تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

گزگز گردن neck tingling

وقتی بیدار می شوید - اولین چیزی که گوش شما خوانده می شود ... یا میرسد احتمال دارد یک نجوا یا فکر عالی باشد ... که سرنوشت شما را تغییر می دهد . حالا به من ایده ای داده شده روی کاغذ قبلش بنویسم بعدن این نوشته ها را تایپ کنم ... خوب قسمت های با ارزش را یا همه اش را ... دستها را به کمر پهلو یا یک جایی همین قسمت ها که راحت هستیم قرار می دهیم منبع بدون منبع از روی ویدیو خوب بد را نمی دانم تخصصی ندارم دانش تجربی دارم مدتها نشر از جانب از کتفم استفاده می کردم که باید از قیمت بازو هایم استفاده می کردم ... 

برای حرکات صحیح به صفحات مربی ها رفته ... 

دستها را رو به کمر پنجه های دست و آرنج را به قسمت پشر یا همان بیرون می بریم بعد دوباره داخل رفت و برگشتی ...این حرکت باعث شد پشت گردن درد من به شانه درد دست راست و صدایی در کتف و آرنج بالا تر شاید تقریبن 1000 بار رفتم دست کم 500 بار صدای مثل تق تق می داد اما الان تق تق ندارد تموم شده هست عجیب هست .. شما با موس و کیبرد و گوشی همه چیز را با دست راست بلند می کنید و من ... 

تمرین روزانه و حرفهای 2 استادی که شنیده بودم که گوشی را رها کنید بروید باشگاه مبارزه یاد بگیرید ... جوجیتسو و باشگاه بدنسازی ... برای من باشگاه رفتن میسر نیست ... پیاده روی و تمرینات یک چهارم خودم را کامل کردم ... دیگر به روش مایک منتزر را کنار گذاشتم ... 

پول به درد شما نمی خورد وقتی وارد سوپر مارکت می شوید ... کالای بدن سالم را بخرید ... قدرت دارید ... ماهیچه بخرید ...

درد همیشگی پشت گردن و کتف دارم ... به طوری که می خواهم سرم را به جایی بکوبم ...اگر ضمیر ناخودآگاه داشته باشید می دانید باید در مورد سلامتی سخن بگویید ... چون 80 درصد مغز نمی دانم بدون منبع کوه یخ معلوم نیست ... خلاصه اون پایین هست ... 

یک جا نشینید ... پیاده روی کنید ... بدن بشر جوری ساخته شده با تمرین بدنسازی هم نمی توانید جای خالی بدن سازی و کم تحرکی را بگیرید ... مبلغ درآمد آینده خود را روی کاغد بنویسید ... ناپلئون هیل منبع کتاب بی اندیشید و ثروتمند شوید ... 

3 کار مشخص کنید که قابل تمام شدن باشد این کار یک تلاش بیهوده برای من لیست نویسی برایان تریسی بارها کتابهایش را خوانده ام کل کتابهایش را بخوانید ... حتمن - رختخواب خود را جمع کنید ... کتاب رختخوابت را جمع کنید از کلونل ... جستجو کنید اسم نویسنده را یادم نیست اما ویدیو سخنرانی اش در یوتیوب هر روز بازدیدش بیشتر می شود ... ژنرال نیروی دریایی امریکا بوده ... 

به خاطر نزدیک تایپ کردن به مانیتور و تعویق در خواب به تعویق انداختن کارها و تاکید بر انجام کارها بلاخر بعد از یک هفته پلک هایم دچار افتادگی شد باید به صورت ارادی دیروز پلک هایم را باز نگه می داشتم ... ابروهایم را بالا نگه می داشتم ... پس عوارض کارهای دیر وقت و نخوابیدن هست که ماهیچه های غیر ارادی و عقل آدم را کم خوابی کم می کند ... موفق شده بودم پلک ها را کمی شل کنم با یکبار خوابیدن خدا را شکر خوب شده امروز ... 

