ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
کارتون
Once upon a time
بز قرمز اصلا به اینجا بر نمی گردد .
روزگار بز قرمزی وجود داشت ، آرزو های حیوانات را بر آورده می کرد ، ولی سالها بود . این بز را کسی ندیده بود .
تا به تازگی خرس به نام ژوپیتر ادعا می کرد .
بز قرمز را دیده ، همه اهالی جنگل از او می پرسیدند ، کجا او را دیده ،
ژوپیتر هم به آنها گفته بود . کنار صخره بزرگ او را دیده .
همه اهالی جنگل ، تمام جنگل را دنبال بز قرمز گشتند ، ولی هیچ اثری از بز قرمز نبود .
تا اینکه بز قرمز برای آب خوردن کنار رودخانه پیدایش شد .
هر کس می خواست ، آرزوی خودش را به بز قرمز بگوید .
ناگهان بز قرمز گفت : آرزو یک نفر بیشتر را بر آورده نمی کند .
همه نگاهی به همدیگر کردند . هر کس می خواست آن یک نفر او باشد ، هیچ کس نمی توانست ، کسی را به جز خودش پیشنهاد بدهد .
بز قرمز گفت : تا روی این مسئله توافق نگرده اید . روی من حساب نکنید .
پس بز قرمز رفت ، آرزویی هم بر آورده نشد .