Rework counter attack ضد حمله دوباره کاری ـdepending on the wingـ بستگیبال

حالا باید اینطور ...

واقعا وقت زیادی تلف شد .حیف شد . این چه کاری بود . انجام دادم . من نیاز ندارم . وای سحر خیزی .. شب دارم . این کار برای خودم می خواهم . این پام برای این ...

وقت به خاطر من می خواهم تازه نیستم . رس کشیده نشده است . شهامت برای چه چیزی می خواهم . واقعا مغز من دچار تسلسل هست . حالا می خواهم کار کنم . این به خاطر ....

باز چیز های می شنوم . انگشت پای من و این ضربات که به پا میزنم . برو بیخیال شده . این وقت . باز سر همان ساعت . باز دوباره این اشتباهات گذشته این فوق العاده بودن استاد و گوش دادن شاگر می خواهم . این چه بخت و اقبالی بود . به صورت ناخودآگاه کار کرده ام  . واقعا بعضی ها دارند . این کار را به بهترین شکل به حالت بدترین حالت ممکن هست . این کار من نیست . من دارم برای دیگران به خاطر من فردا دوباره دارم . خودم را سر زنش می کنم . من نتوانستم . درست پیش بینی کنم . کار من احتمالات هست . من این بدترین نوع حدس زدن حملات هست .  نه چه ؟‌‌ نه چ گم شد . حرف چ در کیبرد گم شد ؟‌ شوخی می کنم . انگشتم با این حرف چ مشکل دارد . همه را پیدا می کنم . به غیر از چ به جای چ حرف پ را پیدا می کند . بیخیال ...

این بیخیال بودن ...

به درد این کار نمی خورد . به خاطر خودم نیاز ...

به خاطر خودم ... این واژه تنفر انگیز دوباره تکرار شد . مثل متن انشاء‌ معلم گفت :‌

من  و من و من و بیخیال  این همه من ....

چه کار کنم . باز دارم تلاش می خواهم . کار کنم . بیخیال اینبار مثل اون بار نیست . این بار فرق می کند . فقط به خاطر مسخره بازی بوده و ....

به خاطر من با خودم این کار را بیش از حد این کار می خواهم . به خاطر این وضع گم شدن به خاطر بیار چی می خواهی . حرف ها گم شدند . کیبرد . له شد . به خاطر به خاطر بیار نمی خواهم به خاطر بیارم . به این وضع نیاز ندارم . این وضع به خاطر خودم به خاطر دیگران این نوع کارهای به این چیزی که بوده . به خاطر خودم به خاطر کار با این وضع نیاز دارم. به چه دردم می خورد . به کار نگاه کنم . واقعا درد دارد . این وضع نیاز به این داشت . نیاز ندارم کار کنم . نیاز دارم کار کنم . قدرتش را ندارم . کار کنم . واقعا مغزم به این قسمت وصل نمی شود . به خاطر این فرق  دارم . فرقی ندارم . فرق من این است . به خاطر خدا دست ننداز من را نمی توانم این کار را انجام بدهم . واقعا این کار به درد من نمی خورد . این کارها به خاطر خودم این وضع به خاطر خودم این وضع به اینجا رسیده بود .

این نیاز به کار خودم . به خاطر خودم می خواهم این کار را را را را را را را را  را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را را ر را را را را را را را را را ر را را را را را را را را را را را را را را را را را را را

نا هماهنگی ناهماهنگی ناهماهنگی ناهماهنگی ....

این ناهماهنگی که دارم . این کار به درد این چه ناهماهنگی دارد . و این کار به خاطر خودم می خواهم به خاطر خودم می خواهم کار به کار خودم نیاز دارم . این به درد خودم کار می خواهم و این چه می خواستی . کم بودن . کم انجام دادن کارهای که می خواستی ؟‌

این کار دیگر بدترین کار من است . بدجور ترین و بد ترین نوع هست . این وضع برای من نیاز دارم . چند تا قرص سر درد به خاطر این بخورد . چه قرص سر دردی من اصلن عادت ندارم . قرص بخورم . فوق ش بیخیال کار کردن شده ام . اما قرص نخورده ام .