پشت گردنم دیروز درد می کرد به خاطر مشکلات و میز غیر استاندارد و بالا رفتن آرنج هایم پایین هم خوب آویزان هست آرنج ها الان فقط وزن را روی میز انداخته ام کمرم شل و آویزان هست ... 

اگر درس تایپ 10 انگشتی می خوانید ... اولین درس راست ایستادن هست .... خوب ... رعایت نمی کنم ... 

نحوه راه رفتنم به خاطر تمرینات بدنسازی بهتر شده است ... خدا را شکر حجم ماهیچه های کمربند شانه ای ام بیشتر شده اند اما گرفتگی ها ادامه دارند ... بهتر راه می روم ...حدود 1000 بار تقریبی حرکت پنجه پشت کمر و حرکت آرنج پشت و جلو چی می گویم ویدیو حرکت را باید پیدا کنید ..دست ها نزدیک پهلو هست ... یک چیزی هست به اسم کلیه و کمر به آن فشار نیاورید من از 18 سالگی هر سال 6 ماه ورزش می کنم با حرکات ورزشی آشنا هستم زیر نظر مربی و پزشک یا از یک ویدیو این حرکت را پیدا کنید من جستجو کردم برای من پلانک را نمایش می دهد ... فقط حرکانه شانه یخ زده و حرکت کش را به باز می کنیم و دراز می کشیم به سمت پهلو همان باز کردن کش را از هم در ذهن تداعی کنید یک با دستگیره در این حرکت را انجام می دهند هر بار برای یک دست یک دمبل دست می گیریم به پهلو دراز می کشم و خلاف جاذبه زمین با گوگل این حرکت را پیدا می کنم یا کش را به دستگیره در می اندازم ... حرکات زد یخ زدگی شانه را انجام می دهم ..."سراتوس انتریور "....


نمی دانم یک خانم هم در یوتیوب و ژاپنی هست که حرکتی مثل قفسه سینه با دستگاه را مدتها اجرا می کند و قبل و بعد از حرکت را مقایسه می کند از این حرکات بروید تا جایی که مشکل را بر طرف کنید ... 

بهترین انتخاب هم کنار گذاشتن شغل تایپ و کد نویسی هست خیلی عالی هست من عاشق کنار گذاری و کار ناپیوسته هستم ... خوب به همین خاطر هم زبانم را دارم کف زمین می کشم به درجه استادی نرسیده ام راجب قانون 100 جستجو کنید ... نیاز به انرژی زیادی ندارید برای بهتر شدن در کاری که دوست دارید ... 

واقعن کار پیوسته برای من هم سخت هست شوخی می کنم اگر اینطوری نبود ... پلکم به طور غیر ارادی نمی افتاد و دچار کم خوابی نمی شدم ... بخوابید به اندازه کافی هیچی به اندازه سلامتی ارزش ندارد ... 

بدون منبع گفتم این نوشته ها 

صلب مسئولیت از این چیزهای که می گویم چون به درد خودم می خورد تجربیاتم شما باید از منبع درست جستجو کنید ... کتاب " نفوذهن اثر راجر دولی " 

بعد از 2 جلسه بدنسازی هنوز گردنم مثل اینکه زنبور ها نیش اش زده باشند می سوخت تا اینکه 20 دقیقه آن تمرین را انجام دادم ... در کارهای تایپی دیگر به سراغ سایت تایپ ریسر نرفتم ... به سایت w3schoolرفتم و کد ها را در یک نوت پد یا جای ترای یور تمرین خود TryYour یک اینجور چیزی و همه چی اینجا به هم خورد نوشته ها و پاراگراف هام دارم وسط کار تایپ می کنم آن پایین هم نوشته وجود دارد به هر حال ... 

