burnt targetهدف سوخته

دوباره گمشدی . 

you are lost again

آیا تاریخ مصرف من به سر آمده است . یعنی واقعی دارم . به انتهای کارهای که انجام می دادم . رسیده ام . خوب . 

این آخرین چیزی بوده باید انجام می دادم . 

واقعیت این هست . الان نمی توانم . کار کنم . یعنی نمی توانم . مثل گذشته ام کار کنم . عجیب هست . به دلایلی که دارید . موجه هست . چطوری شد . 

پس به خاطر این هست . الان دلیلی برای کار کردن . دیگر ندارم . 

نخواندن واقعیت ها هنوز یاد نگرفته ام وقت های کوچک را مدیریت کنم 5 دقیقه می خوانم . 5 دقیقه می نویسم . 5 دقیقه تایپ می کنم . هر طوری که دوست دارید . یک زمان کوچک را  حداقل 10 دقیقه از روز خورد را بازه های 2 دقیقه ای 3 کار مشخص انجام دهید . 

خود من هم نتوانستم . اینجور کاری انجام دهم . 

 Has my expiration date passed? I mean, I have a real one. To the end of what I was doing. I have arrived Good .

This was the last thing I should have done.

The fact is this. I can not now . to work I mean I can't. I will work like before. It is strange. For the reasons you have. It is justified. how did it happen

So it is because of this. Now a reason to work. I don't have anymore.

Not reading the facts, I still haven't learned to manage small moments, I read for 5 minutes. I write for 5 minutes. I type for 5 minutes. as you like Take a small time, at least 10 minutes of the day, to do 3 specific tasks in 2-minute intervals.

I couldn't either. Do something like this.

وعده هدف . سر رسید . زمان مشخص . انجام نشده . 250 صفحه روزی 10 صفحه 250 دقیقه در یک ماه . 25 پستی که باید نوشته می شد. 

The promise of purpose. arrived Specified time . undone . 250 pages a day, 10 pages, 250 minutes in a month. 25 posts that should have been written.

چیزی که پر واضح هست . اگر شما یک شخصی هستید . فکر می کنید . هنوز آماتور هستید . از این راه پول در نمی آورید . توان ادامه کار را مثل الان من از دست خواهید . داد . توان شروع و بازگشت به سطح مبتدی برای من اتفاق افتاده همیشه . این روند . در من یا دیگران وجود دارد . فکر کنید 500 صفحه یا 800 صفحه نوشته اید در طی 10 سال به درد هیچ چیزی نخورده . الان دوباره 200 صفحه دیگر نوشته اید. فقط اول خوشحال . بعد پشیمان می شوید . 

شاد و پشیمان یا پریشان یا ناراحت یا نا امید اینجور چیزی در اصل دوباره . گم شده اید در این وادی زندگی روزمرگی . دوباره همه چیز دوباره از اول شروع شده . چقدر . فکر کنید . این آخرین کار یا آخرین تلاش خودت را هم انجام نداده ای. 

دوباره گمشدی . 

Something that is very clear. If you are a person you think . You are still an amateur. You will not make money this way. You will lose the ability to continue working like I am now. gave Being able to start and return to the beginner level has always happened to me. this process It exists in me or others. Think that you have written 500 pages or 800 pages in 10 years, it has not been worth anything. Now you have written another 200 pages. Just happy first. You will regret later.

Happy and regretful or worried or upset or disappointed, something like this, basically again. You are lost in this valley of everyday life. Everything has started again from the beginning. How many . think . You have not done this last thing or your last effort.

you are lost again