تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

Contagious victory and defeatـپیروزی و شکست مسری

یک کار جدید شروع کرده ام به خاطر اینکه روحیه ام بهم خورد نتوانسته ام این کار را تا پایان ادامه بدهم این کار جدید من نتوانست این نیاز را برای من به پایان برساند این که می توانم خیلی راحت این جملات را بسازم فقط باید کاری کنم بتوانم جملاتی بسازم که معنی می دهند می توانم یک صفحه بنویسم یک صفحه تایپ کنم که معنی جملات قابل فهم داشته باشم این که بتوانم برای اینکه خودم را به این نشان بدهم این نیاز خودم را برای این کار به صورت می خواهم این کار نیاز دارد به خاطر خودم این نیاز می خواهم این چه معنی می دهم این به خاطر خودم به این نیاز می خواهم و این نیاز به شما می تواند این نیاز می تواند من خودم را به این معنی می رساند به خودم این من هستم من نمی توانم من تمام آن حرف های خوب از سرم پرید به خاطر این از سرم پرید این نیاز به خودم می توانم این کارها را برای خودم انجام بدهم این عادت من هست من نمی توانم این کار را انجام بدهم با جنگ و نبرد کار می کردم من نمی توانم من نمی توانم من نمی توانم من نمی توانم من نمی توانم من نمی توانم من نمی توانم من نمی توانم من نمی توانم من نمی توانم من نمی توانم من نمی توانم من نمی توانم به شما بگویم این چه حسی هست به خاطر اینکه من تمریناتم را انجام نداده ام این هزینه بزرگی بوده است من نتوانسته ام من برای خودم کار نمی کنم من استقلال ندارم دیگران با نظم کار کرده اند من نظم ندارم من نتوانسته ام این گناه بزرگی نیست این به خاطر این پدید آمده است من توان این را نداشته ام که صبر کنم برای شما کار کنم مفهوم کار کردن و اینکه دائم باید سر خودم داد بکشم من باید خودم را تخریب کنم اما نیاز دارم چیزی از من باقی بماند چیزی از من باقی خواهد ماند که از این مهلکه جان سالم به در ببرد آیا می تواند خودش را با دیگرن ارتباط برقرار کند آیا می تواند با کسانی که حرفه ای این کار را انجام می دهند رقابت کند من نمی توانم با شما که درس این کار خوانده این رقابت کنم من تلاش کردم اما از لحاظ بدنی و از لحاظ زمانی به پختگی لازم نرسیده بودم دیروز ناامید بودم امروز احساس کردم که این پایان کار این نوشتن هاست این پایان این هست من اینجا مطلبی برای نوشتن قرار می دهم این باید بتوانم خودم را جمع و جور کنم که کاری برای خواندن قرار دهم به متلاشی شدن این عادت می انجامد دیروز این کار را انجام داده ام امروز کاری نداشتم که برای شما قرار دهم شما ارزش این نوشته ها را نمی دانید این نوشته ها برای من میلیون ها تومان آب خورد البته من احساس می کنم این نوشتن به من سود نرسانده بلکه خیلی به من زیان زده که من نتوانسته ام در زندگی ام تصمیم های درستی بگیریم این که من نتوانسته ام وقتم را درست مدیریت کنم اینکه اینجا خیلی به من استرس وارد می کند این استرس نتوانست من را به راه درستی مدیریت کنم وقتی شما دارید وبلاگ نویسی می کنید به نظر من شما وظیفه ای دارید مثل کسی که کد نویسی می کند . پس یک کد نویسی و داستان نویسی و وبلاگ نویسی همه آنها یک تشابه اسمی دارند درست هست نوشتن پس از اینکه نمی توانید وقتی برای کد نویسی  پیدا کنید نگران نباشید اگر کد نویس حرفه ای هستید شما را به کد نویسی ترغیب می کنم پس اگر فعلا عادت درستی در این زمینه ندارید فقط دارید یک خط می نویسید شما هم دارید می نویسد تایپ کردن همان نوشتن هست از نوع حرفه ای تر در فضای دیجیتال من خودم با تایپ کردن مشکل داشتم دارم خودم را با این قضیه کنار می آیم دارم درکش می کند پس اینکه این مطالب و قدرت نظم و نظام دادن به این نوشته ها برای من که