نکته این پست هم بماند . هر آدمی زبان خودش را دارد . هنگام پرسیدن سوال سعی کنید .پاسخ پرسش کننده هم این باشد ؟ نفهیمدم از چه قرار هست ؟ نفهمیدم . سوال چی هست ؟ نفهمیدم . من تا یک اندازه ای می فهمم اگر اندازه شما یا علم شما را داشتم . چیزهای دیگری می نوشتم . یا بیشتر با هوش بودم . به زبان یا اصطلاحات خود را جوری سوال کنید . طرف بفهمد . من ادبیات خیلی از عده ای را نمی فهمم سوال یا اصطلاح کتاب جیم ران اشاره می کند . وقتی در مورد واژه فضا چطور هست ؟ فضای شما چطور هست ؟ منظورش این بوده به سمینارهای فضایی می رفته ؟ زبان فضایی را یاد گرفته است ؟ بعد باید از واژه خود را طوری به کار ببرید . بقیه هم درک کنند . بفهمند . بیشتر از حد عادی یا عمومی یا معمول باید صحبت کنید . وقتی خیلی تخصصی شده ایم یک خطر هست . خود من فقط یک طوری نوشته ام . عده کمی می توانند . با من ارتباط برقرار کنند . مشکل من این هست . در یک طبقه اجتماعی رفت آمد دارم . بقیه طبقه های اجتماعی شناخت ندارم . همین یک عیب بزرگ هست . جیم ران اشاره می کند . وقتی من وقت های را بین مردم عادی یا طبقه های مختلف جامعه می رفتم . تازه می فهمیدم . یک آدم عادی چه نوع زندگی را دارد . لمس زندگی یا آرامش برای یک نفس برای آدم وجود ندارد . یعنی دائم شخصی مثل ... احساس ترس دارد. برای چند لحظه ای دیگر باید چه کار کند . یا ... خیلی از شما بالاتر هستنید . یا خیلی از شما پایین تر . واژه ها خیلی اهمیت دارند .در عمل ما و ... باید بیشتر بخوانم . چرا در تمام کتاب "هال الرود " صبح جادویی " کتاب های تونی رابینز " کتاب های دیگر " یا منطقه زمانی " دارن هاردی " همه این ها در مقطع زمانی " از شاگردان "جیم ران " بودند " چرا "از " زیک زیگلایر " البته به هیچ وجه قصد ضعیف نشان دادن کسی را ندارم . شما حتی می توانید . از سوپر مارکت کوچه الهام بگیرید " سوپر مارکت کوچه حرف جالبی میزد . یک خدایی باید باشد . فکری را در ذهن شما بی اندازد . اگر بخواهد به شما کمک کند . ایده شما را تغییر می دهد . بعد فکر می کنید . دست ها یا بحث آدم ها خرید ها . آمد ها و نیامد ها . آدم ها با روی خوش و با روی بد . لحظه ها شاید برای کسی اتفاق خوبی آن روز نباشد . پس فکر نمیکنیم . شاید من یک روز کنترل خودم را از دست بدهم . خدا کند . به کسی ظلم نکنم . خدا کند به کسی خسارت وارد نکنم . به هر چیز نه فکر نکنم . چون نه یعنی جذب این خلاف قانون جذب هست . یعنی توجه نکنیم . وجود ندارد . حقیقت یعنی . وجود داشتن . "جیم ران " می گوید . اگر فقیر هستی . یا ناتوان . بزن روی یخچال من تحمل این واژه را ندارم . خیلی بزرگ بودن را می خواهد . یک واژه خطای "انتصاب " آذرخش مکری " را هم جستجو کنید . خود آذرخش در مورد موقعیت مکانی توضیح می دهد . قضاوت کردن . کامل نمی گویم . دوست دارم . از خود این شخص ببنید . یاد بگیرید . وقتی صفر هستی . باعث می شوی . چی کار کنی . یعنی اگر یک وبلاگ داشته باشی . صفر باشی . هیچ کس این مطلب را نخواند . چطوری می توانی . خودت را ارتقا بدهی . یعنی می خواهی . ارتقاء پیدا کنی . من هرگز بالاتر از این پیشرفت نمی کنم . واقعیت باید مثل استخوان دار ترین . آدم ها یعنی . بزرگ باشی . نه شروع کنی . به بزرگ شدن . یعنی . از اول باید بزرگ باشی . بعد شروع کنی به کار کردن . یعنی بزرگ بودن یعنی چی . یک واژه دیگر باید جایگزین آن کنید . به عنوان مثال وقتی بزرگان ورشکست می شدند . به آنها گفته می شد . اعلام ورشکستگی کن . یعنی باید مثل مثال تونی رابینز و کتابهایش وقتی بقیه به او می گفتند : رئیس تو با پولها رفته است . دیگر سرمایه ای برای تو باقی نمانده است . باید کار شرکت را ... دقیق دارم . اشتباه می گویم . بروید . مثالش را پیدا کنید . اما داخل کتاب چیزی یادم میآید . دائم . می گفت : قبول نمی کردم . یعنی . رفته بوده . کلی مطالعه کرده بود. شاید یعنی درست خاطر من نیست . ویدیو خودش را داخل یوتیوب می سازد . از آن به بعد شروع می کند . به بزرگتر شدن . شروع می کند . به رشد کردن . همه چیز از درون آغاز می شود . یعنی من بلد نیستم . باید مطالعه داشته باشم . حداقل این ساعت در ساعت های قرمز نباید کار کنم . خط قرمز . محمدرضا شعبانعلی برای خرید توضیح می دهد . یک مثال هم از فرهنگ هلاکوئی هست . ساعت خوابیدن را باید برای خود را مشخص کنیم . نه ساعت بیدار شدن . سر ساعت مشخص کافی لازم بخوابید . بعدش کارها درست می شود . "اندرو هیبرمن " یعنی . یک چیزهای هر جا شد . باید مطالعه کنی . من فکر می کنم . اگر بخوانم . یعنی بخوانم . یعنی بخوانم . وقتی چیزهای را بخوانم . بیشتر می توانم . کارهای خودم را درست کنم . یعنی می خواهم . کارهای بیشتر و بیشتر بخوانم . یعنی از اینجا به بعد دارم . تلویزیون موفق شد . حواسم را پرت کند . عذر می خواهم . کجا بودم . فکر می کنم . یعنی من داخل این تقسیم بندی . می بینم . کس دیگری چند تا لیست دارد . دارم تلاش. می کنم . با حساب و کتاب وارد . شده است . جای دیگری من را دنبال کنید . التماس یا درخواست . کنم . من را در جاهای دیگر با مشکلات ادمین یا کد های دارم . از راکد بودن اطلاعاتم آن زمان درخواست می کردم . التماس می کردم . از من حمایت کنید . نباید این کار را انجام می دادم . دقیق دشمن پیدا کردم . از حالا یک جاهای هم یک چیزهای باید نابود شوند . به یاد من می ماند . هر چیزی باید به مرور خودش یا رشد کند یا خشک شود . یا بمیرد . آدم بزرگی نبودی . اگر می بردی یا می باختی . بزرگ می ماندی بر اساس نتیجه کار کردی . اگر این پروژه من بزرگ شود . رشد کند . به نتیجه کار