تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

New type of test امتحان نوع جدید

اینجا آماده است اینجا چرکنویس هست خوب من چرکی نمی بینم ... خیلی صاف و درست تر و دنج تر و بهتر هست بدون هیچ ترس و استرسی از اینکه چه کسی می خواهد این نوشته ها را بخواند این چه تاثیری روی من می تواند داشته باشد ... خوب اینجا درگیری ها با کلمات بیشترست خودم را اینجوری ضعیف بین یک سری وازه عجیب و غریب احساس نمی کردم به چه دردی می خوری اشتباهات کلامی مال آدمی زاد هست جالب هست که من نمی توانم تایپ کنم و مشکل دارم با تایپ کردن به چه حال و روزی افتاده ام فکر می کردم راحت تر از این مشکل را با خودم حل کرده باشم مشکلات بزرگی وجود دارند عدم هماهنگی همزمان نمی توانم هم به صفحه کنم و هم تایپ کنم خودم را گذاشته ام و ای مسئله جالب تر که مطالعه رورانه ام را ترک کرده ام این ویژن که می خواهی از خودت هنوز هیچ نوع ویژیگی برایش نساخته ای و جزئیاتش معلوم نیست به اطرافیان خودت باید غلبه کنی الان باید به همسایه های اینترنتی ت و صفحه های دیگر غلبه کنی دیگران از خودشان بودن لذت می برند.... اما از اینکه خودت باشی و سرت توی لاک خودت باشی و کار خودت را انجام ردهی هیچ لذتی نبرده ای اگر سرت توی لاک خودت بود.... فکر کنم ... اینجا فرض اینه همه لاک پشت هستیم 

... خوب چرا؟ من احساس لاک پشت بودن ندارم.... دیوارهای نامرئی و عادت های کا داری مدام داری از همان عادت ها و رفتارهای و تکرار های دیروزی را انجام می دهی ... 

دیوارهای نامرئی و تور های نامرئی یکسری محتوایی تصویری و نرم افزار های تور مانند وجود دارند که وقت آدمی را هدر می دهند تا من اینجا برای شما اسپیک و تالک اِ باوت نکنم... در موردش حرف نزنم.... به من چه که حرف بزنم یا نزنم من باید کار می کردم چه کاری خدا می داند تا سر از این مرحله زندگی در نمی آوردن امیدوار بودم یک کاراته و کاتای بهتری از خودم نشان می دادم تا بازدید و نظر و کامنت بیشتری می داشتم کی حال و حوصله دارد من ....چای من هم یخ کرد .... خیالت راحت شد .... چای من یخ زده است ....عجب سوژه ای چای من زده است در یک استکان چای آن فیلم ژاپنی .... اصلاَ اصلن چای یک چیز پر قدرت هست باید بیشتر از این کلمه استفاده کنم..... چای که یخ می کند ..آدم دلش به حال خودش می سوزد... و این فکر می کنی اگر تنور داغ نباشد نانی به آن نمی چسبد . نمی پزد... با تمام وجود کار کردن روی خط نوشتن خوب صفحه پر انرژی کار کردن با کاری به کار خودت نداشته باش و این کار را انجام بده.... دوست آن است ک ها گیرد دست دوست در پریشانی و درماندگی... به یاد این می اندازد این را کا آدم احساس می کنی با تایپ کردن هم می توانی حرف بزنی روزی میرسد به حال من یک فکری کنی و نظر و فکر خودت را لملی کنی ید این که  به خوبی خودکار می شود دوستدداری بهتر این کار را انجام بدهی امد هر چه پیش می روی می بینی ه انگیزه ای برای تو باقی نمانده است ... بی انگیزه گی من و دست پاچگی همه چیز از یک چیز ناشی می شود از اینکه داشتی تا به الان چه فکری می کردی نقاشی و نه چیز دیگری برای انجام دادن هیچ چیزی ندارم دوست ندارم مردم با من توجا کنند از من بگیرید که من بهترین پرتقال ها و بهترین نوشته ها را دارم من باید از دیوارهای نامرئی و مرزهای نامرئی دهنی فرار کنم چقدر دوست دارم که روی هدفی قفل شوم.... چیزی به کم کاری و پر کاری من نماندا است من دوست داشتم قوی تر کار می کردم اما کو و کجاست قدرت روزگاری ست کا اینجا وجود نداشته است و زمان هم برای آن در نظر گرفته نشدا است پس دایم داری خودت و بقیه و ها ما چیز را ب ها فردا موکول می کردی اگر دانشگاه های پولی دوباره مجبور شوند مدرک تک درس ارائه کنند دوباره حاضر می شوی ... یک درس بگیری و پول آن را پرداخت می کردی؟ آن چه درسی بود؟ تحمل درسهای مشکل؟ ریچارد برانسون فقط انجام ش بده چه فکر بزرگی داشته....