آماتور هستم . چیزی که شما را به درجه بهتری می رساند بدانید در چه سطحی دارید این کار را انجام میدهید پس من یک حرفه ای نیستم در این کار نباید به خودم سخت بگیریم من چه کار باید کنم به یک آدم حرفه ای تبدیل شوم باید این کار به خودم نیاز دارم کمی با تنبلی خود کنار بیاییم پس این اقدامی بود من انجام دادم برای سود بیشتر کردن اما من نتوانستم به خودم سود برسانم با این کار از لحاظ بدنی و از لحاظ روانی دچار مشکلات زیادی شدم این کار به خاطر من اینجا بی حرکت مانده است باید با تمام وجود این کار را انجام دهم من نمی توانم با تمام وجودم این کار را انجام دهم من تمام انرژی ندارم این کار را انجام دهم به قول معروف همان صبحانه را نخورده ام این درحالی است که من صبحانه خورده ام اما نمی توانم برای شما بنویسم من صبحانه خورده ام دلیل دارم این چیزی هست من آدم بهتری هستم حتا اگر شکست خورده این حتا اگر خودتان را در مسیر و اشتباه کرده اید شما آدم بهتری و با تجربه تری هستید باید این را بدانید این با وجود مشکلات برای شما وجود دارد این کار راه بهتری هست شما هر روز با وجود اینکه گاهی پیر تر شاید جوان تر قوی تر می شوید برای شما هرچه که باشد روزگار شما را بهتر می کند این روزها شما را دانا تر می کند اگر ضرباتی از حریف یا دوستان خورده اید این چیزی هست که وجود دارد این برای شما می تواند شما را به چیزی تبدیل کند که انسان بهتری باشد من سعی می کنم با تمام وجودم کار کنم من برای این کار می کنم من می دانم من یک حرفه ای نیستم من یک آماتور هستم پس با همین وجود آماتور بودن باید ادامه بدهم این باعث می شود اشتباهات بزرگی انجام دهم این باعث می شود ندانم فردا باید چه کار کنم این باعث می شود من نتوانم خودم را به سطحی برسانم که به پختگی و آرامش برسم این به خاطر تمام این مشکلات هست من به خاطر این کارها نتوانسته ام نظم و خودم را حفظ کنم می خواستم این کار برای من بتوانم خشم ام را از مشکلاتم اینجا بیان کنم اما متاسفانه به کارهای اشتباهی روی آورده ام این کارها باعث شده اند عمق وجود خودم را کشف کنم این که می خواهم یک روزه و با زمان کمی این مشکلات را حل کنم این هم یکی از دردسر های من هست من  می خواهم به گذشته بر گردم و این اشتباهات را مرتکب نشوم می خواستم برای خودم رزومه جعلی درست کنم اما این کار برای نتوانسته رزومه من را بهتر کند فقط در روزهای آینده می توانم خودم را به موفقیت نزدیک کنم این نیاز به این دارد من در سال آینده چه می کنم نه اینکه در گذشته چه کرده ام چیزی که به اشتباه در درون مردم جا افتاده به عنوان رزومه این که در گذشته چه کرده اند در گذشته ۱۰  روز پیش برای من قابل قبول تر از این هست که ۱۰ سال گذشته چه کرده اید این برای من مرجع بهتری است از اینکه شما مثلا ۱۰ سال پیش چه کرده اید این برای من یک قانون بهتر هست این طرز فکر می تواند من را به موفقیت نزدیک تر کند این می خواهد من را بیشتر از این چیزی که هستم من را موفق تر کند من می توانم با این شکل می توانم کار کنم من باید کار کنم من باید بیشتر از این تلاش کنم من باید این کار را انجام دهم من همه اش من باید این طور این و وقتی که این اشتباه را انجام می دهی انرژی خود را صرف این تمرکز بالا می کنی این تمرکز بالا می تواند به تو صدمه بزند این کار اجباری می تواند تو را از کار بی اندازد من می گویم حجم کار بالا می تواند تو را به نابودی بکشاند این حجم کار و نوشتن می تواند به تو آسیب بزند این حجم کار و فشار آوردن بیش از اندازه می تواند این توجه را از تو بگیرد تو نمی توانی از پس این فشار در زندگی خود بر بیایی نمی توانی از خودت کاری بگیری که از فرد هیچ کس دیگری