کارتون
Once upon a time
کوالا و زرافه با هم به مدرسه می رفتند .
همیشه سر این موضوع چه کسی نمرات بهتر می گیرد . یک نوع رقابت برقرار بود .
ولی مشکلاتی هم وجود داشت . مثلا زنگ ورزش زرافه با چند گام زمین فوتبال را می توانست بدود .
کوالا بعد از چند دقیقه با تلاش زیاد می توانست این مسافت را به آخر برساند .
این به معنی این نبود . کوالا نا امید شود . همیشه بیشتر تلاش می کرد . تا خود را به دوستش برساند . از زرافه عقب نماند .
برعکس در درس ریاضیات و درس های دیگر این کوالا بود .حرف اول را در کلاس می زد .
زرافه هم دست از رقابت کردن بر نمی داشت . او هم شاگرد دوم بود .
زرافه در زنگ ورزش بعضی از ورزش ها خوب بود . بعضی از ورزش ها بد .
زرافه فوتبال به خوبی بازی می کرد . ولی نمی توانست بسکتبال بازی کند .
ولی کوالا پرتاب های خوبی به سمت سبد انجام می داد .
کوالاو زرافه همیشه با هم در حال رقابت بودند .
روزی در مسابقه فوتبال مدارس نقشه این طوری بود . هر کسی توب به او رسید . باید توپ را طوری به زرافه پاس می داد .
تا زرافه با سر گل بزند .
توپ به کوالا رسید . کوالا هم سانتر کرد .
زرافه هم با سر گل زد .
همه زرافه را تشویق می کردند . ولی اگر کوالا حسودی می کرد . این گل به دست نمی آمد .
ولی تمام اوقات مدرسه ، موقع رفتن به مدرسه ، موقع برگشتن از مدرسه این دو همیشه با هم در حال صحبت کردن بودن .
گاهی اوقات کوالا سوار زرافه می شد . کوالا از آن بالا همه چیز را بهتر می دید .
اگر این دوست قد بلند نبود . کوالا از دید زرافه جنگل را نمی توانست ببیند .