کم کار کنی . اما درست کار کنی . این کار ها برای من مثل این هست . واقعا نیاز ندارم این کار می خواهم این کار را انجام دهم . واقعا دیگر تعطیل شده ام . از خستگی هیچ کاری نمی توانم انجام دهم . واقعا دیگر سخت تر از این کار برای خودم می خواسته ام این را برای خودم به خاطر خودم . این چه معنی می  داده این به خاطر ممن نیست . دیگر صدایی خوب هم گوش دادن به درد من نمی خورد . به دنبال سکوت هستم . صدایی که شنیده نمی شود . صدای فکر خودم هست . هر چقدر فکر می کنم . می بینم . صدایی ندارم . صدایی دنیا بلند تر شده . من گم شدم . دستم دیگر گرم نمی شود. هر چقدر هم کار کنم . این که صدای من برای خودم این وضعیت برای من نگران کننده تر از قبل شده است . این واقعیت هست . من دیگر نمی خواهم این کار را تکررا کنم . من دیگر هیچ شانسی ندارم . این صدای من برای یعنی اینکه دیگر نیازی به کار کردن ندارم . من سود ها و منافع خودم را از دست داده ام . به جای آن همه چیزهای خوب را از دست داده ام . کار با من سخت شده است . دیگر هیچ کاری برای من وجود نخواهد داشت . به شرط اینکه یاد بگیریم . کار صحیح را انجام دهم . من تضمین می کنم . کار کردن در این زمینه هیچ  حس خاصی برای من به وجود نخواهد آورد . حس بی ارزشی و پوچی و دروغ بودن این همه حرفهای سطحی و عمیق نشدن در موضوع این برای من گمراه کننده تر از قبل هست . کاری ندارم . کار برای من سطحی شده . کار برای من تفریح گونه شده است . کاری به این نداری . دنیا یک نوع دروغ شده است . کار به این کال اوضاع نداری جبران کارهای گذشته . این یک نوع بازی شده است . دنیا دارد ثابت می کند . من دارم در این زمینه یک کار اشتباه را تکرار می کنم . این کاری نیست که آینده ای داشته باشد . حقیقت این امر این هست . کارهای بیهوده را هیچ کسی انجام نمی دهد . من برای گذشت از این اوضاع یک روش ساده باید برای خودم داشته باشم . یک ساعت دیگر همه چیز تغییر خواهد کرد . احساسم . این که من یک ساعت بیشتر از این کار کنم . به خاطر اینکه فهمیده ام دنیا برای کسی که نمی تواند . تمرکز کند . هم هیچ ارزشی قائل نیست . کار راحت نیست . مشکل اختلال تمرکز در موقع کار  داری . یعنی اینکه حتی نمی دانی . چه دردی داری می خواسته ای هم گوش کنی . هم کار کنی . این وضعیت به خودم دارم . دائم دروغ می گویم . باز تکرار نکن این وقتی برای من مثل چه چیزی هست . وقتی نیاز داری چیزی را تغییر دهی و این وقت برای من نیاز نیست به اندازه خودم این هست .حالت هست  . بارها نتوانسته ام این معنی را بفهمم این وضع به خاطر خودم این کار به خودم چیزی به خودم این کار به خاطر خودم خیلی خوب هست . من می خواهم . این کار من به خاطر من نیست . وضعیت به درد من نخورد . این صدای من نیست . کار به خودم این راه می خواهم به نظر من و اینکه چطوری یک نفر توانسته این کار را انجام بدهد . من به خاطر خودم این کار را خیلی مسخره انجام شده است . مسخره بودن واقعا در کار جدی نیستم .من می خواهم علیه این موقعیت می خواهم به خودم را به این کارها را به این نظر می خواسته من را دگرگون کند . این راه به خودم می خواسته این کار را به نظر می خواهم و این راه به خاطر من نباشد . به خاطر وضعیت ها که حالات می تواند این وضع بهم بریزد . من نمی خواهی بیش از این حالت من نتوانسته این نحوه این به خاطر خودم می خواهم نباشم . این وضع به درد نخور هست . من سر چه دارم این کار را برای واقعن وقتی نیاز دارم . این به خاطر اگر به حالت این که من نیاز دارم به خودم و این کار به خودم نیاز دارم اماکن به خودم را به خودم این کار برای من و این کار من نتوانسته این کار دگرگون را کنم . دگرگون کردن باید نیاز می خواهم این معنی می دهد . کار به خودم این کار را به خودم نیاز دارم . وقت نهایت دروغ هست . من نمی خواهم این کار را به خودم این کار برای من می خواهم این کار به خودم این منطقه منطقی را ترک کنم . این به کار من نشاد داده ... به خاطر اشتباه دیور من این اشتباه را تکرار کرده ام . این کار من به خاطر خودم نیاز دارم این کار به خودم کنم . واقعیت . شغل من ...

