تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

تقصیرthe fault

توی خوابم میایی چرا نمی گذاری بخوابم . به چه علت . نمی توانی . این قضیه را . راحت حل و فصل کنی . نمی توانی . راحت کار کنی . خوب باید مود . یا قسمت . بهتری برای این قضیه داشته باشی. به خاطر اینکه وقت خودت را هدر می دهی . به خاطر اینکه . عصبی می شوی . نرم کار نمی کنی. انگشتهات قفل می شود . به خاطر اینکه عصبانی می شوی. مشکلاتی را پدید می آوری . به همین علت هست . نگاه خودت را باید عوض کنی . روان کار نکرده ای . به خاطر این تکنیک نتوانستی به این قضیه . یا چیزی را راحت به خودت نمیای. پیغام نداری. : پیغام : چه چیزی باید . ارتباط و روان بودن کار . اما وقتی . بهتر نیست . بدتر شده . کارت گره خورده . وقتی گره می خوری . نمی توانی . اعتباری برای خودت . پیدا کنی با تمام . نگاه های . دید های .که . دارایی ات شده . تداخل اهداف . چطوری می خواهی . راه بروی . نمیتوانی راه بروی به خاطر اینکه کسی . می داند . کجا می رود . به جایی میرسد . تمام . نیاز گذشته خودت را . روی . هر چیزی . سرمایه گذاری . وقتی کرده ای . نمیتوانی . نتیجه گیری کنی. با خودت . چند . چند شده ای . تعداد گل خورده و ضربه خورده به خودت بیش از حد . معمول هست . چه چیزی به درد نخور هست . با این وجود من عادت ندارم . با هر حالی که می خواهم . مبارزه کنم . مبارزه ای در کار ندارم . بیخیال . بیخیال به همه چیز هست . با تمام وجود . به این معنی نمی رسی. به هیچ چیز نمی رسی . باید . برای کاربرد . نیاز داری . چه ؟ چیزی؟ فکری نداری. با تمام راه مبارزه درونی . باید دست از کار کردن . برداری . از چه کار کردن بر دارم . کاری نمیکنم . فکر نکن . باید از این راه بیای بیرون . دست بر دار. اشتباهات امروز . اشتباهات دیروز . همه مشکلات خودت را قبول کن . باید . یک تغییر سریع انجام بدهی . هر چقدر سریعتر انجام بدهی . بهتر می توانی . کار کنی . باید سریعتر از گذشته کار کنی . باید عادت کنی . راحتر از دیگران کار کنی . باید رقابت کنی . توان رقابت با دیگران را نداری. باید بهتر باشی . باید روی همه چیز درست دیدگاه درست . داشته باشی . تمام فکر های خودت را دور بریزی . راحت بیخیال شوی. وقتی خیلی تلاش می کنی . کمتر هم توقع داشته باشی . نیاز داشته باشی . کارهای دیگر هم برای روز مبادا داشته باشی. باید از خودت هم دفاع کنی . باید از دیگران دوری کنی . با دیگران قاطی نشوی . باید خودت را با خودت مقایسه کنی . هیچ بایدی در کار نیست . من هر کاری که می خواهم انجام میدهم . باید بهتر باشی . باید ورزش هوازی هم انجام بدهی . باید از  این رل یا نقش عادی بودن خارج شوی . باید کار. کنی . بیشتر تمرین کنی . باید بیشتر روی خودت باید کمتر بخوابی . باید انتظاری که از خودت داری . بیشتر از بقیه باشد . کسی به داد تو نمی رسد . خودت هستی . باید به فکر خودت باشی . باید نیاز داشته باشی . این حقیقت را درک کنی . یک صحنه از هری پاترهست . خودش به داد خودش می رسد . باید اینجور کاری انجام بدهی . باید . تلاش کنی . باید به خودت راه بدهی . خودت را از روی . صحنه و رقابت حذف نکنی . دست از سرم بردار. خودت را گم نکنی . بیش از حد به خودت فشار نیاوری . باید روی مبارزه . برنده شدن. خودت حساب کنی .باید حرکات خودت را بیشتر کنی .وقتی امروز بیشتر کار می کنی . شانس برنده شدن داری باید . دست از تایپ کردن کلمات برداری به فضای منظم بروی . باید خودت را رها کنی . باید چیزهای . که داری. همیشه برنده از زمین . مسابقه خارج نمی شوی . همیشه باید برای . چیزی که می خواهی . انگیزه نخواهی . داشت . خسته می شوی . بیخیال می شوی . هنری فورد : چه فکر کنی توانایی داری . چه فکر کنی توانایی نداری . حق با شماست . مثل اینکه من فکر می کردم . با جابه جا کردن مانیتور و اینکه مانیتور . را بالاتر ببرم . مشکلاتم را کمتر می کنم . سخت تر . میخواهی ببری. حقیقت این . هست . می خواهم . قدرت انگشتام را بیشتر کنم . وقتی با تو مبارزه می کنم . از تو ببرم . می خواهم . یک باشگاه بدنسازی باشه . یک نفر توی وان آب یخ بود . داشت . می گفت : امروز قرار روز خوبی باشد . یکبار دیگر دوباره وان آب یخ را درست کرده بود . این وان آب یخ مهم نیست . مهم دیسیپلین هست . آره . من هم متنفر هستم . از دوش آب سرد . البته باید بعدش با آب گرم . خودم را گرم کنم . یکمی ناجور هست . من که وایکینگ نیستم . خوب یک جوری . فکر می کنم . مثل یک حرکت ورزشی هست . اگر نروم . یک جوری به بدنم . یا اینکه مثل حرکت هست . بیخیال . باید یک کاری انجام بدهی . حرکات انگشتی قویتر انجام بدهی. هر چی سخت تر از این باشد . فقط می خواهی یک جوری . از عهده اش بر بیایی . فقط همین . دلت نمی خواهد . از هوش بری . بعضی موقع از هوش بری . تا اینکه هوشیاری و تصمیم درست را از دست بدهی . دوباره زیاده روی . باید . از مبارزه کردن . با من دست برداری . نمی توانی . خودت را از این چیزی که می خواهم . باید دست از گریه کردن . برداری . باید آدم دیگری باشی . باید از ترسیدن . دست برداری . از کار کردن می ترسم . از اینکه بخواهم . دائم به خودم جواب گو باشم . این گچ نیست . کیبورد . باید با ضربه زدن کار کنی . می دانی . یا نمی دانی . اما ضربات که می زنی . قویتر می شوی . اگر نابود نشی . یا اگر نمیری . قویتر می شوی . همین جوری باید . نگاه کنی . ولی  . آره حقیقت دارد . من می ترسم . نمی توانم . از این بیشتر ادامه بدهم . نمی توانم . توان . این کار را ندارم . بیخیالم شو. چه فکر کنی . چه فکر نکنی . نمی توانی به درجه استادی برسی. باید از گربه یاد بگیری ؟ وقتی حرکات کششی انجام می داد . از گربه یاد بگیر. چطوری حرکات یوگا را انجام می دهد . سلاح سنگین خودم را آماده کردم . کیبورد . بیسم اینجاست . اینجا سر خرید این وسیله کلاه سرم رفت. باید یک بلوتوث برای کامپیوتر می گرفتم . تا راحت به گوشی وصل می شدم . الان این بی خاصیت باید با کابل او تی جی وصل بشه . کابل او تی جی هم قاتل گوشی هست . در صورتی گوشی ات برات مهم نیست . کامل اشتباه اصل کابل او تی جی را قبول ندارم . کیبورد . بلوتوث را قبول دارم . یک مقداری . اوضاع پولیم . خوب نیست . فعل . الان دارم . استفاده می کنم . چیزی هم که ندارم . به دست میارم . این شمشیر اکس کالیو هست . نه جوی استیک . فکر می کنم . نیاز به کمک داشته باشم . برای این اوضاع در . مبارزه خیالی . هنری فورد : چه فکر کنی . چه فکر نکنی . از عهده ای کار بر میایی چه بر نمیایی . حق باشماست . شجاعت مبارزه با این هدف را ندارم . خلاصه . مانیتور با گذاشتم . بالا . گردنم را می گرفتم بالا . چشمام له شد . به گردنم . فشار آمد . شما که می گفتید . اما روبروی چشمام نبود . خلاصه . اذیت شدم دوباره الان از سرم پایین تر هست . مانیتور باید خودش . پایه اش را جداگانه و اینکه من بشینم . کس دیگری بشنید. قابلیت . های تنظیم ارتفاع . ولو نشود . محکم باشد . و اینجور چیز ها . بیخیال . کیبورد . بی صدا دکمه های ظریفی داشت . یکی از دکمه هاش سریع شکست . من یک دکمه نقطه را بیرون کشیدم . شانسی نشکوندمش . گذاشتم به جای آن . چیز مسخره ای بود . بی صدا بودنش . مهم هست. نیاز اساسی . این ضربات مشتی هست . باید به ناتوانی ام بزنم . تا دلم خنک بشود . توی اوضااعی که دارم . یکم . مشکل ساز شده است . این که نتوانم . تایپ کنم . کسانی که تایپ می کنند . آدم های پر درآمد تر و باهوشی هسنتند . یک جور های کنگفوی هست . تایپ 10 انگشتی اما مشکلاتی فروانی هم دارد . وقتی که دست آدم قفل می کند . با کیبورد . محکم و غیره و مشکلاتی که دارم . الان به خاطر دوش آب سرد ریلکس شدم . اینکه مانتیور برگشته اعصابم کمتر خورد شده بود . برای روشن کردن دکمه پشت کیس باید خم می شدم . کنج می رفتم . این مسائلم و مشکل سیم کشی این کیس دیوانه ام کردم . حدود 10 تا سیم را باید جابه جا می کردم . بدون دردسر . باید فکر بهتری می کردم . الان ریلکس هستم . باید یک مبارز ژاپنی باشم . باید خودم را برای مبارزات بهتری آماده کنم . شاید به درجه سامورایی تایپ کردن برسم . شاید بتوانم . به درآمد زایی برسمم . چه فکر کنم یا اینکه چه فکر نکنم . می توانم . موفق می شوم . حق با شماست . هنری فورد . با تمام مشکل های که دارم . نیاز به وقت هم دارم . نیاز به یک چیزهای دیگری هم دارم . باید به این شناخت هنری فورد. و چیزهای که از او هست . شناخت بهتری پیدا کنم . شاید چیزی یا کاری کنم . بهتر از گذشته . این معنی . من هست . بدون اینکه بخواهم . دروغ گفتم . گفتم . اکس کالیو . جوی استیک هست. در  حالی که . من این کیبورد را از همه چیز در زندگی بیشتر دوست دارم . خصوص اینکه کیبورد بلوتوث دارد . ماشین های تایپ . چیزهای که تایپ می کنند . واقعیت این هست . جای برای این کیبورد بیسیم ندارم . این کیبورد . را داخل کارتون می گذارم . بعد خیلی سخت هست . دانم این کار را انجام بدهم . الان راحت گذاشتمش روی پام . که جای آن اشتباه هست. یکم . اذیت می کند . خوب . من که آدم عادی نیستم . اشتباه هست . بیخیال . وارد . این مسائل نشویم . این کاربردی نیست. موقع تنظیمات بوت . باگ دارد . یعنی اینکه نمی تواند . شما را بوت وصل کند. اذیت آزار می دهد . کیبورد بیسیم خوب هست . کارآ هست . کارایی دارد . با شخصیت هست . دکمه هاش نمی شکند . با شرف هست . و اینکه این جالب هست . در تست سرعت در تایپ ریسر سریعتر هست . بزرگ تر هست . اینجوری مثل این مسخره کوچک نیست . دست جمع نباید تایپ کنی . مسخره بازی نیست . الان در شرایط نبرد می تواند . یک خنجر باشد . تا اینکه یک شمشیر کارآمد باشد . سرعت پایین تری دارد . وقتی این را در تست فهمیدم . گذاشتمش کنار از دکمه های پر خلاصی استفاده می کردم . و. چه فکر کنم . بیخیال باید مبارزه کنم . باید خوردش کنم باید کاری کنم . که ناتوانی این بار خونریزی بیشتری داشته باشد . تا اینکه توانایی . له و خورد . خاکشیرش می کنم . این بار فرق می کنی . باید روحیه ای بسازم . بتوانم . استقامت بیشتری بسازم . عضله های بسازم . در کمرم . کمری مثل گربه باید داشته باشم . انعطاف پذیر روحیه جنگندگی باید داشته باشم . مثل یک هواپیمایی جنگنده آخرین مدل .باشم . یا اینکه یک وایکینگ باشم . یک کماندو باشم . که . همه را نابود می کنم . از این روحیه ضعیف خسته شده ام . اینقدر به گوشه ای رانده شده ام . حرص خورده ام خسته شده ام . با این فکر می کردم . کل سایتم را حذف کنم . باید کاری انجام بدهم . چی کاری می توانم انجام بدهم . باید چطوری با این قضیه کنار بیام . باید دوباره و دوباره . چیزی را تغریف کنم . باید فکری کنم . این جملات قبل یک .که. بود. یعنی هیچ ارزش غذایی نداشت . می دانم . چه کنم. از اینجا به بعد نخوانید . فقط حرف اضافه هست . کلش بیخود. دری وری . هست . باید چیزی تایپ کنم . باید کاری انجام می شد . ارزش خواندن . ندارد . ارزش . ادیت . ویرایش . ندارد . می دانم . بس . کن . باید این چیزی ؟ توان دارم . انجام می شد . باید نیاز برای خودم تولید می کردم . حتی . خودم به ریکوست . در علم برنامه نویسی . چرخه پرسش و پاسخ هست . در مغز من هم فکر کنید . این چرخه پرسش و پاسخ وجود ندارد . به صورتم قبل از حمام رفتن . فکر می کنم . پر از جوش شده بود. مثل کسانی بودم . که. مواد مصرف کرده اند . بی خوابی دارند . نیازی نیست . عصبی شده بودم . کامل به چرخه اتوماتیک و عصبی رفته بودم . بهم ریخته بودم . و کارهای . عصبی و یکباره . به خودم می گفتم . چرا صبر نکردم . تا چراغ یا فرآیندش تکمیل شود. بلافاصله رفته ام . این کار را انجام دادم . شروع کرده بودم . یک ساعت خودم را سرزنش می کرد . تقصیر از من بود . با . خودم شوخی کرده بودم . به چه دردی می خورم . اگر این مبارزه را انجام . ندهم . این کار می تواند . برای من ایجاد آرامش کند . باید با خودم . صادق باشم . باید . یک کم عضلات فکر کردنی . برای خودم بسازم . همین . حتی تست کردن غذا هم جرات می خواهد . اضافه وزن پیدا می کنی . اگر تستر غذا شوی . اگر ورزش نکنی . به قول دارن هاردی . یک برنامه آشپزی . یک تلویزیون و ... از چیزها اثر مرکب آن . حتی همسر شما و خیلی از چیزها را خوب سلامتی . این که ریه های شما بر اثر مرکب چندین سال بعد سنگ کوب و مرگ را برای شما همراه خواهد . داشت . اثر مرکب این کار هم . قفل شدن. دستان و مفاصل من هست . فقط یک مبارزه درونی هست . باید کاری کنم . که قبل از آن طفره می رفتم . باور نکردنی هست . اما شما باید بعد از این تعداد کلمه باید انگشتان قویتری داشته باشید . مثل کارگر های که با حمل وزنه های سنگین کار می کنند . عوارضی و خوبی هایی به همراه خواهد داشت . یک کاری انجام ی دهم . که . نمی دانم . چی کار می کنم . اینکه این کار را زیاد انجام بدهی . حرفه ای ها آماتور ها را مسخره می کنند . بریان تریسی . تا اینکه شما به حالت مود در بیایید . من نمی توانم این کار را به خوبی انجام بدهم . چون درآمدی از این کار ندارم . اگر می توانستم . کاری می کردم . پس از مدتی کسی که تایپ پولی انجام می دهد . می تواند . خیلی راحت نسخه افکار خودش را بنویسید . این شیوه ای است . از زندگی من . باید کاری کنم . من باید از شما ها بهتر باشم . من فرق من با شما این هست . شما می خواهید . من هم می خواهم . باید طوری مبارزه کنم . من از شما بیشتر حرف بزنم . تراکم کار من به درد نخور هست . می دانم . قابل . خواندن نیست. ویرایش شدنی . نیست . هدف من این هست . خیلی راحت کد نویسی . کنم . چقدر  امروز کد نوشته ام . هیچ چیز . حتی کپی هم نکرده ام . در آموزش های . جادی میرانی . تشویق به یک مسیر عصبی می شد . با دست کار کردن . هرگز نتوانستم . این کار را انجام بدهم . یک مسیر و کانال عصبی پر قدرت تصمیم گیری . برای کد نویسی . رایگان . بی  حاصل از روی اتوماتیک این کار را انجام بدهم . فقط خودم را خسته کرده ام . این آموزش تنیلی دکتر فرهنگ هلاکویی . از نقطه آ به نقطه ب . اصفهان و تهران را مثال می زد . چنین حالی داشتم . در زندگی به درد من نمی خورد . اینطوری من نمی توانم . راهی پیدا کنم . برای آدم بهتری شدن . پس خسته تر از گذشته بودم . دائم کار می کردم . که . نتوانستم . فعل . الان دارم . مشت می زنم . به صفحه کیبورد . که. چرا ؟ نتوانم این کار را انجام نمی دهم . پس به قول هنری فورد . چون حق با من هست. تلاشی هم انجام نمی دهم . پس به هر دلیلی می توان . این چیزها را که دوست داری . انجام نمی دهی . چون توان آن را . هنری فورد . را به خاطر داشته باشید . موتور 8 سیلندر نحوه رهبری هنری فورد . که . همه اعتقاد داشتند . این موتور و 8 سیلندر را نمی توان . در یک خط به کار برد . اشتباه نکنم . حضور ذهن ندارم . جستجو کنید . قابل استناد نیستم . یک اینجور چیزهای به خاطر می آورم . باید بدانید . چی بدانیم ؟ چی می گویی؟ هر چیزی بهتر و خوب تر هست . بهتر هست . اعتقاد بی دلیل باعث . نابودی شماست . تعصب نداشته باشید . روی عقاید اشتباه . روی تصمیمات اشتباهی . قابلیت جبران نداشته باشید. دنیا و طبیعت اثر مرکب از شما انتقام های سختی خواهند گرفت . هرگز فراموش نکنید . من اعتقاد داشتم . یک روانشناس گفته اگر به بالا نگاه کنم . کیبورد بالا باشد . امیدوار می شوم . آن جای . خودش . فشار به چشم ها سر ناهار. به علت آن کار گریه ام یک طرف . قرمزی چشم هام یک طرف . ناامیدی من از . این کارم . یک طرف یادداشت . کن . الان به چه علت این کیبورد . خستگی کمتری. پیوستگی به همراه دارد . اما مقاومت دکمه ها بر اثر ضربه نخواهند داشت . مناسب 10 انگشتی هست . البته مناسب سرعت 10 انگشتی نیست . کیبورد ضربه ای به دلایلی عجیب در تست سریعتر هست . شاید . من اینطوری هست . شاید مناسب اندازه شانه های من نیست . به همان دلیل و غیره . باید کاری کنم . زودتر کارم را تحویل دهم . شاید از اینکه این کار را آپلود . کنم . منصرف شوم . اینکه فکر می کنید . هوش . مصنوعی از شما بهتر فکر می کند . اشتباه فکر می کنید . پس توصیه های می کند . اما توصیه های او مناسب هستند . این چیز و منابع درست هست . درست اجرا شوند. اما وقتی نتایج دردسر سازی را برای شما به همراه خواهند . آورد . بهترین نوع هوش . هم نشین هست . پس سعی کنید . تنها نباشید . هوش دوست . یا کسی . سعی کنید . تنها زندگی نکنید . اگر اطرافیان من نبودند . فشار خیلی بیشتری به خودم و چهره ام می آوردم . اگر پزشک هم نمی توانست . علت تنگ شدگی صورت و چشم های من را به این خوبی تشخیص دهد . اما سریع توسط خودم و هم فکری بقیه تشخیص علت شد . به این شیوه یک خانواده یا یک گروه خیلی مناسب تر می توانند به هم کمک کنند . تضیمات غیر قابل بازگشت نگیرید . اگر نتوانید . برای کسی آنها را جبران کنید. دچار آسیب اثر مرکب خواهید شد . با هر چیزی طوری برخورد . کنید . عاقل باشید . بهتر و متعصب عمل نکنید . هر طوری باید بهتر از این قضیه عمل کنید . طوری . با همه چیز نیاز اساسی داشته باشید . نیاز به بهتر شدن داشته باشید . درست تر عمل کنید . از تصمیم اشتباه خود درس بگیرید . گروه بازخورد . داشته باشید . مشکل را حذف نکیند . به درد بخور فکر کنید . باید یک سیستم اشتباه و ریشه های کار را درست کنید . تنظیم کنید . فشار مشکلات را یکی . یکی حل کنید . هر طوری با نیاز خودت می توانی تصمیم بهتری برای خودت داشته باشی . خودت را بشناسی . نیاز داشته باشی. بهتر خودت را بشناسی . بهتر به خودت فکر کنی . تمام نیاز های که داری . را حل کنی. هر چه بهتر . باشی . بهتر می شوی . نیاز داشته باشی ..از خودت دفاع کنی . حرف بزنی . حضور داشته باشی. هر چیزی فکر می کنی . می توانی . تمام نقطه ها را پوشش بدهی . فکرت درگیری های نوع خودش را داشته باشد . چند خط هست . ارتباط جمله های را می نویسم . را نمی دانم . چی می نویسم . درک ندارم . با تمام . روحیه . چه چیزی دارم . ندارم . یا . اینکه نیاز به چه چیزی دارم . از چی خوشم . میآد . از چی خوشم نمیاد . با هر روحیه ای می خواهم کار کنم . هر نوع کاری را باید به خودم . یادآوری کنم . خیلی بی دفاع هستم . با تمام نوع های خودم دارم . فکر می کنم . با آسیب های . از کار کردن . یا اینکه کار نکردن . با هر روحیه ای . پیشنهاد . داشته . هر چیزی بهتر هست . بهتر شده باشد . برای . بهتر عمل کردن . باید . الان کامل بی هدف دارم می نویسم . برای اینکه کاری کنم . بهتر می توانم . کارایی داشته باشم . اثر اینکه . باید کار کنم . تا اینکه بهتر بتوانم . کار کنم . دارم . تمرین می کنم . به هیچ چیزی ارتباطی ندارم . به این فکر می کنم . خیلی خسته تر از قبل شده ام . یک مشکل جدید برای خودم درست نکنم . این فکر کردن ها . بعضی وقت ها بی خوابم می کند . بعضی وقت ها بی دلیل می روم . بیشتر مثل یک جوری شدی . بی خیال افسرده تر بی دلیل ناراحت هستم . من خاصیتم این هست . پر انرژی هستم . به در و دیوار می خورم . مثل توپ شیطانک هستم . باید . نیاز به بهتر شدن . خشمگین تر از قبل کاهش خشم دارم . نیاز به عاقل تر شدن. نیاز به بروز رسانی . تجدید نظر . بهتر شدن . همه چیز دارم . باید با مشکلاتم . کنار بیام . به هر دلیلی . نوشته های که نوشته می شوند . بی دفاع هستند . مثل حرف نیستند . اعتقاد دارم . از جنس حرف هست . متاسفانه اینجا . چیزی که . می نویسم . قابل استناد و مدرک هست . چه مدرکی هست . یک وقتی به من بگویند. شما اینجا : حرف مفت زدی . قبول دارم . نمی نویسم . حرف می زنم . نباید قابلیت سند شدن . آن استرس دارم . فشار روی من هست . چطوری حرف زدن . کجا حرف زدن به موقع حرف زدن مسئولیت خودم را دارم . یا اینکه مسئولیت ندارم . فکر می کنم . عقیده شخصی هست . باید . به هم کمک کنیم . جامعه . نمی توانم . درک کنم  .اجتماعی نیستم . چی خوب هست . چی بد هست . فقط به خودم فکر می کنم . کارآیی ندارم . تخصص ندارم . دلیل توضیح . هر چیزی که به نظرم می رسد . یک چیز شخصی نوشته شده قابل تغییر هست. باید فکر کنی . چطوری بهتر فکر کنی . چطوری بهتر مبارزه کنی . چطوری ؟ موقعیت بهتری داشته باشی . به غول جیم ران . من شما را شکست می دهم . چون این کار به نفع شماست . چون شما هم باید تلاش کنید . بهتر شوید . این می تواند . برای شما .دقیق یادم نمیاد . اما علاقه به شکست دادن در جیم ران . یک چیز ستودنی هست. حس اینکه با دیگران مبارزه کند . از لحاظ فروش و اینکه . حس زنده بودن و پویا بودن دیگران و خودش توضیحاتی که می دهد . با هر چیزی که می خواهی به خاطر اینکه نیاز داری . با تمام جنبه های چیز که هستی . مواجه شوی . از تمام . جهات باید خودت را به خودت نشان دهی . کجا شجاعت داری . کجا شجاعت نداری. با تمام قدرت خودت می خواهی . بجنگی . نچنگی . من نمی خواهم . این کار را انجام بدهم . اما وقتی من ببازم . خودم را دیگر حضوری در این دنیا داشته باشم . یا اینکه در این دنیا حضور نداشته باشم به درد می خورم . یا اینکه در این دنیا حضور ندارم . از من استفاده می کنی. یا اینکه از من استفاده نمی کنی .:سوال با خودم هست .  

