ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
امروز چرا؟ با چه چیزی می خواهی با من دعوا کنی .دائم فکر می کنم . خودم . خودم هستم . حالا با آموزش های نیروی حال کتاب نویسنده اشت . اسم اش سخت هست . Eckhart Tolle خوب حالا سایز خوب با بخش رنگ درگیر شدم . معلوم هست کنار هم نمیام . بعد از این روزها چطوری امکان این را داری چرا به سمت راست می رود . غیر ممکن هست . دارم به سمت راست می روم . همه چزی را حذف می کنم . اما چرا من عادت ندارم . غیر ممکن ترین حالتی . امکان ندارد . بقیه متن من کجاست حالا باید چی کار کنم .
هر چیزی را باور نکنید . به خصوص حرفهای من را برای این نوشتن حالا بقیه متن من کجا رفته چرا به سمت راست رفته است . امکان ندارد .
حالا باید با این بد بودن ها طوری می خواهی با این شکل جدید کنار بیام . اما امکان این نوع نوشتن را ندارم . حالا باید چی کار کنم . پس چه راهی برای من باقی می ماند . دکمه های این چیز ها را رعایت نمی کنم . شاید باید همه چیز را به ناخودآگاه خودم . بسپارم . شاید وقتی همه چیز را به ناخودآگاه خودم واگذار می کنم . همه چیز از حالت طبیعی خودش را خارج می کند . چرا باید توضیح بدهم . چرا اینجا هیچ چیز درست کار نشده است . چرا جملات قابل قبول نیستند . الان باید بخش های از کار آماده می بود . اما من هنوز هیچ چیزی برای این بخش را آماده نکرده ام . وقت کارهای هست . باید انجامش داد . پس دوباره می خواهم . انجامش بدهم اما ... توان انجامش را ندارم . فکر می کنم . توان انجامش را ندارم . اگر توان انجام کاری را می داشتی . زندگی خودت را چطوری انجام می دادی ؟ سوال . همه را اذیت می کند . کجا خواندم . دقیق از چه کتابی بوده است؟ شاید در بیشتر کتاب ها با این جملات برخورد می کنی . روبرو می شوی . پس اگر بخواهم . فردا را تجسم کنم . چطوری می توانم . آینده ام را مقابل خودم تصور کنم . خودم را کنار بکشم . وقتی کنار می کشی . مشخص هست . وقتی روبرو می شوی . مشخص هست . وقتی می خواهی . کار را انجام دهی . وقتی خودت را مجبور می کنی. هر روز با این قضیه روبرو شوی . با زندگی روبرو شوی . می خواهی . بهتر و بهتر شوی . اما آیا بهتر شدن ارزش دلایل شما بالاتر هست . همیشه می خواهی .درست و بهتر عمل کنی .انگار موفق می شوی . اما ... این اما چه چیزی هست . جای خالی با چه .... ..... پر می شود . پس حالا دوباره باید جوابگو باشی . من با این همه سوال هم نمی توانم . چرا یک کار را به درستی انجام دهی. هنوز 4 تا دکمه را پیدا نکرده ام . چیزها را به حالتی .... می خواهم در بیاورم . پس . باید دوباره همه چیز را تنظیم کنی . چی کاری هرگز انجام نمی دهی . تنظیمات هست . و تصمیمات . دوباره یعنی رها سازی و ناخودآگاه همان عادت های همیشه را خواهی داشت . وقتی می خواهی . همه چیز را با یک چیز غیر طبیعی تحت کنترل در بیاوری . شروع کردن از همه چیز مهم تر می شود . وقتی خودم را کنار کشیده ام . کار کردن مثل همیشه باز سخت تر و سخت تر می شود . هیچ انگیزه ای نیست . جان سی مکسول و داستان انگیزه ای هرگز وجود نداشته . فقط این جمله از او است . یا نقل از کس دیگری هست . دچار تردید شده ام . کسی بعضی از این همه مدت شروع می کنم . جمله قبلی را تمام کرده ام . باز نمی فهمم چرا باید ؟ کارهای مهم انرژی خیلی کمی دارایی های عجیب و غریبی داشته است . بعد از مدت ها سوالات غیر قابل فهم موضوعات مختلف بمباران اطلاعات و شروع های ناموفق باز به خاطر چیزی میخواهی بپرسی . کجاست . چرا شروع نشد . چرا . کسی دلیلی ندارد . یا بعد از آن دلایل خودش را دارد . دوباره این همه باید به خودش توضیح دهد . چرا نتوانستم . روی کارم . کار کنم . روی کارم کار کنم . روی پروژه یا روی علاقه ام کار کنم . یعنی چرا نمی توانم روی چیزی می خواهم . اما کار نمی کنم .فقط دارم . خودم را رو به جلو هدایت می کنم . انگار دارم . خودم را آزار می دهم . چرا وقتی می خواستم . نتوانسته ام . درست اجرا کنم . اجرا کردن . مشکل دارد . اجرای ضعیف باعث شده . مشکلاتی داشته باشم . مربوط به الان نیست .مربوط به گذشته است . کارهای .... قبل انجام شده . یا الان ادامه دارد . آزار دهنده شده است . هیچ سریال یا فیلنامه ای بدون این چیز وجود نداشته . قسمت اول باید . قسمت اول کار را پیدا کنید .اگر بخش اول را پیدا کنید . بعد از آن نقطه پایان آن مهم خواهد بود . چرا می خواهی . قسمت اولی در کار باشد . قدم به قدم . هر لحظه می خواهی . اما نمی توانی باید . بدانی روش ها و چیزها می خواهی اول یک پله باید این کار را انجام دهی . شروع و پایان هر چیز را باید در ذهن خود مرور کنی . اول و خیلی زود . باز شروع می شود . بخواهم یا نخواهم کاری را شروع و بعد کار را یا روزم را تمام می کنم . این کار هر روز به شکل خاصی به پایان می رسانم . یا با درد نظم یا با درد پشیمانی . به گفته جیم ران یا تونی رابینز هر طور می خواهی . تصور کن . یک روزی همه از اول شروع می کنند . ادامه مطلب ...