تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

diagnosis تشخیص

چرا باز نمی شه ....در بسته است.... درب را باز کنید.... چطوری بازش کنم ....چقدر پرت مینویسم...مشکل این که......بلد نیستم حرف بزنم خودتان را روی یک نقشه ببینید که هر وقت خودتان را دور ببینید ...وقتی فکر می کنید نزدیک هستید دور هستید ...  پس چکار کنم .... بعضی از اوقات هم درست فکر می کنید.....پس از در چه مرحله ای از کار هستم....مرحله تلقین اینکه اوضاع خیلی بد هست شارژ ندارم...اینترنت ندارم حوصله ندارم یکربع ساعت...۱۵ دقیقه کار کردن در روز به طور منظم ندارم ...زمانی عادت منظم۱۰ دقیقه نقاشی داشتم که خیلی خوب بود چند چیز دیگر ندارم....خیلی زود عصبانی می شدم....عادت ناشناخته من این هست زود ...تسلیم می شوم بقیه خیلی پیشرفت کرده اند ....شاید احساس امنیت ندارم که تمرکز کنم ... خوب الان نباید وقتم را صرف نوشتن می کردم...پس باید چه کاری انجام داد...کسی دقیقن می داند....خوب پاسخ همین. هست....

همین کار ناتمام هست که باید دوباره انجامش بدهم توان ارتباط با گوشی یا وسیله ای که کار انجام  می دهد را ندارم...به علت سردی یا گرمی هوا به علت سردرد به علت نبود انگیزه همه چیز را  رها می کردم حقیقت زیر پوست شکست هست اگر چیزی که شکست به من نمی دهد پیروزی به من نمی دهد در واقع باختن تمام جایزه خودش را به من یا دیگران می دهد فقط یا گم می کنی یا عادت داری که بارها و بارها شکست خورده ای خیلی بیش از حرفهاست....چه حرفی اگر همه چیز را پاک کنی چه چیزی برای وجود من لازم نیست من به هیچ وجه نفهمیدم چرا این اشتباه را انجام داده ام هر چیزی که تمرکز من را به هم بزند آنقدر ...

اهمیت فهمیدن بی اشتباه و اشتباه 

اگر فرق بی اشتباه و اشتباه را بدانید 

حداقل اگر .....

اگر زمان اجازه می داد.....

چقدر خوب می شد....

 

ادامه مطلب ...