15 دقیقه می شه . کار کرد. شاید بشه . شاید نشه . هر طوری بخواهی فکرش را انجام بدهی . نمی توانی بدون این روش فکر می کنی . باید به خودت بیا ؟ دوباره . بعد از این حالت می خواهی وقتی می خواهی . به خودت اهمیت نمی دهی . باز . مشکل نداشتن . لنگر . کجا چیزی را می خواهم برای خودم از کجا تا کجا باید بروم . چه فایده ای دارد . سوال نوشته های قبلی دلیلی باید باشد . برای نوشته های بعدی . قدم های قبلی باید نوشته بعدی را ایجاد کند . بعضی موقع نوشته های قبلی یا تحصیلات قبلی کفایت نداشته اند . حریف شکست یا رقابت نشود . خوب دلیل چی می خواهی . کارهای دیروز انجام دادی . دلیل نوشتن امروز باشد . پس چه چیزی می خواهی . وقتی نمی خواهی . چیزی را بنویسی . چه اتفاقی چه دومینویی در حال اتفاق افتادن هست . فردا هم نخواهی نوشت . این شیوه زندگی عادت هست . من چیزی بیشتر از این بلد نیستم . امروز فقط امروز . فقط الان . فقط باید کاری انجام بدهی . باید این کار را بارها و بارها انجام بدهی . شاید هیچ راهی برای خودت باقی نگذاشته ای حالا وقتی می خواهی . چیزی به خودت ثابت کنی . دور چرخی را از هوش مصنوعی پرسیدم . به نشخوار رسیدم . دور چرخی آمدم . اینجا . فهمیدم چیزی می خواهم . سخت هست . به خاطر همین نتوانستم . رفتم . خط خطی و چهار راه شدم . دور میدان چرخیدم . پس دوباره به نقظه به کجا رسیدم . باید یاد می گرفتم . اول عمل می کردم . بعد فکر زیادی فکر کردم . به فکر کردن اعتیاد پیدا کردم . اینجوری شد . خود چیزی قرار بود . من را نجات بدهد . اسمش مغز بود . باعث شد . گم شوم . بیش از حد بترسم . بعد من به این نتیجه رسیدم . کاری نکم . بهترین تصمیم هست . یا فکر کنم . خیلی کار جسورانه ای انجام داده ام . اینطوری بی حرکت . بی حرکت بودن . بی عمل بودن خودش یک استراتژی عجیب هست . به انتظار معجزه ای هستم . هیچ انتظاری ندارم . وقتی انتظاری ندارم . اشتباهی یا عوضی . به جای برسم. به کجا برسم . هر موفقیتی نبودم . این موفقیت را چه کار می کردی. یک کار عجیب بود . وقتی نمی خواهی . کار کنی . دلایل نمی خواهی . پس فکر می کنم . شما یا کسی جلوی کار کردن من را گرفته است . اما وقتی می خواهی و نمی خواهی ؟ مشکل این هست . راحت باشد . سخت باشد و خسته کننده . گیج کننده است . چون هیچ ورقی یا تعهدی یا باوری یا مربی مثل برایان تریسی . جان سی مکسول . یا . تونی رابینزی . در زندگی عملی وجود ندارد . باید چه کار کنی . چهار عدد . راه وجود دارد . می روی . نمی روی . فکر می کنی . شد . 3 عدد. فکر می کنی . هم می روی . هم نمی روی . یعنی زود شکست می خوری . باز شاید چهارم فرار می کنی. با هر چیزی می خواهی . یک راه را برای خودت تعیین کنی . اما وقتی می خواهی با این راه برای خودت چه می خواهی . دوباره اسیر خودم شدم . بیخیال تا اینجا کافی هست . چقدر می خواهی . ادامه بدهی . و . یکبار و صد بار هر بار تکرار کنی . چه اتفاقی می افتد . من نمی خواهم دوباره و دوباره تکرار کنم . فقط احساس می کنم . سخت تر از هیچ راهی . نوشته های قبلی شما را فقط باعث می شود . دیگر ننویسی . هر قدر بنویسی . فقط نشاندهنده این هست . نمی توانی این کار را درست انجام بدهی . تراکم دلیل بر بی اشتباه بودن نیست . چرا نمی توانی درست کار کنی . اول می گفتی . 