ساخته نیست این کار منظم همان مسئله قدیمی را به وجود می آوری من هم وبلاگ نویسی کرده ام قدیم بلاخره در یک جایی این همه تلاش متوقف می شود این که هیچ عقل سلیمی این را قبول نمی کند خیلی خوب کسی هم که حرفه ای هست و هر روز این کار را انجام می دهد با من متفاوت هست آنها نویسنده های حرفه ای هستند آنها کسانی هستند که درآمد و برای این کار آموزش دیده اند برای این کار یک عمر به دانشگاه رفته اند تو عشق و علاقه لازم را برای این زندگی نداری نمی توانی کارخودت را گسترش دهی در واقعه یکی از روش های که می توانی خودت را توسعه دهی و این توسعه می توانست . این آخرین تلاش های من هست من به دلیل اینکه یک آدم حرفه ای نیستم نمی توانم به مرحله ای از زندگی برسی که اسم آن را می گویند ورزیدگی یا شکوفایی و اینکه از تمام مراحل سخت زندگی خودت پریده ای و توانسته ای این نیاز خودت برسی من این نیاز را دارم من بایست این کار را طوری انجام می داده ام این کار به خاطر این انجام می داده ام من این کار را دوست دارم دوست دارم این کار را انجام بدهم من می توانم این کار را انجام بدهم من قدرت ش را دارم در واقع این کار به خاطر این نمی توانسته این گونه انجام پذیرد نمی تواند اینگونه باشد تو فقط داری می نویسی و این نوشتن هیچ تفاوتی در این زمینه دارد می توانستی بیشتر از گذشته کار کنی می توانستی این کار را به دیگران آموزش دهی من نمی توانم این کار را برای دیگران عادی جلوه دهم من به عنوان یک انسان یک ماشین نیستم و اینکه من بتوانم ماشینی کار کنم و این یک موضوع عجیب باشد انسان نمی تواند این گونه کار کند آدم باید به خودش راحتی بدهد این فشار کاری نمی تواند واقعا طبیعی باشد و این همه محاسبه که کدام دکه را چگونه فشار دهم که یک جمله با سرعت شکل بگیرید نه اینکه در ساعت این همه تایپ کنی باید چیزهای که از کار بیرون می آید مشکلات بزرگی داشته باشد من با تمام توان باید این کار را بخواهم و این مرحله این زندگی باید اینگونه رقم بخورد چرا این اینطوری باید باشد باید دقت کنی این خواسته به خاطر خودت نیست به خاطر این هست باید این کار را انجام بدهی و از روند لذت ببری من نمی خواهم از این کار لذت ببرم این کار لذت بخش نیست این لذت نبخش بودن و دردآور بودن این قضیه باید صورت بپذیرد باید از این کار لذت ببری باید این همه کار انجام دهم من نمی خواستم این موضوع را بیان کنم من با کار کردن به خودم ثابت کنم من می خواهم این کار را بدون هیچ شکی اجرا کنم اینکار برای من مهم هست این کار می تواند این کار را به گونه ای دیگر مطرح کند این خواسته من نیست این به خاطر من باید این گونه انجام شود این که من می خواهم برای خودم کار کنم من می خواهم تلاش کنم این قسمت از کار را بدون انگیزه و به خاطر اینکه لذت بخش هست دارم این قضیه را می نویسم نوشتن لذت بخش هست نوشتن می تواند شما را از دیگران جدا کند می تواند به شما این فرق را نسبت به دیگران داشته باشی می توانی سبک خودت را دنبال کنی من دوست ندارم این کار را به خاطر این انجام دهم باید به این بخش از وجودم نشان دهم این کار بی ضرر هست این کار می تواند من را مفید کند برای خودم یک آدم مفید هستم من می خواهم برای خودم یک دلیل داشته باشم برای اینکه به مرحله پیشرفت برسم این مرحله می تواند این کار را برای تجزیه و تحلیل سریع من مفید باشد این تجزیه تحلیل سریع من باید اینگونه رقم بخورد من با خودم این را مزمزه کنم این کار چه مزه ای می دهد می تواند چه چیزهای را در بدن من تغییر دهد می تواند من را به سود مالی برساند یا اینکه برای من مسئولیتهای زیادی ایجاد کند این که به خاطر هیچ و عضوی هیچ گروه خاصی بودن این کار را انجام می