واقعا این هست . این کار به خودم ... غیر تمرکز کردنم . این و این کار من واقعا به خاطر خودم همه چیز در  یک زمینه هست . اینبار ههم چیز برعکس عمل کرده این به نظر من می خواهم اندازه گرفتن . این واقعیت من هست . من نتوانستم . روی یک کار به خودم را به این نگاه کنم . به خاطر خودم این نوشته است . وقتی به خاطر خودم راه به خودم نگاه کنم . این وضع به خاطر خودم نیاز دارم . به کار خودم نیاز نیست . واقعیت برعکس  هر کاری کردم فوق العاده برعکس من بازار این کار را انجام داده من می خواهم این کار به خاطر من نیاز بوده انجام شود . فوق العاده این کار به خودم به خودم هست . واقعا نیاز دارم خودم را به این چه فرضی هست . کار خودم نیست . زیاد حرف می زنی . به خودم نگاه می کنم . کار من این هست . به خودم به خودم نگاه می کنم باز خودم را به چه حالتی ساعت ابتدایی روز این نگاه می کنم . با این کار با این حالت به خودم نگاه می کنم . کار نگاه ندارم . کار را انجام دهم . کار نگه داری نکنم . به خاطر خودم دوست دارم . خودم را به این حالت نگهداری کنم . واقعیت من هست . هر چه کاری باید این راه راه راه برای خودم نیاز ندارم . این کار به خودم را گفته ام . این حواص پرتی ها را به خودم نگاه کنم . شبیه به کاری می خواهم . این وضعیت من نیست . به خودم را به این نشان نمی دهم . کار من گناه هست . کار من این به خودم راه می دهم . کجاست ؟‌کار به من نگاه کنم . از این کار به معتاد به کار شده است . نیاز به تمرکز عمیق هست .

