در این جسم نشسته ام وقتی ارتباطم با روحم خوب باشد می تواند از این جسم فرا تر رود باورش سخت ولی خدا کمک کرد من این همه حرف زدم پر از اشتباهات املایی و دستوری بدون اینکه به چیزی و کسی وابسته باشد فقط و فقط به خاطر اینکه به درد خودم و خجالت خودم غلبه کنم به خاطر اینکه تمام این مطالب دیمی و من در آوردی هست . مرسی که با من بودید و من را تحمل کردید اگر جای بی معنی هست از آن رد شوید بیخیالش شوید . به خاطر یک مشت دلار این عالی هست این کار را دارم بدون هیچ مشکلی انجام می دهی در مرحله کار کردن چیزهایی به نظر تو خواهند رسید این به خاطر این هست واقعا داری مطالب که قبلا نوشته ای بیان می کنی این چه چیزی هست که نمی توانی راه بیشتر از این نداری به خاطر این این نقطه را پیدا نمی کنی این محل را پیدا نمی کنی به خاطر معنی بیشتر از من کار می کشی به خاطر چی صفحه قبل را نباید استفاده کنم به خاطر چه دلیلی این قسمت نباید هیچ کاری کنم که من را از اینجا به خودم نزدیک می کند به خاطر چی نباید خسته شوم من دارم اینجا تلاش می کنم به خاطر خودم و این کد به خاطر چی قابل فهم برای همه نیست اینجا به خاطر خودم می توانم اینجا باشم نگاه بهتری داشته باشم من نمی توانم این را تحمل کنم به خاطر خودم نیاز دارم بهتر باشم حس راحتی ندارم موقع تایپ کردن این کار نیست اینجا چرا باید در جای بهتری مثل جای دیگر دنبال ماهی بگردم شاید ماهی های اینجا چه عیبی داشتند ماهی قرمز از نوع ماهی عید ماهی قرمز خودم را درک نمی کنم به خاطر چه مشکلی ایطوری شد به خاطر چی باید این کار را انجام بدهم مثل چیزی که دانم دارد کار می کند این نوشتن به خاطر همیشه می تواند من را تغییر دهد من بی حوصله تر از گذشته دارم این کار را انجام میدهم تصویر که دارم می بینم خیلی تاریک هست باید با موس ور بروم این ور و آن ور بروم باید فایل را گوش بدهم لیست کارهایم را نمی نویسم چی می خواهی به این معنی نمی توانم اینجا باید کار کنم به جای خودم می خواهم این کار را برای خودم می توانم این کار را برای خودم انجام بدهم به خاطر چی نمی توانم این جا به راهی که دوست داشتم این کار را انجام بدهم همه اش می شود اینکه به سمت و سویی پیش بروم که دوست ندارم این کار به خودم می خواهم این کار به حداقل ترین شکل خودش باشد به سمتی که من پیش نرفتم من عقب گرد داشتم این جا نباید حالت را پیدا کنی که به بیش از این حد که داری می خواهی ساعت کاری های را که دوست نداری این جا اینکار را انجام بدهی به خاطر اینکه فکر نمی کنی اینجا داری چی کار می کنی تصویر تاریک و مبهم تاریک تر از این می خواهی به سمت خودت می توانی نیاز به این داشته ای خود را برای این کار نیاز داری من می خواهم این کار به سمتی که دوست نداری این کار را انجام دهی کسی دارد بوق می زند من دارم نگاه می کنم من عصبانی هستم من عصبانی تر از گذشته هستم من دارم برای اینکه می خواهم این نقطه را پیدا کنم به اینجا به شکلی که نمی توانی واقعا به این کار به سمت خودت می تواند این قضیه این کار را برای خودت انجام بدهی من انجام میدهم این کار را برای خودم نیاز داشته ام این کارها را به سمتی که می خواستم این کار را انجام بدهم و این همه اش نگاه کن داری چی می نویسی واقعا یک روندخیلی ناامید کننده و درهم برهم را داری تایپ می کنی که قابل خواندن نیست کسی که دارد این را می خواند به خودش چه نگاهی داشته است مهره ها نیاز روغن کاری دارند من دوست ندارم من اشتباه دارم کار می کنم اشتباه به خودم می خواهم اینکار را به سمتی به خودم نیاز دارم این افکار من هستند این افکار من نتوانسته است این کار را برای خودم می خواهم کار کنم این را می دانسته ای اما دیگر و دوباره داری انجام می دهی این چه معنی برای من دارد من دوست نداشتم اشتباه کنم این اشتباه من دارد این کار را برای من غیر ممکن می کند من چرا دارم اشتباه کار می کنم این اشتباه کار کردن من به خاطر چه چیزی توانست من را به این کار بکشاند من دوست داشتم این کار را انجام ندهم این که من می خواستم این کار برای خودم که اینطوری شد دلم برای خودم تنگ شده است این وضعیتی را که من درک نمی کنم این برای خودم این قسمت که می خواسته ام این راه را در پیش بگیریم این زیاد کار کردن این چه معنی می دهد نیاز به سمت خودم را به این کار به خودم می خواهم این کار به سمتی که دوست دارد خودم را به این شکل می خواهم این کار را در پیش بگیریم نیاز به این دارم خودم را به این کار بیشتر کنم من دوست ندارم این کار را به سمتی که نیاز داشته این کار را به سمت خودم نگاه کنم این کار می تواند این کارها را نشان بدهد این کار من هست من باید این کار نیاز به چه حالتی دارد این کار که می توانسته ام این کارها را به چه حالتی می خواسته ام این کار به سمتی می تواند نیاز داشته باشم خودم را به این کار نیاز دارم خودم را اینجا حفظ کنم واقعا ناامید کننده هستم می خواهم این کار را برای خودم می خواهم این کار می تواند به این معنی راه برود دوست ندارمواقعا راهی به سمت حاشیه رفتن هست این حاشیه صحبت کردن چه فایده ای دارد دوست دارم در مورد همه چیزهای حاشیه این حاشیه نتوانستم خودم را هدایت کنم به سمت جلو این هدایت این کار به خاطراینکه می خواهم به هیچ جایی و این زندگی پیش نرود دقیقن می خواهم بگویم دوست دارم بگویم و نتیجه گیری کنم هیچ راهی برای پیشرفت ندارم این پیشرفت نکردن خیلی سود دارد وقتی بدانم این زندگی همین که هست خیلی برای من خوب هست من هیچ تلاشی نمی کنم باید از لحظات باقی مانده سود ببرم این یک اشتباه هست پی جنگنده بودن من چه می شود من باید این کارها را برای خودم باید انجام بدهم باید این کار را برای خودم و دیگران انجام بدهم این کار من به خاطر بی دلیل بودن خودم و دیگران هست این من هستم این برای این بوده که من نتوانسته ام خودم را بیش از حد تلاش کنم . نگرانی های که من دارم این کار من هست این نیاز من هست این چیزی هست که دوست دارم خودم می خواهم نیاز داشته باشم که خودم می خواهم این مطالب تکراری و بدون هیچ چیز خاصی را بنویسم این معنی خاصی ندارم فقط می خواهم خودم را خسته کنم هیچ تصویری ندارم بعد از اینکه این کاربرگ را پر کنم این کاربرگ پر کردن به خاطر اینکه می خواستم فقط کاربرگ را پر کنم به خاطر خودم می خواهم بگویم این کار بیهوده است هیچ سودی به من نمی رسد فکر کردی چرا به هیچ نتیجه ای نمی رسم به خاطر اینکه تا به حال نتوانسته ام اینقدر منتظر مانده نتیجه این انتظار ها هیچ بوده است این که من نمی توانم به خاطر خودم این کارها را انجام بدهم این هیچ چیزی نیست که به خواهد من را موفق کند فقط مثل یک کار روتین هست باید روتین این تایپ ها را انجام بدهی من انتظاری از تو ندارم انتظار دارم این کارها را انجام بدهی این کار به خاطر تو می تواند همه می توانند اظهار نظر کنند یک مشت چی بگویم آدم بی دانش از کارهای روتین می توانند برای شما اظهار نظر کارشناسی بدهید . دست از سر من بردار این نیاز من هست نوتی فیکیشنی وجود ندارد در وجود شما به شما تذکر بدهد من هنوز که اینقدر تایپ می کنم هیچ تذکر ندارم هیچ برگه ای ندارم که به من تذکر بدهد در کل زندگی ام چه چیز را دوست دارم به خاطر اینکه تا مدتها روی خودم کار می کرده ام این زندگی چیزی هست که من را نا امید می کند خیلی درهم می نویسم این هم یکی از مشکلات من هست این کاری هست که اشتباه من دارم انجام می دهم این به خاطر این هست که من نمی توانم این به خاطر این معنی هست من دوست ندارم کارهای خوب زندگی را انجام بدهم من دوست دارم این کار را برای خودم خیلی خیلی راحت انجام بدهم این کار من هست من در کار نیست من نیاز به داشتن و خواستن دارد این من اصلن درگیر نیست فقط می خواهد کار کند برای خودش نیاز دارد به خاطر علتی که دارم خودم را گول می زنم به خاطر خودم که نیاز دارم به خاطر خودم که به هیچ سمتی پیش می رود این به خاطر خودم نیاز داشتم این کار را به خاطر خودم این کار را انجام نمی دهم این کاری هست که عاقلانه هست انجام دادن عاقلانه نیست این فرار کردن به این تمایلات که من دارم این کار می خواهد من را از اینجا و فقط دروغ گویی من اینکه من همه چیز خود را از یک منظره می توانم نگاه کنم این نگاه کردن این که شما نباید این مطالب را بخوانید این نوشته ها کار خودشان را می خواهند بکنند هیچ علمی به همراه ندارند فقط یک جمله هستند به خاطر اینکه این قدر دلیل می آورم من نمی توانم این هم این همه دلیل که من نمی توانم این کار را انجام بدهم هیچ زمان مشخصی و هیچ ددلاینی ندارم هیچ خط پایانی هیچ تاریخ انقضایی وجود ندارند هیچ کاری نمی توانم انجام بدهم این کار به خاطر من می خواهد این کار را برای منمی تواند این کار را برای خودم این که می خواهم کج و خم و راست شوم دیگر بگدارم این که می خواهم وزن خودم را بی اندازم روی یک دست این کار نیاز به چه چیزی دارد کاری که من دوست ندارم این کار را به خودم را به هیچ وجه من می خواهم این کارها را به این کار می خواهد این کارها نیاز به این دارد که من کاری به کار این کار نداشته باشم این کار می تواند نیاز من می خواهم این کار می تواند من می خواهم این کار را به این چیزی که دوست دارم انجام بدهم من می خواهم این کار را بیشتر از این انجام بدهم من دوست دارم کاری به کار هیچ چیز ندارد من می خواهم این کار را برای این نیاز می خواهم این کار بیش از گذشته نمی خواهد بیش از گذشته خود نمی خواهید یک تمرین خوب برای شما این هست بیش از گذشته خود بخواهید این بیش از گذشته که می خواهی خودت را بیش از دیگرن این کار را انجام بدهی بیش از قبل بخواهی بیش از نیاز خود بخواهی بیش از هر چه که می خواسته ای این نیاز تو بوده این معنی من هست من می خواهم خودم را بیش از خودم داشته باشم بیش از اینکه من می خواهم هر جا که با خودم تنها باشم این کار من هست این کار من می خواهد برای خودم کار کنم این کار من هست می خواهم کار بیش تری داشته باشم من می خواهم که نیاز دارم که من را به این نیاز من هست من دارم این کارها را به چه کاری می خواهد این کار من هست من از قبل از اینکه اینجا باشم این نیاز را به چه حالی داشته باشم این همه چیزهایی که می خواهم این کارها را به چه حالی داشته باشی و این کار را به چیزی می خواهد و کارهای که می خواهی داشته باشی و این کار برای تو مثل این نیاز داشتن و این نیاز نداشتن و این کار را به هیچ کار دیگری و این گوش دادن و کار کردن و این گوش کردن و کار کردن باید با فشار کاری نوشتن کنار بیایم این کار و فشار کاری من و این کار بگویم این کار من می خواهد یک چیز را ثابت کند این که من نمی خواهم نتیجه بگیریم این من هستم این من هستم که خودم را نمی شناسم من می خواهم که کار نکنم کار نکنم اینجا هر کسی که کار می کند کار اشتباهی انجام داده است این کار نکردن من می تواند این قضیه را تا اینجا بکشاند من دوست دارم که شکست بخورم من دوست ندارم ثروتمند شوم چون اگر ثروتمند شوم مستقل می شوم مجبور هستم با جنبه های دیگر زندگی ام روبرو شوم من معکوس هستم من نمی خواهم که کار کنم من نمی خواهم خودم و توانایی های خودم را بنویسم این کار برای خودم می خواهم این کار من هست این معنی من هست این همان چیزی هست که من را نشان می دهد این نیاز من هست من نتوانسته ام این معنی و مفهوم را برای خودم تشکیل دهم این معنی که می توانسته این کارها را برای من انجام دهد این کار به چه درد من می خورده من می خواهم این جا هیچ چیزی را در بر نگیریم دوست دارم با خودم کاری نداشته باشم این کار نکردن من اینجا به چه چیزی می رسد من می خواستم به چیزی برخورد کنم من می خواستم با خوشبختی برخورد کنم من با هیچ چیز و هیچ کس برخورد نکرده ام من فکر می کردم اگر به یک مرحله برسم این به این مرحله رسیدن می خواسته این معنی را به من بدهد این کار من هست من می خواهم این کار را برای خودم اینجا برای خودم می خواهم این کارها را برای خودم بسازم این کارها را به این معنی نیاز دارد این کار من می تواند این کار نیاز به این دارد من می خواهم این کار به چیزی که دوست دارم این کار به آن چیزی که می خواهم این کار به این معنی نمی خواهم این کار به جایی برسد این کار نیاز داشته این کار می خواهم این کار من می تواند چه معنی داشته باشد این معنی که می خواهد این کار به چه معنی هست الان چه می شه چه معنی دارد چه چیز به من می خورد چه چیزی به من ربط دارد چه چیزی به من ربط ندارد من چی می خواهم چی نمی خواهم چه راهی دارم چه راهی ندارم من معکوس هستم من معکوس تر می شوم من برعکس می شوم من اشتباهی می خواهم بد می گیریم دروغ می گویم بد دروغ می گویم من دوست ندارم بدتر هستم بیشتر نیستم اینجا نمی خواهم حوصله ندارم این حوصله نداشتن این کار نداشتن این بی انگیزه بودن این اشتباه کردن این جایی که می خواهم این کار به کار هیچ چیزی نداشتن این معنی این هست این کار را به این معنی می خواهم این به چه چیزی می تواند این کار می خواسته انجام شود این کار به اینجا کشید این کار به چه دلیلی خسته کننده بوده این گم شدن گم کردن بی معنی بودن اینکه شما کار را گم می کنید من گم می کنم همه چیز را گم می کنیم وقتی گم می شود دیگر پیدا نمی شود قابل پیدا شدن نیست این جا به چه دردی می خورد این کار به کار نیاز دارد این می شود این می خواهد این می خواهد این کار به کار می خواهم این نیاز می خواهد این کار به کاری دارد که من گوش نمی دهد فقط دارد کار خودش را انجام می دهد می دهد این کار به کار من ندارد کار به هیچ دردی نمی خورد این کار به کاری می خواهد این کار می خواهد این کار را به این حالت نیاز دارد این کار می خواهد من را گول بزند این گول زندن من این معنی را دارد این کار به این نیاز دارد این نیاز من هست این برای من هست این می خواهم این می خواهد این را به چه می خواهی این به چه چیز می خواهی این کار را برای این می خواهد این به معنی باشد دوباره تکرار پشت سر هم می شود این کار به چه وضعی می خواهد باشد کار به کار این حرفها نداشته باشی این کار می تواند این معنی را داشته باشد این معنی هست این کار می تواند این راه را بتواند تا اینجا می خواست این کار به کار خودم را می خواهد این کار نیاز به چه حالتی داشته یا نداشته باشد من می خواهم این کار به چه سمتی دارد پیش می رود این کار به چه چیزی هست این کار می خواهد این چی می خواهد چی نمی خواهد این چه راهی میشود این کار به معنی بیتصویری بیتصویری بی تصویری هست . بی شکل بودن هست بی نوری در آینده است با تصویر می شود کار کردن اگر تصویر نباشد هیچ راهی برای من وجود نخواهد بود وقتی تصویر ها را پاک کرده ای وقتی این تصویر به خاطر من می خواهم این کار نیاز به صدای من دارد این به خاطر چه موضوعی هست این تصویر خواستن به خاطر من هست این تصویری را نداشتن این معنی این هست این چه چیزی را می خواهم این کار را برای خودم این کار من هست این نمی شود ها این بی روح بودن ها این بی ربط ها این تمام شکل بودن ها واقعن بی صبر بودن ها این زمان نداشتن مثلن من می خواستم روزی اینقدر و اینقدر و این زمان این کار را انجام بدهم نتیچه کارخیلی خالی کرد این خالی کردن برای من هست این بی معنی بودن این بی روح بی معنی بی انگیزه این با ها با روح با معنی با روح با آرامش این بی آرامش این با ها بابا ها و با با با روح با من با شما با ماشین با وظیفه با وظیفه بی وظیفه با مسئولیت بی مسئولیت یا با را پیدا کنید وقتی با را پیدا کنید پای رفتن هم پیدا می کنید همه با ها باعث می شود با چی بخری با چی مینویسی با ما میای با ما نمیای با برای این که می خواهی این یک جمله را بنویسی می خواهی ۳ صفحه بنویسی این ۳ صفحه را نوشتن از همه بدتر کسی هست که همه این برگه ها را پاره کنی پاره کردن برگه ها این نیرویی نداشت چه معنی را برای تو می سازد می خواهی چرا همه امکانات برای من توضیح داده نشد من می خواستم ها وقتی شم انمی خواستید این معنی به من چه چیزی را می خواسته باشی الان وقت شروع کردن هست برای اینکه من خیلی خسته کننده است وقتی که من کار می کنم این کار به چه درد من می خورد من کسی را که اینجا به این کار می خواست اینجا برای خودم من می توانست این کار را در این منطقه داشته باشد . به جی افتخار می کنی یعنی هیچ چیز در تو این جا برای تو معنی ندارد این که وقتی نمی توانی این معنی را برای خودت پیدا کنی هیچ چیز نداری منظور توانایی درونی اینکه در درون تو باید یک چیزی یک ارزشی یک چیزی باید باشد یک چیزی که برای تو معنی داشته باشد واقعا داری این کار را انجام می دهی این میزان داشتی کار می کردی کافی نیست هرچقدر بوده این کار فایده این نداشته هر قدر کار کنی کافی نیست من کسی هستم این را به تو می گیم این تو نیستی این کار برای تو می تواند این کار به معنی این هست تو نمی توانی این کار را این گونه انجام بدهی این کار نمی توانسته این معنی هست این کار به خودم این هست این معنی تو هست این نمی توانی این کار را به این می خواهی این کار به معنی تو این بی معنی بودن تو این کار تو و هرچی که در زمانی داشته نتیجه می گرفته وقتی که بیشتر کار میکرده و دلایلی ذهنی داشته من دلیل را نمی بینم این کار من به خاطر من و اینکه من می خواهم این کار را به دلیل اینکه من می خواهم این کار به من می توانسته این کارها را به این دلیل این کارها را به چه دلیل این کارها را برای خودم نشان داده من به چه دلیل این کارها را انجام می دهم این کار به چه دلیل هست من این کار را به چه دلیل هست این کار من هست این که من نمی خواهم این کار به چه دلیل انجام دهم این به چه معنی هست این می خواهی این کار به چه دلیل انجام می دهی من دوست ندارم این کار را این وضعیت عجیب برای خودم انجام دهم به با روحیه بودن با روحیه با مشکل با مشکل با رنح با درد با خود با دیگران با همه با ظلم با شادی با کم با بیش با آن با من با چه با توان با او با من با نوشته با کمی با رنج با همین با من با نوشتن با کم با چه با کمترین با بیشترین با من با او با من با زمان با زمین با چه با من با رنج با زمان با او با رنج با اندون با درون با زمین با من با همان با من با همان با کمان با جنگ با من با زمین با زمان با روح با در با من با هرچی با من با او با من با فرزند با من با او با زمین با زمان با من با رنج با من با من با کسی با هر با شین با من باشین با چه تلاشی با چه تمرکزی با تمرکزی با زمین با این با این با آن با من با وقتی با وقتی با هرکسی با تراکم با تراکتور با تمرکز بی تمرکز با طنین باطن باران بادوام بادامی بادرک بی درک باشعور بی شعور باستان با طریق با روش بی روش بی ترقی با ترقی با فهم بی فهم بالش بی تمرکز بی تمرکز تمرکز کمبود زیادبود کم بود زیاد بود کم زیاد بود کمبود زیادبود کم بود زیادی بود و بود و نبود بودن یا نبودن کم بود و زیاد بود روح کریسمس نگاه به اسکوروچ کرد در پاسخ سوال اسکوروچ که پرسیده بود که این ها چی هست پاسخ داد آرزوهای مردم اینها های آرزوهای مردم هستند این ها آرزوها هستند ملت ها بدون تصویر نابود می شوند تو که فقط یک فرد هستی وقتی تصویر ها از بین می روند من هم بدون تصویر از بین رفته ام تصویر خیلی مهم هست این تصویر وقتی نیست بیشتر موقع ها تصویر نیست این تصویر نداشتن باعث شده است این کارها برای من این حد بیشتر نرود دائم یک چیز را نگاه کنی به خاطر اینکه من دوست ندارم زمان من خیلی کم شده هست این وقتی می خواهد این کاری که می خواهم اینجا وقتم خیلی کم شده برای خواندن چیزهای که دوست داشته ام این کار به چه چیزی می خواهم این کار برای این معنی انجام بدهم این معنی می تواند این کار برای من هست این معنی نیاز به این دارد من می خواهم این کار به درون من می تواند این معنی را بیش از حد نمودار نشان دهد وقتی من می خواهم این معنی را به این منظور نشان دهنده من هست این کار به اینجا می تواند این کار همان زیاد بود و کمبود خواسته یا آرزو برمی گردد کامپایلری وجود نخواهد داشت رکوستی نمی شه درخواستی نمی شه خط فرمانی وجود ندارد یک درخواست پس وقتی درخواستی نداری هیچ چیز هم نباید نمی آمده بی درخواست بی خواسته بی نیاز بی صدا بی صدای بی درخواستی عجایب بی کامپایلر باید کامپایلری ایجاد بشود صندوق پیشنهادات و انتقاداتی نیست هیچ صندوقی نیست اصلن در حل صندوق پیشنهادات و خنده دار هست وقتی داخل صندوق نگهداری می شود همان صندوق انباشتگی خواسته یعنی اصلن خواسته ای نیست من چیزی را که می خواهم از کامپایلر درخواست می کنم از کامپایلر درخواست یعنی داخل خط فرمان می نویسم این بهتر خط فرمان خیلی چیز بهتری هست خط فرمان سرخط هست سرخط گاهی هم آخر خط وقتی چیزی می خواهی خط فرمان خط فرمان خط درخواست خط خواسته خط ناخواسته با خواسته بی خواسته بر خاسته خواسته خواس ته خسته خاسته خسته خاسته خاسته خط خاسته بر خسته برخاسته خاس خس خس ته خس ته ... بیشتر از گوشه کار چرا اینقدر خسته شده ام این وقتی نیاز داری به آن چیزی کار کنی به کار خودم می خواهم این معنی فقط یک غلط املایی هست این غلط املایی ها به چه خاطر می نویسی و درد می کشی به چه علت می خواهی برسی نرسیده ای اگر تلاش نمی کردی خیلی خیالم راحت تر از این بود که الان هست آن اشتباه دلیل امروز هست آن مشکل آن شکست آن روز آن لحظه آن دقیقه که احساس قدرت نمی کردم آن دقیقه و حالت آن ثانیه آن روز آن اشتباه پس آن روز به خاطر این چیزی که هستی آن روز به خاطر این چیزی که هستی من می خواهم باشم به خاطر این که می خواستم با یک اشاره چیزها را تغییر بدهم این من می خواهم این وقت نیاز من اینگونه شده است به خاطر فراموشی اینکه می خواستی این نیاز را برای من بخواهی که من می خواسته این کار معلوم هست چی می نویسی انگار دست ها دارند اشتباه کار می کنند به خاطر این که می خواستم امروز و دارم بدون کنترل کار می کنم چیزی که احساس نکند درد به خاطر به من غلبه کند می خواهد بگوید آن جا که درد هست تو را شکست می دهد هر چقدر بیشتر به این درد غلبه کنی می خواهی بیشتر درآمد به دست بیاوری می خواهی درد به درآمد غلبه نمی کند اگر تلاش نمی کردم خیلی سنگین تر بودم هیچ نیازی هم به این خواسته من نداری می خواهی این هزینه ها را در درون خودت نگاه کنی این نیاز من می خواستم این کار را به خودم بگویم که من انجام می دهم اما موقعی که می خواهم کار کنم دچار این می شوم که من می خواهم این کار نیز نمی خواهم که به این وقت و حال و روز انجامیده است من به نیاز خودم بودم که متوجه این کار شده ام من باید این کار را طوری انجام می داده ام که من باید این کار را به چه لحظه این و چه حالی باید کارایی داشته باشم من می خواستم این کار را برای خودم به لحظه ای که این کار من باید کار به من می رسد من توان این کار را برای خودم انجام داده ام من باید راحت کار کنم این کار من با این نیاز من می خواهم کار را راحتر از گذشته انجام بدهم این کارایی من نیست این برای این چیزی که دوست داری و اینکه کارهای که می خواهی انجام بدهی من می خواستم به شما کمک کنم که شما هم خیلی راحت مثل من کار کنید این کارکرد شما برای چه چیزی باید این کارها را انجام بدهد من می خواهم مثل شما خوب کار کنم من نیازی به اینکه تمام مسائل خودش را به این که می خواهد چه چیزی را به این می خواهد اینجا کار کند هر کسی نمی تواند اینطوری کار کند هر کسی نمی خواهد اینطور کار کند به خاطر خجالتی بودن نمی توانی کار کنی به خاطر اینکه خجالتی هستی با این کار خودت نمی خواهی دیده شوی به خاطر اینکه قبلن این کارها را انجام نداده ای این کارایی تو برای تو خوب هست یا بد به خاطر چه دلیلی کارایی نداری و کار نمی کنی این کارکرد تو این دلیل این اسرار که تونی رابینز داشت کسی که می خواهد نتیجه بگیرید نیازی به چیزی خاصی ندارد او تغییر می کند شرایط را به نفع خودش تغییر می دهد بلاخره می تواند از هر چیزی و هر حالتی برای خودش یک راه پیدا کند می تواند به خواسته های درون خودش غلبه کند می تواند در دنیایی درون و بیرون همه خوشبختی ها را پیدا کند اگر موفقیت می خواهید حتمن بلاخره موفق خواهی شد بلاخره می توانید نیاز خود را پیدا کنید به خاطر اینکه اینجا سعی می کنی موفق بشوی به هیچ دلیلی که دیگران دارند یا ندارند خیلی راحتر از دیگران و غیر قابل فهم به دیگران موفق خواهی شد نمی خواهم کار کنم نمی خواهم کار کنم من به خاطر اینکه نتوانسته ام به تک تک سلول های ثابت کنم من برای این کارایی می خواهم این کارها را باید این کار می خواهم این کار به خودم نشان می دهم که من می خواهم به کارایی خودم را بیشتر از قبل کنم این بالابردن کارایی نیازمند چه چیزی هست این کارایی من برای دیگران هم قابل فهم تر خواهد بود بلاخره خودت را بیشتر از قبل خواهی کرد بدون هیچ شک و ترسی هرچه شک و ترس داشته باشی اینگونه می توانی اینجا خیلی کمتر از قبل کار کنی اینجا کار نمی کنی اینجا نتیجه گیری خواهی کرد اینجا باید کارایی بیشت از قبل خوت را بیشتر از قبل کنی اینجا کار می کنی دیروز وقت نداشتی اینجا می خواهی نیاز خودت را بیشتر از قبل کنی می خواهی خودت را به دیگران ثابت کنی اصلن اینجور چیزی وجود ندارد خودم را می خواهم خسته از کار کنم می خواهم درد بیشتری بکشم ناشی از کار چون این درد یک چیزی خالص بود یک حس ناقص نبود این حس یک حس عالی تر از پیش بود این حس یک حس فوق العاده تر از قبل بوده من می خواهم این کار را برای خودم نیاز دارم من باید این کار را انجام دهم که می خواهم این کار به هیچ دلیل می خواهم اینجا را تغییر دهم اینجا را تغییردهم منظور از اینجا را تغییر دهم می خواهم کار کنم می خواهم بیشتر از قبل کار کنم کارایی من باید بیشتر از قبل باشد من دوست دارم تغییر کنم این کارایی من پس هر چیزی حتا فوق العاده ترین اشتباهی که می تواند برای من پیش بیایید یا نیایید من می خواهم یک کار جدید انجام بدهم یک کار خوب یک متخصص این کار شوم می خواهم تخصص پیدا کنم این تخصص پیدا کردن من در یک زمینه می توانم کارایی من را در مرحله های بعدی زندگی من تعییر دهد این کارایی من را باید افزایش می داده است این کارایی من است من می توانم این کار را انجام بدهم به خاطر من باید این کار می شده من باید این کارایی را داشته باشم این کارایی من است که من را تعیین می کند این کارایی من باید از قبل و از گذشته من بیشتر باشد من دوست دارم این کار به خاطر من بیشتر از گذشته باشد من دارم این کار را برای خودم می خواهم به این کار مشغول باشم این وقتی که این کار را به اینجا می خواهی برسانی می خواهم خودم را به اینجا برسانم این کارایی من را از اینکه می خواسته ام این کارها را از اینجا به جایی دیگر نشان دهم من تمام دلایل را پیدا کرده ام این کار من باید از قبل و از همه چیز و همه کس بیشتر از گذشته باشد می خواهم این کارایی را که اینجا دوست داری انجام بدهی اینجا به خاطر من باید یک مسیر و راه مشخص هست این کار می کنم که من کارایی می خواهم این کارایی من باید اینجا تعیین کننده باشد این کارایی خودم را تعیین می کنم من همه چیز دارم برای این که موفق شوم این کار به چه خاطر شده است به خاطر اینکه یک اسم به خاطر من وقتی همه چیز به خاطر کس دیگری باید انجام شود من دائم دارم اذیت می کنم این بار نباید دیگران را اذیت کنم من باید به خودم نگاه کنم زندگی من می تواند به خاطر خودش باید این کارها را از اینکه می خواهم این کارایی ها را از اینکه می خواهم انجام دهم را انجام داده باشد می خواسته این کارها را برای خودش انجام شود این به خاطر من هست من می خواهم کارایی را بالاببرم این کارایی وقتی می خواهی این کارها را به خاطر چه علتی انجام دهی به خاطر اینکه می توانی خودت را به چه کارها را به این منظره نگاه می کنی این منظره می تواند برای تو انجام شود به خاطر اینکه خجالت تو را از بین برده باشد به خاطر اینکه این حرفه ها برای تو مهم نیست مهم نتیجه است که شاید خوب باشد به خاطر انگیزه به خاطر روحیه به خاطر اینکه دوست داری فقط کار کنی به خاطر اینکه می توانی تخصص پیدا کنی خودت را در درون یک مدرک یا یک چیز قایم می کنی اینکه اینجا چه کار کرده ای خیلی مهم هست خودت را از قالب این کار بیرون بکشی این بیرون کشیدن خودت از درون خودت خیلی مهم هست من نمی توانم این کارها را از اینجا بیرون بکشم برای من خیلی سخت هست که این موجودات سخت جان را رام کنم برای من خیلی سخت هست که کار کنم برای من خیلی سخت هست که می خواهم این کارها را برای خودم انجام دهم من باید این کارها را از این چیزی که می خواهم این کار به اینجا انجام نمی شود من باید به خاطر اینکه می خواهم و دوست دارم این کارها را انجام بدهم برای خودم نه کس دیگری یعنی فقط برای خودم دارم کار می کنم فقط برای خودت تلاش می کنم فقط به خاطر خودم می جنگم فقط به خاطر خودم دارم می نویسم حتا اگر معنی این جملات را فقط خودم بفهمم فقط به خاطر خودم می خواهم این کار را انجام بدهم نه اینکه کس دیگری این مطالب را بخواند من دارم کار می کنم فقط به خاطر خودم به اینجا رسیده ام فقط به خاطر اینکه خودم را از اینجا به فکر خودم بوده ام به خاطر خودم می خواهم که کار کنم فقط به خاطر خودم باید از اینجا عقب بروم فقط به خاطر خودم باید از اینجا به جایی دیگر بروم فقط به خاطر خودم می خواهم خودم را برای زندگی ام بیشتر و آماده تر کنم فقط به خاطر خودم باید اینجا را به خاطر خودم بکار کنم فقط به خاطر خودم اینجا و جایی دیگر کار می کنم فقط به خاطر خودم می خواهم نیاز خودم را بیشتر از قبل کار کنم فقط به خاطر خودم می خواهم نیاز بیشتری داشته باشم فقط به خاطر خودم می خواهم نیاز را کمتر یا بیشتر کنم فقط به خاطر خودم دارم اینجا نتیجه می گیریم یا نمی گیریم فقط به خاطر خودم می خواهم خودم را نجات دهم فقط به خاطر خودم می خواهم آنالیز خودم را بالاتر از قبل ببرم می خواهم اینجا را به هر سمتی که دوست داشته اینجا به نظر من یک چیزی هست که من دوست ندارم اینجا کار کرده باشم من می خواهم این کار را از اینجا به هرسمتی که دوست داشته ام کار را کمتر انجام بدهم این کارایی من است که من دوست ندارم این کارها را از اینجا به جایی دیگر می شود من می خواهم این کارایی من هست باید کار با نرم افزارهای که می توانند زندگی من را راحتر کنند یاد بگیریم این کارایی من که می دانسته ام این کار را به خودم می خواهم ثابت کنم من که دوست ندارم خودم را نا امید کنم من توانایی اینکه من باید این کار به خاطر من انجام شده است من می خواهم کار را برای کسی انجام دهد که می خواهد خودش را به خودش ثابت کند نه کس دیگری این کارایی من باید به چه چیزی و چه کسی ثابت شود که آن شخص احساس راحتی کند آن شخص کس دیگری نیست به غیر از خود شما آن شخص مدیر مهم ترین شخص دنیا هست آن شخص خود شما خود من هستیم آن شخص خود فرد هست که باید خودش را به خودش ثابت کرده است این کارایی من هست که نیاز دارد به خاطر خودش را می خواسته این کارایی را انجام دهد من می خواهم به خودم نشان دهم که چقدر کارایی ام خیلی خیلی کم یا زیاد است کمبود زیاد بود به خاطر این چیزی از کمبود به زیادبود یا بسیاربود برسی این کمبود ها فرار کنی به بسیاربود برسی این چیزی که برای من هست این که می خواهم این کارها را به اینجا برسانی و این جا که نیاز داری این کارها را برای خودت انجام بدهی من می خواهم این کار را به خودت نشان دهی من دارم کارایی ام را برای خودم نشان دهم من می توانم این کار را نیاز دارم کارایی را به خاطر خودم که می خواسته ام این کارها را انجام بدهم من باید به خودم نیاز دارم که به خودم کمک کنم این که من به خودم کمک نمی کنم از فرصت استفاده نمی کنم من باید از فرصت استفاده کنم من باید این را بیشتر از قبل انجام دهم من باید این نگاه را داشته باشم این کار به من نشان می دهد که درد هیچ کاری نمی کند درد فقط می خواهد شما را خسته کند می خواهد به شما زور بگوید این کار برای من می تواند نیاز این را نشان دهد من می خواهم این کار را انجام بدهم این کار به خاطر من هست که این کار را انجام می داده ام که انجام داده ام من باید این کار را به خاطر خودم انجام دهم من می توانم این کار به خاطر خودم باید انجام شود من دوست دارم این کارایی را انجام بدهم چقدر آمار ها برای من به من کمک می کند من دوست دارم کارایی را انجام دهم من باید کارایی من باید بیشتر از گذشته شود من باید کار کنم من باید این کارایی را به خودم ثابت کنم من باید این کار را نیاز خودم بدانم این کار مثل این هست که این کار به من نشان می دهد من باید این کارایی را نشان می دهد من انگار نه انگار هست این کارها را به اینجا نشان داده است این کارایی که می خواهد انگار می خواسته ام این کار می تواند این کار مثل گذشته از این کار که می خواسته اینجا خودش را نشان دهد این کار مثل قبل می خواسته اینجا به من نشان دهد این کار مثل من هست این کارایی من هست اینجا هست که من دوست دارم این کارایی من هست به خاطر اینکه من دوست دارم به خودم نگاه می کنم به خودم اینجا ثابت می کنم به خودم نشان دهم که نیازهای که من دوست دارم اینجا به کارایی نیاز دارم من می خواهم کار کنم من می خواهم بیشتر از قبل کار کنم به خاطر اینکه من دارم اینجا نیازی را شروع کنم این کارایی خیلی کمتر از قبل هست کارایی من مثل گذشته که می توانم این کارایی من می تواند اینجا تعیین کننده تر از قبل باشد باید یک نیاز جدید را شروع کنم به آن شدت ببخشم این کار می تواند به خودم که ثابت کننده و تعیین کنده تر از اینکه می خواهد کار کند و رسانا باشد نه نارسانا و اینکه می خواهد این کارها را به این که من می خواهم اینجا چه کار کنم و چه کار نکنم اینکه من دوست دارم به خودم نگاه کنم به اینکه من باید این کارها را از اینجا شروع یا کم کنم برای خودم نیاز دارم به چه روزی باشم یا نباشم آن روز و این روز را نشان بدهد به خاطر این بود که من باید این کارها را از اینجا به آنجا نداشته باشم می خواهم به خودم یک کارها را نشان بدهم به خاطر اینکه می خواهم نیاز دارم این کارها را از قبل نشان داده ام من این کارها را با فکر یا بی فکر انجام می دهم من باید این کارها را برای خودم یا برای اینکه می خواسته ام این کارها را انجام بدهم من هنوز نتوانسته ام این کارها را انجام بدهم بلاخره به خودت نشان می دهی دروغ می گویی یا راست می گویی یا باید این کارها را انجام ندهی به خاطر چه چیزی می خواهی کار کنی یا کار نکنی به دلیل اینکه من دوست ندارم با شما کار کنم این کار را انجام می دهم دوست ندارم با شما همکاری کنم شما خودتان باید به تنهایی کمتر از بقیه کار کنید من کار شما را دوست ندارم شما می توانید این کارها را به حالتی انجام می دهید که شما می خواسته این این خواسته های من می تواند این جا با اینکه می خواهد به من کمک کند من می خواهم به خودم کمک کنم به خاطر اینکه می خواهم به خودم کمک کنم شما می خواهید به خودتان کمک کنید می خواهم اینجا کار کنم می خواهم به دلیل اینکه دوست دارم این کارها را از اینکه می خواهم داشته باشم من دارم تلاش می کنم اینجا یک کاری کنم که دیگر اینجا انجام بدهم یا انجام ندهم می خواهم این کار به خاطر این گه چه چیزی را با آن کار می کنی یا اینکه می خواهی کار کنی این می خواهد اینجا باشد یا نباشد می خواهم این کار به چه دلیل می خواهم کار کنم یا کار نکنم به چه دلیل می خواهم اینجا به خودم را ثابت کنم یا ثابت نکنم این که می خواسته ام این کارها را برای چه چیزی انجام دهم یا انجام ندهم می خواهم این کار می خواهم به چه شکلی انجام شود این به دلیل من می خواسته اینجا باشد یک درسی داری اینکه باید بفهمی این کارها فقط قوی ترین ها بقا پیدا می کنند اگر نمی توانی این کار را انجام بدهی حذف می شوی این کار به تو ادامه دارد یا اینکه ندارد به خاطر اینکه می خواهی اینکه می خواهد این نیاز را داشته باشی یا اینکه نیاز نداشته باشی به خاطر من که می خواهم این کار به دلیل من می خواهد این کارایی ها را داشته باشد یا اینکه کارایی نداشته باشد می خواهم اینجا یا کار کنم یا اینکه اینجا کار نکنم من کارایی ندارم می خواهم این کار به دلیل اینکه می خواهم این کار به چه منظوری انجام می دهم این کار به چه منظور هست یا اینکه چه نیست این که می خواهم اینجا کار کنم به چه دلیل می خواهم کار کنم یا اینکه کار نکنم به خاطر اینکه می خواهم این کار به دلیل اینکه می خواهم کار کنم به خاطر اینکه می خواهم کارایی دارم یا اینکه کارایی ندارم می خواهم به چه دلیل دارد یا اینکه دلیلی ندارد می خواهم کارایی برای من باشد یا نباشد می خواهم چه کار کنم به غیر از این درد خنده دار لعنتی کتف من کتفم به خاطر تایپ کردن خیلی درد می گیرید درد نمی گیرید انگار یک چیزی دارد از پشت فشارش می دهد انگار دارد می سوزد من دارم می سوزم به غیر از درد گرفتن هیچ راهی ندارم به چه دلیل تایپ می کند به دلیل آنالیز اشتباه من نمی توانم تایپ کنم من این کاره نیستم من تایپ کار نیستم من نمی توانم از این راه پول در بیاورم به چه دلیل این درد می گیرد نمی دانم به دلیل اینکه که شاید درسهایم را خوب نخوانده ام شاید به دلیل اینکه نمره حد نصاب ریاضی را نیاورده ام فقط درد می گیرد به چه دلیل نمی توانم چیزی را که دوست دارم را یاد بگیریم به چه دلیل جادی میرمیرانی دائم می گفت کد ها را کپی نکنید تایپ کنید مسیر عصبی ایجاد کنید من آن مسیر عصبی را نتوانستم درست کنم نتوانست به خوبی کد نویسی کنم حالا آمده اینجا اشتباهات تایپی می نویسم از خودم به به چه دلیل تایپ می کنم به چه دلیل تایپ می کنم به چه دلیل دارم تایپ می کنم به چه دلیل دارم تایپ می کنم به چه دلیل دارم تایپ می کنم شاید اینبار حسابی دستم درد بگیرید حسابی همه جام درد بگیرید به چه دلیل باید کار کنم به چه دلیل این کار را باید کار کنم به چه دلیل باید کار کنم به چه دلیل باید کار کنم این کار کرد من را خیلی پاین آورده ام من که خیلی کم کار هستم به چه خاطر به چه علت به چه خاطر باید همه جام درد بگیریم من می خواهم اینجا کار کنم به چه خاطر می خواهم این کارها را انجام بدهم من باید بیشتر از گذشته تایپ کنم باید عصبانی شوم به خاطر اینکه تمام جملات تکراری بی معنی و بی مفهموم را دارم تایپ می کنم به چه خاطر باید تلاش کنم الان دارم از سبک شاهین کلانتری کپی می کنم هرچه می شد نخواستم روی ذهنم تاثیر بگذارم به خاطر چیزهای که گوش داده ام دارم تاثیر می پذیرم این تاثیری که من گرفته ام پس اینجا را مستقل ننوشته تحت تاثیر دیگران بوده ام که این کارها را خیلی بهتر از من انجام داده اند من باید چه کار می کردم که این کارها را انجام نداده ام این کارها برای من هست این دلیلی هست که من باید این کارها را از اینجا به جایی دیگر نرسانده ام اینجا به چه دلیل هست باید بیشتر تایپ کنم من به چه دلیل باید این کار را به چه خاطر دوباره تکرار کرده ام به خاطر اینکه این تصویر خوب را در ۳۰ فروردین دیگر این کار را انجام نمی دهم دیگر این کار برای من باید همه اش از کد نویسی باشد امیدوارم آن روز توان کاری ام بالاتر از این حرفها رفته باشد می دانم در تایپ هیچ کاری را نتوانستم یاد بگیریم این تایپ به چه خاطر اینطوری پشت سرهم و روی جمله سازی من تاثیر گذاشت این تاثیر گذاری منجر شد به درد های بدنی که من را خیلی اذیت کرد غلبه بر نور آبی مانیتور در کامپیوتر های ویندوز ۱۰ جدید خیلی راحتر شده ولی این کامپیوتر من توان کار با اون ویندوز نهایی را ندارد این شده یک چیز خیلی بد حالا داری کار می کنی می نویسی با ترس از اینکه نور آبی به چشم هایت صدمه بزند این کار می تواند بیشتر از گذشته انجام شود این انجام و این کارها برای من شده است اینکه بیشتر از گذشته باید این کارها را انجام بدهم چرا باید کار کنم من این کار را دوست دارم این کار را انجام می دادم پر از غلط املایی پر از اشتباهات متنی بی مفهومی و بی ترتیب بودن پر از اشتباهات ریز و درشت پر از اینکه نمی دانم چه بنویسم و چه ننویسم می خواهم بهتر کار کنم هر چه بیشتر تلاش کنم محکم تر شکست می خورم من نمی توانم از این سطح حرفه ای و آماتور و این جور چیزها را بشناسم این کار به چه دلیلی به من نسبت داده می شود این کار به چه معنی هست من باید اینجا کار کنم باید بیشتر از گذشته کار کنم این جا یعنی درد بیشتر خستگی بیشتر اینجا یعنی من می خواهم من یک مسیر عصبی و یک عادت جدید برای خودم بسازم می خواهم این کارها را انجام بدهم من دوست دارم این کارها را انجام بدهم به این نشان می دهم این کارها را به این کار می خواهم اینجا به چه معنی می خواهم این کار به اینجا می خواهم نیاز داشته باشم به این معنی که می خواهم کار کنم و اینکه بیشتر عادت داشته باشم کار کنم به خاطر اینکه می خواهم یک کار بیشتر از گذشته داشته باشم می خواهم این کارایی را بالاتر از قبل ببرم می خواهم به خودم نشان دهم این کار که می توانم این کار به این معنی باشد به خودم این جا و جایی دیگر که می خواهم کار کنم به خاطر اینکه می خواسته ام این کارها را برای چه چیزی انجام بدهم می خواهم کار کنم به خاطر من دوست دارم کار کنم به خاطر خودم می خواهم نیاز داشته باشم این کارها را برای چه چیزی نیاز دارم کار کنم به خاطر اینکه دوست ندارم کار کنم باید این کار را انجام بدهم تا ثابت شود به خودم که کارهای را که دوست ندارم را هم می توانم انجام بدهم من باید این کار را می خواهم این کارها را بیشتر از قبل انجام بدهم این کارها را به هر چیزی که دوست دارم انجام بدهم من می خواهم کارایی خودم را بالاتر از قبل و هرچه که هستم و هرچه که دارم این کارها و اینکه ماهیچه هایی هم هستند که به اسم ماهیچه کاری و تایپی من این ماهیچه ها را ندارم این ماهیچه ها وقتی یاد می گیرند این یادگیری ها می توانند این کار به من نشان می دهد من به خودم می گفتم من می توانم فشار زیادی را تحمل کنم این را می دانسته اما به خاطر این که نوشته ها دوباره این کار را یاد گرفته ام این کار به کار من هست این نیاز من هست می توانم این کار به نشان می دهد من دوست دارم کار می کنم من باید این کار به کار خودم هست به خاطر اینکه من می توانم این کارها را بیشتر از قبل انجام بدهم این نیاز من هست اینجا به دلیل خودم می خواهم این کار به من نشان می دهد من خودم را دوست دارم یا اینکه خودم را دوست ندارم این به خاطر من هست من می توانم کار کنم یا اینکه کار نکنم اینکه من چقدر دیگر باید به خودم فشار بیاورم یا این که به خودم فشار نیاورم این که می خواهم خودم را بیشتر آماده این کار کنم و می خواهم این کار به من چه انگیزه ای می دهد یا اینکه به من انگیزه نمی دهد من می خواهم به خودم ثابت کنم این کار برای من چه تاثیری دارد یا اینکه چه تاثیری ندارم می خواهم این کار به من چه چیزی را نشان می دهد من دوست دارم به خودم این کار را برای اینکه نیاز دارم این همه جمله تکراری را در مغز خودم دارم تکرار می کنم من یک چرخه تکراری هستم من دائم دارم تکراری می شوم می خواهم این تکراری ها را بیشتر و بیشتر از قبل تکرار کنم دائم دارم تکرار می کنم می خواهم چه کاره باشم به عنوان کسی که دانم دارد تایپ می کند هی تایپ می کند و هی می نویسد که می خواهد تایپ کند کد نویسی کند اما دائم دارد واژه تایپ می کند این واژه تایپ کردن چه سودی می تواند داشته باشد من کسی هستم که می خوام به یک رقم برسم و یک تعداد کلمه را تایپ کند این همه تایپ کردن که این تایپ ها به چه دردی می خورد پر از غلط املایی هست این غلط املایی ها به چه دردی می خورند وقتی این همه اشتباه داری تایپ می کنی وقتی نیاز داری خودت را پیدا کنی من می خواهم خودم و عضلات تایپی خودم را بزرگ و بزرگتر کنم بزرگ و بزرگ ولی دائم دارم نتیجه های معکوس می گیریم چرا من به جای اعتماد به نفس نتیجه های کم رنگ تر می گیریم چرا به عنوان کسی که با تونی رابینز آشنا هست با ان ال پی و اینکه باید از حرفهای خودش یک نتیجه ای مثبت و یک مفهوم و جمع بندی مثبت را برای دیگران بگیرید چرا دائم دارد نتیجه های منفی می گیرد به دلیل اینکه هنوز در سطح آماتور و در پایین هرم مازلو زندگی می کنم نمی دانم چرا من پول به دانشگاه دادم و چند با سرپرستی سازمان را باید پاس می کردم امور مالی حسابرسی در حالی که من حتی نتوانستم حساب خودم را برسم خودم را سرپرستی سازمان کنم این هرم مازلو من را به هیچ جا نرساند این هرم لعنتی چرا من هنوز پایین ترین سطح هرم مازلو هستم چرا کامپیوتر و قطعات آن اینطوری هست چرا کامپیوتر من اینقدر قدیمی هست مال سال ۲۰۱۰ هست و یک اس اس دی ندارم یک و خیلی از چیزها را ندارم من چطوری می توانم کار کنم وقتی که به درآمد زایی نرسم من تصویری ندارم بشینم اینجا درد بکشم و تایپ کنم روزی برسد من تغییر کنم من بتوانم خیلی از چیزها و خیلی رایگان کار کنم حسی نباشد به من زور بگوید و پول به من بدهد فلان صفحه برای او رونویسی کنم آن هم لایق پر کردن ستون ها یا جای خاصی که دوره اش سالهای سال هست که گذشته هست من دیدگاه اشتباهی داشته ام به خاطر این که باید چیزها را حتی یک بخش نداشته ایم که به فکر این باشیم که در مقابل پیامد های این که من نمی خواهم کار کنم فکر کنند خوب من نمی خواهم کار کنم به خودم مربوط اینقدر دیدگاهم اشتباه هست چشم ها را باید جایی دیگر برد آن چشم ذهنی و آن چشم ارباب حلقه ها را نمی توانم فراموش کنم آن چشم ها و آن فیلم دیوانه کننده و فوق العاده پر از ترس و ابهام بهترین روزهای زندگی ام بود هیچ وقت متاورس یا هرچیز دیگری من را در آن سن نخواهد برد هیچ چیز شما را به نوجوانی بر نخواهد برگرداند آن زمان شما خیلی احساسات ناب و خاصی دارید این کارها برای من تکرار ناشدنی هستند من می خواهم این کار را برای اینکه به خودم ثابت کنم دارم انجام بدهم اینجا باید بگم این جمله بارها صرف شده است و این که هم باید فکر کنم هم تلاش کنم اشتباه نکنم یکی از این بزرگترین اشتباهات من هست من باید به خودم بگویم من می خواهم درد بکشم می خواهم درد بکشم حالا کجایی که درد عزیز اینقدر درد گرفتی که فکر نمی کنم تا حالا کسی از تایپ کردن این حد درد کشید باشد این درد ها نمی تواند به من نفوذ کند این درد کشیدن ها باید به آن عادت داشته باشم هر چقدر می خواهم درد نکشم هرکاری می کرده ام این تلاش را می خواهم انجام بدهم می خواهم ببینم از این بیشتر هم می توانی درد بگیری ای کتف عزیز اینقدر که تو درد گرفتی و جاهای درد گرفت که من از این درد ها پر شده ام می خواهم تایپ کنم می خواهم بیشتر از این تایپ کنم می خواهم ببینم چقدر می خواهی درد بگیری این درد ها برای من می تواند الهام بخش خواهند بود این تلاش ها برای من می تواند یک چیز را مشخص کنند من تا به حال کار نکرده ام این تلاش ها می توانند این تلاش برای من چه چیزی را معنی بدهند من دوست دارم این کار را انجام بدهم این کار می تواند برای من یک کار باشد که دیگر از این کار ها نباید انجام بدهم من دوست دارم با خودم یک فکر را داشته باشم می خواهم کار را برای چه چیزی انجام بدهم من دوست دارم کار را به این شکل معنی کنم که هر کسی می تواند کار کند به شرطی که بتواند با آن کار را بشناسد وقتی می خواهم خودم را قوی تر از گذشته کنم این معنی را خواهد داد من می خواهم نیاز خودم را معنی کنم این کار می تواند این گونه باشد من می خواهم به خودم کمک کنم من نیاز دارم کار کنم باید این کار را انجام بدهم این هدف من هست می خواهم این هدف را انجام بدهم من دارم به خودم تلقین می کنم این همه حرف تکراری هست فقط اشتباه هست که پشت سر هم تکرار می شود این حرفهای تکراری هر جا می روی حرف های تکراری من را می شنوی سالهای این حرفها در گوش من طنین انداز شده است پس چرا اینقدر بی حرکت بی نیاز و بی تلاش و بی حرکت و ساکت و بی حال و بی روح و بی انگیزه بی روح بی تلاش و بی تقلا و بی روح و بی فکر و بی تفکر و بی حرکت و بی هوده و بی شکوه و بی درآمد و بی وضوح و بی ... هستی چرا با روح و با تلاش با صدا و با سرو صدا و با حال و با روح و با انگیز و با روح و با تلاش و با تقلا و با روح و با فکر و با تفکر و با حرکت و با هوده و با شکوه و با شفافتی و با هوده شاید مفید بهتر باشد اینجا یک چیزهای نوشتم که تا حالا خودم هم نشنیده ام واقعا مطالب دیمی و من درآوردی هست اینجا نکته این شخصی شد حذف شد دائم دارم شخصی می نویسم این آخ زانوم رفت بیخال برخورد کرد با یک چیزی خوب و این کار را انجام میدهی و به خاطر این که کار کرده باشی ساعت ها این کار را انجام می دهی این کار به من نشان می دهد دوباره و دوباره این اشتباهات را تکرار کنم این کارها و این عضلات و این کار کردن برای من چه چیزی را نشان می دهد من این کار را به خودم این کار را انجام می دهم من دوست دارم کار کنم می خواهم این کار را اینگونه باشد می خواهم این نیاز من هست این کار به این معنی من که این همه این کار را انجام داده ام چرا بلد نیستم این ماهیچه را برای خودم داشته باشم چون این ماهیچه ها خیلی دردناک هستند این ها همان ماهیچه های دردناک کاری هستند این ماهیچه های دردناک کاری که از همه چیز دردناک ترین ماهیچه های جهان هستند این ماهیچه ها برای من به این نشان می دهد من دوست دارم این کار را به خاطر اینکه خودم می خواهم به خاطر این که من دوست دارم این کار را به خاطر خودم تاپایان این کارها را برای من دوباره نه این اشتباه را انجام داده ام این کار مثل این هست که توانم این دوباره این معنی ها را پاک کنی می خواهی چه کار کنی می خواهی این کار به معنی این باشد تک تک معنی های که به وجود می آوری این معنی ها را باید دوباره تجدید نظر کنی این معنی ها نتوانسته اند اثری روی من داشته باشند چرا من باید مهم ترین واژه پرداز دنیا را اینجا باید به کار بگیریم این واژه پرداز بودن این کار می تواند به خودت یک کم فشار بیاوری این کار را بیشتر انجام بدهی من اینکاره نیستم من نمی خواهم من چه به این کارها من چرا باید این کارها را انجام بدهم من نمی خواهم این کار را انجام بدهم من نمی توانم روی یک مغز پیاده سازی را انجام بدهم پیاده سازی این که مغز پیاده شود و شروع کند به کار کردن در انگشت و تمام ماهیچه ها مغز نمی تواند با تمام ماهیچه های دیگر کار کند این عدم هماهنگی ها نمی تواند به خودت بیایی اینجا کار کنی این کار نکردن تو و این که نور آبی چقدر می تواند به تو لطمه بزند و این را نمی دانی وقتی نور آبی داری می بینی لحظه لحظه داری خودت را به سمت اشتباه کردن و این که کار کرد این که من می خواسته ام آره من تمام