دهی مثلن تایپ نویس بی دلیل که هیچ وقت این چنین گروهی وجود ندارد فقط تایپ کنی و لذت ببری و به قول معروف مثل کد نویسی هست نوشتن هست امیدوارم معنی بدهند این جمله ها و قابل خواندن باشند و این که من بخواهم این کار را به دلیل اینکه فقط دوست دارم تا پایان این کار به ادامه آن بپردازم برای یک زمان مشخص که تعیین کرده ام این را می دانسته ام این کار می تواند زندگی من را تغییر دهد زندگی من راحتر می کند می تواند من را به نگرش جدید در زندگی ام برساند من باید این زندگی را بهتر کنم نه اینکه بی نظم باشم می توانم خودم را برای یک آینده که یک کار متفاوت دارم کار کنم به خاطر اینکه یک کاری انجام داده ام باید ببینم چه مشکلاتی دارم چه وقتی دارم واقعن نتوانسته تا قبل از این چنین چیزهای را بنویسم این نوشتن ها می تواند برای من یک عادت ایجاد کنند این عادت به خاطر چه چیزی می خواهد به من یک معنا بدهد امیدوارم که معنایی مثبتی باشد این به خاطر این نیست که دائم از چیزی یا کسانی خرده بگیریم به خاطر بهتر بودن هست با خودم فکر می کردم این بار منفی این جملات امروز من را گرفته من بیام در مورد درد های بدنم صحبت کنم یا اینکه این کار من را خسته می کند نیست دقیقا به خاطر این هست این کار چقدر لذت بخش هست و فکرش را کن لذت انجام دادن کار وجود دارد که این کار انجام می شود حتی بدترین کارها لذت بخش هستند این که به خاطر این که من این وجود را داشته ام این کار را انجام داده ام من می خواستم یک حس بهتری داشته باشم می خواستم به خاطر خودم هم شده این کار را انجام بدهم این می توانست من را به آدمی تبدیل کند که من با خودم دارم کار می کنم یعنی دقیقا دارم روی خودم کار می کنم . این دلیل بود برای من می خواهم این کار به خاطر خودم نیست به خاطر علاقه من هست . این که ان ال پی چیست ؟‌ این همه مطلب و کتاب بخوانی دست آخر اینکه بخواهی توی زندگی معنی اش کنی این که من در زندگی به دیگران حس مثبت بدهی این حس مثبت بودن و این که یک راه پیدا می شود شما یک کاری انجام می دهی و توانایی های ی دارید که می تواند زندگی را بهتر می کند در هر حالی این اخبار در درون شما نهادینه می شود و این زندگی بلاخره یک کاری انجام میدهد که راه خوبی پیدا کنید که بتوانید خودتان را بهتر کنید خودتان را نبازید این که می توانید کاری و یک نور پیدا کنید به شرط آنکه تلاش کنید منظور از حرف زدن با خودتان و دیگران به خودتان فکر کنید در زندگی شکست هایی خورده اید یک راه پیدا می شود یک مسیر برای شما هست به کارخودتان ادامه بدهید همان طور که من هم می خواهم با حس مثبت این کار را انجام دهم من می خواهم این حس مثبت را پیدا کنم این ۳ صفحه فرا می رسد از همان انرژی و حس مثبت من می آید این حس مثبت بودن می تواند این کار را به پایان برساند این راهی هست که من و شما باید با حرف زدن این راه را پیدا کنیم این راه به خاطر من می خواهم این کار به خودم نگاه می کنم و این کارها را انجام داده ام آمار بخشم را نگاه می کنم واقعا بخشم شروع به کوچکتر شدن کرده من نتوانسته ام آنقدر که دوست داشته ام با حس مثبت این کار انجام می شود به شرط آنکه در ذهن خودم مجسم کنید من احساس می کنم اگر یک مقدار مشخص بنویسم یاد می گیریم حداقل به صورت آماتور این کار را برای خودم انجام دهم این وقت برای من مفیدترین زمان زندگی ام باشد حالا در طول روز به طوری برای من رقم خورده بود چون احساس می کردم زمانی که صرف اینکار کرده بودم من را بیچاره کرده میلیون ها تومان به من ضربه زده به خاطر اینکه با تمام وجودم کار کرده بودم این کار و کار دیگر من تمام وجود من نیاز به روحیه دارد دائم باید به خودم روحیه بدهم دائم باید به