گم شدی ؟Are you lost?

وقتی نیازی نداری ؟ کاری را بیشتر از قبل انجام بدهی ؟ چرا باید چیزها را عوض کنی ؟ باید فکر کنم ؟ فقط یک مقدار دیگر کافی مانده است ؟ فکر می کنم ؟ واقعی باید صدای را می شنوم ؟ در کارم استفاده نکنم ؟ واقعی داری دوباره این کار اشتباه را ادامه می دهی ؟ چقدر باید شارژ استفاده کنی ؟ دوباره بنویسی ؟ فکر می کنم ؟ هیچ چیز دیگر نیاز ندارم ؟ فقط باید وقت را اینجا تمام کنم ؟ بدون نگاه کردن به ساعت ؟ یک مقدار کم باید انجام وظیفه داشته باشم ؟ وقتی ؟ همه تمام کرده بودند ؟ چرا من باید شروع کنم ؟ چقدر نوشته اید ؟ باید واقعی باشی ؟ واقعیت من این هست ؟ دوباره عقب گرد ؟ واقتی عقب گرد می کنی ؟ احساس می کنی ؟ همه چیز به قبل برگشته است ؟ چرا ؟ باید فکر کنم ؟ اینطوری کار کنم ؟ خوشم نمیاد دیگری را تا این حد باید خودم را خلاصه کنم ؟ چقدر فکر می کنم ؟ اشتباهاتی داشته ام ؟ باید وقتی می خواهم ؟ واقعیت را به این نیاز خودم اختصاص بدهم ؟ هدفی داری ؟ خیر هدف را احساس نمی کنم ؟ هدف را ندارم ؟ واقعیت این هست ؟ شاید برای چیز دیگری باید حضور داشته باشی ؟ برای چی ؟ حضور دارید ؟ برای راحتی کار ؟ واقعیت نمی دانم ؟ خودم را به خودم واقعیت ؟ گم کردن ؟ بزرگترین چیز دنیا گم کردن ؟ هست ؟ دوباره اینجا بوده ام ؟ اینجا آره اینجا چندین بار هست ؟ در زندگی خودم بارها به این نقطه رسیده ام ؟ وقتی خیلی روز قبل کار کرده ام ؟ امروز هیچ چیز داخل باک انرژی ندارم ؟ به خاطر همین ؟ واقعیت این هست ؟ نمی توانم ؟ کار کنم ؟ قبل واقعیت این بود ؟ انرژی باقی می ماند ؟ اما الان هیچ انرژی از لحاظ روحی باقی نمانده است ؟ وقت تمام شده است ؟ این واقعیت هست ؟ بارها با این نقطه می رسید ؟ یعنی درک می کنی ؟ دیگر تمام هست ؟ اما دوباره اوضاع از همان قرار هست ؟ انگار نمی خواهم ؟ باید بارها فکر کنی ؟ توان فکری نداری ؟ چیزی به اسم هوش مصنوعی نیست ؟ فکر می کنم ؟ باید فکر کنم ؟ من باید به خودم یک چیزی را نشان می دادم ؟ به خاطر این هست ؟ به خاطر من هست ؟ وقتی می خواستم خودم را قابل قبول تر نشان دهم ؟ خودم را نتوانستم ؟ راضی کنم ؟ باید به سخت ترین چیزی داری؟ حمله کنی ؟ باید به آرامش خود حمله کنید ؟ باید به ترس خود حمله کنید ؟ باید فکر کنی ؟ چطوری می خواهی زندگی را بهتر کنی ؟ اما نمی دانی ؟ ندانستن و نتوانستن ؟ اینطوری می خواهی ؟ چی را ثابت کنی ؟ خودت به خاطر واقعیت گمشده ؟ چه چیزی نتوانستی هماهنگ کنی ؟ باید راه خودت را بهتر کنی ؟ یعنی چه کاری باید انجام بدهم ؟ باید خودم را خلاصه کنم ؟ باید خودم را آماده تر کنم ؟ یعنی واقعیت به این هست ؟ نمی خواهی ،چیزی را با هر وسیله ای می خواهی ؟ به خاطر خودت نه به خاطر یک هدف یا به خاطر چیزی دیگر واقعیت این هست ؟ یک زمان خاص شروع کنی به نوشتن ؟ چه چیزی می خواهی بنویسی ؟ پول ؟ درآمد ؟ تلف کردن وقت ؟ خطا رفتن ؟ مرتکب اشتباه شدن ؟ هیچ چیز را نداری ؟ فقط می خواهم ؟ یک بار دیگر تمرین کرده باشم ؟ به خاطر خودم می خواهم ؟ یک کاری کرده باشم ؟ فقط نیاز داری ؟ راه حل ؟ چه چیزی می خواهی  ؟ واقعیت را بارها و بارها باید تکرار کنی ؟