آن تمرین ها را در آن بخش حتی سی اس وی ها را هم تایپ کرده ام در کد نویسی ولی الان اصلا نمی توانم کد بنویسم این کد ننوشتن من اینقدر من را اینجا پرت کرده من کدنویس تر هستم تا نویسنده معلوم هست یک جمله گرفتی دست دائم داری تکرارش می کنی واقعا دوباره باید بگردم به زنگ انشادوباره ابتدایی را دوباره مرور کنم و اینکه من باید این تمرین ها را اجرا کنم چقدر باید تلاش می کردم اینکه من نباید با هیچ کسی صحبت می کردم من در بحث کاری هیچ مشاور خوبی در این زمینه آنلاین کلمه نویسی می نوشتم این معنی به من هیچ کمکی نمی کند این معنی ها باید این مفهوم می رساندم این کار به من نشان داده من نتوانسته ام به خودم این کار را اجام بدهم من باید این اشتباهات را انجام می داده ام این کار به من میرفته که من اینچا اینقدر باید اینقدر درد می کشیده ام این درد باید در درون من بی تاثیر باشد من باید درد بیشتر از دیگران تحمل کنم آن دردی که ناشی از انجام این کار هست من دوست ندارم این کار به من نشان می دهد دیگر شما در این زمینه اینقدر درد نمی کشید شما چه معنی دارید که دیگران نمی توانند به شما زور بگویند به خاطر این که می خواسته ام این به خاطر این هست می خواهم شما را به خودم دروغ بگویم به خودم نیاز دارم این کار به چه درد می خورد این که می خواسته ام این کار به چه معنی می خواسته انجام شود به خودم نیاز دارم این کار من هست من می خواهم به خودم ثابت کنم من این کار را نمی توانم انجام بدهم من خیلی بی رحم بوده ام شاید اینکه من خودم را مسخره می کرده ام من خودم را دست کم می گرفته ام من باور نداشته ام من با آن وضعیت اینجور خجالتی ظاهر شوم من تمام توان ندارم می شکنم می خواهم بیدار شوم به خاطر چه چیزی می خواسته اینجا حضور باشد نیروی قصد راهی به سمت من پیدا نکرده هست اینکه من باید و اینطوری می خواهم یک وحشی گری ست نه وحشی گری نیست این یک اشتباه ست این یک مشکل هست این یک چیزهای طبعیت هست این رشد من درآوردی های درون من هست به سمت حمله به درد دست درد و کتف درد لعنتی تا آن باشد که دفعه دیگر درد نگیرید اگر دفعه دیگر درد بگیرید کاری می کنم که بیشتر از قبل درد بگیرید طوری که ضربه به آن وارد می کنم آخر کسی که آن همه بازی کونترا فورس را بازی می کرده یا آنقدر بازی نینتندو ناتسومی را بازی می کرده و تا آخر می رفته حتی یک نفره یا دونفره اینقدر باید در مقابل بقیه گروه های سنی ضعیف باشد در کد نویسی تمام تمرین ها را انجام می دهد دست آخر یک پرینت و تعریف متغیر یک هلو ورد بلد نیستی به خاطر چی به خاطر اینکه از درد فاصله می گیری و اینکه اینقدر درد ملموس نه درد ناملموز را به این نزدیکی لمس نکرده بودم واقعن جالب و حس نازی بود فقط می سوخت سوختن اینکه سوختن چه حسی درد حس بدی دارد حس ناجوری بود حس خوبی نبود و اینکه من دارم این کار را انجام م یدهم و این کار چه چیزی را می توانم این انجام بدهم ین معنی می شود برای اینکه من برای خودم هیچ چیزی را یاد نگرفته ام هیچ چیز نمی خواهم این کار به من می خواهد یک کار را به من نشان دهد این شده معنی من این شده چیزی که به خودم نشان می دهم این معنی که می توان برای خودم اینجا و جای دیگری را به خودم می خواهم نشان بدهم من اینجا و جایی دیگری به خاطر اینکه می خواسته این کارها را با هم یا بی هم انجام بدهم و اینکه می خواسته ام این کارها این معنی می شود برای اینکه می خواسته ام اینکارها را برای دیگری انجام ندهم و من می خواهم این کارها را به چه حالت و جه شکل و چه نوعی انجام بدهم من دوست ندارم که کار کنم می خواهم خودم را به حالتی که نشان داده ام که نشانی در کار نیست من می خواهم نشان دهم که من می خواهم انگیزه نداشته باشم اینجا می خواهم کار کنم یا یا کار نکنم به خاطر اینکه نیاز دارم یا اینکه نیاز ندارم می خواهم این کارها را به مگامن نسبت بدهم و سگ رباتیک آرزوی من این هست که یک سگ رباتیک داشته باشم من یک مگامن و یک سگ رباتیک می خواهم این سگ رباتیک می تواند این کارها را برای من انجام بدهم این معنی این چیزی هست که دوست دارم این کارها را برای آن چیزی که می خواسته یا آن چیزی که دوست داشته ام یا آن چیزی که دوست نداشته ام انجام بدهم یا انجام ندهم من می توانم اینجا این کد را بنویسم یا ننویسم این کد به معنی این هست که من دیگر نمی خواهم اینجا به این معنی می توانم این کارها را به حالت دیگری انجام بدهم یا اینکه اینجا انجام ندهم این معنی من هست من معنی ندارم من به هر حالت و هرچیزی می توانم در بیایم ولی وقتی چیزی را دوست نداشته باشم به حالی در می آیم این کار من هست من می خواهم برای این کار به حالتی که دوست دارم این کار من نیست یا اینکه این کار من هست این کار فرعی من هست دارد بزرگ و بزرگ تر می شود این کار یک کار بیهوده هست این من نیستم من می خواسته ام این کار را به چه حالتی که دوست ندارم این کار به چه معنی می شد من باید یک سامورایی ناتسومی باشم فوق ش در یک بازی نینتندو این همه این بازی را انجام داده بودم که خیلی و همه مرحله های آن را دوست داشتم دوباره و دوباره می خواهم ناتسومی را بازی کنم دو سامورایی و مبارزه و نجات همه چیز از این همه رباط این همه مبارزه می کردم چیپ و دل مبارزه با گربه فولادی این همه نبرد علیه دشمن کارتونی یادش به خیر الان یک دقیقه نمی توانم مبارزه کنم واقعن حوصله این کارها را ندارم اعتیاد به کار کردن دارم در جملاتم معلوم هست این همه مشکلات بزرگ دارم این کارها را بیاد انجام می دهم و این که من نمی توانم این کار را برای اینکه می خواسته ام این کار را برای اینکه فقط به خاط رانی که این کار را به حالتی که دوست داشته ام این کار به حالتی که دوست ندارم این کار طوری که می خواهم این کار به معنی بی شکل و بی حالت در حال انجام شدن هست من دوست ندارم این کارها را به شکلی انجام می داده ام این معنی هست که بشر می خواسته داشته باشد من می خواهم خودم را به حالتی انجام دهم که قبلن انجام نداده باشم من دوست دارم این کارها را به حالتی انجام م یدهد که دوست دارد این حالت را انجام داده است می خواهم این کار را به حالتی انجام بدهم که نیاز داشته باشم می خواهم این کارها رابه حالتی که انجام بدهم دوست دارم این کارها را برای خودم که دوست دارد فقط کارهای بی هوده و بی فایده انجام بدهد را به بهترین شکل و اشتباه ترین شکل انجام داده باشم اینکار به من نشان می دهد من خسته تر خاسته می شد خسته تر خاسته باشم چرا اینقدر خستگی در آدم های که بیشتر خاسته بیشتر از همه خسته می شوند این خسته بودن یعنی درد بیشتری داشتن پی این درد می تواند معنی نداشته باشد اینکه می خواهم این کارهای خودم را انجام بدهم و این که می خواهم دوست داشته باشم به خاطر اینکه من باعث این همه مشکل هستم و هیچ کاری هم برای این مشکلات انجام نداده ام فقط ایستاده ام بی حرکت بی صدا با حرکت و با صدا هستم و نیستم وقتی می خواهم چیزی را بخواهم اینجا می خواهم هیچ چیزی را به خودم ثابت کنم یا ثابت نکنم من می خواهم این کارها رابرای اینکه دوست دارم این نیاز را داشته باشم یا نداشته باشم و این که این را رد می کنی بلاخره می خواهی این کار را انجام بدهی یا اینکه این کار را انجام ندهی و این کار چقدر دارد به همه ما فشار می آورد دوست داشتم خودم را داشته باشم این کارها به من نشان می دهد این کار نیازی هست به این که می خواهم خودم را گول بزنم یا اینکه به خودم نشان می دهم به خودم می خواهم این کارهای من هست این کار های من من را در این سطح نگر داشته این که می خواهم اینقدر به خودم دروغ بگویم من این رانمی خواهم خوب من برای این می مردم و این قدر تلاش می کردم حالا اینطوری شد که دیگر هیچ توانی ندارم فقط باید کار می کرده ام که اینقدر بی حرکت هستم به خاطر این که من دائم داشتم کار می کردم که با این وسیله چه طوری کار کنم من می خواهم کار کنم به خاطر اینکه می خواهم این کارها را بیشتر از گذشته انجام بدهم من می خواهم این نیاز را برای خودم داشته باشم این نیاز من هست این یک کارایی بالاتر از این هست من می توانم طوری به چیزها ضربه بزنم که آنها را درک نکنم یا آنها را بیشتر از این تحمل نکنم من خودم را از اینجا به جایی رسانده ام من دوست دارم خودم را بیشتر از اینکه دوست ندارم بیشتز از گذشته دوست داشته ام ولی اصلن خودم را درک نمی کنم به خاطر چه چیزی به این روز رسیده که نمی خواسته این کار را انجام دهد ولی حالا دارد این کار را انجام می دهد به خاطر هیچ و پوچ دارد کار می کند به خاطراینکه می خواهد به خودش هیچ چیز را ثابت کند می خواهد چه چیزی را بسازد یا چیزی را نسازد می خواسته این انرژی را ندارد که کار کند حتی جای دکمه ها را نمی توانی پیدا کنی هیچ تصویری از اینکه من این کارها را ندارم من این کارها را به خاطر چه چیزی و به خاطر چه کسی دارم انجام می دهم به خاطر این انجام می دهم هرکدام از متکاها را به یک چیز جاندار تبدیل کنم آن چیز جاندار می تواند چه چیزی باشد حتما یک چیز دوست داشتنی می خواهی به خاطر آن متکاها و این که می خواهی این همه تلاش کنی و این که عصایی جادویی داشته باشی و این نیاز من هست و این نیاز دارد به اینکه یک کماندو باشی و کماند کماندو جمله های هالیودی و این حرکت صدای مبارزهای شورش فولیه پولیه سالتو هی یه صدای چق صدای شکستن صدای امتیاز خوردن صدای آژیر و صداش شلیک یک اصلحه صدای گاز دادن یک ماشین صدای غاز غاز و صدای شرمنده بدن سگ داک و تنفگ نینتندو و اسم عجیب و کارکرد آن در آن زمان با تلویزیون های قدیمی واقعا تفنگهای قدیمی جای آنها خالی هست که مانیتور را شناسایی می کردند باز حرکت آن بازی در بچه های خیلی بهتر از بازیهای الان بود و اینکه می خواهی این کار را به خاطر اینکه می خواهی کمتر درد بکشی می خواهی کمتر اذیت بشی می خواهی کمتر درد بکشی می خوهی این ماهیچه کار نکنی این کار نکردن روی این ماهیچه های می تواند به تو کمک کند بیشتر روی این سطح بمانی که کمتر کار کنی این کمتر کار کردن تو می تواند به خودت کمک کند بیشتر در این سطح بمانی بیشتر و کمتر در این سطح تلاش کنی این تلاش نکردن ها فوق العاده هست این نیاز به این هست که واقعن بیشتر از این بخواهی کار کنی به خاطر این درد که داری می خواهی کمتر از قبل کار کنی این چیزی که می خواهم کمتر از قبل کار کنم این کمتر کار کردن به خاطر اینکه کمتر درد می کشم کمتر تجزیه تحیلی می کنم کمتر نتیجه می گیریم این چه معنی می دهد من دوست ندارم اینطوری کار کنم من دوست دارم به خودم ثابت کنم این کار غیر ممکن هست با این ماهیچه های غیر کاری و این عادتی که من به این کار ندارم من دائم داشتم به خاطر این که من دارم این همه تایپ می کنم به خاطر خسته بودن که در بدنم داشتم با همه دعوا می کردم یک بار هم کمر خم نشد و یک چیز از دستم افتاد و یک چیز دیگر را شکستم چون اون چیز که دستم بود خیلی سنگین و محکم بود کف زمین را خراشاند و شکاند این وقتی اینطوری اتفاقاتی پیش میاد این همه درد که پیش میاد این همه لجاجت که پیش می آید من دوست دارم این کارها را به این چیز که می خواهم این کار را برای خودم می خواهم ثابت کنم این معنی که می توانستم این کار به معنی این هست بدون اعتنا به هیچ حس و حالتی در بدنم این کار را انجام بدهم من می خواهم این احساس را نداشته باشم من می خواهم پول بیشتری به خاطر این کارها که انجام می دهم داشته یا نداشته باشم من می خواهم یک ماشین باشم تا کارهایم را اینجا کار کنم من دوست دارم این کارها را بچه حالتی انجام می داده ام امروز به خاطر اینکه من درد دارم اینکه من می خواهم این کارها و از این درد ها را نداشته باشم به خاطر اینکه کار دارد به من فشار می آورد من باید این کارها را انجام می داده ام این کار به خاطر اینکه می خواهم این راه به من نشان داده این کار به درد هیچ حالتی نمی خورد من می خواهم چه کار کنم من دارم خسته می شود این کار به من هیچ چیز را نشان می دهم من دارم تصویر خودم را به گفته آن کشیش معرف نمی بینم جی می گفت اسمش سر زبانم هست سخنران بزرگ که بزرگترین کلیسا را در آمریکا ساخته است البته پدرش ساخته است و بعد از اینکه پدرش فوت می شود تصمیم می گیرید سخنرانی بعدی را انجام بدهد دوباره باید برای اینکه کلیسا را حفظ کند و اینکه این کلیسا را بزرگتر و توسعه دهد به خاطر این که با او مخالفت می شود این نشان را نشانی از خدا می داند با تصویری که دارد موفق می شود که کار بزرگتری انجام بدهد بارها به این اشاره می کند که قوم ها و در همه کتاب های آسمانی به تصویر اشاره شده است بدون تصویر ذهنی همه نابود می شدیم بارها تصویر من از اینکه می خواهم چه کار کنم را نمی بینم من خودم را در پایان کارم نمی بینم من هیچ چیز نمی بینم من این کار را انجام نمی دهم من امیدی ندارم من این کار را انجام نمی دهم من این کار را نمی توانم انجام بدهم من باید این کار را انجام می داده ام من این کار را باید انجام می داده ام من باید این کار را بیهوده انجام بدهم من قوی تر از قبل این کارها را باید این کار را انجام بدهم من باید با این درد کنار بیام یک جای توی بدنم قایم ش کنم باید این کار را انجام بدهم من باید این مبارزه را انجام بدهم من یک نینجا در بازی ناتسومی هستم که دارم سعی می کنم که تایپ کنم آن شمشیر من هم این تخصص من در تایپ کردن آن هم تایپ کردن غلط املایی هست و جملات پر از اشتباهات دستوری و جمله های تکراری را هر طوری که شده دارم تایپ می کنم من جمله تکراری دارم تایپ می کنم و این کار را انجام می دهم این کار به من نشان می دهد این کار به من نشان می دهد این کار باید این کار به خودم نشان می دهد این کار همان کاری هست که دارن هاردی اشاره کرد روی کاغذ بنویس این کار را من از پای در می آورد که خیلی انرژی اش منفی بود ولی فقط به درد این کار چه کاری شما را از پای در می آورد این کار را نابود کنی به مرحله بعدی بازی می روی این کار می تواند من را به مرحله بالاتری برساند این کار برای من می تواند این کار من هست می خواهم این کار من باشد این کار من دائم دارد پیشرفته تر از قبل می شود این کار نیاز دارم باید انجامش بدهم تا عضلات کاریم را قوی تر کنم من قدرت بیشتری دارم می خواهم این کار به خاطر خودم باشد می خواهم این کار را بیشتر از قبل انجام بدهم می خواهم کار خودم را داشته باشم این کار من هست این باید اینجا بیشتر درد می کشم بیشتر کار می کنم بیشتر خسته می شوم به خاطر اینکه بیشتر خاسته ام من یک جوری اشتباه تایپ کردم بیخیال باید این کار را انجام می دادم به خاطر خودم که اشتباه می کنم به خاطر اینکه دوست دارم اشتباه کنم من واقعا کار را به این حالت که می خواهد این به چه علتی می تواند این کار به من نگاه می کند من خسته تر از قبل شده ام این کار می خواهد این کارها را برای این که می خواهم این موقعیت من هست می خواهم کار به من می تواند چه کاری برای خودم انجام دهد و این کار را به من نشان می دهد من به چه حالتی می توانم این کارنیاز به چه چیزی و چه حالتی دارد یا ندارد به چه روزی باشد یا اینکه می خواهد این کارها را به چه حالتی دارد یا ندارد دوست دارد در چه قالبی باشد یا نباشد می خواهد این موقعیت من ای کاش می شد من باشم یا نباشم انجام بدهم یا انجام ندهم من خجالتی هستم یا نیستم می خواهم باشم یا نباشم می خواهم خودم را به چه چیزی برسانم یا نرسانم دوست دارم به خاطر چه چیزی می خواهم این کار را به چه فرم و حالت و شکلی انجام بدهم و این که نیاز دارم این کار به چه معنی دارم و نیاز دارم یا ندارم می خواهم این کار به چه معنی دارم یا ندارم می خواهم داشته باشم و نداشته باشم می خواهم چه کاری کنم یا چه کاری نکنم دوست دارم چه حالی داشته باشم یا نداشته باشم دوست دارم چقدر کار کنم یا نکنم دوست دارم می خواهم برای چه منظوری داشته باشم یا نداشته باشم می خواهم پیشرفت بزنم یا نزنم می خواهم برای من برای چه وضعی را برای و چه تصویری داشته باشم می خواهم چه کار کنم می خواهم نیاز دارم به چه کاری و چه حالتی برسم یا نرسم بیشتر مواقع من هیچ چیز نمی خواهم هیچ کاری را نمی خام نمی خواهم نمی خام شاید بشه گفت نمیخام بیشتر توضیح بدهم نمیخام که نمیخام حالا یک چیزی شد عجب غلط املایی شد واقعن یک صفر جایزه اش هست این غلط املایی زدن هست این همه اشتباه غلط املایی هست این که میخام اشتباه غلط املایی داشته باشم دائم تکرار کنم این اشتباه و غلط املایی را بزنم و این کاربه من نشان می دهد که خیلی بیشتر از گذشته می توانم بزنم این معنی اشتباهات من هست این کار به چه چیزی نیاز دارم می خواهم این کارها رابه چه حال و روزی دارم اشتباه می کنم می خواهم این اشتباهات را بیشتر و بیشتر کنم باز دارن هاردی در یک ویدیو توضیح می دهد دائم عادت کنید بیشتر و سریع تر اشتباه کنید چرا اینقدر باید اشتباه کنم این حد