این فکر کنم من توانسته ام این چیزها را داشته باشم من می خواهم به شما و خودم روحیه بدهم فقط همین به خاطر این که این کار را انجام داده ام به خاطر اینکه من روحیه در کار ندارم به خاطر اینکه من نتوانسته ام روحیه نداشته ام اگر روحیه می داشتم می توانستم کارهای بیشتری انجام دهم من به خاطر شما می خواهم این کارها را بیشتر و بیشتر انجام دهم به خاطر خودم می دانم شما چه مشکلاتی دارید در واقع خودم من هر مشکلاتی دارم احساس می کنم چون شما هم مشکلات اقتصادی مادی و معنوی و روانی دارید بیشتر و کمرت در هر زمینه ای ما این مشکلات را داریم حس مثبتی داشته باشید بلاخره یک راه پیدا می کنید این کار را بیشتر و کمتر انجام دهید این کار می تواند به شما این معنی را در زندگی بدهد شما می خواهید این معنی را به کل کارهای خود سرایت دهید در واقعه وقتی روی یک موضوع شکست می خورید همان شکست به بقیه جا ها سرایت پیدا می کند این سرایت این مشکلات باید از جایی دیگری بروید این مشکلات شما نمی تواند این کار را انجام دهید اگر توان این را داشته باشید یک مشکل را در زندگی خود به بخش های دیگری سرایت ندهید یک توانایی بزرگی هست این می تواند قابلیت بزرگی داشته باشد برعکس در زندگی خود یک جا بتوانید مشکلات را حل کنید و از پیروزی در پیروزی دیگر در زندگی شما سرایت پیدا می کند من دارم کار می کنم من خواهم شما و من با استفاده از فکرهای مثبت به خاطر خود من یا خود شما می تواند این کار به شما انگیزه می دهد اگر انگیزه در زندگی ندارید این انگیزه نداشتن باعث می شود که انگیزه نداشتن در کل زندگی شما سرایت پیدا کند این باید به خاطر شما به وجود بیایی بخواهید که انگیزه داشته باشید مطالب مثبت را برای خودتان بخواهید من فکر می کنم بعد از مدتی من در این کار یک آماتور خوب می شوم این آماتور بودن من در زندگی می تواند یک مشکل بزرگ من باشد به خاطر اینکه از سد آماتور به حرفه ای تبدیل شوم باید بدانم به خاطراین که در مدرسه یک حس بازندگی داشته ام آن را به تمام زندگی ام سرایت داده ام این روحیه شکست مسری دیگر خسته شده ام پیش کسانی باشید که می توانند این موضوع را تشخیص بدهید بخواهید که پیروزی را بین یک خانواده یاد بدهید روحیه برای خود و خانواده و دیگران را مسری کنید روحیه خوب داشته باشید حالا در جامعه و خانواده را بیخیال این کار را حداقل در کارهای شخصی در یک بخش شانس بیاورید با تلاش خودتان آن را به بقیه زندگی خود سرایت دهید کار کنید و این کار کردن شما می تواند خوش شانسی برای شما به بار می آورد شما باید این کار را انجام دهید این کار من هست من دائم دارم این کار را در زندگی ام انجام می دهم من دارم به خاطر این هدفم به خاطر شما می نویسم به یک حرفه ای در کار خودم تبدیل شوم نه یک آماتور من می خواهم برنده باشم نه بازنده من به خاطر اینکه الان با این متن مثبت را برای شما بنویسم کلی انرژی منفی از خودم بروز داده ام که ناشی از کارهای من در چندین سال بوده است الان به حدی عصبانی بودم که حد نداشت پس گفتم دیگر این کار که من را خسته کرده و من را هدایت کرده با این ضرر ها را انجام ندهم این کار نتوانسته من را از پای در بیاورد مشکلات زندگی و شخصی ام را اینجا و آنجا با خودم حمل می کنم به دیگران سرایت می دهم به خودم سرایت می دهم دیگر بس هست مشکلات خودم را نگه دارم سعی کنم ان ال پی مثبت ایجاد کنم یک جا حرف از برنده بودن بزنم دیگر از شکست خسته شده ام می خواهم این کار را برای برنده بودن به خودم نشان دهم من باید به صورت منظم کار کنم باید نظم داشته باشم در کار نوشتن حرفه ای شوم این تاثیر این نوشتن های مرتب هست جایی شما می فهمید چطوری بنویسد که به درد دیگران