خواهم در اشتباه بمانم . چون من غیر قابل انعطاف هستم . من باور نمی کنم . انعطاف داشته باشم . من غیر قابل انعطاف هستم . من انعطاف ناپذیر هستم . من غیر قابل تنظیم و غیر قابل تنظیم هستم . من باور نکردنی هستم . وقتی می خواهم به خودم فکر کنم . حوصله ام سر می رود . از این همه خشکی و غیر قابل انعطاف بودن واقعا به چه چیزی دلخوش بودم . این همه بی حوصله بودن . من اینطوری نبودم . خیلی بهتر بودم . دائما در حال بازی کردن بودم . چون خیلی خوش گذشته بود. به من در زمان بازی کردن حالا نمی توانم . تمرکز کنم. روی نوشتن و کار کردن روی باور داشتن روی اینکه من خیلی می توانم روی کار تمرکز کنم . از چیزی سر در بیاورم . به خاطر خودم نیازی نداشتم . حالا سراسر نیاز هستم . نه نیازی نداشته ای این کار را یاد بگیری ؟‌ نه اینقدر دور خودم چرخیده ام .اینجوری شد . به خاطر خودم گم کردم . به خاطر خودم پیداش کردم . به خاطر خودم درس خواندم . به خاطر خودم کارهای دیگر انجام داده ام به خاطر خودم نجنگیده ام . به خاطر خودم افسرده شدم . به خاطر خودم دوباره بازی کردم . به خاطر خودم حوصله ام سر رفت . به خاطر خودم چشم دوخته ام . به خاطر خودم به خودم القا کرده ام . نمی خواهم این سمت نیاز نداشته ام به خاطر خودم نیازمند شده ام . نیاز به تغییر ندارم . من نمی خواهم این سمت به سمت هیچ – سمتی رفته ام . اون سمت هیچ راهی را نرفته ام . خیلی سخت بود. وقتی به راه راه مشخصی می روی تقریبا هیچ راهی را طی نمی کنی واقعا به خاطر خودم نیاز داشته ام این کار برای من . راه راه راه راه حالا راه راه امتحان کرده اما به خودم گفتم . من این راه را نرفته ام اون راه به درد می خورد . این راه دست انداز دارد . این راه واقعا امکان ندارم . این راه به درد من نمی خورد . من راه برای من سخت بود . این راه برای آنها بود که پدر و مادر های داشتند . که آن راه را رفته اند . وقتی پدر و مادر آدم آن راه را عملی رفته اند . آدم ناخودآگاه به پدر و مادر خود نگاه می کند . انگیزه پیدا می کند . آن راه را بدون فکر کردن می رود . اما واقعا کارهای سخت انجام نشده است است . این کار برای من سخت بوده . سخت بوده غیر قابف فهم بوده من نیاز دارم . به خاطر خودم به چه چیزی نیاز داری. به خاطر خودم ماین کار را برای خودم و این که من می خواهم این کار برای من به هم زدن . این چرخه من می خواهم این چرخه من از همیشه می خواسته این کار برای من می خواهم این کار برای من می خواسته ام . این که من خواهم به خودم این که من می خواهم این کار را برای خودم ساده انجام بدهم و این کار یکی از بهترین چیزهای که برای بشر اختراع شده است . ساعت و زنگ و تایمر برعکس هست . ساعت را می گذارم روی اینکه ۵ دقیقه دیگر زنگ بزن واقعا کمک کننده است . من می خواهم . بیخیال باشم . اما واقعا دائم دارم کلمات اضافه و حرفهای اضافه می زنم .