تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

پشمک و شیردل ها (قصه کارتونی )

کارتون
Once upon a time
گوسفندی به اسم پشمک برادر بزرگتری دارد به اسم ابر باران که از او حمایت می کند . دوستان آنها شال گردن و ابر آتش هستند .
گرگی هم در این نزدیکی زندگی می کند به اسم تیز دندان  .
پشمک وقتی از مدرسه به خانه می آمد .
یک گربه سفید بزرگ در حالی که چشمان خیلی بزرگی داشت را دید . گربه سفید بزرگ با پشمک دوست شد . با هم کمی بازی کردند . پشمک به گربه سفید بزرگ پیشنهاد کرد . به خانه ما بیا برادرم حتما از دیدن شما خوشحال می شود .
وقتی پشمک به همراه گربه وارد خانه شدند .
شال گردن و ابر آتش و ابر باران با دیدن گربه سفید همه از ترس رنگ صورتشان پرید .
هرکدام به جای پناه گرفتند . ابر باران رفت روی میز ناهار خوری ، ابر آتش رفت زیر میز ناهار خوری ، شال گردن رفت پشت میز ناهار خوری .
پشمک در حال که از قضیه بی خبر بود .
از برادرش پرسید : چه اتفاقی افتاده است .
ابر باران : هیچ می دونی ، چه کسی رو آوردی اینجا .
پشمک : یک گربه سفید .
ابر باران : این یک بچه شیر سفید است .
پشمک : به قول خودت یک بچه شیر است ، پس شیر دل ها از میز ناهار خوری فاصله بگیرید . به مهمان من سلام کنید .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.