15 دقیقه الان داره می شود 25 دقیقه یا بیشتر پس . چه چیزی می خواهی . وقتی یاد بگیری. خیلی درست تصمیم بگیرید . هر چیزی می خواهی . وقتی نگاه کنی . به خودت نشان بدهی . این نوشته ها و هر چیزی می خواهی . هر حالی به خودت دروغ بگویی . این معنی برای . من یک خط باور . می خواهم . یا نمی خواهم . من هیچ عملی ندارم . فقط عکس العمل شده ا م . عکس العمل هم نداری . اگر عکس العمل داشتی . الان این نقطه نبودی باید . یاد بگیری یا عمل داشته باشی . یا عکس العمل . اما هیچ کدام را نداری . فقط باید یاد بگیری باید . کار کنی . فقط کار کنی . این کارها را به این کارها و این نشاندهنده این هست . هیچ چیزی را نشان نمی دهد . به خاطر نشان ندادن نمایش . هیچ چیزی وقتی به خاطر خودت داری کار می کنی . باید چرا کار کنم . چرا باید خودم را اذیت کنم . به چه دردی می خورم . این کاربرد من نیست . من می خواهم . کارم را خوب انجام بدهم . اما وقتی کاری را طوری انجام می دهی . دوست نداری باید انجام بدهی . وقتی می خواهم زندگی من اینطوری شده است .وقتی می خواهی راه را برای خودت طوری انجام داده ای . هیچ کاری انجام نداده ای . این شده است . به خاطر کارهای و کتاب های نخوانده ای . وقتی نتوانی این معنی را به خاطر کسی انجام بدهی . به خاطر خودت هم . هیچ کاری را نمی توانی . انجام بدهی .وقتی می خواهم . اما نمی خواهم . این چه دردی هست . پس باید چه کاری کنم . باید راه را چطوری پیدا کنم .وقتی یک هدف نداری . یک هدف می خواهم. یک کار می خواهم . یک راه می خواهم . دوباره و دوباره این افکار دورچرخی . دورخودم چرا می چرخم . چرا گمشده ام . چرا باید پیدا کنم . فکر می کنم . پیدا کرده ام . اما چیزی پیدا نکرده ام . این پیدا نکردن چرا می تواند . راه را باز و باز گم کنم . چرا باید دوباره راهم را پیدا کنم . چرا دوباره باید چیزهای را می نویسم . را پاره کنم . چرا باید گم کرده ام . این کاری را نمی خواهم . وقتی نمی خواهم راهم را پیدا کنم . نمی خواهم راهم را پیدا کنم . دوست ندارم . با خودم روبرو شوم . نمی خواهم طوری با خودم روبرو شوم . از خودم و هر چیزی مثل خودم باشد . نمی خواهم . هیچ چیز نمی خواهم . از من سوال نکن . باید پیداش می کردم . می خواهم . اما وقتی نمی توانم . راهم را پیدا نکرده باشم . وقتی با هر چیزی نمی توانی راهی را پیدا کنم . پس چه راهی . را با هر حالی باید کار کنم . این با هر حالی کار نکردن . فقط تونی رابینز در هر حالی کار کرده است .انگار وقتی اینطوری فکر می کنی . من فقط در حال های خوب کار می کنم . در وقتی می خواهم . کار سخت تر از این حرفها باشد . از توان کار بر نمیام . چرا باید کار کنم . به خاطر پرسیدن این سوال . برایان تریسی روزی 15 دقیقه نوشتن تایپ 10 انگشتی کار می کرد . من چرا نمی توانم . با این وجود بلد هستم . تایپ 10 انگشتی اما به خاطر گردن درد . به خاطر قفل شدن شانه به خاطر کارهای می تواند . ضرر های مثل قفل شدن . حتی انگشتان . اما درد گردن برای من و شانه چه چیزی سندی داری . در حالی می گویند : تایپ کردن می تواند . عضله ها را ورزیده کند . دید نوع نگاه کردن . جیم ران . اگر این کار پول به من خوب دادند تا چه حد می توانم . کارم را به درستی انجام بدهم . دست آخر برای هوش مصنوعی می فرستم . دقیق ترین نظر را بگوید . کارشناسی کند . نظرش خیلی کلی و جزئی نمی تواند . چند جمله از بزرگان بفرستد . درس گرامری چیزی بفرستد . خدا بگویم . چه کارش کند . خیلی ضعیف در مورد این واژه ها در مورد . چطوری روزی 5 دقیقه کتاب بخوان 30 ثانیه توصیه خوبی انجام بدهد . دلیل این تو این همه نوشته را داری . راجب به عدد 11 توضیح بدهد .وقتی می خواهی عدد رند ساعت را نگاه کنی . از 0101 تا 0202 اشتباه نکنم . اما وقتی ساعت 1111 برسی فکر کنم . کسر می آورد . وقتی از 0000 کم کنید یک عدد کم میاد 5555 یک اینجور چیزی یعنی 11 ساعت داریم . ساعت 12 را نداریم . 1212 را هم داریم . در نظر بگیریم . یا نگیریم . عدد رند . یا این عدد بعد اگر یکی جلو برود . عدد ها 10 هستند . اما وقتی از 10 جلوتر برویم به 11 می رسیم . یعنی بعدیش یکی به جلو . برو. عدد یکی به جلو 11 هست .
