تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

قطره ی نشد . Not a drop fell.

اگر روزی می فهمدید. کار نشد ندارد ؟ چه کاری می کردید؟ اگر آن کار را انجام می دادید زندگی شما عوض می شد . یک آدم عصبانی جلوی آینه نبودید. حالا به شما می گویم . من این پست را نشد . فعل به جمله نمیاد . باید تقلب می کردم . نشد؟ اگر می شد . من مفهوم تر جمله می ساختم . اگر می نوشتی. آن روز ی "که " می نوشتی . زندگی ات به خاطر همان نوشته مطمئن باش. یک قطره تغییر می کرد. قطره کوچک هست . اما هر بار نشد . اگر هر بار میشد . تغییر می دادی . این قطره . 4دقیقه است . دارم . فکر می کنم . امروز را بیخیال هیچ چیز نمی نویسم . فقط برای فکر به چیزی نیاز نداری . برای هر کاری بوده است . وقتی می خواهی . برای به غیر از هر حالی می خواهی . وقتی می خواهی نیاز به خودت می خواهی فکر کنی / چیز به است . اسم خودت وجود نداری . فقط گیر افتاده ای تصمیم های درستی نداشته ای . حرفه گری در نوشتن چیزی می خواهی . برای وقتی می خواهی . برای هر چیزی می خواهی . برای هر حالی می خواهی . نیاز را به هر حال می خواهی . وقتی می خواهی . برای هر حرفی می خواهی . وقتی می خواهی نیاز برای هر حالی برای وقتی می خواهی . برای هر حرفی دلیل های مسخره ای داری . پس می خواهی . وقتی چیزی را دلت می خواهد . هر حالی داشته باشم . نیاز به هر حالی می خواهی . باز و باز برای بی اهمیت داشتن این سالهاست خراب شده . سال هاست . مشتری نداری . به درد نخور هست . این عادت را هیچ کس ندارد  . می خواهد . هر حالی می خواهی برای . صداهای به درد نخور چه کسی این را گفته است . من فکر می کردم . بهتر شده ام . اما . این واقعیت نبوده فکر می کردم . بهتر از این نمی شود . اما این راه برای من می خواهم . راحتر از گذشته این کارها را انجام بدهم . وقتی می خواهم . خیلی ضعیف تر از این دیوانه کننده است . صدا های اضافی را باید حذف کنی . صداهای اضافه را نمی شود . حذف کنی . مشکلات را نمی شود . حذف کرد . ضعف را نمی شود . حذف کرد . شروع ضعیف رانمی شود . حذف کرد. درستی را نمی شود . درست کرد. هیچ کاری نمی شود . انجام داد .درد های ذهنی مشکلات را نمی شود . درست کرد. من یک حرفه ای نیستم . حتی اگر معنی هم نداشته باشد . می توانم خودم را توجیه کنم . می توانم هر اشتباهی داشته باشم . پس وقتی فکر می کنی . کارهای خوبی داشته ای حالا باید بهتر عمل کنی . درست نمی توانی کار کنی . خودت را جمع و جور کن . احساس می کنم . همه چیز را از دست داده ام . شانه های آدم های موفق باعث می شود . بس نمی کند . همیشه آدم های موفق روی اوج به شما لبخند می زنند . من مشکل دارم . برای نوشتن . هر چیزی باید کمی استراحت داشته باشم . چرا؟ بعضی موفق می شوند .   چرا ؟ من موفق نشده ام . چرا ؟ قسمت من باخت بوده است . چرا ؟ همیشه بازنده بوده ام . چرا ؟ دیگر نمی خواهم . به خودم می خواهم . خودم را توجیه کنم . هر چیزی می خواهم . عذر بهانه های ضعیف ." صفت های بایسته یک رهبر" ="جان سی مسکول= "مسئولیت ". بی خیال .   If you understood one day. It didn't work, didn't it? What would you do? If you did that, your life would change. You wouldn't be an angry person in front of the mirror. Now I'm telling you. I didn't write this post. The verb doesn't fit the sentence. I had to cheat. Didn't it? If it could. I would make the sentence more meaningful. If you wrote. That day you wrote "that". Be sure, your life would change because of that writing. A drop would change. It's a small drop. But it didn't work every time. If it could. You would change every time. This drop. It's 4 minutes. I have. I think. I don't write anything today without thinking. You don't need anything just to think about it. It's been for everything. When you want. For other than whatever you want. When you want, you need yourself to think about / something is. Your own name doesn't exist. You're just stuck, you haven't made the right decisions. Professionalism in writing You want something. For when you want it. For anything you want. For whatever you want. You want the need anyway. When you want. For whatever you say. When you want the need for whatever you say. For whatever you say you have ridiculous reasons. So you want. When you want something. Whatever I have. You need whatever you want. Over and over again for being unimportant, this has been ruined for years. For years. You have no customers. It is useless. No one has this habit. Wants. Whatever you want for. Useless voices Who said this. I thought. I got better. But. This wasn't true. I thought. It doesn't get better than this. But this way I want. It's easier than before to do these things. When I want. It's much weaker than this, it's crazy. You have to remove the extra voices. You can't remove the extra voices. You can't remove the problems. You can't remove the weaknesses. You can't remove the weak starts. You can't remove the right ones. You can't fix the wrong ones. Nothing can be done. Mental pains can't be fixed. I'm not a professional. Even if it doesn't make sense. I can justify myself. I can make any mistakes. So when you think. You've done good things, now you have to do better. You can't do things right. Pull yourself together. I feel. I've lost everything. The shoulders of successful people make. It doesn't stop. Successful people always smile at you on the top. I have a problem. To write. I need to take a break from everything. Why? Some succeed. Why? I haven't succeeded. Why? My part has been a loss. Why? I've always been a loser. Why? I don't want it anymore. I want it to myself. I want to justify myself. I want anything. Excuses, weak excuses." "The Qualities of a Leader" ="John C. Muskell= "Responsibility". Carefree.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد