تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

Necessary tools ابزار لازم

 چطوری فردا را ببینم ؟(توضیح این قست از اول وجود نداشته یعنی این خط یا جمله بعدی به جمله قبلی ربطی نمی تواند داشته باشد . درهم و برهم نوشته شده این قسمت بعد از سر خط) 

 شیر آب یا نوشتن . جمله ها رو آب می برد . بعضی وقت ها فقط باید از کنار چیزی عبور کنی . فقط عبور کنی این زمان هم باید بگذرد . باید وقت خودم را مدیریت کنم . حالا موقع کار دیگری هست . اشتباه هست ؟ یا درست هست ؟ به نظر من الان موقع نوشتن نیست . به دلیل همین بود . مدت ها ننوشتم . این کار را انجام ندادم . دلایل خودم را داشتم . پیشرفت های دیگری در زمینه های دیگری به دست می آورید . به این کار ربطش می دهی . اذیت می کند . دکمه روشن شو . با این دکمه چیزی را روشن می کنید . مدت هاست اشتباه فکر می کنی . با دکمه یا سوئیچ نمی توانی . چیزی را روشن کنی . موقعی باید این کار را با قدرت انجام بدهی . باز هم روشن نمی شود . فقط به دلیل این روشن می شود . چون می خواهی روشن کنی . این به ریشه مشکل بر می گردد . چیزی را نباید روشن کنی . روشن کرده ای . احساسی باید آینده را ببینی . پس چرا ؟ باید روشن کنی . خودت را چون می خواهی .  کاری را انجام بدهی . پس نمی خواهی . خودت را قویتر از قبل انجام بدهی . این کار را نمی توانم انجام بدهم . برای مثال تعمیر یک چیز پیچیده یا باز کردن چیز را توانایی بستن آن را نداری چیز اشتباه است . احتمال دارد . موقع باز کردن یا بعضی از چیزها را طوری می سازند . هر کسی نتواند آن را باز کند . ابزار لازم آن را ندارد . چطوری آموزش می خواهی . ببینی . چطور چیزی را هرگز قبل انجام نداده ای . این بار برعکس عمل کنی . یاد بگیری . چطوری کار دیگری این بار انجام بدهی . کمی اذیت کننده است . توان انجام این کار را نداری ؟ فقط یک فکر هست ؟ فکر کن می خواهی . به شخصی مثل هنری فورد توضیح بدهی . موتور خطی 8 سیلندر را نمی توان ساخت ؟ حالا اگر زندگی این آدم را بررسی کنیم . چطوری این طوری فهمیده بود . البته به غیر از این چیزی ؟ کارهای انجام داد  .روی تعصبی داشت . فقط رنگ مشکی بعد تر راضی شد . ماشین رنگ های دیگری هم می تواند . رنگ شود . حالا فکر می کنی . هر طوری باشد . ذهنیت این کار غیر ممکن هست . باعث می شود . روی چیزهای با اهمیت بدون ریسک بدون چیزی قبل می توانسته ای انجام بدهی . شش دقیقه دیگر باید این کار را انجام دهی . کار را دوست نداری . اگر به خودت فکر کنی . وقتم را هدر می دهم . چرا باید در مورد اعداد این همه وقت تلف کنم . سخت راهکارهای مثل نوشتن باعث می شود . بهتر بعد فکر کنی . از این راه می توانی زندگی بهتری داشته باشی . مسئله را بهتر حل کنی . می خواهم زندگی را به خودم فکر کنم . از دست خودم شاید بهتر نباشد . این طوری مثل قبل بس کنی . فکرش را نکن یک عدد هست . از عهده عدد و پشت سر هم کار کردن . تا وقتی شرایط به همین شکل هست . این کار را انجام دهم . اگر درآمد یا پول کسب می کردی . بهتر می توانستی این کار را انجام بدهی . طرز فکر جیم ران یا روهن . طرز فکر اینجا به من خوب حقوق نمی دهند . اما من اول از همه میام و بیشتر از همه کار می کنم . این طرز فکر . طرز نگاه کردن . طرز دانش بدست آوردن چیزها وقتی چیزی را می خواهی ؟ نمی توانم توجیه کنم . این نوع نگاه یک نگاه با ارزشی هست . من میام موقع کار انجام می دهم . کارهای یاد می گیریم . باعث می شود . درآمد از راه دیگری یا همین کار بدست بیاورم . سخت هست . روشن کردن . دست ها طوری دست های شما از ابتدای کار تا انتهای کار خیلی متفاوت تر از اول آن کار می کنند . من می توانم کارهایم را بیشتر از قبل انجام می دهم . طوری بلد نبودم . فقط وقتی به آینده فکر کنید . یاد بگیرید . به فردا یک ماه دیگر فردا فکر کنید . بعد از ببینید . حتی چشم خود را طوری باز کنید . دیگران این کار نیاز به تمرین دارد . دید فردا را دیدن . فکر کنم . نیاز داریم . نحوه کارایی . نحوه فکر کردن . هنری فورد . را بفهمیم . جملاتی از او باقی مانده است . چرا ؟ نزدیک ادیسون بود . چه چیزهای از دوستانش یاد گرفت .   