  ادامه مطلب ...

Mental boxes بوکس ذهنی

همه چیز شرط سلامت فکری هست . این مطالب برای موقع عصبانیت نیست . فقط به درد . لذت بردن می برد . کاربردی نیست . هیچ کارشناسی هم مطالب اشتباه . زیاده روی شده را حذف نکرده هست . همیشه . اصل تنبلی بر کار کردن برتری داشته . کتاب معروف تن پروری . را جستجو کنید . از دید کارشناس بروید . مطالب بهتر را بخوانید . صلب مسئولیت از چرندیات مبارزه درونی و ادامه ماجرا . فعل . الان . من شکست . خوردم . از لحاظ . خستگی . هر کسی نیاز به استراحت دارد . 

Everything is a condition of mental health. This content is not for anger. only for pain Enjoy it. It is not practical. No expert, wrong content. It has not removed the excessive. Always . The principle of laziness has prevailed over working. The famous bodybuilding book. search for Go from the point of view of the expert. Read better content. Sole responsibility from the nonsense of the internal struggle and the continuation of the story. Verb . now . i broke I ate . In terms of . tiredness Everyone needs rest.


How many days will you meet me?

چند روزی به من می پیچی ؟ یقه ام را سفت می چسبی .  این چیز به خاطر .سفت چسبیدن یقه این مشکل .  تا این چند به خودت بیا . باز راهی. که . فقط با هر چیزی . خودت را به این معنی نرسان .نرسانده ای .  معنی به خصوصی نداری.هدف. به خصوصی نداری.  با تمام گذشته فرق می کند . این کار هر روزت هست . تغییر جدیدی نیست ؟ تمام چیزهای که فکر می کردی . توان قبل را نداری حالا می خواهی . کجا فرار کنی ؟ حالا باید راهی پیدا کنی . باز و تمام نکته های . به هیچ معنی و چیزی که دوست نداری ؟نخواسته های پر قدرت تر هستند . ناملایمات هدف ها. کاری به غیر از چیزی که می خواهی . تمام لحظه های . شلوغی و اطلاعات را باید دوباره تجدید تعریف . با هر وقت با این معنی . نمیشه . اینطوری نمی شه . خالی یا اینکه می خواهم . سایه ام را بزنم . هر کاری می کنم . سایه ام را نمی توانم . بزنم . باید دوباره تلاش کنم . دوباره کف دست ها از تکیه گاه استفاده می کند .همه چیز دروغ بود . با تمام اوضاع و چیزی که فکر می کنی . باید به خاطر اینکه . تمام پاهام را دارم . میلرزانم .:از ترس دارم می لرزم . تمام پاهام : یعنی چی ؟ یعنی دارم . از آینده می ترسم .  از ترس اینکه . دوباره می خواهم . این کار را شروع کنم . نمی دانم . چطور هواسم را پرت کنم . تا اینکه کارم را شروع کنم . من . موفق نشده ام . با هر چیزی که می خواهم با خودم . با دروغ گویی و چیزی که می خواهم . تمام نقطه های با هر چیزی با هر حالتی . و هر چیزی اینکه بدانی دیگر وقتی برای این نداری که تمام . راهها را با هر چیزی که می خواسته این با تمام . نقطه های توان کار را نداری. با هر حال و هر چیزی که می خواهم . از هر لحاظ با وقتی . انگار یک مقدار باید کار کنم. با هر چیزی که می خواهم .روی خودت حساب کن . نه اینکه نمی توانی با خودت . ارتباط برقرار کنی . آن شخص کاری دیروز . انگار فقط وقتی که همه چیز را از دست می دهد . توان انتقام گرفتن . مبارزه خودش را با این چیزی که هیچ چیز . اینجا دوباره می خواستم . تمرینم را خیلی زود تر از قبل انجام بدهم . انگار نمی توانم روی کارم امروز تمرکز کنم . آلودگی صدای زیادی تولید می کنم . اطراف خودم . نمی دانم . چرا؟ انگار فقط اینطوری می توانم . همه چیز و همه افکارم را دور کنم . نیاز دارم . از چیزی که هستم . به چیزی که دوست دارم . روحیه برسم .:توان پیمودن مسیر انگار .  باید شروع کنم . به گرم کردن . خودم . انگار این کار بدون .دردسر امکان پذیر نیست . باید راه را هر چی می خواسته ام . دیر یا زود بررسی . برای . یکی از مشکلاتی دارم . واژه های که می شنوم . در نوشته های استفاده می کنم . با هر چیزی . می خواهم . با مبارزه این نقطه اینجا . متوقف می شوم . امروز دیگر دارم . خسته تر از حالت قبلی خودم می شوم . با هر چیزی که می خواهم . با هر حالی که می توانی . با خودت مبارزه کنی . اینطوری نمی توانی . ادامه بدهی نیاز داری . به دستان محکم تری . بدون خسته شدن باید کار کنی . باید بیشتر از قبل کار کنم . باید خودم را به دیروز یا از دیروزم بهتر باشم . یک دردسر بزرگ اینکه بخواهی کارهای تازه شروع کنی . من نمی خواهم . کار تازه ای دردسری داشته باشم . که از آن اطلاعی ندارم . در رفتن . یا فرار کردن ..پا به فرار گذاشتن .  پا به فرار گذاشتن ..:دروغ هست . بی تفاوت کافی هست . فکر نکنی . حواس خودت را پرت کنی . هیچ چیز وجود ندارد . هیچ کس –هیچ کس را دوست نداشته – نقش یک احمق را بازی می کنی. احتمال زنده بودنش هم کم هست . به خاطر حماقت باید نابود شود . مهره های کمرت را نجات بده . لعنتی دست را بلند کن . به کف تکیه گاه نچسبان . این میز کار استاندارد  نیست . شانه هایت را آزاد . کن . مثل یک . دونده تایپ کن .  اینجا باید به درد من می خورد . باید راه های برای اینکه بتوانم . خودم را از این چیزی که هستم . باید کار کنم . شما هم باید کار کنید . انگار این ماهیچه ها باید . اینطوری حالا کف دست هایم دارد . برای من مشکل ساز می شود . باید گرم شود . بعد از گرم شدن . باید شروع کنم . به کار همیشه . انجامش می دادم . انگار باید منتظر باشم . تا اینکه وقتی همه چیز به حالت قبل قرار بگیرد . وقت . نیاز دارم . انگار باید . انتقام بگیریم . از اینکه می خواهم . نمی توانم . به طور قطع من از انجام این کار و توان این کار را ندارم . وقتی می خواهم . کاری را که نمی توانم . بدون گرفتن . دستمزد باید . امروز هم یک حریف تازه هست . این حریف از دیروز قوی تر و نیرومند تر از دیروز هست . می خواهم . آدم خوبی باشم . با امروز بجنگم و شکستش بدهم . اما همیشه انگار رقبای تازه تر از راه می رسند . همه چیز را برای خودشان بر می دارند . می روند . من نمی توانم . با این حریف تازه رقابت کنم . با هر چیزی که می خواهم . تمام رویای من این هست . روزی توان کار را با هر صورتی که دارم . انجام بدهم . باید کار بیشتری از گذشته انجام شود . این با نمی دانم . چندم هست . پناه به واژه های تکراری برای نوشتن . می آورم . باید کاری را برای خودم . داشته باشم . تمام نگاه های . به هدف نداری . یا داری . باید از جایی شروع کنی . به خودت بیا. شروع کن .امروز هم یک روز هست . مثل دیروز باید حواسم به داد من برس . انگار این دست خسته شدن و ماهیچه های که باید همه چیز را کنترل کنند . انگار نمی خواهند. کار کنند . نمی خواهم کار کنم . دوست دارم . راحت باشم . نمی خواهم . می خواهم . یک آدم عادی باشم . مثل بقیه آدم ها و بقیه کارهای انجام می دهند . من هم دوست دارم . یک کار عادی انجام بدهم . سر باز بزنم . این کارها هست . نمی توانم . چطوری موفق شدی . روابط عمومی بدی داری . باید بتوانی . از عهده این موجود و ارتباط اجتماعی نوع بهتری را برقرار کنی . باید راه خودم را طوری باز کنم . این شده است . نیاز خودم . این برای خود من هست . پس چه چیزی ؟ گم شده است . هیچ راهی به خودم . اینکه می خواهم . نیاز داشته باشم . کارم را هر طوری که دوست دارم . اینکه می خواهم با هر حالتی و این نیاز دارد . دوباره از اول شروع کنی . باید حالت سویئچ را پیدا کنی . دوباره می خواهم . این چرا باید کارم را به خوبی انجام بدهم . با مکشلات:شکلات : مشکل-مک شل لات _مک : هوک چپ. شل : قفل شدگی انگشت  . لات :اشتراک : شکلات . مشکلات . پس : مشکل _میم هست .  خودت کنار بیا و این نیازی که دوست داری همه اش و این کار به خاطر این شده است . به خاطر اینکه نمی خواهم خودم را هر طوری که هست . نیازی که من ندارم . این شده است باید برای خودم  به هرچیزی که فکر نمی کنم . به خاطر اینکه دارم اشتباهاتی انجام می دهم . این کار به خاطر این هست که که باید و این کارایی را به هر حالی که می خواهی من باید کارم را از الگو تا آخر یا هر چیزی که هست. امکان ندارد. به خودم دروغ بگویم: این باید زیر چشمی هدفم را نگاه کنم .یا اینکه باز و باز دارم. از خودم یا اینکه چیزی که هستم . و این معنی آره می خواهم. بیام از اینکه حال را به هر حال این یک اشتباه بزرگ هست . من برای این کارها برای خودم نیاز نداشتم. این طوری باشم . و این کارهایی که دوست داری. یا اینکه نداریم ؟می خواهم؟یا نمی خواهم ؟  این کار را برای اینکه من باید این کار را بدو. تولد . دوباره . چند باره و دوباره از. و. این کارها بیاد .به خاطر من باشد. من می خواستم که یک آد م بهتر از قبل باشم . اما این کار روبرو . با یک حس دیوانه کننده است . اما این کار به هر چیزی که می خواستی باشد.