کیبورد بیسیم و با خلاصی کم را کنار گذاشتم کیبرد قدیمی را کنار گذاشتم من زبان پایتون کار می کردم و می خواستم زبان های دیگر را هم کار کنم و اینکه مانیتورم سوخت ویدیو های " جادی "  را که دانلود کرده بودم حذف شد ... کیبورد لمسی وقتی که لینوکس را اجرا می کردم کار نمی کرد خلاصه همه چیز اذیت کرد یک سال کد نویسی را که سابقه 6 ماهه داشتم ... اصلن کد نویسی را به خاطر حرف های کسی شروع کردم خیلی به من بر خورده بود ... حرفهای که من را یک آدم سرخورده و بی هنر به درد نخور خودم را حس کردم که برای اطرافیانم یک سربار اجتماع داشتم بازی می کردم ... عینک نور آبی گرفتم و طبی چشم هام دچار قرمزی شد بعد فهمیدم این عینک بلو کات بلو کنترل یا هر چیزی باعث می شود که هوا به چشمم نرسد و اینکه دماغم را خسته کند ... هوا به چشم ام نمی رسید ... خلاصه فیلتر ها از همه چیز آن هم نرم افزار بهتر هستند الان دستهام را دراز کردم سعی می کنم از مانیتور فرار کنم و... 

اشتباه هست کمرم دوباره افتاد و خم شد ... خلاصه در زبان های دیگر یک چیزهای داریم که در پایتون نداریم .... <؟<>>}{ این جور چیزهایشون خیلی بشتر و اعصاب خورد کن هست ... خلاصه من پایتون توی ضمیر ناخودآگاه ام نرفت ... از استادم هم جادی و استادان دیگر فاصله گرفتم ... مسن تر شدم سالها گذشت غریب 1 سال باور کنید یا نه کد نویس ها مغز های قویتر و شجاع تری دارند ... که هر چیزی را به جان می خرند و آدم های قابل احترامی هستند ... کارشان سختی زیادی دارد ... print و <div> را طوری تایپ می کنند دید تایپ دکمه ای داریم هر چیزی یک دکمه ای هست ... خلاصه دیشب  دوباره عادت میخ شدن کدم بعد از یکسال و نیم زنده شد ... 

من کد نویس نیستم اما همه کد نویس ها را دوست دارم ... پزشک که چشمانم را معاینه می کرد ... گفت شغل کد نویسی خیلی پول در می آوری خوش به حالت برادر من کانادا هوش مصنوعی کار می کند ... خلاصه من داشتم کار می کردم ... 

تا اینکه هواپیمای پیوستگی کد نویسی من سقوط کرد و دیگر هیچی هنوز هم هر کاری می کنم دوباره شروع به پرواز نمی کنم گه گاهی می خواهد پرواز کند من الان مثل برادران رایت هستم ... اما هواپیمای من نمی پرد ... 

در کل ارجاع به آخر صفحه 

تمرینات "سراتوس انتریور" نمی دانم کجای شانه را جستجو کنید ... شانه یخ زده را جستجو کنید ... با لباسی که شانه های خود را می بینید ... شانه را در آینه نگاه کنید ... همه جا را از آینه پر کنید ... تا صورت خود را ببیند ... اول صبح شکلک حال می دهد ... جلو آینه ... البته به من می گفتند این کار را انجام ندهم زیاد به آینه نگاه نکنم ... چون می تواند من را دیوانه کند ... آینه فوق العاده هست اگر داشته باشید طبق گفته های 

شما باید پسر خوبی باشید یا هر چی که هستید ... پسر خوبی باشید ... 

پسر ها موجودات درنده تر و خشن تری هستند همیشه نبرد ها را برنده می شوند ... در طبیعت .. واژه پسر اشتباه هست ... مستر باشید همان استادی هست منظورم هست ... 

منظور بازنده باکلاسی و به دنبال برنده شدن باشید ... موتیویشن همان انگیزه برد داشته باشید ... کاری که قرار بود 20 دقیقه طول بکشد 70 دقیقه وقتم را گرفت ... 

این یعنی بهره ناوری 

ناوبری اشتباه ...

هدایت اشتباه 

مدیریت غلط ... 

حرف اضافه زدن ... 

 

ادامه مطلب ...