بستگی داشتی . The point of this post remains the same. Every person has their own language. When asking a question, try. The questioner's answer should be this? I don't understand what's going on? I didn't understand. What is the question? I didn't understand. I understand to some extent. If I had your size or your knowledge. I would write other things. Or I was more intelligent. Ask your language or terms in a different way. Let the other person understand. I don't understand the literature of many people. The question or term in Jim Rohn's book refers to. When he talks about the word space? How is your space? Did he mean that he went to space seminars? Did he learn the space language? Then you have to use your words in a way. Others will understand. Understand. You have to talk more than normal or general or usual. When we become too specialized, there is a danger. I myself have only written in one way. Few people can. Communicate with me. My problem is this. I move around in a social class. I don't know the rest of the social classes. That's a big flaw. Jim Rohn points out. When I spent time among ordinary people or different classes of society. I just understood. What kind of life does an ordinary person have. There is no touch of life or peace for a breath for a person. That is, someone is always like... feeling afraid. What should he do for a few more moments. Or... you are much higher than you. Or much lower than you. Words are very important. In our practice and... I need to read more. Why in all the books of "Hal Elrod" "Magic Morning" Tony Robbins' books "Other books" or "Darren Hardy's Time Zone" all of these were "Jim Rohn's" students at some point in time "Why" from "Zick Ziglar" Of course, I don't mean to make anyone look weak. You can even. Get inspired by the Alley Supermarket "The Alley Supermarket used to say something interesting. There must be a God. He puts a thought in your mind. If he wants to help you. He changes your idea. Then you think. Hands or people's arguments, purchases. Coming and going. People with a good face and a bad face. Moments, maybe it won't be a good thing for someone that day. So we don't think. Maybe I'll lose control one day. God forbid. I won't oppress anyone. God forbid I won't harm anyone. I won't think no to everything. Because no means attraction. This is against the law of attraction. It means we don't pay attention. It doesn't exist. Truth means. Existence. "Jim Rohn" says. If you are poor. Or weak. Knock on the refrigerator. I can't stand this word. It wants to be too big. Also search for an error word "appointment" Azarakhsh Makri. Azarakhsh himself explains about the location. Judging. I'm not saying completely. I like. See from this person himself. Learn. When you are zero. You make. What to do. That is, if you have a blog. Be zero. No one reads this. How can you. Promote yourself. That is, you want. To be promoted. I will never progress above this. The reality is that you have to be like the most bony. People. That is, be big. No. Start. To grow. That is, you have to be big from the beginning. Then start working. That is, what does being big mean? Another word should be replaced with it. For example, when the greats went bankrupt. They were told. Declare bankruptcy. That is, you should, like Tony Robbins and his books, when others told him: Your boss has gone with the money. There is no capital left for you. I have to... keep the company's work... accurate. I'm wrong. Go. Find an example. But I remember something in the book. He kept saying: I wouldn't accept it. That is, he had gone. He had studied a lot. Maybe it means he doesn't really care. He makes his own video on YouTube. From then on, he starts. To grow up. He starts. To grow. Everything starts from within. That is, I don't know. I have to study. At least this hour, I shouldn't work during the red hours. The red line. Mohammad Reza Shabanali explains for shopping. There is also an example from the culture of destruction. We should determine the time to sleep for ourselves. Not the time to wake up. Get enough sleep at a specific time. Then things will work out. "Andrew Haberman" means. One thing is everywhere. You have to study. I think. If I read. That means I read. That means I read. When I read things. I can do more. To fix my own work. I mean, I want to. Read more and more work. I mean, from now on, I have. TV succeeded. Distract me. I apologize. Where was I? I think. I mean, I'm in this category. I see. Someone else has a few lists. I'm trying. I'm trying. I'm calculating. It's been. Follow me somewhere else. Beg or request. I'll Slow growth. You depended on the outcome of the work.