من فقط انجام ش نمی دهم به آن فکر می کنم...آنا این آنا فردیست که وقتی شما اسم ش را نمی دانستی به او می گفتی آنا ... کتابی برای آنا این آنا اسم دختر نیست ...فقط اسم بهتری است از او شاید صدای یک خردسال هست ک ها دوستش را صدا می زند ... می نویسی و می نویسی با فرض اینکه اینجا نوشتن خیلی بهتر از دفتر نویسی دارد یا فایلی از روی گوشی چون اینجا هیجان بیشتری .... 

 Here it is ready. Here is a scribe. Well, I don't see any pus... It is much smoother and more correct and cozy and better without any fear or stress. Who wants to read these writings? What effect can this have on me? ... well, here the conflicts are more with words, I didn't feel so weak between a series of strange words, what's the point, verbal mistakes are human, it's interesting that I can't type and I have a problem with typing I thought I could have solved this problem more easily by myself. There are big problems. Lack of coordination. I can't both type and page. I've put myself in trouble and it's more interesting that I'm a self-study. I have left this vision that you want from yourself, you haven't made any kind of vision for it yet and the details are not known. You have to overcome your surroundings. Now you have to overcome your internet neighbors and other pages. .. but you have not enjoyed being yourself and being in your own shell and doing your own work, if your head was in your own shell...


... then why? I don't feel like a turtle... You have invisible walls and habits, you keep doing the same habits and behaviors and repetitions of yesterday...


Invisible walls and invisible tours There are a bunch of video content and tour-like software that waste people's time, so I won't speak and talk about it here... I won't talk about it... What about me Whether I should talk or not, I should have been working, God knows what, I would not be able to get out of this stage of my life. I was hoping that I would show a better karate and kata of myself, so that I would have more views and comments. Who is in the mood? ....my tea also froze....you are relieved....my tea is frozen....wow, a subject has put my tea in a glass of tea in that Japanese movie....it's actually tea There is a powerful thing, I should use this word more..... tea that freezes... a person's heart burns by itself... and you think that if the oven is not hot, the bread will not stick to it. It doesn't cook... with all your heart, work on a good writing line, work on a page with energy, don't be too busy and do this work.... A friend is the one who holds a friend's hand in distress and helplessness.. It reminds me of this. You feel like you can talk by typing. One day you will think about it and share your thoughts. You have to do it, as you move forward, you will see that there is no motivation left for you... My lack of motivation and the frustration of everything come from the same thing. What were you thinking until now? And no, I don't have anything else to do. I don't care. People pay attention to me. Take it from me. I have the best oranges and the best writing. I have to escape from the invisible walls and invisible boundaries of my mouth. How I love to be locked on a goal. .... There is nothing left about my lack of work and overwork. I would have liked to work harder, but where and where is the power of the past? It did not exist here and there was no time for it, so you always have yourself and others. And yes, you would transfer the thing to me tomorrow. If the paid universities were forced to offer a single course degree again, would you show up again... take one course and pay for it? What was that lesson? Tolerating difficult lessons? Richard Branson, just do it, what a great idea.


I just don't do it I think about it... Anna this Anna is the person you called Anna when you didn't know her name... a book for Anna Anna is not a girl's name... it's just a better name than He may be the voice of a minor who calls his friend... you write and write assuming that writing here is much better than writing in a notebook or a file from the phone because it is more exciting here....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.