این که چقدر می خواسته ام این کارها را برای خودم به سختی می خواسته ام . همه اش اشتباه می خواسته ام تقریبا هیچ کاری انجام نشده است . فقط درحال توضیح دادن هستی . به خاطر چی القا شده و این کار به صورت تکراری در آمده است. همه اش تکرار و واقعا پر باشد . از اشتباه و تکرار تدافعی به همان چیزهای قبلی که داشته ای تقریبا همه اینجوری و با قابلیت های گذشته داریم کار می کنیم . درآمد یا ضرر یا هرچی بدست می آوریم . این کار برای خودم تا چه حد می توانسته ای این کار را برای خودم این طور به عمل به نظر برسد . این کار به خاطر من نمی خواهد . به نتیجه برسد . این حالت واقعا خنده دار هست  . برای این که می خواسته این به هر سمت می روی . هدف برعکس می شود . این هامان چیزی هست . به خاطر خودم می خواسته ام که این راه برای من نیاز دارم . این طور من دیگر به خاطر خودم می خواسته ام اینطوری به موضوع یا هدف نگاه کنم . به خاطر خودم به خودم نگاه می کنم  . به خاطر خودم به خودم . به خاطر همیشه می خواهم نگاه می کنم . به این کار برای خودم نیاز دارم و اینکه می خواهم چه کار می خواسته ام انجام دهم و این می خواهم به خاطر خودم می خواهم این کار را خیلی خنده دار به خودم می خواسته ام .این کار به خودم نگاه کنم . و این راهش نبوده است . به خاطر که من می خواهم نیاز نداشتم این کار اشتباه را انجام بدهم . اشتباه نگاه کرده ام . این کار به خاطر من می خواسته این کار واقعا از راه خودم دور افتاده است . نیاز به تصحیح داشت . همین تصحیح کردن ها باعث شد . واقعا تماما پاک شود . به خودم این کار را به خودم نیازی نداشتم . این کار به خودم چه چیزی هست .

گمراه کننده ترین مطالب دنیا تلقین می کنی . یا نشان این که من می خواسته ام به خودم . واقعا همه چیز علیه ماست . این علیه من بودن ها واقعا این که می خواسته من را برای همیشه من را نابود کند . چرا می خواهی . خودت را نابود کنی . واقعا مهم ترین موضوع و این چیزی که نیاز دارد . به خودت نگاه کن واقعا به خودم به چه حالتی دارم . به خودم دائم داری یک چیزی می گویی . یا راست یا دروغ یا اشتباه ...

به خاطر ۲ امتیار بوده . تمام این زندگی . به خاطر امتیاز و تایید بوده . تایید نگرفته ای . توانی نداشته ای . خودت را پیش ببری . باعث شده ای . نتوانسته ای . به سمت جلو ببری به خاطر خودم نبود . این چه نیاز بوده است . واقعا به همین حالت بوده است . به خاطر من می خواهم . این کار عجیب و غریب بودن . این پر از اشتباه بودن . این کارهای بهم ریخته بودن متن و این که باید با این چیز عجیب و غریب نمی توانم کنار بیام . کنار نمیام واقعا ۲۱ درصد بوده که این کار به من نگاه کن . چرا به خودم این کار را دائم برای این نیاز می خواهم . این کار به خودت نگاه کن . واقعا یک توانایی ها و یک سری کمبود داری. بعضی از چیزها را زیاد بعضی از چیزها را کم داری و خنده دار هست . خیلی از چیزها را کم و خیلی از چیزها را کم داری . به خودت القا کرده ای واقعا این کار به خودم می خواهم این کلمه ها را به خودم می خواهم . را قبول کنم . این را در ذهنم مرورو می کنم . این که نیاز دارم . این کار برای من دوباره تکرار شونده بودن این مطالب برای من اینکه می خواهم این کار به خاطر من دارد . اینطور پیش می روید . چه حالت از من می توانست . این سمت را به من نگاه دقیق تری به خودم انجام شود . من بیشترین حالت را به خودم می خواهم نگاه کنم . همه اش دور این داری می چرخی . واقعا سخت ترین حالت بخودم این می خواستم . جیزهایی داشته باشم . این حس اضطرار داشتن در این حال به خاطر خودم و اینکه دور شدهام از واقعیت ... چه چیزی بوده است . من دوست دارم این کار به خودم این که من دارم باور می کنم ...