گوش دادن بدون تاثیر گرفتن محال است به خاطر خودم نمی خواهم این چیزها را یاد بگیریم . این به خاطر من نیست . من به خاطر خودم نیستم . من به خاطر خودم کارم را خراب کردم . من به خاطر ترسم . کارم را پیش نبردم . به خاطر اینکه می خواستم . کار را بهم بریزم . همه چیز بدرد نخود شد . همه چیز خراب شد . به خاطر دیگران کارم را خراب کردم  . خرابکاری حواس خودم را کجا داده بودم . این در به دری ها از این راه به هیچ جا ... ندانم کاری ها . ندانستن بهترین گزینه هست . گزینه جنگ زدن به در دری چنگال سرنوشت فرار کردن دوباره اسیر همان سرنوشت بودن و ... کدام راه حل .راه دررو راه فرار . راه فرار را پیدا نکردن . راه همین مسئله به همین نگاه کردن . مشکل را فراموش کردن . مشکل را حل نکردن . تکمیل نشدن . تکه تکه کردن نابودی . بخار شخصیت کار . شخصیتی کاری نداشتن . تکمیل نکردن کار در کار حوصله به خرج ندادن و این تاثیر بی معنی برای به چه چیزی فکر می کنی . فکر اینکه راه من نیست . راه من گریز هست . راه من تکان دادن خودم نیست . راه من استراحت کردن هست . راه من به خاطر همه چیز و هیچ چیز هست . به خاطر خودم بود . دیگر ادامه ندادم . این ادامه ندادن بهترین راه حل بود . شما درک نمی کردی . این همه  فکر گمشده را کجا پیدا باید می کردی . وقتی چیزی اصلا وجود نداشت . پیدا باشد . به خودم قول داده بودم . همه چیز را نابود کنم . نه به خودم قول داده بودم . کارم را انجام دهم  . کار خودم را به بدترین حال ممکن انجام دادم . نتوانستم آن را پیدا کنم . راه گمشده و راه گم کردن هدف را پیدا کردم . در انجام دادن کار ها خسته شدم . فراموش و گم کردم . اینکه به خاطر چه چیزی می خواهم این راه حل را به کار ببرم . کار من نیاز به داشتن یک کار محال بوده نیاز به ندانستن بوده کار نکردن نبوده . بلد نبودن هست . در هر قالبی حاضر شوی دوباره و دوباره شکست می خوری . می خواهم خودم را ثابت کنم . اما دیگر کاری از این جسه ساخته نیست . این یک مرحله بدون بازگشت هست . به خاطر خودم نبوده به خاطر دیگری نبوده به خاطر خود خودم بوده و بس . همه جا این وضعیت ادامه دارد  . بازی با کلمات بازی با ریاضی نیست . همه چیز به نفع من انجام شده . من دارم .این مرحله را پیش می برم . دارم اشتباه نتیجه می گیریم . باید یک جا به این وضعیت حمله می کردم . اینجا این حمله صورت نگرفته بود . به خاطر شخص دیگری بوده . حتما به خاطر شخص دیگری به زندگی حمله می کنی . به خاطر همین هم هست . نتیجه حاصل نمی گیری . چون دلیل ش باز و باز از بیرون بوده . همه چیز را وسوسه می کنم . حدف کنم . این به خاطر چه علتی هست . به خاطر چه اشتباهاتی هست . این که بارها این نوشته های هم حذف می شوند .از عجایب هست . تا چه شده ؟‌این کلمه ها در چه مرحله هستند . صورت وضعیت بد نیست . به خاطر چه حالتی می توان نتیجه ای عکس گرفت . به خاطر همین یک زمینه نتوانسته این کار را به خاطر خودت انجام دهی . باز نتایج بد را حاصل می شود . یا نتایج همیشه گی کار را می دهد . این روز به خاطر نبودن فکر جدید جملات همه اش حرف اضافه از در با همین یک وقتی دیر وقت دیر و زود شده .

کمتر به چشم می خورد .دقیقن همان چیزهای را که شنیده ام را دارم تایپ می کنم . مجبور شدم . صد بار آنها را پاک کنم . تبدیل شدن به یک طوطی چیزی به غیر از این نیست . اگر کنجشک بودم . الان داشتم . جیک جیک می گفتم . اون شاید قابل قبول بود . اما دوباره دارم . تکرار می کنم . یک بخش دیگر از این اوضاع را درست کنی . ادامه بدهی . همین حالت و این حالت یعنی دیگر فکری نداشته باشی . این شاید کمک می کند . به بخش دیگری برسی . این نوشتن نیست. برگشت به حالت قبل هست . حالت قبل مرحله قبل قدم های قبلی کاری نکردن و این وضعیت به خاطر خنده دار بودن چشم امید نداشتن به حرکات قبلی این که چقدر حرکات قبلی می تواند . به داد ما برسد . این نمایی متفاوت داشتن . کم کردن حالت انعطاف و دیگر جهات را بستن به تمرکز نداشتن . چه مرحله ای از زندگی را نشان می دهد . به کم کردن این صورت پذیرفت . شکل حالت قبلی واقعا یک راه حل کم برای حتی حتی حتی یک جمله دیگر هم نمی شود . به نوشته الان اضافه کرد . به دنبال راه حل نیستی . ؟‌راه حل مشکل مشخص نیست . فقط می خواهی . هدفت به هر حالتی . فقط یک چیزی به هر قیمتی بنویسی . به قیمت به دست آوردن این منظور خاصی نداشتن . خمیر مایه تلاش چی هست ؟‌