اشتباه داشته باشم و این اشتباهات من می تواند اشتباهات بیشتری و دلشکستگی های بیشتری داشته باشم می خواهم این درد را اینجا بیشرتر لمس کنم من می خواهم این کار را برای این چیزی که من می خواهم این کار را به چه حالی دارم که ندارم این وضعی را که دوست دارم یا ندارم من درد را دوست ندارم این معنی را می دهم من باید عاشق درد باشم یعنی چی باید عاشق درد باشم یعنی چی باید عاشق درد ناشی از کار کردن باشم باید عاشق کارم باشم من دوست دارم این درد ها را بیشتر از قبل کار کند من باید این کار را بیشتر از قبل انجام بدهم می خواهم به خودم و اینکه با خودم نمی توانم ارتباط برقرار کنم چه برسد با اینکه با دیگران بخواهم کار کنم چرا نمی توانم با خودم ارتباط برقرار کنم من باید این کار را انجام می داده ام من باید این کار را برای خودم نشان دهنده این هست یا این کار می توانم این کار به معنی این باشد این نیاز من هست که این کارها را انجام بدهم این معنی من هست من می خواهم این کار بیشتر از این انجام شود یا نشود می خوام این کارها را به چه معنی انجام شود و من می خواهم این کار به خودم می خواهم این نیاز من هست دوست ندارم این کار به من چه چیزی را می خواهد بیان کند به معنی نیاز می خواهد این کار به معنی این که می شود این نیاز من می خواهم این کار به معنی این نمی تواند از این بیشتر درد بکشد من نمی توانم اما درد کشید روحی از درد کشیدن جسمی خیلی بهتر هست شما نمی توانید درد روحی من را اندازه گیری کنید شما حتی نمی توانید درد روحی خودتان را اندازه گیری کنید شما باید بتوانید خودتان را احساس کنید و این معنی ها را درک کنید درد روحی و درد جسمی خیلی بعد های متفاوتی دارند جسم من درد می کند اما روح من من را به دنبال خودش می کشد روح من شلاق های دارد که می تواند جسم من را طوری به انگیزه برساند که حتی فکرش را نمی کرده ام روح من می تواند جسم من را تکه تکه کند اما همان روح می تواند من را دوباره زنده کند قدرت دارد من را دوباره زنده کند دوباره من را آماده کند با خجالتم روبرو شوم وقتی من بتوانم بر خودم و خجالتم غلبه کنم می توانم شروع به سخن گفتن کنم وقتی شروع به سخن گفتن کنم می گویم این دست من هست وقتی من دستم را از این جا تا اینجا باز کنم تازه این می شود یک وجب من یک وجب به اندازه یک دست انگشت باز تقریبا اینقدر سانت از جای قبلی ام حرکت کرده ام و خودم هم نمی فهمم چرا اینقدر حرف زدم در حالی که دهانم بسته هست و انگشتان و کمرم و کتف راستم خیلی درد می کند و من خیلی خسته و خاسته و میخام که نتیجه بگیریم و این معنی من هست به جز این معنی دیگری ندارم و باز نمی تواند درد ارباب من باشد من قوی تر ازاین چیزی هستم که در این جسم نشسته ام وقتی ارتباطم با روحم خوب باشد می تواند از این جسم فرا تر رود باورش سخت ولی خدا کمک کرد من این همه حرف زدم پر از اشتباهات املایی و دستوری بدون اینکه به چیزی و کسی وابسته باشد فقط و فقط به خاطر اینکه به درد خودم و خجالت خودم غلبه کنم به خاطر اینکه تمام این مطالب دیمی و من در آوردی هست . مرسی که با من بودید و من را تحمل کردید اگر جای بی معنی هست از آن رد شوید بیخیالش شوید . I am sitting in this body, when my relationship with my soul is good, it can go beyond this body, it is hard to believe, but God helped me. I have to overcome my own pain and embarrassment because all these contents are made by Dimi and me. Thank you for being with me and for tolerating me. If there is something pointless, ignore it. For a handful of dollars, this is great, I have this job, you do it without any problems, in the process of working, things will appear to you, this is because you really have the content that you have already written, what is it that you can't do? You don't have any other way. Because of this, you won't find this point. You won't find this place. Because of the meaning, you will work more than me. Why should I not use the previous page? Why should I not do anything in this part? brings me closer to me from here, why shouldn't I get tired, I am trying here for myself and why this code is not understandable for everyone, I can be here for myself, I can have a better look, I can't do this I need to be better for my own sake, I don't feel comfortable when I'm typing, it's not working here, why should I look for fish in a better place like elsewhere, maybe what was wrong with the fish here? Why did this happen? Why should I do this? It works like what I know. This writing is for Because it can always change me. I'm more impatient than before. I'm doing this. The picture I'm seeing is too dark. I have to go here and there with the mouse. I have to listen to the file. I'm not writing my to-do list. What? Do you want? It means I can't do it here. I have to work for myself. I want to do it for myself. I can do it for myself. Why can't I do it here the way I wanted to do it? May I go in a direction that I don't like, I want this work for myself to be in its minimal form, in the direction that I didn't go forward, I was going backwards, here you shouldn't find a state where you are more than you are You want to do the work you don't like here because you don't think what you are doing here. The dark and vague picture is darker than this. You need this job. I want this job. Do it in a direction you don't like. Someone is honking. I'm looking. I'm angry. I'm angry. I'm more than ever, I'm trying to find this point here in a way that you can't really do this to yourself, you can do this for yourself, I do, I need this for myself. Oh, these things in the direction I wanted to do this work and all this, look at what you are writing, you are really typing a very frustrating and confusing process that is unreadable, the person who is reading this to himself What did it look like? The nuts need oiling. I don't like it. I'm doing it wrong. I'm doing it wrong. I want this for myself. I need this for myself. These are my thoughts. These are my thoughts. I couldn't do this. I want to do this for myself. You knew this, but you are doing it again and again. What does this mean for me? I didn't like to make a mistake. This is my mistake. It makes this impossible for me. Why am I doing it wrong? What could have made me do this? I would have liked not to do this. I have become this way, I miss myself, this situation that I don't understand, this is for me, this is the part that I wanted to take this way, this is working too much, what does this mean, the need for myself to do this I want to do this to myself in the direction that likes myself in this way. I want to do this in this way. I need this. I look at myself, this work can show these things, this is my work, what kind of state does this work need? I need myself to do this I need to keep myself here I'm really hopeless I want this for myself I want this for myself This can go this way I don't like it There's really a way to the edge What's the point of talking about the edge I like about all the things on the side of this side. Don't let this life go on, I really want to say, I like to say and conclude that I have no way to progress, this not progressing is very beneficial when I know that this life as it is is very good for me, I don't make any effort, I have to take advantage of the remaining moments This is a mistake, what happens to me being a fighter? I have to do these things for myself. I have to do this for myself and others. that I have not been able to overexert myself. The worries that I have, this is my job, this is my need, this is what I like, I want to needI'm sorry, I want to write this repetitive content without anything special, I don't have any special meaning, I just want to bore myself, I don't have any pictures after I fill this worksheet, I filled this worksheet because I just wanted to fill the worksheet I want to fill it for my own sake, I want to say that this work is in vain, it will not benefit me, did you think why I am not getting any results, because I have not been able to do it, I have waited so long, the result of these expectations has been nothing. I do these things for myself, this is nothing that will make me successful, it's just like a routine, you have to do these types of routines, I don't expect you, I expect you to do these things, this is because of you Everyone can comment, what can I say, a handful of people with no knowledge of routine work can give you an expert opinion. Get off my head, this is what I need, there is no notification in your existence to remind you, I still have no reminder as I type so much, I don't have any sheet to remind me, what do I love in my whole life, because That I have been working on myself for a long time, this life is something that disappoints me, I write very slurred, this is one of my problems, this is what I am doing wrong, this is because I can't This is because of this meaning. I don't like to do the good things in life. I like to do this very, very easily for myself. He wants to work. He needs it for himself. Because of the reason I have. 10th, this is something that is wise to do, it is not wise to do this, this is running away from these desires that I have, this work wants me out of here and just lying. It's not that I can look at everything from one point of view, this look is that you shouldn't read these materials, these writings want to do their own thing, they don't have any science, they are just a sentence because they are so reasoned. I can't. There are so many reasons why I can't do this. I have no specific time and no deadlines. There are no finish lines, no expiration dates. There is nothing I can do. This is because of me. He wants to do this for I can do this for myself. I want to bend and straighten. I want to lose my weight on one hand. What does this job require? What I don't like. no way I want these things to this work these things require that I have nothing to do this work this work can need I want this work can I want this work to this thing that i like to do i want to do this more i like to do nothing i want to do this for a I need you, this job doesn't want more than your past, you don't want more than your past, this is a good exercise for you. Want more than you need, more than what you wanted, this was your need, this is what I mean, I want to have myself more than myself, more than I want, wherever I am alone with myself, this is my job, this is my job. I want to work for myself. This is my job. I want to have more work. To be here, how do I need this, all these things that I want you to do, how do you want this work, and what do you want to have, and this work for you, to have such a need and Not needing any other work and this listening and working and this listening and working, I have to deal with the pressure of writing, this work and my pressure and this work say this my work wants to prove one thing that i don't want to draw conclusions this is me this is me i don't know myself i want not to work don't work here everyone who works has done something wrong My not working can bring this matter to this point I like to fail I don't like to get rich because if I get rich I'll be independent I have to face other aspects of my life I'm upside down I don't want to work I I don't want to write about myself and my abilities. I want this work for myself. This is my work. This is my meaning. This is what shows me. This is my need. I have not been able to form this meaning and concept for myself. It means that he could do these things for me, what does this work do for me? I don't want to include anything here. I would like to have nothing to do with myself. What is the point of me not doing this? I wanted. bump into something i wanted to bump into happiness i haven't bumped into anything or anyone i thought if i reached a stage Reaching this stage wanted to give me this meaning, this is my work, I want this work for myself, here for myself, I want to make these works for myself, these works need this meaning.Er, I can, this job needs this, I want this job, what I like, this job, what I want, this job means I don't want this job, this job needs this job, I want this job What can it mean? What does it mean? What does it mean? What does it mean? What does it mean? What does it matter to me? What way do I have, what way do I have, I'm inverted, I'm becoming more inverted, I'm becoming inverted, I want a mistake, we get it wrong, I lie, I lie, I lie, I don't like it, I'm worse, I'm not here anymore, I don't want to, I'm not bored, I'm not bored, I'm not bored This lack of motivation, this mistake, this is where I want this work, having nothing, this is the meaning of this, this is the meaning of this, I want this, what is the purpose of this, this work wanted to be done, this work brought this work here. Why is it so boring, this getting lost, getting lost, being meaningless, that you lose work, I lose, we lose everything, when it gets lost, it's gone. It can't be found. It can't be found. What's the point of this place? This work needs work. This is possible. He is doing his job. I mean this, this job needs this, this is my need, this is for me, this is what I want, this is what you want, what do you want this for, what do you want this for, this means, repeat again. It goes on one after the other, what kind of situation does this work want to be? Don't use these words. What state does this work require or not? I want this work to go in which direction, what is the purpose of this work, what does this work want, what does it want, what does it not want? What is the way to do this? This means no image, no image, no image. There is formlessness. Lightlessness is in the future. It is possible to work with images. If there is no image, there will be no way for me. When you have erased the images, when I want this image because of me, this work needs my voice. This is because What is the issue? Wanting this image is because of me. Not having this image means this. This is what I want. This is what I want. This is my job. It's really impatience, not having this time, like I wanted to do this one day so much and so much and this time, the result of a lot of work, this emptying is for me, this senselessness, this soullessness, meaninglessness, lack of motivation. soul with meaning with soul with calmness this is not calm this with ha dads and with with with soul with me with you with car with duty with duty without duty with responsibility irresponsibility or find ba when you find