تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

کمک ناموفق به کلاغ Take Off Crow & nylon bag

امروز صبح بیرون رفته بودم ، نزدیک جاده کلاغی را دیدیم که سرش درون یک نایلون دسته دار رفته بود ، سعی داشت خودش را آزاد کند .

بعد از چند دقیقه موفق نشد .

با ترس جلو رفتم (که وقتی به آن نزدیک شوم ، من را با نوک نزند )که کمک اش کنم ، در حالی که کلاغ های دیگر در حال نگاه کردن به این صحنه بودند . ولی کلاغ ها با دیدن من شروع به پرواز کردن همراه  با قارقار کردن .

کلاغ گیر افتاده از یک بلندی بالا رفت ، من هم به دنبال اش وقتی کلاغ های دیگر بالای سرم می چرخیدند .

وقتی می خواستم ، بالا بروم از خاکی  تقریبا خوردم زمین .

بعد با صحنه ای جالب روبرو شدم ، کلاغ مورد نظر بود . در حالی که کیسه پلاستیک در گردن اش بود .

به هوا بلند شد و قارقار می کرد ، به سمت دیگر جاده رفت .

دیگر نمی دونم چی شد . ولی خیلی دور رفت ...

فهمیدیم اجازه نمی دهد که من به او نزدیک شوم.