از موضوع خارج شدن . موضوع کم شدن . نتیجه ندادن برای همین بود. ادامه ندادی از موضوع خارج شدی . نتوانستی . به مرحله قبل و بعد برگردی . از مشکل نتوانسته ای عبور کنی . مشکل بی انگیزه بودن هست . چرا گمراه شده ای . دائم باید به حالت گذشته و گذشته و گذشته برگردی به این فکر کنی ؟‌ این اوضاع تغییر ناپذیر هست . اوضاع تغییر ناپذیر نیست . اوضاغ غیر قابل درک بوده همین راه به خاطر من نبوده به خاطر من این وضعیت پیدا نشده به خاطر من این مشکل به خاطر همین راه که می رفته نبوده این مشکل به خاطر وضعیت گمراه کننده هست . می توان نتیجه ندان را برای این اوضاع چین دانست . من نمی خواهم به خاطر خود تنظیمات را عوض کنم . تنظیمات خودم را به حالت آماده باش تغییر دهم . تنظیم کردن این نوع زندگی به درد نمی خورده . تنظیمات کارخانه یا ریست . کردن گوشی نیست . تنظیم برای تغییر شرایط به هر قیمتی باشد . به هر قیمتی کار دیگری ارائه شود . کارکردن . در هر حالی نیاز به این موضع داشته این راه به جز این نیست . کمبود ها ادامه دار می شوند . چشم ها خسته می شوند . همیشه چیزی گم شده . چیزی دیده نشده است . آن موضوع گمشده برای کمترین روز به خاطر چه تنظیم صورت گرفته است . کار باید به خاطر این باشد . کم ترین حالت ممکن این هست . هیچ کاری رای من ممکن نیست . به جز اینکه  دوباره سعی کنم . دوباره درک کنم . این واقعا دوباره بودن . دوباره حضور داشتن دوباره حمله کردن . دوباره حمله کردن . دوباره خسته شدن . دوباره دوری کردن . دوباره استراحت کردن . دوباره فکر کردن . حوصله خودش را می خواهد . اما حوصله نداشتن . هم دلیل خودش را دارد . به خاطر روشن نشدن . در تاریکی ماندن هست . نور باید راه خودش را پیدا کند . وقتی نور کم باشد . مسائل به حالت قبلی باقی خواهد ماند . سالهای سال هست . به این نحوه بوده . حالا بازی در حال عوض شدن نیست . داری این نور را به مشکل مشخص متوجه می کنی . این مشکل هم بیش از این نمی تواند حل نشده باقی بماند .وقتی نور تابیده شود . تازه مشخص می شود. مشکل چیست ؟‌تا چه حد امکان حل شدن دارد. مشکل اینجا وجود دارد . پس به این معنی نیست . مشکل وجود ندارد . یا اصلا چیست ؟‌حالا اصلا همه چیز بستگی دارد . این بستگی داشتن باعث می شود . هیچ بستگی بال یا بستگیبال . بستگیبال دیگر چیست ؟‌بازی با سرنوشت هست . از خودم می پرسم این حرف ها ارزش دارند . در اینترنت دکمه نشر بگیرند . به درد چیزی می خورند . سوال همیشه که از خودم می پرسیده ام . اصلا کار به درد بخور هست . واقعا سوال بزرگی هست . اعتماد داشتن به خودم را چطوری می خواهم معنی کنم . حوصله ندارم فکر کنم . سوال بپرسم . پاسخ بدهم . اگر حدود چند ساعت کار کنم . بعد آن کار را نخوانم . امیدوارم روزی به این مرحله برسم . وقت بگذارم . اشتباهات کارم را تصحیح کنم . قبلا خیلی بهتر و با حوصله تر کار می کردم . الان اوضاع کاری ام بدتر از قبل شده . حجم کاری بیشتر شده وقت نمی کنم . این مطالب را بخوانم . طبق نوشته های قبلی این نوشته ها جملات قبلی هیچ ربطی به جملات بعدی یا هیچ دسته یا شغلی یا کسی ندارد . همه این جملات فقط و فقط در مورد خودم هست . که می خواسته چیزی را از وجود اتفاقات قبلی و بعدی زندگی من . پیش بینی کند . قصد هیچ موضوع و زمینه ای هم در پی نبوده فقط می خواسته یک کاربرگ درهم و برهم را به نمایش بگذارد . شاید مسئولیت کار کردن را برای من پر رنگ کند . مشکلی از دیگران و خودم را حل کند . کمترین و سخت ترین مرحله های زندگی و در کل به زندگی من هم رنگ و دلیل برای بهتر زندگی کردن بدهد . باز دوباره ضد حمله کردن به مشکلات را یاد بگیریم . خیلی سعی شد . از شنیده های که قبل با فایل صوتی در گوش من زمزمه می شد . تاثیر نپذیریم . اما طبق معمول که نمی شد . این کار را به صورت تمام و کمال انجام شود . کمی در نوشته ها تاثیر پذیرفته شد . نوشتن برای یک آماتور خیلی سخت هست . امیدوارم یا کامل این کار را قطع کنم . یا دیگر انجام ش ندهم با کیفیت بهتری ارائه شود . همان طور که قبل هم کارهای کمتری انجام می داده ام حالا هم کارم را به صورت کم کاری یا درون کاری بدون دکمه انتشار انجام می داده ام . حالا هم اگراین نوشته ها خاطر کسی را آزار ندهد . پس می نویسم .به خاطر اینکه زندگی بهتری داشته باشم . به امید فردای بهتر و ...

امیدوارم . اشتباهات تایپی را نادیده بگیرید . و ... اشتباهات دستوری و حتی ... ارتباط جملات قبل و بعد را بیخیال شوید . مفهوم را هم سخت نگیرید . یک کار برگ بود . 

 Now it should be like this...
A lot of time was wasted. It's a pity. What was this? I did . I do not need . Wow, you are early risers.. I have a night. I want this for myself. This palm is for this...
I want time because of me, I am not new. The clay has not been drawn. What do I want courage for? My brain is really messed up. Now I want to work. This is because...
I hear things again. My toe and the kicks I make. Go away, don't worry. this time Open at the same time. Again, I want these past mistakes, this wonderfulness of the teacher and listening to the student. What a fortune this was. What do I want to do to myself? Some really have. Do this in the best possible way in the worst possible way. This is not my job. I have tomorrow again for others because of me. I make myself his wife. I could not . to predict correctly My work is possibilities. I think this is the worst kind of guessing attack. No, what? No, what was lost? What word was lost on the keyboard? I'm kidding. My finger has a problem with this word. I find everyone. Except for che, it finds the letter p instead of che. never mind ...
This carelessness...
It is not worth it. For my own sake...
Because of myself... this hateful word was repeated again. Like the text of the essay, the teacher said:
Me and me and me and I don't care about all this...
What should I do . I want to try again. to work Don't worry, this time is not like that time. This time is different. It was just for fun and...
Because of me, I want this job more than this job. Because of this state of being lost, remember what you want. The words were lost. keyboard It crushed . I don't want to remember for the sake of remembering. I do not need this situation. This situation happened because of me, because of others. I need to work with this condition for my own sake. What's the point? look at work It really hurts. This situation required this. I don't need to work. I need to work. I don't have the strength. to work My brain really does not connect to this part. I am different because of this. I don't care My difference is this. For God's sake, don't leave me, I can't do this. It really doesn't work for me. These things happened because of me, this situation because of myself, this situation had reached here.
This is the need for my own work. I want to do this for my own sake. ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra ra
Disharmony, inconsistency, inconsistency, inconsistency....
This inconsistency I have. What is the inconsistency of this work? And I want this work for myself, I want work for myself, I need my work. I want a job for myself and what did you want? to be low Not doing the things you wanted to do?
This is my worst job. It is the worst and worst type. I need this situation for me. Take some headache pills for this. What a headache pill, I'm not used to it at all. take pills I am too lazy to work. But I have not taken pills.
work less But do it right. These things are like this for me. I don't really need to do this, I want to do this. I am really closed. I can't do anything because I'm tired. I have really asked for this harder than this for myself, for myself. What does this mean? This is not because of Meman. It doesn't hurt to listen to a good voice anymore. I am looking for silence. A voice that cannot be heard. It is the voice of my own thoughts. No matter how much I think I see . I have no voice. The voice of the world has become louder. I am lost . My hand is no longer warm. No matter how much I work. The fact that my voice is for myself, this situation has become more worrying than before. This is the fact. I don't want to do this again. I have no chance anymore. This is my voice because I don't need to work anymore. I have lost my profits and interests. Instead, I have lost all the good things. It has become difficult to work with me. There will be no more work for me. Provided that we learn. Do the right thing. I guarantee Working in this field will not create any special feeling for me. The sense of worthlessness, emptiness and lies of all these superficial words and not going deep into this issue is more misleading for me than before. I'm not busy . Work has become shallow for me. Work has become fun for me. You have nothing to do with this. The world has become a kind of lie. You don't have the time to make up for the past. This is a kind of game. The world is proving. I am repeating a mistake in this field. This is not a job that has a future. The truth of this is this. No one does useless work. I must have a simple method for myself to overcome this situation. Everything will change in an hour. my feeling That I work an hour more than this. Because I understand that the world is for someone who can't. to concentrate It does not value anything. It is not easy. You have incurable pain. It means that you don't even know. What's wrong with you, you wanted to listen too. work together I have this situation myself. I lie all the time. Don't repeat what this time is like for me. When you need to change something and this time bMy opinion is not needed, it is my own size. Many