خسته کننده دیوانه کنند . الان مردمک چشمانت و سطح چشم هایت خیلی تنگ شده . خسته و کم خوابی داری . چشمهایت قرمز شده . می سوزی . می ترسی . حس نابودکننده و خشم زیاد داری. دوباره بهار شده. پارسال . هم بهار انرژی زیادی تولید شده بود. طوری که می خواستی . خودت را نابود . کنی ولی . بارها . مثل توپ وقتی از در وارد می شوی . یکبار به در می خوری . یک بار به دیوار . به همه چیز برخورد . می کنی . عبور نمی کنی . سندروم برخورد با مانع داری . نیاز برای خودم یا اینکه می خواهم .کارایی خودم را از این چیزی کههستی. که هستی.  بیشتر از قبل کند. نمی خواهم کارهایم را از این چیزی که هست .و. این کار برای من غیر ممکن هست . نیاز و پول من را از جیب من به جیب استاد انتقال می هد . اعتمادی ندارم . به خودم . نه به استاد . اگر نتوانم . پول من جیب من . من را به آدمی تازه تر از قبل تبدیل کنم . من را به  شخصی تبدیل کن. من را به خود یا اینکه می خواهم . به خاطر خودم. و. این چیزی که می خوامه . خواهی . نخواهی . بی تفاوتی . نتوانی . نروی . نمی روی. بسیار . گرم کردم . وقت تمام شد . تلف شد . هدر شد . خودم را باز اینکه می خواستم خودم را از اینکارهایی را برای خودم که می خواهم.چیزی نمی خواهم . هر چیزی که می گویم . نقض می کنم . الان دارم . صدای فارسی . به استاد ایرانی . گوش می دهم . همه چیز مشخص یک دروغ گو هستی .  نیاز خودم را ازاین این . چیزی که دوست دارد . نمیخواهم یک درجه استبادی وجود دارد. تو نمی توانی در این کار به درجه استبادی نزدیک هم شوی تو فقسط می توانی. این کار را از روز سر در گمی  استفاده کنی . باید یاد بگیری که می خواهی. این کارایی را برای خودت بالاترببری.  از این  که هستی؟ انجام بدهی .تو باید به حالت . مرگ . بی افتی .  از فکر در این کار دست پیدا کنی .استیو جابز . مرگ . مرگ باعث. جهش می شود . دیشب . نمردم . کاری هم نکردم .به فکر زنده بودن . اتفاق فکر می کنم . از خستگی مردم . دیگر باکی . مخزنی از انرژی نبود .  باید مقاومت بیشتری از خودت نشان بدهی. و این کارهای می تواند. کارها را برای تو راحتر از قبل انجام دهی من باید کار کنم نه اینطوری ؟که هست باید طوری کارکنم؟ یا هر جوری که می خواهم؟ این کار را انجام بدهم. باید وقتی و بی وقت کار کنم.بی وقتی : بی نظمی . باید پشت سرهم کار کنم .به چی برسی ؟ هیچ چیز ؟ مقصد . فکر قصد . مقصد . بی مقصد . تصویر.  باید به خودم ایمان داشته باشم .کوین ترودو . هر کاری می کنی . فکر موفقیت داشته باش.  باید به خودم احترام بگذارم . باید این معنی را برای خودم به وجود بیاورم . باید روی خودم طوری کار کنم . که ریپ . نارسایی . نمی خواهم . نارسایی . داری . توان تصویر سازی نداری. روزه فکری نمی توانی بگیری. دیروز از درد . روزه فکری را نقض کردی .  نمی توانم. برای هر حالی که می خواهد. من یک نوع کارایی دارم .که. هیچ کسی نمیتواند. این کار حتی تصور کند . من با اینکه می خواهم ؟ نمی توانم . باور ندارم . چون اگر موفق شده بودم . الان . اینجا نمی نوشتم . طوفان به پا می کردم .بهتر می نوشتم . فقط دید تراکم . سرعت داری. کد نویسی . انجام می دادم . نیاز به تایید شدن و دیده شدن . درد بی درمان داری . اینجا کار می کنی ؟  سریع کار می کردم . یا تفریح می کردم . انگار بیشتر نمی خواهم هدفم را بدست بیاورم . با هر حالی که هستی می خواهم این را بدانی.بزرگترین مشکل تو . اهداف متناقض هست . هدف آ . هدف ب. هدم ب . می خواهم . هدف آ . روی هدف ب کار می کنی . هدف آ را می خواهی ؟ روی هدف ب کار می کنی ؟ هدف آ را می خواهی . همیشه . برعکس می خواهی . برعکس عمل و تجسم می کنی . تمرکز نداری؟ این نبود که این شیوع .  باید انگار با هر حالی که می خواهی ؟ این قسمت ها را بیراه. خودت بارها و بارها ادامه بدهی. با هر چیزی که می خواهم؟ نیاز داشته باشم . انگار من خودم نیستم . این کارها را دارم ؟همیشه فکر می کنم . کار ندارم . کار هست . کسی توان اجرا ندارم . درست فکر کن . توان  .انگار همه چیز از قبل مشخص شده بود . این کار با تمام روحیه من؟ و. توان  من ؟ این کار را با هر چیزی می خواستم؟ به خدا که نمی خواهم . دوست دارم . نق بزنم . نق . کار نیست . شروع کنم . به ناسزا گفتن . انتهای کاری که انجام می دهی . ناسزا می گویی . به همه چیز لعنت می فرستی . راهکار. نامه نقشه زندگی ات شده . ناسزا . کاری از دستم بر نمیاد . گریه کنم . خودم را نابود کنم . هسته مرکزی این هست . یعنی بعد از این همه پیشرفت . این آخرین چیزی هست . کم داری  . باید به هر حال با خودم می خواهم نیاز دارم .اگر به جای ناسزا خودم را هسته . مرکزی دنیای خودم . قرار بدهم . توان . را به دست بیاورم . توان .  با هر صورت به این کار به مردم . نیاز دارم . به خودم این کار می خواهم. به خودم نیاز داشته بودم . این وقتی  خودم را از این نیاز دارم. کم داری . اگر دنبال نیمه گمشده می گردی . وقتی توان . خودت . در مرکز فکر آخر . زیر مغز لیمبینگ مغزت . ترس هات . چی هست . به دادت برس. کتاب گرنت کاردون . 10ایکس.  به این کارها را به این معنی را به خودم نیاز دارم . این کارها را به این خودم نیاز دارم . این که باید طوری کار کنم هر طور شده این کار را با هر حال. لود . خوانده نمی شود . مغز. توان . وقتی خسته می شوم . ویندوزم بالا نمیاد . باید بروم . سراغ عادت های بدم .  بیاد بالاتر و بالاتر از گذشته این کار را انجام بدهم. فکر می کنی. بیش فعال . بی استفاده می شوم . حس نابودگر خود . ویرانگری . دوباره . نه .  این شخص می تواند خیلی از گذشته کارها را بیشتر از گذشته انجام بدهم .این کارهایی شده است . باید ان یک . رهایی.  را برای خودت نگاه کن. این وقتی می خواهم ؟به چشم های شما فشاری . می آید . حس گریه داری. نور . مانیتور. پر خونی . خشکی . دیگر آب به صورتم . نمی پاشم . شپلغز . به صورتم . صدای برخورد . یا اسلپ همراه با آب دو دستی . از بس مژه کردم . داخل چشمم . یک روز طول می کشد . پیدا بشه . پیدا نشه . مژه لعنتی .  به خودم نگاه کن. مرکز . مرکز دنیا . هستی . انگار . نیست . خالی هست . ترس هست .  باید. خودت را با خودت . بسازی . خودم . نیستم . پاسخ گو نیست . هر چی ؟ تماس می گیریم . با خودم . هیچ کس نیست. دلهره دارم .  چیز مزخرفی که این پایین هست .ترس هایم همان مغز سوسمار . لیمبینگ . ترسهایم . قشر بالایی نمی تواند . تصیمی بگیرید . نمی تواند هماهنگ شود . پایین شروع به . فرمانروایی می کند . شروع به ناسزا گفتن . حرکت دادن بدنم . و نگاهم . توجه همه چیز فنا شد .  هماهنگ کنی. می خواهد؟ توان . کنترل ندارم . مغز . توان ندارد . در خستگی . نه الان . موقع خستگی . نه الان . موقع . موقع مواقع سخت زندگی . توان چرا ؟ توان .  این کار را انجام ندهم؟ به مقصد نمی رسم.  این معنی با هر حالی که می خواهم؟ باید این با هر چیزی. که.:علت بودن ندارم . بروم . نابود شوم . بی توان شوم .  دوست نداری. و.: به علاوه :  هر حالی که می خواهی ؟با هر چیزی به شما و این کارها : به احساس شما چی منتقل می کند . را با این کارایی ها و هر چیزی؟. که .دوست داری ؟به خودت نگاه کنی؟تصویر درست را مخابره کنید .  باید با هر چیزی که می خواهم خودم را قابل مقایسه انجام بدهم. حالا موقع نابود شدن . خود قبلی و مقایسه خود الان . هستم . دیروز . کار کردم . امروز حال کردم . امروز رنج نکشیدم . چرا وقتی . حال می کنم . فرار می کنم . گناه و حس گناه دارم . چون . توان . کارایی . انگیزش . کارایی و توان را بالاتر می خواهی. تهدید می شوی . با ناکارایی . ناتوانی . نابودی .  با تمام وقتی که نیاز دارم از هر حالی که می خواهم این نیاز باید به این معانی را از چیزی که می خواهم. با هر چیزی که نیاز دارم . آخیه با تمام وقتی که می خواهم؟ با هر معنی این معنی کار را با هر حال باید نیاز دارم. این معنی را برای تو کمک می کند .نیاز دارد . وقتی که می خواهی ؟تمام راه را به حالتی  انجام بدهی. می توانی این راه را طوری انجام بدهی. من می خواهم این کارها را هر طور که شده انجام شود .  بخواهی؟ باید نیاز داشته باشی؟ و.: نیاز نداری ؟ دارم . احساسش نمی کنم . نیازم را احساس نمی کنم . پس . توانی . نخواهی . داشت .  وقتی با هر حال باید این مغایرت با دنیا .و. واقعیت روبرو خواهی شد .  از چیزی که هستی. بالخره تصمیم بگیری. می خواهم این کارایی را هر طوری که بخواهی. این معین را با هر حالی باید وقتی و بی وقت. باید به خاطر خودم نیاز داشته باشم . این کارها را نمی خواهم باید به خودم و اینکه چیزی می خواهم خودم را از این محال ممکن هست . این قضیه را به خودت ثابت کن . این معنی بیشتر از این چیزی که هست.یعنی . هیچی ؟ قابل ارائه نیست . یک مقداری از این کار انجام شده . نتیجه ای . برای نتیجه گیری . وجود ندارد . می توانی . بیشتر بخوانی . هیچ نتیجه ای . از اینکه چرا ؟ احساس . نیاز نمی کنی . تا اینکه کاری انجام بدهی . چرا ؟ عصبانی نمی شود . تا اینکه نیازهای اساسی . خودت را بیشتر بشناسی . من این بار دوباره به تو ثابت می کنم . نیاز نداری . خودت را بشناسی . چرا باید . بشناسم . با خودکار به خودت . ثابت . کن. این . را بنویس . نیاز ندارم . نمی خواهم . همین هستم . که هستم . از توان هم خبری نیست. چرا باید توان کارهای که برای من هست. این نیاز را باید شناخت . نیاز شناخته شده . به غیر از نیاز پولی هست . نیاز شخصیت تو چی هست . چه نیاز روحی داری. رسیدن . به هدف به غیر از پول چه حسی به تو می دهد . آن نیاز ها روبرو نشده ای . یعنی چی ؟ تصور کن . رسیده ای . این می تواند . زندگی ات را دچار تردید کند . یک مقدار تا پایان  . دلیلی تا پایان ندارم . به هیچ درد نمی خوری. فقط 6200 قدم تا هدف فاصله داری . اگر رفتی و نشد . شاید موشک را به جایی برسانیم . دیگر اصطکاکی نیاز نداشته باشد . پروژه ساخت . سرخپوست ها از اول تازه . میز شوالیه های دور میز. ساخت اکس کالیو از اول . پاما . پوما . یک انمیشن اینطور بود . آهنگ پاما . یا پوما . پوما . یک آرم نیست . یک فیلم برادر خرس . یک حیوان باید داشته باشم . به من انرژی بدهد .هر چی دوست داری. گربه . هی. کبوتر . کلاغ . زاغک . زرافه . یک چیزی. یک سلاح مخفی باید داشته باشی . وقتی کم آوری بروی سراغش . باید . برای . جوی استیک . باشد . باید به جای نوشتن . بیشترین . چیزی که دوست دارم . جوی استیک . یا دسته بازیم . هست . فکر کردید . چرا درآمد کمی دارم . به خاطر این هست . قبل زیاد بازی می کردم . دوست دارم . بدون فکر کردن بازی می کنم . بدون اینکه برنامه ای داشته باشم . بدون اینکه تلاش کنم . موفقیت باید . اینجور چیزی باشد . باید اکس کالیو و شمشیر خودم را بسازم . صورتم را رنگ کنم . رنگ هم کارهای هست . باید از آن ها بگذرم . رنگ من باید صورتم این باشد . باید صورتم . را قرمز کنم . یا اینکه یک رنگ سرخپوستی . برای مخفی شدن . این واژه سخت . استعتار . مخفی . همرنگ . بقیه باشم . مثل بقیه باشم . باید . چیزی بسازم . یا از چیزی کم استفاده کنم . باید اینجور چیزی باشد . کاری که فقط من می توانم . آن را انجام بدهم . نه کس دیگری . هیچ کس . نمی تواند . جای من را در این دنیا بگیرید . فقط خودم . خودم . قادر آن شمشیر را از زمین بردارم . می توان مچون دوست دارم . تقریبی . اینجور . چیزی دارم . باید سرخپوست های مغزم را فعال کنم . شوالیه ها قهرمان های سرزمین های مغزم را روشن کنم . تا توان تایپ کردن . را داشته باشم . جالب هست . بدانید . قویترین . روحیه ای . که داشتم . دیشب در مغز من مرد . خیلی قهرمان نیرومندی بود . فکر نکنم . تا به حال این چنین کارهای قوی نیاز به تلاشی انجام میدادم . چقدر الهام بخش می توانید . باشید . برای پا شدن و کاری کردن . خود من آنقدر زخم در بدن . انرژی فکریم . با کارهای بیهوده انجام دادم . که خونش تمام شد . مرد . تمام شد . جانش تمام شد . حیف شد . چقدر خوب شمشیر بزرگ و سنگین خودش را در هوا می چرخاند . رفت . به جای که بقیه قهرمان های روحیه ام رفته بودند . رفت به جای که هیچ وقت بر نخواهد . گشت . من هیولایی و آواتاری دیگر خواهم ساخت . برای رویا روی با مشکلات . اما این بار به افتخار این هیولا باید . دقیقه ناراحت بود . حیف بود . اگر این روزه یا قهرمان فکری نمی مرد . خودم بودم . که او را نابود کردم . با حرفهای که با او زدم . بس بود . دیگر او سوار بر اسبش نیست . کارش تمام هست . دیگر . مثل یک مرد جنگید . مثل یک جگوار هدف ها را پاره کرد . به خاطر زیاده روی در نبرد . و . جنگیدن . نابود شد . خون ریزی ها شدید . بود . خستگی ها زیاد بود . که نماند . این هوا را دیگر تنفس نمی کند . حالا من چند باری است . روی این داک یا داکیومنت . کار کرده ام چیز خاصی نشده است . پر از اشتباه هست . بعد از اینکه ناهار می خوردم . به مغزم رسید . دیگر از این اشتباهات انجام ندهم . دیگر خودم با خودم . تیمی ارینج برای فوتبال بازی کردن . در مغزم انجام ندهم . اگر دیشب درست . حسابی میتوانستم . به خواب باشد . مشکل من این هست . که فکرم را نمی توانم . متوقف کنم . ادامه نمی دهم . روح من را در جا قبضه کردید . مرا دیوانه کردید . این چرندیات را بار گزاری کنم . حتی نمی دانم . به چه درد می خورد . فقط می دانم . همه چیز . از یک مسخره بازی . یا اینکه مبارزه شروع شده ام . این طرف رینگ من هستم . آن طرف رینگ من هستم . همه چیز پست قبلی را یادم رفته . به خاطر اینکه نمی توانی این کارها را انجام بدهی . قرار دارد . دارد محکم مشت می زند . توی شکم من . فعل راند دیروز را تو بردی . امروز من خونریزی بیشتر دارم . 2 راند هم من برده ام . دست از سرم بردارد . فکر کنم این راند هم تمام شد . شاید تعداد راند ها جابه جا شود . 


How many days will you visit me? You hold my collar tight. This thing is because of the tight attachment of the collar. Come to your senses. open a way That . Just with anything. Don't bring yourself to this meaning. You haven't. You have no meaning in private. You have no privacy. It is different from the past. This is your daily work. Is it not a new change? All the things you thought. You don't have the power before, now you want it. where do you run away Now you have to find a way. Open and all the points. In no way and what do you not like? Unwanted are more powerful. Adversity goals. Something other than what you want. All the moments. Crowding and information should be redefined. with any time with this meaning. cant . It can't be like that. Empty or what I want. cast my shadow I will do anything. I can't see my shadow. Hit . I have to try again. Again, he uses his palms as a support. Everything was a lie. With all the situation and what you think. It should be because I have all my legs. I'm shaking: I'm shaking from fear. All my legs: What does that mean? I mean I have I am afraid of the future. out of fear that I want again I will start this work. I do not know . How do I vent? Until I start my work. I . I have not succeeded. With everything I want with me. By lying and what I want. All points with anything with any mode. And whatever you know, you don't have time for that anymore. All the ways with everything you want. You don't have the power points. Anyway and whatever I want. In any way, with time. I feel like I have to work a bit. With everything I want. Count on yourself. Not that you can't do it yourself. communicate That person who worked yesterday. As if only when he loses everything. The ability to take revenge. His fight with this thing is nothing. I wanted here again. I should do my training much earlier than before. I can't seem to focus on my work today. I produce a lot of noise pollution. around me I do not know . Why? It's like I can only do it like this. To remove everything and all my thoughts. I need . of what I am to what I like Spirit to reach.: The ability to walk the path as if. I have to start. to warm up by my own . It seems that this work is not possible without problems. I should have asked for the way. Check sooner or later. To . I have one of the problems. The words I hear. I use it in my writings. with anything I want . By fighting this point here. I stop I have another one today. I get more tired than before. With everything I want. as long as you can Fight with yourself. You can't do that. You need to continue. In stronger hands. You must work without getting tired. I have to work more than before. I have to make myself better than yesterday or yesterday. A big problem is that you want to start new things. I do not want . I have a new problem. I don't know about it. Escape . or run away. Running away..: It is a lie. Indifference is enough. don't think Distract yourself. There is nothing. No one - no one likes you - you're playing a fool. It is unlikely that he will be alive. It should be destroyed because of stupidity. Save your back vertebrae. damn raise your hand Do not stick to the support floor. This is not a standard desk. release your shoulders do . like a type runner It should work for me here. There must be ways to be able to. myself from what I am. have to work . You also have to work. As if