تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

له شدن در یک گله گاوCrushed by a herd of cows

امروز می خواهم از اعداد رند با شما صحبت کنم 936 خوب کجاش . عددی هست . تکرار شده باشد . اینکه چرا دارم . راجب به روزی مردم . داخل کتاب وقتی مردم چی ؟ می خواهم . پیام به بقیه داده باشم . وصیت نامه پند و اینکه ترس های گذشته ام چی شدند . چطوری بقیه اینقدر پیشرفت کردند . من حتی یک جمع بندی ماهانه ام نمی توانم بگذارم . اینطوری بود . بریان تریسی داخل کتاب قورباقه را غورت بده با روزی 15 دقیقه و یک نرم افزار تایپ روزی 15 دقیقه خیلی سریع تایپ می کرد. فکر کردید. من اندازه آن شخص علم داشتم . حتی به کد نویسی هم نمی رسم . فقط زندگی و روزمرگی های روزانه چنان درگیرم کرده است . نمی دانم . زمان چطور می گذرد . قبل چه موهای داشتم . به خاطرش چه داروهای مزخرفی مصرف کردم . ماینوکسیدیل و فیناستراید . آدم عاقل داروهایی را مصرف می کند . که هیچ پایانی برای آنها نیست . قبل فکر می کردم . تسترون چیز بدی هست . الان فهمیده ام شاید به خاطر کمبود تسترون موهام ریخت حدود 27 سالگی اندازه یک بازیگر هندی مو داشتم . الان هیچ چیز مو ندارم . فکر هم نمی کنم . تا سطح های بالای موفقیت کاری را داشته باشم . مو می خواهم . چی کار به دنبال عقل هست . واقع ریش ها تمام توی مرز 38 به 39 کامل سفید شد . نگاه کردن عکس 27 سالگی یک تراژدی شده . خیلی خوش قیافه بودم . چطوری اینطوری شدم . چرا 39 سالم شد . نگران کننده است . دائم احساس خارش از پشت گردن دارم از بس سرم داخل گوشی رفت .ای کاش بریان تریسی می گفت : تایپ 10 انگشتی چیز بدی هست . اما انگار گوشی دست گرفتن چیز بدتری از آن قبلی هست . به دنبال کامنت یا نشانه ای بودم . اما انگار دوباره یک بازدید خوب سایت خورده از آن بازدید های عجیب و غریب که هیچ دلیلی ندارم . خلاصه به این فکر کردم . اینکه چطور شد . حتی مربی حرکات اصلاحی اشتباهات بزرگ در آموزش داشت . اینکه چطوری مایک منتنزر را مربی خوبی می دانند . کسی که دائم به حرکات یا کسانی که قهرمان مستر المپیا بوده اند بعضی ها را مربی بد می دانند . واقع فاجعه بار هست . کسی مثل من بدون هیچ دلیل مایک را مربی خوب و قهرمان مستر المپیا را مربی بد بدانم . کسی که شانس آورده یا شانس نیاورده . کسی که بدن سالمی دارد . بعد از مستر المپیا و بدن سالم . من آدم احمقی هستم . اشتباه فکر کنم . داری اشتباه می زنی رفیق را برای قهرمان جهان نوشته در سال 1970 یا قبل داری اشتباه می روی . حتی فکرش را نمی کنی . طرف خیلی موفق بوده . چون الان توی این سال دوهزار و خورده ای شما نمی دانی . من دارم . به علت کمبود وقت و نبود . همکار تک کاری و بی هدفی اینجا کپک می زنم . بیخیال . باشه . مهم نیست چی فکر می کنم . در کل جمع بندی نبود . دارم . یک چیزی صوتی گوش میدهم . واقعن امیدوارم که چیز خوبی نوشته باشم . اما انگار باید بیشتر یاد بگیریم . بهتر فکر کنید . 