ba find walking too What do you do? What do you buy with? What do you write with? Are you coming with us? Are you not coming with us? Writing the page is the worst of all, there is someone who tears all these pages. Tearing the pages did not have this power, what does it mean for you? What do you want me to do? Now is the time to start because it's so boring when I'm working. What's the point of this work? have this job in this area. You are proud of J. It means that nothing in you here has any meaning for you. When you can't find this meaning for yourself, you have nothing. It means the inner ability, that inside you there must be something, a value, something, something that It should mean something to you. You are really doing this. You were working this much. It is not enough. No matter how much you work, it is not enough. No matter how much you work, it is not enough. can do this means this you can't do this this way this could not do this means this means this to me this means you this means you can't do this this means you want this this means you This senselessness of you, your work, and everything he had in the past came to fruition when he worked more and had mental reasons. I don't see the reason. This is my work because of me and that I want this work because I want this job. He could do these things for me. For this reason, he showed me these things. I do this, why do I do this, why do I do this, this is my job, I don't want to do this, why do I want to do this, what does this mean, why do you want to do this, why do you do this? I don't like to do this, this strange situation for myself, to be in a good mood, in a good mood, with a problem, with a problem, with pain, with myself, with others, with everyone, with cruelty, with joy, with more or less, with it, with me, with what, with him. with me by writing with a little with suffering with the same with me with writing with little with what with lessN with the most with me with him with me with time with the earth with what with me with suffering with time with him with suffering with endon with inside with the earth with me with the same with me with the same with bow with war with me with the earth with time with soul with door with me with everything with me with him with me with the child with me with him with the earth with time with me with suffering with me with me with anyone with any with Shin be with me with what effort with what focus with focus with the earth with this with this with that with me with when with when with anyone with density with tractor with focus unfocused with echo of inner rain durable almond badrak without understanding intelligent ignorant ancient with way with method without method without progress with progress with understanding without understanding pillow Lack of focus Lack of focus Lack of focus Lack of plenty Lack of plenty Lack of plenty Lack of plenty Few was plenty Christmas spirit looked at Scorch in response to Scorch's question, who asked what these are He replied: People's wishes are the people's wishes. These are the wishes. Nations are destroyed without an image. You are just a person. When the images disappear, I am also lost without the image. The image is very important. When this picture is not available, most of the time there is no picture. Not having this picture has made these things not go so far for me. You have to constantly look at one thing because I don't like it. My time is very limited. I want here, I have too little time to read the things I liked. What do I want to do? It can show this meaning more than the diagram. When I want this meaning, it shows me. This work can be done here. This work is too much and the lack of desire or desire returns. There will be no compiler. You can't request, there is no command line, a request, so when you don't have a request, nothing should come, without request, without request, without need, without voice, without request, without a compiler, a compiler should be created, there is no box for suggestions and criticisms, there is no box. suggestions and it is funny when it is kept inside the fund, the same document When the request is accumulated, it means that there is no request at all. I request what I want from the compiler. I request from the compiler, that is, I write in the command line. This is better. The command line is much better. command line, command line, request line, request line, unwanted line, with request, without request, get up, get up, get up, get up, get up, get up, get up, get up, get up, get up, get up, get up, get up, get up, get up, get up, get up. I want you to work on that. I want it to work for me. This means it's just a spelling mistake. Why do you write these spelling mistakes and suffer? Why do you want to achieve it? You haven't achieved it. It is now, that mistake is the reason for today, that problem, that failure, that day, that moment, that minute when I didn't feel strong, that minute and the state of that second, that day, that mistake, so that day because of what you are, that day because of what you are, me I want to be, because I wanted to change things with a gesture, this is what I want, this is what I need now. Seth, because you forgot that you wanted to ask for this need for me, that I wanted this work, it is clear what you are writing, as if the hands are working wrong, because I wanted today and I am working without control, something that does not feel Pain overcomes me, he wants to say, where there is pain, it defeats you, the more you overcome this pain, the more you want to earn, the more income you want, the pain will not overcome the income. If I did not try, it would be much heavier. I wanted to tell myself that I will do this, but when I want to work, I feel that I I want to do this, I don't want to, that it has come to this time and situation. It was because of my own needs that I realized this. I have to be efficient. I wanted to do this for myself at the moment when this job is for me. I have to do this for myself. I want to work easily, this is my job, with this need, I want to do the job easier than before, this is not my job, this is for what you like and what you want to do, I wanted to help you, and you are very Easy to work like me. What is your function to do these things for? I want to work as well as you. I don't need to make all his own issues to what he wants what he wants to work here. It can't work like this. Nobody wants to work like this. You can't work because you're shy. You don't want to be seen doing it because you've never done it before. or bad, for what reason are you ineffective and not working? This is your effectiveness, this is the reason for these secrets that Tony Robbins had. The person who wants to get results does not need anything special, he changes, he changes the situation for his own benefit. Every thing and every state can find a way for itself, it can overcome its inner desires, it can live in a world inside andFind all the happiness outside. If you want success, you will definitely succeed in the end. Finally, you can find your need. Because here you are trying to succeed for no reason that others have or do not have, much easier than others and incomprehensible to Others will succeed. I don't want to work. I don't want to work. Because I haven't been able to prove to every single cell, I want to work for this. I will make myself more efficient than before. What does this increase of efficiency require? This efficiency of mine will be more understandable for others. In the end, you will make yourself more than before without any doubt or fear. If you work less than before, you won't work here. You will come to a conclusion. Here you have to be more efficient than before. You work here. You didn't have time yesterday. Here you want to satisfy your needs more than before. Kenny, there is nothing like this, I want myself, I want to be tired from work, I want pain I have to suffer more because of the work because this pain was something pure, it was not an imperfect feeling, this feeling was a better feeling than before, this feeling was a more wonderful feeling than before. I want this job for myself, I need this job. I want to do this for no reason. I want to change here. I want to change here. I want to change the meaning of here. I want to work. I want to work more than before. I want to do anything, even the most wonderful mistake that can happen to me or not. I want to do a new job, a good job, I want to become an expert in this work. It will change me in the next stages of my life, this should have increased my efficiency, this is my efficiency, I can do this because of me, this should have happened, I should have this efficiency, this is my efficiency. which determines me, this efficiency of mine should be more than before and from my past, I would like this work to be more for me than in the past I don't have this work for myself, I want to be busy with this work, this is when you want to bring this work here, I want to bring myself here. 10th, I have found all the reasons, this work of mine must be more than before and from everything and everyone. I want efficiency, this efficiency of mine should be decisive here, this efficiency determines my efficiency, I have everything to be successful, why did this work, because one name is because of me, when everything is because of Someone else has to do it. I'm always annoying. This time I shouldn't bother others. I have to look at myself. My life can take care of itself. I have to do these things because I want to do these things because I want to do them. He wanted to do these things for himself. This is because of me. I want to increase efficiency. This efficiency is when you want it. Why do you do these things because you can see yourself doing what this view can do for you because your shame has been removed because these professions It doesn't matter to you, what matters is the result, maybe it's good, because of the motivation, because of the spirit, because you like to just work, because you can specialize, you're hiding yourself inside a degree or something, what did he do here? Oh, it's very important to get yourself out of this job, it's very important to get yourself out of yourself, I can't get these things out of here, it's too hard for me to tame these tough creatures, it's too hard for me It is very difficult for me to work. I want to do these things for myself. I have to do these things because of what I want. This work is not done here. Give it to me, not to anyone else, I am working only for myself, I am working only for you, I am fighting only for myself, only for myself I am writing, even if I only understand the meaning of these sentences, I want to do this work only for myself, not for someone else to read these materials, I am working only for myself, I have reached here only because From here I have been thinking about myself, for my own sake I want to work, just for my own sake, I have to go back from here, just for my own sake, I have to go from here to another place, just for my own sake, I want myself more and more prepared for my life Just for myself, I have to work here for myself. Just for myself, I work here and somewhere else. Just for myself, I want to work my needs more than before. For my own sake, I want to reduce or increase the need, just for my own sake, we will get a result here or not, just for my own sake, I want to save myself, just for my own sake, I want to raise my analysis higher than before Whatever position you like, there is one thing in my opinion that I don't like to have worked here. I want to do it from here.In any direction, I would like to do less work, this is my work, I don't like these things to go from here to another place, I want this is my work, I should work with software that can make my life easier I want to prove this to myself. I don't like to let myself down. I have the ability to do it for myself. I want to do it for someone. He wants to prove himself to himself and not to anyone else. What and who should this performance of mine be proven to so that that person feels comfortable? That person is no one else but you. That person is the most important manager in the world. That person is himself. You are me, that person is the person who has to prove himself to himself, this is my performance, he needs to do this performance for his own sake, I want to show myself how much performance I have, very, very little. or it is too much, the lack was too much, because of this thing, it went from lack to plenty, or there was too much, escape from these lacks, reach too much, this is what is for me, this is I want you to do these things here, and here you need to do these things for yourself, I want you to show this work to yourself, I have my efficiency, show me to myself, I can do this, I need efficiency It's because of me that I wanted to do these things. I need myself to help myself. I don't help myself. I don't take the opportunity. do i have to have this look this shows me that pain doesn't do anything pain just wants to wear you down it wants to force you this can show me the need for this i want do this this is for me i am doing this i have done i must do this for myself i can this must be done for me i like this performance How much do the statistics help me? I like to do the work. I need to work. I need to work. I must prove to myself that this work is my own need. This work is like this. This work shows me that I must show this efficiency. who wants as if I wanted this work, this work can be done like in the past, this work, he wanted to show himself here, this work, like before, he wanted to show me here, this work is like me, this is my work, this is where I am I like this is my efficiency because I like to look at myself I prove to myself here I show myself that the needs I like here I need efficiency I want to work I want to work more than before Because I have to start