these muscles should This is how my palms are now. It becomes a problem for me. It must be heated. After heating. I have to start. To work always. I would do it. As if I have to wait. until everything is back to normal. time I need . as if it should take revenge Because I want I can not . I definitely do not have the ability to do this. when i want What I can't do. without taking salary must Today there is a new opponent. This opponent is stronger than yesterday. I want . be a good person I will fight today and defeat it. But it always seems like newer competitors are coming. They take everything for themselves. they are going . I can not . Compete with this new opponent. With everything I want. This is my whole dream. One day I will be able to work in any way I can. to do More work should be done than in the past. I do not know this. How many are there? Refrain from repeated words to write. I bring . I have to do something for myself. to have All the looks. You don't have a goal. or you have You have to start somewhere. come to yourself Start. Today is another day. Like yesterday, you should pay attention to me. It's as if the hand and the muscles that have to control everything are getting tired. As if they don't want to. to work I don't want to work I love . be comfortable I do not want . I want . be a normal person They do things like other people. I love you too . Do a normal job. open my head These are the works. I can not . how did you succeed You have bad public relations. you should be able You can establish a better type of social communication from the responsibility of this being. I have to open my own way. This is done. my own need This is for me. so what Lost . no way to myself that I want I need I like my work the way I like it. that you eat

Ohm with any mode and this needs. Start again from the beginning. You have to find the switch mode. I want again This is why I have to do my job well. With Makshlat: chocolate: problem-makshell lot _mak: left hook. Loose: Locking of the finger. Lot: subscription: chocolate. Difficulties . So: the problem is a meme. Cope with yourself and this need that you love is all because of this. Because I don't want myself as it is. I don't need it. I have to think about everything for myself. Because I am making mistakes. This work is because I have to and I have to do my work from the template to the end or whatever it is. It is not possible. I lie to myself: I have to look at my goal through the lens of my eyes. From myself or what I am. And that means yes, I want to. Let me tell you that this is a big mistake anyway. I did not need these for myself. be like this And these things you like. Or do we not have it? Do I want it? Or don't I want it? I do it because I have to run it. Birth . Again . Over and over again. And. Let these things happen because of me. I wanted to be a better person than before. But this work in front. With a crazy feeling. But this work can be anything you want. It's boring and crazy. Now the pupils of your eyes and the surface of your eyes are very narrow. You are tired and lack of sleep. Your eyes are red. you burn Afraid . You have a destructive sense and a lot of anger. It's spring again. Last year . A lot of energy was produced in the spring. as you wanted destroy yourself do it but several time . Like a ball when you enter the door. You knock on the door once. once to the wall Hit everything. you do you will not pass You have an obstacle syndrome. The need for myself or that I want. My efficiency from this thing that you are. who are you Slower than before. I don't want my work from this thing. This is impossible for me. He transfers my needs and money from my pocket to the teacher's pocket. I have no confidence. to myself . Not to the teacher. if i can't My money is my pocket. Make me a fresher person than before. Make me a person. Do you want me? because of myself And. This is what I want. you will you will not Incuriosity . you can't don't go you don't go Very . I warmed up. Time is over . wasted It was wasted. I open myself because I wanted to do what I want for myself. I don't want anything. Everything I say. I violate I have now Persian voice. To the Iranian teacher. I'm listening . You are clearly a liar. My need from this to this. what he likes I don't want there to be a degree of authoritarianism. You can't come close to the degree of autocracy in this work, you just can. Do this on a busy day. You have to learn what you want. Increase this efficiency for yourself. who are you Do it. You have to do it. Death . do not fall Get rid of thinking in this work. Steve Jobs. Death . cause death. It jumps. Last night . I didn't die I didn't do anything, thinking about being alive. I think it happened. People are tired. Another Bucky. It was not a reservoir of energy. You have to show more resistance than yourself. And these works can. Make things easier for you than before. I have to work, don't you? Or any way I want? I will do this. I have to work on time and without time. Timeless: irregularity. I have to work back to back. What will you achieve? nothing ? destination thought intention destination aimless Image. I have to believe in myself. Kevin Trudeau. whatever you do Think of success. I have to respect myself. I have to create this meaning for myself. I have to work on myself. that rip failure I do not want . failure You have . You do not have the ability to visualize. You cannot do mental fasting. yesterday from pain You violated the intellectual fast. I can not. For as long as he wants. I have a type of function that. No one can. Do not even imagine this. Do I want to? I can not . I do not believe . Because if I had succeeded. now . I did not write here. I would have created a storm. I would have written better. Only density view. you have speed coding . I was doing The need to be approved and seen. You have incurable pain. do you work here I worked fast. Or I was having fun. I don't want to achieve my goal anymore. No matter how you are, I want you to know this. Your biggest problem. There are conflicting goals. The purpose of A. purpose b. Hamm b. I want . The purpose of A. You work on goal B. Do you want goal A? Are you working on goal B? You want the goal of A. Always . You want the opposite. On the contrary, you act and visualize. Are you not focused? It was not that this outbreak. Should it be as if you want to? These parts go astray. Keep going over and over again. With everything I want? I need It's like I'm not myself. Do I have these things? I always think. I do not have job . there is work I have no ability to perform. think right Tuan. As if everything was determined in advance. This work with all my spirit? And. my strength Want to do this with anything? I do not want to God. I love . to nag Naq. It is not work. to start to curse The end of what you do. You are cursing. You curse everything. Approach. The letter has become your life plan. blasphemy I can't do anything. cry . destroy myself This is the central core. That is, after all this progress. Oh you