Tap or writing. Sentences are washed away. Sometimes you just have to get past something. Just get past it, this time has to pass. I have to manage my time. Now is the time for something else. Is it wrong? Or is it right? I don't think it's the time to write now. That's why. I haven't written for a long time. I didn't do this. I had my reasons. You make other progress in other areas. You attribute it to this work. It bothers me. Turn on the button. With this button you turn on something. You've been thinking wrong for a long time. You can't turn on something with a button or a switch. Sometimes you have to do it with force. It still doesn't turn on. It only turns on because of this. Because you want to turn it on. This goes back to the root of the problem. You shouldn't turn on something. You have turned it on. You have to see the future emotionally. So why? You have to turn on. You want to. Do something. So you don't want to. Make yourself stronger than before. I can't do this. For example, repairing a complicated thing or opening something, you don't have the ability to close it. Something is wrong. It's possible. When opening or making some things in such a way. Not everyone can open it. They don't have the necessary tools. How do you want to learn. See. How have you never done something before. This time do the opposite. Learn. How do you do something different this time. It's a little annoying. You don't have the ability to do this? Just a thought? Think about it. Explain to someone like Henry Ford. The 8-cylinder in-line engine can't be built? Now if we examine this person's life. How did he understand this. Of course, other than this? He did things. He was biased. Only black was satisfied later. The car can be painted in other colors. Now you think. Whatever. The mindset of this is impossible. It makes. On important things without risk without anything you could have done before. You have to do it in six minutes. You don't like the work. If you think about yourself. I'm wasting my time. Why should I waste so much time on numbers. Hard solutions like writing make. Better think later. This way you can have a better life. Solve the problem better. I want to think about life for myself. It may not be better by myself. Stop like this. Don't think about it, it's a number. It's a number and working in succession. As long as the conditions are the same. I'll do this. If you were earning income or money. You could do this better. The mindset of Jim Rohn or Rohn. The mindset here they don't pay me well. But I come first and work harder than everyone else. This way of thinking. The way of looking. The way of getting knowledge of things when you want something? I can't justify it. This kind of look is a valuable look. I come when I work. We learn things. It makes. I get income in another way or the same thing. It's hard. Turn on. Hands like your hands work much differently from the beginning of the work to the end of the work. I can do my work more than before. I didn't know how. Only when you think about the future. Learn. Think about tomorrow a month from tomorrow. After seeing. Even open your eyes like that. Others this requires practice. Seeing tomorrow's vision. I think. We need. How to work. How to think. Henry Ford. Understand. Some sentences from him remain. Why? He was close to Edison. What things did he learn from his friends.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.