a need here, this efficiency is much less than before. My efficiency is the same as before. This efficiency can be more decisive here than before. I have to start a new need and intensify it. It can tell me that I am more determined and determined than I want to work, and that I want to do these things What I want to do here and what not to do, that I like to look at myself, that I should start or reduce these things from here, I need for myself, what day I should be or not, that day and this day It was because I should not have these things from here to there. I want to show myself some things because I want, I need. I have already shown these things. I have done these things with or without thinking. I think that I should do these things for myself or because I wanted to do these things. Don't tell me why you want to work or not work because I don't like working with you I'm doing this I don't like working with you You should work alone less than others I don't like your work You can do these things the way you want. These are my wishes. He can help me here. I want to help myself because I want to help myself you want to help yourself I want to work here I want because I like these jobs than I want to have I'm trying here I want to do something that I will do or not do here. I want this because of this. What do you want to do with it or do you want to work? Does it want to be here or not? to do or not to do, for what reason do I want to prove or not to prove to myself what I wanted to do or not do these things for? The desire is here, you have a lesson that you have to understand that only the strongest will survive, if you can't do this, you will be removed. Does this work continue for you or not because you want it, it wants it? You have or you don't need it, because I want it, because I want it to have these functions, orIt doesn't work. I want to work here or not work here. I don't have work. I want this because I want to do this. What is the purpose of this work? Why do I want to work or not to work? Because I want this job. Because I want to work. Whether it's for me or not, what do I want to do other than this funny damn pain in my shoulder, my shoulder hurts so much from typing, don't you feel like something is pressing on it from behind, it feels like it's burning, I'm burning I don't have any way other than pain. Why is he typing? Because of the wrong analysis, I can't type. I'm not like this. I'm not a typist. I can't make money this way. Why does it hurt? The fact that maybe I didn't study my lessons well, maybe because I didn't get the math quorum score, just hurts me. Why can't I learn what I like? Why Jadi Mirmirani kept saying don't copy the codes, type them, create a neural pathway, I couldn't fix that neural pathway, I couldn't code well, now here are the typos I am writing about myself, why am I typing, why am I typing, why am I typing, why am I typing, why am I typing, maybe my hand will hurt this time, everyone will get hurt. Why do I have to work? Why do I have to do this? Why do I have to work? Why do I have to work? We should all get a headache. I want to work here, why do I want to do these things? I have to type more than before. I have to try, now I'm copying Shahin Kalantari's style as much as possible, I didn't want to influence my mind because of the things I've listened to. I am influenced, this is the impression I got, so I didn't write here independently, I was influenced by others who did these things much better than me, what should I have done, if I haven't done these things, these things are for me. There is a reason why I should not have taken these things from here to somewhere else. Why is it here? I need to type more. Why should I do this again? I don't do this anymore, this work for me should be all about coding. I hope that day my work ability will be higher than these words. I know that I couldn't learn anything in typing. Why is this typing like this? My phrasing had an effect. This effect led to physical pains that bothered me a lot. It is much easier to overcome the blue light of the monitor in new Windows 10 computers, but this computer of mine is not able to work with that final Windows. This has become a thing. Too bad, now you are working and writing, fearing that the blue light will hurt your eyes. The camel should be done in the past. This and these things have happened to me. I have to do these things more than in the past. Why do I have to work? I like this work. I used to do this work. It is full of spelling mistakes, full of meaningless text mistakes. And being disorganized, full of small and big mistakes, full of not knowing what to write and what not to write, I want to do better, the more I try, the harder I fail, I can't do this professional and amateur level and things like this. Let me know why this job is attributed to me, what does this job mean, I have to work here, I have to work more than before, this means more pain, more fatigue, here means I want a nerve path and a new habit for I want to do these things. I want to work and to be more used to working because I want to have a job more than before, I want this efficiency. I want to take it in advance. I want to show myself that I can do this work. This means that I want to work here and elsewhere. Because I wanted to do these things, what do I want to work for? I do it because I like to work. I want to do it because of myself. What do I need to do? I can do it, I must do this, I want to do these things more than before, I want to do these things to whatever I like, I want my efficiency to be higher than before, and everything that I am and everything that I have is this. work and that there are muscles called working and typing muscles. I don't have these muscles. When they learn, these muscles can learn. This work shows me. I told myself that I can take a lot of pressure. I'll bear it, he knew this, but because of the writings, I have learned to do this again, this work is for me, this is my need, I canThis work shows that I like to work, I need this work, it is my job because I can do these things more than before, this is my need, I want to be here because of myself, this work shows me. I love myself or I don't love myself. It's because of me. I can work or not work. How much more pressure should I put on myself or not put pressure on myself? I want to prepare myself more. I want to do this and what does this work motivate me or does it not motivate me? It shows that I like to do this to myself because I need to repeat all these repetitive sentences in my brain. I am a repetitive cycle. I am constantly becoming repetitive. I want to repeat these repetitions more and more than before. I am constantly repeating, what do I want to do, as someone I know, he is typing, he is typing, and he is writing what he wants to type, coding. It is slow but it is constantly typing words. What is the benefit of typing this word? I am the one who wants to reach a number and type a number of words. What is the point of all this typing, full of There is a spelling mistake. What's the point of these spelling mistakes when you have so many mistakes when you type when you need to find yourself? I want to make myself and my typing muscles bigger and bigger. Big and big, but I always get the opposite results. Why do we get weaker results instead of self-confidence? Why, as someone who is familiar with Tony Robbins, NLP, and that you should take a positive conclusion and a positive conclusion for others from his words. Why does it always get negative results? Because I still live at the amateur level and at the bottom of Maslow's pyramid, I don't know why I gave money to the university and how many times I had to pass the financial audit while I was in charge of the organization. I will get my account, I will organize myself, this Maslow pyramid will get me nowhere, this damn pyramid, why am I still the lowest level of the pyramid? Why is my computer and its parts like this? Why is my computer so old? It's from 2010 and I don't have an SSD. I don't have one and many things. How can I work when I don't make money? I don't have a picture. It hurts to sit here. I will draw and type. One day I will change. I will be able to do a lot of things for free. There is no need for him to force me and pay me to transcribe a certain page for him, which is also worthy of filling the columns or a special place whose period is years. It's been years, I've had the wrong perspective because we shouldn't have had a single part of thinking about the consequences of me not wanting to work. Well, I don't want to work. It's about me My point of view is so wrong, the eyes should be taken somewhere else, that mental eye and that eye of Lord of the Rings, I can't forget those eyes and that crazy movie full of fear and ambiguity, it was the best days of my life, never Metaverse or Nothing else will bring me back to that age, nothing will bring you back to your youth, that time of yours, so pure and pure emotions. I want to do this to prove to myself that I am doing this. I have to say that this sentence has been used many times and that I have to think and try not to make mistakes is one of the biggest mistakes. It's me, I have to say to myself, I want to hurt, I want to hurt, where are you now, dear pain, you hurt so much that I don't think anyone has ever suffered from typing this much, these pains can't penetrate me, this pain pulling, I should get used to it, no matter how much I want, I don't feel pain, whatever I have done, I want to do this effort, I want to see if you can get more pain than this, dear shoulder, so much that you got hurt and the places where it hurt that I I'm full of these pains I want to type I want to type more I want to see how much pain you want to take These pains can be an inspiration for me These efforts can define one thing for me I've never worked before. What can this effort mean for me? I'd like to do this. This work can be a work for me that I should not do any more. I like to have a thought with myself, what do I want to do the work for? I like to make the work meaningful in such a way that anyone It can work as long as he knows what to do with it. When I want to make myself stronger than before, it will mean this. I want to mean my need. This can be like this. I want to help myself. I need to work, I have to do this work, this is my goal, I want to achieve this goal, I am telling myself that all these words are repetitive, it is just wrong that they are repeated one after the other, these repetitive words are everywhere. You can hear my repeated words for years, these words have echoed in my ears, so why are you so motionless, without need, without effort, without movement, silent, lethargic, soulless, soulless, soulless, without effort, without struggle, and You are soulless, thoughtless, thoughtless, motionless, useless, without glory, without income, without clarity, and without... Why are you with spirit, with effort, with voice, with noise, with mood, with spirit, and with motivation? And with the soul and bwith effort and with struggle and with spirit and with thought and with thinking and with movement and with greatness and with glory and with clarity and with greatness, maybe it is better to write here some things that I have not even heard before. Here is the point, this became personal and was deleted. It shows me repeating these mistakes over and over again what does this work and these muscles and this work show for me I do this to myself I do this I like to work I want to do this I want it to be like this, this is my need, this work means that I have done all this work, why don't I know how to have this muscle for myself, because these muscles are very painful, these are the painful muscles, this muscle the most painful muscles in the world are the most painful muscles in the world. I want to do this because I like it for myself, do this for me again, no, I have done this mistake, this is like, I can erase these meanings again, what do you want to do, what do you want to do? This means that you have to reconsider each and every meaning that you create, these meanings have not been able to have an effect on me, why should I use the most important word processor in the world, here we must use this word. Being the payer of this work can put a little pressure on yourself. Do this work more. I'm not like this. I don't want to. What about these things? Let the brain do the implementation. The implementation is for the brain to get off and start working on the finger and all the muscles. The brain cannot work with all the other muscles. You and how much blue light can hurt you and you don't know this. When you have blue light, you see you have a moment. I asked you to make a mistake and that it worked. Yes, I have typed all the exercises in that section, even the csvs in coding, but now I can't write code at all. Don't write this code. I'm so confused here. I'm more of a coder than a writer. It's obvious that you've caught a sentence, you're constantly repeating it. I really need to go back to the bell and review the beginning again. How much effort do I need to do these exercises? I said that I shouldn't have talked to anyone, I was writing words in a business discussion, there are no good consultants in this field online, this meaning does not help me, these meanings should have conveyed this meaning, this work has shown me that I have not been able to I must do this to myself, I must have done these mistakes, this is happening to me, I must have suffered so much, this pain must be ineffective inside me, I must bear more pain than others, that pain which is caused by doing this work, I don't like it, this work shows me that you don't suffer so much in this field anymore, what about you Do you understand that others can't force you, because I wanted to, it's because of this, I want to lie to myself, I need you, what's the point of doing this, what's the point of doing this? I want it done, I need myself, this is my job, I want to prove to myself, I can't do this, I've been too cruel, maybe I've been making fun of myself, I'm underestimating myself Oh, I couldn't believe that I should appear so shy with that situation, I don't have all the strength, I'm breaking down, I want to wake up, why did he want to be here, the force of intention has not found a way to me, it's that I have to and I want it like this, a savage Grief is not brutality. This is a mistake. This is a problem. This is a natural thing. This is my growth. It is my internal development. It is aimed at attacking the pain in the hand, the pain in the shoulder, and the damn pain so that you don't get pain again. take it, I will make you hurt more than before, so that I will give it a blow. Z plays Nintendo Natsumi and goes to the end, even single player or double player, he must be so weak in front of other age groups, he does all the exercises in coding, the last hand is a print and variable definition of a hello word, don't you know how to do it? Why, because you distance yourself from the pain and because I had never touched so much tangible pain, not intangible pain, it was really interesting and a nice feeling, it was just burning, burning, what does burning feel like, does pain feel bad, it felt awkward, it didn't feel good, and The fact that I am doing this and what can I do this means that because I have not learned anything for myself, I do not want anything, this job requires me to do something. Show me, this is what I mean, this is what I am showing myself, which means that I want to show myself here and another place for myself. I am here and somewhere else because he wanted to do these things together or without. and the fact that I wanted these things means because I wanted not to do these things for someone else and I want these thingsI don't like to work, I want to show myself in the way that I have shown that there is no sign of work, I want to show that I want to have no motivation, I want to work here Either I don't work because I need it or I don't need it. I want to attribute these things to Megaman and the robotic dog. My dream is to have a robotic dog. I want a Megaman and a robotic dog. This robotic dog can do this. do things for me means this is what I like to do or not do these things for what I wanted or what I liked or what I didn't like I can write this code here If I don't write this code, it means that I don't want to be here anymore, which means I can do these things in a different way, or if I don't do it here, it means that I have no meaning. When I don't like something, I feel like this is my job. that this is my job, this is my secondary job, it is getting bigger and bigger, this job is a useless job, this is not me, I wanted to do this job, in what way I don't like it, what was the meaning of this job, I should be a samurai I want to be Natsumi in a Nintendo game. I had played so much of this game that I liked so much and all the stages of it. I want to play Natsumi again and again. Two samurai and fighting and saving everything. I used to fight with the steel cat, all these battles against the cartoon enemy, remember it well, I can't fight for a minute now, I really don't have the patience for these things, I'm addicted to work, it's clear in my sentences that I have so many big problems, come and do these things I give and that I can't do this because I wanted to do this because I only want to do this the way I like it the way I don't like it the way I want it It means that it is being done in a formless and stateless way. I don't like it. I have done these things in a way. It means that humans want I want to do myself in a way that I have not done before. I like to do these things in a way that he likes to do this. I want to do these things in the way that I like to do these things for myself, who likes to do useless and useless things, in the best way and in the most wrong way. This shows me that I wake up more tired. I became more tired, why is there so much fatigue in people who are more tired, this being tired means having more pain after this pain can not mean that I want to do these things and that I want a friend Because I'm the cause of all these problems and I haven't done anything for these problems, I'm just standing motionless, silent, with movement and sound, and I'm not here. When I want something, I want nothing for myself. To prove or not to prove, I want these things because I like to have this need or not to have and the fact that you reject this, you finally want to do this or not to do this and how much this is putting pressure on all of us, I would like to have myself, these things show me this It is not necessary that I want to deceive myself or that I want to show myself that these are my actions. I'm dying for this and I've been trying so hard now it's like I don't have any power anymore I just have to work I'm so immobile because I was constantly working on how to work with this device I want to work because I want to do these things more than before. I want to have this need for myself. This is my need. don't understand or put up with them anymore i've gotten myself from here to somewhere i love myself more than i hate myself more than ever I have loved him, but I don't really understand myself, why did he get to this day that he didn't want to do this, but now he is doing it for nothing, he is working because he wants to himself prove nothing what he wants to build or not build anything he wants he doesn't have the energy to work you can't even find the place for the buttons no picture i don't have these things i do these things for what And for whose sake I am doing it, for this reason I am doing it, to turn each of the metaphors into a living thing, what can that living thing be? Do your best and that you have a magic wand and this is my need and this requires you to be a commando and command commando Hollywood sentences and this movement the sound of fighting rebellion foil pulley salto hey a sound of breaking the sound of scoring points the sound of a siren And the sound of a gunshot, the sound of a car gassing, the sound of a goose, and the embarrassing sound of a dog's body, and Nintendo's gun, and its strange name and function.At that time, with old televisions, there is really no place for old guns that would recognize the monitor, and the movement of that game was much better for children than the games of today, and you want to do this because you want to suffer less. You want to hurt less, you want to hurt less, you want to not work this muscle, this not working on these muscles can help you stay on this level longer, working less, this working less of you can help yourself more in this Stay level, try less and less at this level, this not trying is wonderful, this is the need to really want to work more because of the pain you have, you want to work less than before, this is what I want less than Before I work, this is less work because I suffer less pain, I analyze less, we get less results, what does this mean, I don't like to work like this, I like to prove to myself that this is impossible with these muscles. non-work and I don't have a habit of doing this, I used to do it all the time because I'm typing so much because Being tired, I was fighting with everyone, I didn't bend my back even once, and one thing fell out of my hand, and I broke another thing because the thing in my hand was so heavy and strong, it scratched the floor and broke it, when things like this happen. There is so much pain that happens. So much stubbornness that happens. I like these things because I want to prove this to myself, which means that I could do this, regardless of No feeling in my body to do this I want to not feel this I want more money for what I do or not I want to be a machine to do my work here my friend I am doing these things like a child, today because I am in pain, I want to not have these things and these pains, because work is putting pressure on me, I should have done these things. This is because I want to, this way has been shown to me, this is of no use. What do I want to do? I am getting tired of this. I'm not showing me anything. I'm not seeing my image according to that pastor. Jay said his name is on my tongue. The great speaker who built the largest church in America, of course his father built it and after his father died. You decide that he will give the next speech. Again, he has to save the church and make this church bigger and develop. Because he is opposed, he considers this sign as a sign from God. to do a greater work, he repeatedly points out that the peoples and in all the heavenly books are mentioned in the image, without the mental image we would all be destroyed. Many times I do not see the image of what I want to do. I don't see I don't see anything I don't do this I have no hope I don't do this I can't do this I must have done this I must have done this I have to do this for nothing, I'm stronger than before, I have to do this, I have to deal with this pain, somewhere in you I have to protect my body I have to do this I have to do this fight I'm a ninja in Natsumi I'm trying to type that's my sword this is my specialty in typing that's typing misspellings And I'm typing sentences full of grammar mistakes and repeated sentences as it is. I'm typing a repeated sentence and I'm doing this. This work shows me, this work is what Darren Hardy mentioned, write it on paper, this work will destroy me, it was very negative energy, but only for the pain of this work, what will it destroy you. If you destroy this job, you will go to the next level of the game. This job can take me to a higher level. This job can be for me. This is my job. I want this to be my job. This is my job. I need to do it to make my working muscles stronger, I have more power, I want this to be for myself, I want to do this more than before, I want to I have to have myself, this is my job, this is what I have to do here, I suffer more, I work more, I get more tired because I get up more. I do it because I like to make mistakes. I really want to do the job the way he wants it. What is the reason for this job? He looks at me. I am more tired than before. This is my situation. I want the work to help me. What can it do for me and what can it do for me? What kind of situation can I be in? In what form does he want to do these things or not? In what form does he like it or not? What do I want to achieve or not?I have meaning and I need it or I don't want it, what does it mean or don't I want to have and not have, what I want to do or not do, I like what I have or not have, how much I like to work or not, friend What purpose do I want to have or not have? Do I want to make progress or not? Sometimes I don't want anything, I don't want anything, I don't want anything, I don't want to do anything, maybe it can be said that I don't want to explain more, I don't want to, I don't want to, now something happened, wow, there was a spelling mistake, there is actually a zero reward, this is a spelling mistake, this is all a spelling mistake. That I want to make a spelling mistake, I keep repeating this mistake and spelling mistakes, and this work shows me that I can make more mistakes than before. This means my mistakes. What do I need for this job? I want to do these things. I want to make these mistakes more and more. Stop it Reddy explains in a video, get used to make more and faster mistakes, why do I have to make so many mistakes, have so many mistakes and these mistakes, I can have more mistakes and more heartbreaks, I want to touch this pain more here. I want to do this for what I want, why do I have this job, why do I not have this situation, whether I like it or not, I don't like pain, I give this meaning: I must love pain, what does it mean I must love pain? I mean, what should I love the pain of working? Even though I want to work with others, why can't I communicate with myself? I have to do this. I have to do this for myself. I want to do these things, this is my meaning, I want this work to be done more or not, I want this What is the meaning of doing things and I want this work for myself, this is my need, I don't like this work, what does it want to express to me, does it mean need, does this work mean that it can be done, this is my need I want to do this, it means it can't hurt more than this, I can't, but mental pain is much better than physical pain, you can't measure my mental pain, you can't even measure your own mental pain, you You must be able to feel yourself and understand these meanings, mental pain and physical pain have very different dimensions. My body hurts, but my soul pulls me along. My soul has whips that can beat my body in such a way. inspire me that I never thought of My soul can tear my body to pieces But that same soul can bring me back to life It has the power to bring me back to life Prepare me again To face my shame when I can I overcome myself and my shame, I can start to speak, when I start to speak, I say this is my hand, when I move my hand from here to here When I open it, it's like this. My finger is about the size of an open finger. I have moved almost so many centimeters from my previous position. It hurts and I am very tired and tired and I want to conclude and this is my meaning, I have no other meaning except this and it cannot be the pain of my master. I am stronger than what I am sitting in this body when I am in good relationship with my soul. May he be able to transcend this body, it's hard to believe, but God helped me. I spoke so much, full of spelling and grammar mistakes, without being dependent on anything or anyone, just to overcome my own pain and embarrassment because That all these contents are made up by Dimi and me. Thank you for being with me and for tolerating me. If there is something pointless, ignore it.