کامل یادم رفت . من اگر مردم شما زنده بودید . می خواهم . بنویسم . خیلی دوست داشتم . تمرکز داشته باشم .روزی 20 یا 30 دقیقه یا عالی می شد . 4 ساعت کار می کردم برای خودم . به ساعت کاریم . تجاوز نمی کردم . بیشتر کتاب قورباغه را قورت می دادم . با کدام ق بود . مهم غ نیست . مهم منظور هست . EAT YOUR FROG!  برایان تریسی . یک کار عجیب انجام داده داخل این کتاب فکر کنم . اندازه چندتا مدرک ام بی ای ارزش داشته باشد . اگر بفهمم اما من دوست ندارم . تمرکز کنم . 

کتاب _چرا تا به حال کسی این را به من نگفته بود_جولی اسمیت_

من نخوانده ام شما وقت داشتید بخوانید . بد نیست . 

اگر وصیت نامه را خلاصه کنی در یک خط روی سنگ قبر . 

_ خیلی دلش می خواست . اما دست آخر نخواست . 

_ می شد . اما نشد . 

_ کنار نیامد و نرفت دست آخر مرد . 

_ آنقدر انجام نداد . در سطل زباله کامپیوتری زندگی افتاد . حیف دنیا ریکاوری یا ریستور بازگشت نداشت . گیم اور شد . 

_ حیف شد . استعدادش فنا شد . 

_ نا شکری ، حسادت محض اینجا خوابیده است . 

_ هک شد . شکار شد . فنا شد . 

_ حسادت محض به هکر های کلاه سفید اینجا خوابیده است . 

_ حسادت نسبت به زندگی یا تمرکز . 

چقدر در زندگی بقیه حل شدم . در دیگران و زندگی حل نشوید . مثل شکر یا نمک در آب حل نشوید . در دیگران یا اینکه همه اشتباه می کنند . شاید دست آخر . ما هم در بین این همه آدم شاید قرق شوند  .شاید بترسند . زیر دست و پا له خواهید شد . از جمع گریز کنید . 

پاسخگویی _ زندگی شخصی من به چه چیزی یا چه ؟ کسی شخصی نویسی . موفق شدن یا نشدن . بحث موضوع . زیر بار شکست های خودم را نشر می کنم . حس بازنده بودن . یا اینکه روی کار اصلی تمرکز ندارم . اشتباه هست . در مورد هدفت با کسی صحبت نکن . پس پاکش کن . 

یا حذفش کن .  قانون این هست . 

پاسخ ات چیه ؟ 

باید یاد بگیری . فراموشش کنی . هر حرف درست یا اشتباه که می زنی . احتمال خیلی اشتباه به وجود بیاد . 

سوال پیش می آید . اصلن الان کار مفیدی انجام می دهم . چیز درستی میسازم . یا چیزی درستی بودنم . خوب هست یا نبودنم . 

این یک بخش مجزا نیست . هم درست هست . این نوشته باید پا شود . هم باید تحمل شود . پاک نشود . باید پول خرج کنی . یک کارشناس دیگر هم داشته باشی . اعتماد داشته باشد . مثل همیشه خالی از اشتباه نیست . دوست ندارم . این خالی از اشتباه بودن یا اشتراک را فشار بدهم . چون دارم. یک کار بدون بازبینی و کار عمیق یا تفکر را منتشر می کنم . 

زندگی ام مفید هست . یا الان حس زنده بودن داری . یعنی هر کسی می تواند . خیلی از تاریخ مرگش دچار مرگ فکری یا اندیشه ای زندگی سالم شود . از کار مفید خودش فاصله بگیرید . موقع زنده بودنم . از یک بخشی دیگر از زندگی شاد و این که ترسی از زندگی نداشته باشید . چیز خاصی نیست . فقط دائم باید از یک چیزهای بترسی . ترسهات زندانی ات می کنند . بی اعتنا باشی به حرف های دیگران و حتی حرفهای خودت که اذیت می کنند . باید یک جایی خسته بشی از عصبانیت هایت . از خفه شدن زیر بار دادهای که بی جا و بی موقع کشیده شدند . به صدا در آمدند اگر تحمل می کردی . الان می توانستی آدم دیگری باشی . نفهمیدی نخواهی فهمید . چطوری یک چیز بی اهمیت که در اصل نمی توانست . وجود داشته باشد . به وجود آوردی . ساخته دست خودت هست . زندگی ات . 