باور نمی کنم . اون چیزی که من دیده ام حالا دیگر وجود ندارد . این که به من این را نیاز دارم . به خودم می خواهم این کار به خودم می خواهم این کار را به طور ضمنی می خواهم این کار به خودم و این دیگر کلمه یا حرف با ارزشی نیست . چرا با ارزش نیست . این که به خودت جرات می دهی . کسی ... به صورت یک شک بهت نگاه کند . از فکر دیگری نشئت نمی گیرید . سر منشاء‌اش این هست .

مال دیگری نیست . اون فکر از مغز خودت آمده است . حتی اتفاقات که به خودت نگاه کن اتفاقات هم از سمت دیگران نیامده از سمت خودت سرچشمه گرفته است . این به من کمک می کند . من دارم این کار را برای خودم انجام می دهم . اهمیتی ندارد نظر بقیه این واقعا برای من چه چیزی بوده است . چرا برعکس شده است . زود نتیجه گیری کردم . یک کم باید نحوه و محل ورود را می فهمیدم ...

سه تا راه در پیش داری واقعا به این که می خواهی این کار را دائم تکرار کنی . این به همین شیوه داره پیش می رود . به خاطر من که این حالت نیاز داری . به چه قسمتی برای خودت می خواهی . منظور سرنوشت نیست . چه کاری را می خواهی انتخاب کنی . برای اینکه وقت بیشتری برای آن صرف کنی . توضیح بدهد چرا برخلاف هستی ...

برخلاف جهت داری شنا می کنی . این که می خواهی . این الگو عوض شده ... الگویی که داره کار می کند . برخلاف این کاری هست . انجام می دهی واقعا اون کاری که می خواسته اینجام بدهی واقعا نیاز داشته این کار را عوض کنی . خودت را از این شاخه به آن شاخه نگاه کنی . این کار برای من نیاز داشته است . برخلاف به خاطر من می خواهم این کمی و کاستی ها به خاطر من می خواهد. واقعا این کار را انجام . این به خاطر من می خواسته این کار به خاطر انجام شدن های اشتباه باید این کار به خودم . دائم در حال اشتباه بوده است . این کار به خاطر دیگران نیاز نداری . به خاطر خودم به خاطر این که نمی شود . این چه معنی خاصی می داده است . معنی آن به درد من نمی خورد . حتی معنی هم نمی داده . این فقط همه اش به خاطراین بوده که نیاز من این نبوده است . من م یخواهم این کار به من چه راهی به چه سمتی نیاز داری به خودن این همه راه به این کار به نیاز دیگران می خواسته این کار به چه راهی به من می خواهم این کار به خاطر من دوست ندارم . این کار می خواهم به خودم . می خواهم می خواهم این کار را به خودم نسبت بدهم . این کار به خودم نگاه می کنم . چه راهی داری . چه راهی نداری چه راهی فرار کنی . به چه راه می خواسته این انجام بدهی کمن دارم این کار برای خودم به خودم نگاه می کنم . این کار به خودم این کار نیاز به چه کاری درام واقعا این کار برای من نیاز دیگران و  دیگران نگاه نمی کنند . فقط خودت داری نگاه می کنی . از این دیگران داری استفاده می کنی . چقدر از این مشکل را فرار کنی . من می خواهم این زندگی را به خودم نگاه نمی کنم . من دارم به خودم توسط دیگران دروغ می گویم . بارها نیاز نداری این کار می خواسته این برای من به خودم چقدر می خواهم این کار به چه سمتیی نیازد داری . براها و بارها به خوت این کار به من می خواهم این کار را به نیاز دارم . به خودم می خواهم این کار به چه درد می خوری . یم خواهی نیاز دارد . این کار برای خودم به چه سمتی می خواسته ای پیش نروی و دقیقا در آن سمت پیش رفته این این که می خواسته ای خودت را بشناسی و واقعا در سمتی پیش رفته ای که توسط این روش از سمت خودت دور و دورت بروی این کار می خواهم این کار برای من چه نیازی دارد . من می خواهم از یک مرحله ای که نیاز دارم این کار به خودم