تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

جزه از کار جا مانده Remaining part of the work

وقتی میای بری . 

کار رو تعطیل کنی . 

یک چیزی جا مانده . 

اون چیزی نیست . 

به جز یک نوشته . 

تو جا مانده بودی . 

اگر نوشته می شدی . 

دنیا جای بهتری بود . 

حالا دنیا جای بهتری است .

بیخیال می شوی . از نوشته های شخصی سازی شده . 

بعضی جا ها نباید نوشته شخصی سازی شود. 

از کجا بگیریم . 

من امروز هیچ چیز نخوانده ام . 

بر پی کارت افکار منفی . اضافه یا همین جور چیزی . 

این یک چیز جا مانده بود . 

کار روی اعصاب بود . 

درب بود. که بسته نشده بود . 

شیر آب بود . که چکه می کرد . 

حالا بستم اش . 

امان از شیر آبی که سفت نمی شود . باز هم چکه می کند . 

چیک چیک صداش روی اعصاب هست . 

چیک را قطع کنید . 

درب را ببندید .   ادامه مطلب ...