times I have not been able to understand the meaning of this. This situation is because of me. This is for me. Something for me. I would . This is not my work for me. I did not like the situation. This is not my voice. I want to work this way, in my opinion, and how someone could do this. I have done this very ridiculously because of myself. Being ridiculous is not really serious. I want to transform myself against this situation. I asked myself this way, I want this work and this way is not because of me. Because of the situations that can disrupt this situation. I don't want to be more like this, I couldn't be like this because of myself. This situation is not worth it. What am I doing? I need this when I really need it. This is because if I need myself and this work, I need places for myself, this work for me and this work, I could not change this work. To transform must need want means this. Work for myself, I need this work for myself. It is the last time to lie. I don't want this work for myself, this work for me, I want this work for myself, leave this logical area. This praised my work... Because of Dior's mistake, I have repeated this mistake. I need to do this for myself. the truth . my job ...
It really is. This made me unfocused. This and this work of mine is really all because of me. This time, everything has worked the other way around. I think I want to measure it. This is my reality. I could not . Let me look at this on a task. I wrote this for myself. When I look at myself for my own sake. I need this situation for myself. I don't need my work. In fact, everything I did was fantastic. On the contrary, the market did it. I want it to be done because of my need. This is wonderful for me. I really need to convince myself of this assumption. It's not my job. You talk a lot . I look at myself. This is my job. I look at myself, how I look at myself at the beginning of the day. With this, I look at myself in this way. I don't care. do the work Do not do maintenance work. I love for myself. I keep myself like this. It is my reality. Whatever I have to do, I don't need these stripes for myself. I have told myself this. Look at these distractions. similar to what I want This is not my situation. I do not show myself like this. My work is a sin. My job is to let myself do this. Where is it? Look at me. He has become addicted to this work. There is a need for deep concentration.
It is impossible to listen without being affected because I don't want to learn these things for my own sake. This is not because of me. I am not for myself. I ruined my work because of myself. I am afraid I didn't do my job. Because I wanted to. mess up Everything was fine. Everything was ruined. I ruined my work because of others. Where did I pay attention to sabotage? This door leads to nowhere... I don't know what to do. Not knowing is the best option. The option of fighting at the door of fate, escaping again, being a prisoner of the same fate and... which solution? The way to escape. Not finding a way to escape. The way to look at the same issue. Forget the problem. Not solving the problem. not completed Fragmentation of destruction. The vapor of the character of the work. Having no personality Not completing the work in the work, not spending time and this meaningless effect, what are you thinking about? Thinking that it is not my way. My way is escape. My way is not to shake myself. My way is to rest. My way is because of everything and nothing. It was because of me. I did not continue anymore. Not continuing was the best solution. You didn't understand. Where were you supposed to find all these lost thoughts? When there was nothing at all. be found I had promised myself. destroy everything No, I promised myself. do my job I did my job in the worst possible way. I could not find it. I found the lost way and the way to lose the goal. I got tired of doing things. I forgot and lost. Why do I want to use this solution? My job was the need to have an impossible job, not the need to know, not to work. There is not knowing. You will fail again and again in any format. I want to prove myself. But nothing like this is done anymore. This is a step without return. It wasn't because of me, it wasn't because of someone else, it was because of myself and that's it. This situation continues everywhere. Playing with words is not playing with math. Everything has been done in my favor. I have. I will continue this step. We are drawing the wrong conclusion. I had to attack this situation somewhere. This attack did not take place here. It was because of someone else. You must attack life because of someone else. That is why. You will not get results. Because the reason was always from outside. I tempt everything. to aim What is the reason for this? What are the mistakes? It is strange that these writings are deleted many times. What has happened? At what stage are these camellias?are The situation is not bad. What is the reason for taking a picture? For this reason, you could not do this for yourself. Again, bad results are obtained. Or the results always work. This day, because of the lack of new thoughts, all the sentences are prepositions from the same time.