چه چیزی را پیش برود . من دوست ندارم و این کار به خودم . چه راه و چه راه حلی داشته باشم . این گره کور را باز کنم . این سمتی هست . به خاطر خودم این کار می خواهم این کار به من نیاز دارم و این کار به خودم نیاز ندارم و کارهای بیشتری انجام داده ام این کاش می خواهم این کار به خودم نیاز داشته بوده است . این به چه کاری برای من می خواسته پیش برود . من نمی خواهم این کار به خودم می خواسته پیش برود . دائم دارم تکراری و تکراری و پیش برنده تکرار هایی هستی . این کار به من نشان می دهد . من می خواهم ماشین خواسته یادش رفته است چه چیزی بخواهد . من می خواهم این کار را برای خودم این کار به خودم نیاز دارم این کارها را برای خودم این بوده است . به خودم نیاز دارم این کار را برای خودم نیاز نمی خواهم این واقعا این کار دیگری برای من می خواهم این کار واقعا به خودم می خواهم می خواهم یا شاید هم نمی خواهم این کار به چه درد می خورد . و این کار به خودم دانم یک چیزی را تکرار می کنم . این خودت ناامید باش.

این آدم به ما نگاه نمی کند . باید چندین لگد به این شانس می زدم . هرجر می روم شانس من جلوتر از خودم این خودم را همراه خودم می برم . این به خودم نیاز دارد و این کار برای من در چه حالی دارم این کار برای من می خواهد . این کار به خودم نیاز دارم این کار کارهای که به خودم می خواهم و این نیاز به کاری هست به خاطر دیگران انجام نشود . به خاطر خودم دائم در حال تغییر کردن بوده این و این کارها دیوار چینی هست . برای پیدا کرده به این کار به سمت من نمی خواهد برای کار من می خواهم نیاز می خواهم برای وارونه شدن . همه چیز بلاخره وارونگی اتفاق می افتد و بعد از وارونگی زندگی های که من می خواهم این نیاز داشته است . به نگاه من می خواهم این چیزهای که برای من می خواهم این کار به من نگاه شده هستی من می خواهم . اصلا من نمی خواهم وارونه شده است . بعد از ناامیدی امیدواری نیست . امیدواری با مشاهده و علم این که وارونگی اتفاق بی افتد . امیدواری محض در صورتی اتفاق می افتد . دوباره شروع به خوشانسی کنید. دوباره شروع به وارونگی کنید . با علم به خوش شانسی شروع به وارونگی کنید .

همین وقتی می فهمی . آدم خوش شانسی هستی . که بدشانسی آورده این با علم و دانش شروع به وارونگی و تلاش های فوق العاده کنید . بعد همه چیز تغییر می کند .

  It is very difficult. Keep yourself satisfied. I can handle this problem. You are unhappy with yourself thousands of times. You are always keeping yourself. This work is done more than this. You don't want to prepare yourself for this. Do you like to say to yourself: Yes, I can handle this. I do my best. I have with all my strength. I do this.
you are there I want to come to you High power to carry out the missions that were given to him. had He was always there for me. You can't be indifferent to his presence. for God sake ...
This keyboard was bought because of this. Do more projects. It is not the hardest job in the world. I can handle it. Because I want to. I write and do it for myself and I like this work.
Memish is a dam. It stopped life. But when you understand Your strength can handle this job forever because of the muscles you don't need and I want this need. I am doing this for my own sake, for my own sake, for my own need, for myself, for my own sake.
What does it hurt me? I need patience. Let's lie to myself. What do you need? Tell yourself, tell more lies...do the most possible thing. Should we lie to myself: are we telling the truth or are we lying... I have to become something in the hardest possible way for this. talk all the time I need myself But I didn't need myself before this. Things have changed a lot from yesterday to today, and what is this official? I don't seem to need it. They exist for deficiencies. However, there have been excesses or, contrary to deficiencies, abilities, on the contrary, they have always prevailed over deficiencies. We can get the fastest way very easily. What do I want? I wanted to write. I have to write a little more. To need the state I want to write. getting energy Consciousness.... What way do I get myself? I have to try harder. the things i hear It will not affect my writing. Because of trying... things arise. This could be a fabrication. When I need... nothing happened. But now it is very different. I like . I want to show myself. This is a job. I have done . It is really the most difficult state. Between looking at yourself now, what is there. nothing is missing But Telfins, write anything here. You were indoctrinating yourself. If you have an offer, don't do this. it was difficult . But finally it has been found here. I need it as soon as possible. Prove to myself here. I promised myself to do this for an hour. Here is the need to get the past. What was really missing? I am constantly repeating a general plan. I do this more or less in my life. It was really very strange. I am in need of what I really want much less, what kind of need I want for myself. What should I write? While I was lost. But now I need it. find myself I want to find a solution for myself. This is my solution. The solution was lost. I want to myself, this was my need. All of them are saying: "What? I don't even have a single solution." I always had I said: I don't have a solution. I have no solution. So what should I do again and again? This is what I needed. Do this many times. So it is the result. Losing myself I need a big solution, and I need this solution for myself. And this is not really confusing to me. This post was for me. I just wanted myself to do this more than you need. I want here I have a feeling. I need to do more for myself. Do you really need it? What is the solution that I want now and quickly? If you don't do this now? I don't like it anymore. From now on, do it now? Or I don't want it anymore. If you do this by the end of this week. it is worth . If you don't do this by the end of the week. It has no value for me anymore. Know that this work is done quickly. In the end, when you haven't done this, I wanted to. I have finished needing myself. I am careless I really lied to myself about this. A very long time. I have been really successful. not need These situations and the need that I really did not know how to do this. That a coach could do this. No one but the coach could do this for me. I can not . I do not need this work for myself. Really, why can't I? read well to just write It is really like a nightmare. I liked . I will not do this to myself. I want much easier. I really don't want to. Who likes Write all these letters and words at once. You were not really a lovely person. Maybe these words seem scary and confusing, these words are very false. This is not all a lie because of me. Being a bit strict about what I needed and without wanting to is really running out of time for everyone. I want it for myself. I need all this. I repeat strange and repetitive words and everything. bBecause of the previous attempts, I have no mood to do this to myself. I want you to repeat this work for yourself, to inspire yourself. I can handle it or I can't handle it. So when you get oriented. You agree very much. that you are on this side Or are you on that side? It will be very difficult. For the one who sees. You are really on the wrong side. You are unable to solve that problem for hours and years and your whole life. Because you are constantly inducing yourself. I am guilty or innocent or whatever. I need myself What day or what situation have I accepted for myself? Or I want myself to be like this. Or that I have not been able to accept the bad situation that I have or to what extent I have accepted the situation. Whatever I do, I accept it. I can't come out. Because this is something. That is . For example, no one is ready. Imagine me... with a higher account. Count on me. Because it works continuously until now. Or to look at me in a higher degree. My situation has been strange to myself here and this state and this condition and that dependence could not or could not remove itself from that level anyway. It was really hard. In any case, get out of that state. He didn't want, he didn't want, that one wanted, this one didn't want, that one accepted, didn't believe, didn't know. whatever you do Your opponent does not believe himself. to love himself Why doesn't he want to? Get out of this damn sight. No, I believe. Stuck or unbelievably unlovable. In what direction do you want me to need you? It is lovely for me. Because of my need, I want to walk to myself. What kind of situation do I need? Why do you want it? Because of being induced. This is what you believe. you can't get Now that you have this job, you believe. You need it here. Because I don't believe it. I believe in a new inspiration