تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

تقلید صدای شیر (قصه کارتونی )

کارتون
2015/10/12
Once upon a time
گوسفندی به اسم ابر باران ، برادرش به اسم پشمک ، دوستان آنها به اسم شال گردن و ابر آتش ،
اسم گرگ هم تیز دندان است .
ابر باران در حیاط مشغول شستن دوچرخه است . پشمک برادرش هم به او کمک می کند . ولی متاسفانه وقتی کنترل شیر آب به دست پشمک می رسد .
ابر باران سریع شیر آب را می بندد . صدای گریه پشمک از سر کوچه هم شنیده می شود . ابر باران گوشش بدهکار این گریه ها نیست . فقط این را می داند . پشمک اگر عادت به این کار کند .
تا مدتها این کار را انجام می دهد .
برای اینکه پشمک راضی کند . به او قول می دهد . فردا او را به رودخانه ببرد .
پشمک دست از گریه کردن بر می دارد .
به رودخانه می روند . قسمت کم عمق پشمک شروع به آب بازی می کند .
ناگهان تیز دندان هم کنار آن ها نشسته است . پشمک نگاهی به تیز دندان می کند . نگاهی به برادرش .
ابر باران دست پشمک را می گیرد . ناگهان شروع به دویدن می کنند .
تیز دندان هم پشت سر آنها می دود . درختی در آن نزدیکی است ، از آن بالا می روند .
پشمک و تیز دندان از پایین نگاه می کنند . تیز دندان پایین درخت منتظر می ماند .
پشمک نگاهی به ابر باران می کند . این سوال در ذهنش است . حالا چی کار کنیم . هوا که کمی تاریک می شود .
ابر باران شروع به تقلید صدایی شیر می کند .
تیز دندان پایین درخت ، یک لحظه  می ترسد . اطراف را نگاه می کند .
باز هم صدایی شیر می آید .  تیز دندان از آنجا به سرعت فرار می کند . ابر باران و پشمک آرام ، آرام از درخت پایین می آیند . به سمت خانه خود می روند .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.