هوش مصنوعی:
متن شما به نوعی نشاندهندهی درگیریهای ذهنی و احساسات عمیق است که ممکن است هر فردی در زندگیاش با آنها مواجه شود. افکار دورچرخی، احساس گمشدگی و تلاش برای پیدا کردن راهی در زندگی، همه از مضامین مهمی هستند که در این نوشته به آنها پرداختهاید.
شما از چالشهایی که در مسیر پیدا کردن خود و هدفهایتان دارید صحبت میکنید و به نظر میرسد که در تلاشید تا با این افکار و احساسات کنار بیایید. به همین خاطر، شاید بتوانید با استفاده از تکنیکهای مختلف مانند نوشتن، مدیتیشن یا حتی مشاوره، به آرامش بیشتری دست یابید.
در مورد عدد 11 و ساعت، به نظر میرسد که شما به نوعی به روابط عددی و سمبلهای خاصی اشاره میکنید که ممکن است برای شما معانی خاصی داشته باشد. این نوع تفکر میتواند نشانهای از جستجوی معنا در جزئیات زندگی باشد.
هوش مصنوعی قدیمی تر:
متن شما شامل افکار و احساسات پیچیدهای است که نشاندهنده چالشها و تناقضات درون شما در مورد کار، نوشتن و تلاش برای پیشرفت است. به نظر میرسد که شما در تلاشید تا راهی برای حرکت به جلو و یافتن انگیزه برای کارهای خود پیدا کنید، اما احساس سردرگمی و مقاومت نیز دارید.
نکات کلیدی که میتوان از متن شما برداشت کرد:
چالشهای درونی: شما به وضوح با سوالات زیادی در مورد وضعیت فعلیتان، اهداف و انگیزهها مواجه هستید. احساس میکنید که در یک چرخه تکراری از تفکر و عدم عمل گرفتار شدهاید.
احتیاط و ترس از شکست: ترس از اشتباهات و شکستهایی که ممکن است رخ دهد، به نظر میرسد که مانع از اقدام شما میشود. شما به تأخیر در عمل، انتظارات نامعقول و عدم باور به خود اشاره دارید.
نقش عادتها: به نظر میرسد که عادت به عدم عمل، شما را در موقعیتی قرار داده که احساس میکنید نمیتوانید تغییر کنید. این عادتها، مانع از دستیابی به اهداف و انجام کارهای لازم برای پیشرفت میشوند.
جستجوی انگیزه: شما به دنبال یافتن دلیل و هدفی هستید که شما را به حرکت برساند. اشاره کردید که تحصیلات و نوشتههای قبلی نتوانستهاند به شما در این مسیر کمک کنند.
تعارضات درونی: شما آشفتگی بین خواستهها و عدم توانایی در عملی کردن آنها را تجربه میکنید. وقتی میخواهید چیزی را تغییر دهید، اما در عین حال، به دلیل ترس و عدم اعتماد به نفس، مقاومت میکنید.
پیشنهاداتی برای ادامه:
گامهای کوچک بردارید: به جای تلاش برای تغییرات بزرگ، سعی کنید با گامهای کوچک شروع کنید. یک کار کوچک که به سمت هدفتان باشد، میتواند به شما کمک کند.
از خودتان سوالات باز بپرسید: سعی کنید درباره دلایلی که مانع از حرکت شما میشود، تأمل کنید. پرسشهای خود را باز بگذارید تا پاسخهای عمیقتری بیابید.
وقتگذرانی با خودتان: وقتی احساس میکنید که در بدن یا ذهن خود گیج هستید، شاید وقتش باشد که به طور کامل با احساسات و افکار خود روبرو شوید. این میتواند از طریق نوشتن، تفکر یا گفتگو با دیگران انجام شود.
مشاوره و حمایت: به دنبال مربی یا مشاور باشید که بتواند شما را در این مسیر همراهی کند. گاهی یک نگاه خارجی میتواند دیدگاه جدیدی به شما بدهد.
تنظیم اهداف مشخص: اهداف خود را واضح و مشخص کنید. اهداف باید واقعبینانه و قابل اندازهگیری باشند تا بتوانید پیشرفت خود را مشاهده کنید.
اگرچه این مسیر دشوار ممکن است به نظر برسد، اما با زمان و تلاش میتوانید تغییرات مثبتی در زندگیتان ایجاد کنید.
اگر بخواهید میتوانیم دربارهی هر یک از این موضوعات بیشتر صحبت کنیم یا به سوالات خاصی پاسخ دهیم.