مطالب بالا باید حذف می شد . حذف نشد . ویرایش اینکه کل پاراگراف بالا اشتباه و از حس  کمال طلبی هست. فقط آدم های مفید و با ارزش حق زندگی دارند . اشتباه هست . همان طور که باید یاد می گرفتی . کسی را لمس نکنی . اگر یاد می گرفتی . خودت را همان طوری که هستی . قبول کنی . به خودت احترام بگذاری . حتی اگر اشتباه ی کنی . دست چیز را ناخواسته ول می کند . به چیزی برخورد می کنی . چیزی را نمی بینی . چیزی را شوت می کنی . ظرفی را می شکنی . خسارتی به بار می آوری . قادر نیستی به جبران آن . 

کل زندگی را انگیزه نداری. نظم نداری . چه مشکلی به مشکلات ات اضافه می کنی . اما ... راه حلی نداری . با کتابی آشنا می شوی . اشتباه می فهمی . نتیجه نمی گیری . 11 سال یا 20 سال وقت هدر می دهی . هیچ پشتوانه ای درست حسابی نداری. 

سال های خیلی دور .سر یک کلاس استاد داشت . صحبت می کرد . حدود سال 1384 یا 1385 تا الان 18 یا 19 سال پیش . استاد چند دانشگاه تدریس می کرد . روزی 4 ساعت می خوابید . هدف داشت . سوئیچ ماشین اش آن روز ماشین خوبی بود . 

باعث شد . دوباره به درس خواندن از معدل 11.99 صدم از مشروطی دانشگاه عبور کنم با 25 صدم عبور کنم . اما ... اوضاع طوری تغییر کرد . چند سال بعد رئیس گروه بود . این بار مدیریت ترم تابستانی فقط با فریاد کشیدن مشکلات دانشجو ها و یا زور 2 امتحان و به یک سیستم تبدیل شد . کل در این دنیا یک چیز هست . یا قدرت دارید . یا اینکه فقط از منظور دور شدم . 

حالا من با این جمله که به خودتون فشار بیاورید . کار کنید . چه چیزی فکر می کنی . به این فکر می کنی . به خودت فشار نیاورده ای . خوب من از این کار حساب و کتاب کردن از یک چیز فرار کردم . حالا از عامل فشار یا اینکه چرا سردرد گرفتن . احساس فشار این فشار تا چه حد می توانست . یا اینکه ترس ها به بزرگتر شدن . 

می خواهی تغییر کنی . اما دوباره بازگشت می کنی . تا آن حد با بهترین آدم که می توانستی خودت را مقایسه کنی . پس استعداد های من چی . بازگشت ندارد . فرصت ها سوخته اند . زیاد کار کنید . به خودتان فشار بیاورید . چند جا کار کنید . 

یک کلید گیر بیاورید . 

خودتان را مشغول کنید . حرفهای استاد فقط با یک جمله این فشار . کتاب برایان تریسی و نکات اش روزی یک ساعت مطالعه در مورد رشته کاری را قابل عمل می دانی . اما انگار این جور جملاتی به خودت فشار بیاور . یک چیز نامشخص هست . مثل قانون 10000 ساعت کار اشتباه متخصص کار بد انجام دادن عادت بد نشوید . هوشمندانه کار کردن . مقایسه نادرست . الگوی خوب استاد خوب نداشتن . ارتباط خوب با استاد یا الگو بیشتر ارتباط بد با آدم های که خودشان هم کار خاصی انجام نمی داده اند . انگار موفق بوده اند رضایت خوبی از زندگی نداشته اند . در کنار خودشان توانایی رشد دادن دیگران را نداشته اند . مشکل من و بقیه بوده است . خواهد بود . 

استاد من یا هر کس توانایی رهبری یا گیرایی . با تمام اعمال و رفتار نحوه راه رفتن . نحوه جمله بندی پیگیری کردن . حال دانشجو یا دانشگاه از کار تا عملی کردن علم فقط توانایی و رفتار شخصی خود دانشجو و خانواده و خود شخص بوده و هست . یک جای از پیشرفت کردن . دلسرد می شوی . به درد این رشته می خورده ای یا اینکه از روی ناچاری فقط ادامه می داده ای تا این که بعد چی پیش می آید . 

ادامه مطلب ...