in my life. I do not believe . that this way that I have gone was a wrong way and it is wrong. Why do I want to stay wrong? Because I am inflexible. I do not believe . be flexible I am inflexible. I am inflexible. I am incorrigible and incorrigible. I am incredible. When I want to think about myself. I get bored. What was I really happy about from all this dryness and inflexibility? All this boredom. I was not like that. I was much better. I was constantly playing. Because it was a great time. I can't play it now. focus On writing and working on believing that I can focus on work. to come up with something I didn't need it for myself. I am in need now. No, you didn't need to learn this? No, I've been around so much. This is how it happened. I lost because of myself. I found it for myself. I studied for myself. I have done other things for myself, I have not fought for myself. I was depressed because of myself. I played again for myself. I got bored because of myself. I am looking out for myself. I have inspired myself for my own sake. I don't want this position, I didn't need it because of myself. I do not need to change. I don't want to go anywhere. I have not gone that way. It was very hard. When you go on a certain path, you hardly go anywhere. I really needed this for myself. Stripes Stripes Stripes Now tried stripes, but I said to myself. I have not gone this way, that way is useful. This road has bumps. This way is really not possible. This way does not work for me. The road was difficult for me. This was the way for them who had parents. who have gone that way. When Adam's parents have followed that path. A person unconsciously looks at his parents. He gets motivated. He goes that way without thinking. But really hard work has not been done. This was hard for me. It has been hard and incomprehensible, I need it. What do you need for me? Because of me, mine work for me and that I want to mess up this work for me. I want this cycle. I have always wanted this cycle. I want this work for me. I have wanted this work for me. That I want to do to myself that I want to do this simple work for myself and this work is one of the best things that has been invented for mankind. The clock, alarm and timer are the opposite. I set the clock to call in 5 minutes, it really helps. I would . to be carefree But really, I am constantly adding extra words and prepositions. How much I have asked for these things, I have asked them hard for myself. I have asked for everything wrong, almost nothing has been done. You are just explaining. Because of what has been induced and this work has become repetitive. All of it should be repeated and really full. From mistakes and defensive repetitions to the same things as before, almost all of us work like this and with the capabilities of the past. We get income or loss or whatever. To what extent could you make this work seem like this to me? This work is not for me. come to a conclusion This is really funny. You go in any direction because you want this. The goal is reversed. This is the same thing. I asked for myself that I need this way for me. In this way, for my own sake, I have wanted to look at the subject or goal in this way. I look at myself for myself. for myself to myself Because I always want to look. I need this job for myself and what I want to do, and I want this for my own sake, I asked myself this job very funny. And this has not been the way. Because I want, I didn't need to do this wrong thing. I looked wrong. He wanted this work because of me, this work is really out of my way. It needed to be corrected. These corrections caused it. really be completely erased. I did not need to do this to myself. What does this do to me?
You suggest the most misleading content in the world. Or a sign that I asked myself. Everything is really against us. Those who are against me really want to destroy me forever. why do you want destroy yourself Really the most important thing and this thing that needs. Look at yourself, how do I really feel about myself? You keep telling me something. Either true or false or wrong...
It was because of 2 meters. all this life It was because of points and approval. You have not received confirmation. you have no ability move yourself forward you caused you couldn't It was not because of me that you moved forward. What was this need? It was really like this. I want it because of me. This is strange work. This is full of mistakes. I can't deal with this messing up of the text and having to deal with this strange thing. I don't get along. It was really 21%, look at me like this. Why do I constantly ask myself this job for this need? Look at yourself. You really have abilities and a series of deficiencies. You have too much of some things and too little of some things and it's funny. You lack many things and lack many things. You have inspired yourself, I really want this work for myself, I want these words for myself. to accept I review this in my mind. that I need For me, this work is repetitive, for me, I want this work because of me. This is how you proceed. What could I do? In this direction, I will take a closer look at myself. I want to look at myself the most. It all revolves around this. I really wanted this the hardest way for myself. to have things What was this sense of urgency at this time because of myself and the fact that I have moved away from reality? I like this job, I believe that I have...
I do not believe . What I have seen is no longer there. That I need this. I want this for myself, I want this for myself, I implicitly want this for myself, and this is no longer a valuable word or letter. Why is it not valuable? That you dare yourself. Someone... looks at you suspiciously. You do not originate from someone else's thought. This is its origin.
It is not someone else's. That thought came from your own brain. Even if you look at yourself, the events did not come from others, they originated from yourself. This helps me. I am doing this for myself. It doesn't matter what other people think, what it really meant for me. Why is it reversed? I quickly came to a conclusion. I had to understand a little bit how and where to enter...
You really have three ways to do this. This is how it is going. It is because of me that you need this state. How much do you want for yourself? It does not mean fate. What do you want to choose? To spend more time on it. Explain why you are against...
You are swimming in the opposite direction. that you want This pattern has been changed... the pattern that is working. It is the opposite of this. You are really doing what you wanted to do here, you really need to change this work. Look at yourself from this branch to that branch. This work has been needed for me. Unlike for my sake, he wants this little and shortcomings for my sake. Really do it. This is because of me, he wanted this work, because of the mistakes made, I have to do this to myself. It has always been wrong. You don't need to do this for others. Because of myself because it can't be done. What does this mean? It doesn't mean anything to me. It doesn't even make sense. It was all because I didn't need it. I want this job for me, what way, in which direction do you need me? I want this for myself. I want to attribute this work to myself. I look at myself doing this. what way do you have You have no way to escape. In what way did you want to do this? I am looking at myself. This work for me, this work, what do I need to do, really, this work for me is needed by others and others do not look at it. You are only looking at yourself. You are using others. How long can you escape from this problem? I want to not look at myself in this life. I am lying to myself by others. Many times, you don't need this job, he wanted this for me, how much I want this jobWhat direction do you need? Many times I want this job, I need this job. I ask myself, what is the point of this work? want needs In what direction did you want this work for me? Don't go in that direction. It is that you wanted to know yourself and you have really gone in a direction that by this method I want you to go away from yourself. What does this work need for me? I want to go from a stage that I need this work to me. I don't like doing this to myself. What way and what solution should I have? Untie this blind knot. This is a side. I want this job for myself, this job needs me and I don't need this job, and I have done more things, I wish this job needed me. What does this mean for me? I don't want this to happen. You are always repeating and repeating and leading repetitions. This shows me. I want the car to ask, it has forgotten what it wants. I want this work for myself, I need this work for myself, this work has been for me. I need myself. I don't need this job for myself. I really want this job for me. I really want this job for myself. I want it or maybe I don't want it. And I know this to myself, I am repeating something. Be disappointed yourself.
This person does not look at us. I had to kick this luck several times. Wherever I go, my luck is ahead of me, I take this self with me. It needs me and this work needs me in what state I am in. I need this work for myself, this work, the work I want for myself, and this need for work should not be done for the sake of others. Because of myself, it has been constantly changing, this and these things are a Chinese wall. He doesn't want to do this to me. For my work, I want, I want, I want to turn upside down. Everything will eventually be reversed and after the reversal the lives that I want have this need. I want these things that I want for me, this is how you look at me, I want. I don't want it turned upside down at all. There is no hope after despair. Hoping with observation and knowledge that the reversal will not happen. Pure hope happens in pink. Start being happy again. Start inverting again. Start inverting with luck.
That's when you understand. You are a lucky person. which brought bad luck, start inversion and extraordinary efforts with science and knowledge. Then everything changes.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.