بخورد من دارم تلاش می کنم که حس مثبتی در کار داشته باشم مثل مارتین سلیگمن بزرگ به خاطر همین باید یک حرکت در زندگی انجام بدهم به این معنی می توانم به خاطر چه موضوعی تلاش می کنم می خواهم این کار تا پایان ادامه داشته باشد می خواهم به خودم ثابت کنم که این کار انجام شدنی هست من انجام ش می دهم به خاطر این که می خواهم انجام بشود به خاطر اینکه دانش آماتور دارم آماتور ها پیش بینی نشده عمل می کنند آماتور ها منظم کار نمی کنند این آماتور ها باعث می شوند که یک جامعه یا یک شخص ببرد یا ببازد من می خواهم از این آماتور بودن فاصله بگیریم این که من نمی توانم کار کنم باعث شده من می خواهم تلاش کنم به خودم چه چیزی را ثابت می کنم این می توانسته یک حرکت دست جمع یا دست باز با هالتر باشد پس کسی که فرق حرکت دست جمع و حرکت دست باز را با هالتر می گیرید می تواند دیگر هرگز حس کمر دردی نداشته باشد می تواند یک ادعایی دروغ باشد می تواند یک ادعایی درست باشد جای بحث ندارد این می تواند یک دروغ محض باشد باید به صورت عملی با کارشناس ها بحث کند هر بدنسازی می تواند بیشتر از آدم های سالمی که وزنه های غیر عملی بر می دارد دچار درد در کمر می شود ولی بدنساز بعد از اینکه یاد بگیرید دیگر کمتر دچار کمر درد می گیرید این نیاز به وجود شما دارد همه چیز برای خنده و بازی ساخته نشده است به خاطر این که می خواستید این نوشته ها را بنویسید در زمان کمتر راه های یاد خواهید گرفت که قبلا بلد نبوده ای این نشان می دهد شما به خاطر اینکه زیاد می نویسید کار بیشتری هم انجام داده اید به خاطر اینکه مجبور بوده اید مطالب اشتباه زیادی در سایت قرار داده اید پس به خاطر شکست ها و اشتباه ها و به خاطر اتفاقات بد می خواهید هیچ نقصی در زندگی شما وجود نداشته باشد و دیگران از خواندن این مطلب یک حس خوب را تجربه کنند به خاطر این نیاز می خواهید به شما کمک کنند اما می بینید که دیگران به شما نگاه نمی کنند پس دوباره دلسرد می شوی دوباره کم کار می کنی و این کم کار کردن و چرخه تکرار و تکرار می شود وقتی این قدر کار کرده ای به خاطر کار کردن های زیاد خود برای خودت سخت نیست که فکر می کنی من موفق می شوم اما دیگران فکر می کنند که تو شانسی موفق شده ای با یک اشتباه کاری دوباره نمی توانی این چیزها را دوباره تکرار کنی این که نتوانسته این مطالب را تکرار کنی  . پس این مطالب این را بیان می کند . که این نوشته ها چیزی جز خوشانسی خواننده نبوده که مطالب خوب را خوانده چیزی جز خوش شانسی شما نبوده که این چیزها را نوشته ای به خاطر خودت نوشته ای تا قبل از این این تکنیک برای تو خیلی سخت بوده من به خاطر روحیاتم اسم دیگری روی این نوشتن گذاشته بودم الان می دانم این نوع نوشتن فقط یک نوع حالت است برای تلاش کردن برای نظم داشتن که خیلی راحت می تواند در بدن نویسنده آماتور این نوشته ها را تکرار نکند چون او شکست را دوست دارد به جای پیروزی در بدن خودش بیشتر از موفقیت سرایت دهد پس شما تعیین می کنید بیماری به جاهای دیگر حرکت کند یا اینکه دیگر به جایی دیگریی حرکت نکند این بیماری بیماری شکست سرایت دار به کارهای دیگر زندگی شما ست باید یاد بگیرید شکست را قرنطینه کنید و یک موفقیت بسازید برنده شدن را سرایت دهید نه شکست را به کارهای دیگر...

خنده دار هست اما در اینکه صفحه کامپیوتر را سیاه کنم تنبلی کردم قبلا به خاطر آن چشمان قرمز شد . پس تنبلی کردن خیلی راحت می توند اتفاق بی افتد . احتمال دارد این تنبلی به تمام کارهای شما سرایت کند . احتمال دارد . تیره کردن و بعد تایپ کردن می تواند شما را موفق کند . پیروزی را سرایت می دهید یا شکست را در زندگی خودتان ....

  ادامه مطلب ...