ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
کارتون
Once upon a time
خرسی به اسم یوگا در جنگل زندگی می کرد ،
یوگا آلبوم عکس ها را نگاه می کرد ، همیشه از دیدن این آلبوم خوشحال می شد ،
ولی این بار اوضاع کمی فرق کرده بود ، یوگا احساس می کرد ، کم کم دارد ، از جوانی فاصله می گیرید ، به خیلی از چیزهای را که دوست داشت ، داشته باشد ، ندارد ،
غالبا بیشتر خرسها چیزهای را که ندارند ، را می بینند ، وقتی به دارایی می رسند ، سریع آن را فراموش می کنند ، حتی یادشان می رود ، از داشتن آن خوشحالی کنند .
دوباره سریع یک ماشین جدید ، یک مشکلی پیدا می شود ، تا به آن فکر کنند .
یوگا بعضی اوقات از مشکلات درمانده می شد . شاید باید یاد می گرفت . قبل از هرکاری اول کنترل خود را پیدا کند .
وقتی به اعصابش کنترل داشته باشد ، تقریبا رفته ، به سمتی می رود ، مشکلات را مدیریت کند . و یا ضعف ها و شکست ها را بپذیرد .
یوگا خود را در عکس ها می دید ، چقدر جوانتر و بهتر بوده ولی الان در آن شرایط به سر نمی برد ، با سرعتی سر سام آور روزها در حال گذر اند ، برای او نه به نفع او بلکه به ضرر او .
یوگا هیچ وقت فکرش را نمی کرد ، همه چیز خلاف آن چیزی که او فکر می کرد ، پیش برود ، ولی الان باید کاری می کرد ،
شاید بهترین کار این بود ، درست فکر کند ، منطقی درست است ، به چیزهای که در رویا می دیدیم ، نرسیدیم ، درست است، مثل گذشته جوان نیستم ، ولی من الان با تجربه تر هستم ،
با حوصله تر و عاقل تر هستم ، من بلاخره به چیزهای که می خواهم می رسم ،پس ورزش می کنم ، کنترل اوضاع را به دست می آورم ،
امیدوارم همیشه به امید آینده خودم امیدوار باشم ، تلاش بیشتری می کنم . اوضاع را درست می کنم .
یوگا کمی آرام تر شد .
یوگا خرس منطقی بود ، ولی گاهی هم خیلی احساسی و بدون فکر و بی دلیل عصبانی می شد .
ولادت امام خوبی ها، امام رضا(ع) رو بهتون تبریک میگم.با آرروزی بهترینها
65168