ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
امروز دوباره مجبور شدم ، به خاطر گرد و غبار اتاقم را تمیز کنم .کار خیلی سختی بود . حدود 1 ساعت کار خسته کننده . تمام میز کامپیوتر با تمام تشکیلاتی که روی آن بود . نه اجزای کامپیوتر خرده ریز ها را بگذاری یک طرف، بعد شروع کنی گردگیری .
به نظر من وقتی یک هفته دیگر گرد و غبار همه چیز را می گیرید .
البته زمان سربازی نزدیک های یک شهری بودم . 2 ساعت که بیرون بودیم . بعد بر می گشتی . داخل یک نفر به من گفت : پیر شدی . جلوی آینه وقتی خودم را نگاه کردم . ظرف این 2 ساعت تمام سر و صورتم را خاک به طوری تمام سرم سفید شده بود .
دلم به حال شهرهای می سوزد . الان اوضاع خوبی از لحاظ آب و هوایی ندارند .
خوب الان همه چیز تقریبا اوضاع بهتری از لحاظ ظاهری پیدا کرده است . ولی آیا لازم است . به نظر من اوضاع درهم و برهم . خیلی با حال تر است .
خیلی با نظر خودم موافق نیستم . ولی مثل بعضی از مواقع وقتی همه چیز در هم و برهم است . جای خیلی از چیزها را بلد هستم . ولی وقتی اوضاع روی نظم باشد .
خیلی از وسایل سر جای خودشان می روند . به خاطر همین باید کمی وقت صرف کنی تا آن وسیله را بیاوری .
بعضی از مواقع وقتی یک کار یا وسیله جلوی چشمم است . بیشتر آن کار را انجام می دهم . وقتی آن کتاب به جای خودش می رود .
اصلا به یاد آن کتاب نمی افتم ، یا آن کار .
بعضی مواقع ای در مورد من درهم و برهم بودن بهتر است . الان که دارم اتاقم را نگاه می کنم . انگار همه چیز درهم و برهم است .
کتاب های که کف اتاق هستند . ولی انگار دیدنشان برای من عادی شاده اند .
عحب حادثه غم انگیزی ولی خود من هم الان متوجه شدم ، دیگر نسبت به راه کار در هم و برهم بودن ، واکسینه شده ام . انگار کتاب های را که باید هر از چند گاهی نگاهی به آنها بی اندازم ، را فراموش کرده ام .
عجب نکته با حالی .
کجای این قضیه با حال بود ، تاسف بار ، غم انگیز بود .
انگار یک میلیون کار ناقص دارم ، امیدوارم ، قبل از اینکه عمرم تمام شود ، حداقل نه زیاد 5 یا 8 تای از این کار ها را انجام دهم .