It is less visible. I am typing exactly the same things that I have heard. I was forced . I will delete them a hundred times. Becoming a parrot is nothing else. If I were curious I had it now. I was chirping. That might be acceptable. But I have it again. I repeat . Fix another part of this situation. continue This state and this state means that you don't have any thoughts. This might help. Go to another section. This is not writing. It is back to the previous state. The previous state, the previous step, the previous steps, not doing anything, and this situation is because of the ridiculousness of the eyes, not having hope for the previous moves, how many previous moves can be. reach us It has a different look. Reducing flexibility and closing other directions to lack of focus. What stage of life does it show? He accepted to reduce this form. The form of the previous case does not really become a minimal solution for even one more sentence. Added to the post now. You are not looking for a solution. The solution to the problem is not clear. you just want Your goal in any case. Just write one thing at any cost. At the cost of obtaining this, not having a specific purpose. What is the leaven of effort?
Getting off topic. The issue of diminishing. That's why it didn't work. You did not continue, you left the topic. you couldn't Go back to the previous and next step. You have not been able to overcome the problem. The problem is being unmotivated. Why are you misguided? Do you always have to go back to the past and the past and think about this? This situation is unchangeable. The situation is not unchangeable. The situation was incomprehensible, this way was not because of me, this situation was not found because of me, this problem was not because of this way, this problem is because of the misleading situation. It can be considered the result of ignorance for this situation in China. I don't want to change the settings for myself. Change my settings to standby mode. It does not hurt to adjust this kind of life. Factory settings or reset. Do not turn off the phone. Adjust to changing conditions at any cost. At any cost, another job should be offered. to work . In any case, there is a need for this position, this is the only way. Shortages continue. Eyes get tired. Something is always missing. Nothing has been seen. That missing issue has been set up for the least number of days. The work should be because of this. This is the lowest possible state. Nothing can be done by my vote. Except to try again. understand again This is really being again. to be present again to attack again attack again get tired again stay away again rest again think again He wants to be bored. But not bored. It also has its own reason. for not turning on It is staying in the dark. Light must find its own way. when the light is low Things will remain the same. There are years. It was like this. Now the game is not changing. You are shining this light on a specific problem. This problem cannot remain unsolved any longer. When the light shines. It just becomes clear. What is the problem? How can it be solved? There is a problem here. So it doesn't mean that. There is no problem. Or what is it? Now everything depends. It depends on it. No wings or wings. What is the other thing? It is a game with fate. I ask myself if these words have value. Get a publish button on the internet. They are worth something. The question I have always asked myself. It is worth the effort. It is a really big question. How do I mean trusting myself? I don't feel like thinking. ask a question to answer If I work for a few hours. Then I will not read that work. I hope to reach this stage one day. take time Correct my mistakes. I used to work much better and more patiently. Now my work situation is worse than before. The workload has increased, I don't have time. Read this content. According to the previous writings of these writings, the previous sentences have nothing to do with the next sentences or any category or job or anyone. All these sentences are only about me. who wanted something from the existence of previous and subsequent events in my life. to predict The intention was not to follow any topic or context, he just wanted to display a messy worksheet. Maybe it will make the responsibility of working more colorful for me. solve a problem of others and myself. Give color and reason to live better in the lowest and most difficult stages of life and in general to my life. Let's learn to counter attack problems again. I tried a lot. From what I heard that was whispered in my ear before with an audio file. Do not be influenced. But it was not possible as usual. Do this completely. A little influence was accepted in the writings. Writing is very difficult for an amateur. I hope to stop this completely. Or don't do it anymore, it will be presented with better quality. As I have been doing less work before, now I am doing my work in a less work or in-work without publishing button. Even now, if these writings do not bother anyone. So I write to have a better life. Hoping for a better tomorrow and...
I hope . T.'s mistakesIgnore the IP. And... don't worry about grammar mistakes and even... the connection between the sentences before and after. Do not take the concept too hard. It was a piece of work.