There is one last thing. you have less I should be with myself anyway, I want, I need. The center of my world. to put power to get power In any case, to do this to the people. I need . I want this for myself. I needed myself. This is when I need myself. you have less If you are looking for the missing half. when you can yourself In the center of the last thought. Under the limbing of your brain. your fear What is . come to you Grant Cardon's book. 10x. I need these things in this sense. I need these things myself. That I have to do it anyway. load . can't be read the brain. power when i get tired Windows does not come up. I must go . Find out about my bad habits. Let me do this higher and higher than before. Do you think. Hyperactive . I become useless. A sense of self-destruction. destruction Again . No . This person can do many things more than in the past. These things have been done. It should be one. deliverance Look for yourself. This is when I want it? Press your eyes. comes . you feel like crying the light . monitor. full of blood dryness No more water on my face. I don't spray Shapelgaz to my face collision sound or slap with two hands water. I blinked enough. inside my eyes It takes a day. be found not found damn eyelashes look at me Center . center of the world Existence . as if is not . It is empty. There is fear. Must. yourself with yourself make it by my own . I'm not . It is not responsive. whatever ? We will call with myself . no one is I am afraid What a nonsense that is down here. My fears are the brain of a lizard. Limbing my fears The upper crust cannot. make a decision It cannot be coordinated. down start to . rules Start cursing. moving my body and my look The attention of everything perished. coordinate does he want power I have no control. the brain . can't in fatigue Not now . when tired Not now . the time During difficult times of life. Why power? power Do not do this? I will not reach my destination. This means, however I want? Must have this with anything. Who.: I have no reason to be. to go be destroyed become powerless Do not like. And.: In addition: whenever you want? What does it convey to you and these things: to your feelings? with these functions and anything? Do you like to look at yourself? Communicate the right image. I have to make myself comparable to whatever I want. Now it's time to destroy. Previous self and comparison of self now. I am yesterday I worked . I felt good today. I did not suffer today. Why when I enjoy . I escape . I feel guilty and guilty. Because . power Performance . motivation You want higher efficiency and power. You are threatened. with inefficiency disability destruction With all the time I need from all the time I want, this need must have the meaning of what I want. With everything I need. Oh, with all the time I want? In any case, I need this work anyway. This means it helps you. It needs. When you want? Do it all the way in a mode. You can do it this way. I want these things to be done anyway. do you want should you need W.: Don't you need it? I have . I don't feel it. I don't feel the need. So . ability you will not had When, in any case, this contrast with the world. You will face reality. of what you are Finally make a decision. I want this functionality however you want. This definition should be timely and timeless. I need it for myself. I don't want these things, I have to tell myself and that I want something, it is impossible for me. Prove this to yourself. This means more than what it is. Nothing ? It cannot be presented. Some of this work has been done. a result To conclude. Does not exist . you can . read more No result. Why? Feeling . you don't need Until you do something. Why ? does not get angry Until the basic needs. Know yourself better. I will prove it to you again this time. you don't need know yourself why should let me know With a pen to yourself. Fixed . do. this write the I do not need . I do not want . that's me who i am There is no mention of power. Why should I be able to do things that are for me? This need should be recognized. Known need. Apart from the need for money. What is the need of your character? What spiritual need do you have? Achieve . What does purpose other than money make you feel? You have not met those needs. what does it mean ? Imagine . you have arrived It can . Make your life uncertain. A value to the end. I have no reason until the end. You won't get hurt. You are only 6200 steps away from the goal. If you went and it didn't happen. Maybe we can get the rocket somewhere. No more friction needed. building project . Indians are fresh from the beginning. A table of knights around the table. Making Xcalio from scratch. pama puma An animation was like this. Pama song or puma puma Not a logo. A Brother Bear movie. I must have an animal. Give me energy. Whatever you like. Cat . hey pigeon Crow . the lark giraffe something. You must have a secret weapon. When you lose, go to him. Must . To . joy stick . be should instead of writing the most . something i like joy stick . Or a game board. LT is . you thought Why do I have little income? It is because of this. I used to play a lot. I love . without jaws

I play Without having a plan. without trying success must Something like this. I have to make my own Xcalio and sword. paint my face There are also colors. I have to pass them. My face should be this color. I have to face make red Or an Indian color. to hide This word is hard. Metaphor hidden same color be the rest to be like everyone else Must . make something Or use something less. It should be something like this. What only I can do. do it no one else nobody . Can not . Take my place in this world. only myself . by my own . I can take that sword off the ground. You can like me. Approximate . like this I have something I have to activate the Indians of my brain. Knights, the heroes of the lands of my brain. To be able to type. to have interesting . know . strongest . a spirit that I had He died in my brain last night. He was a very strong hero. I do not think . Until now, I needed to do such strong work. How inspiring can you be? Be . To get up and do something. I myself have so many wounds in my body. The energy of our thoughts. I did it in vain. He ran out of blood. Man . Done . He died. It's a pity How well he swings his big and heavy sword in the air. went Instead, the rest of the heroes of my spirit had gone. He went to a place he will never return. patrol I will make another monster and avatar. To dream of facing problems. But this time in honor of this monster. The minute was sad. It was a pity. If this fast or intellectual hero did not die. I was myself I destroyed him. With the words I spoke to him. it was enough He is no longer riding his horse. The work is done. other He fought like a man. He tore the targets like a jaguar. Because of excessiveness in the battle. And . to fight destroyed . Heavy bleeding. Was . There was a lot of fatigue. that did not stay He no longer breathes this air. Now I have a few times. on this dock or document. I have been working, nothing special has happened. It is full of mistakes. After I had lunch. It came to my mind. I will not make these mistakes again. I am with myself. Orange team to play football. I don't do it in my brain. If last night is correct. I could count. be asleep This is my problem. I can't think. to stop I will not continue. You captured my soul. you made me crazy I will pass this nonsense. I don't even know. What does it hurt? I just know everything . From a farce. Or the fight has started. I am on this side of the ring. I am on the other side of the ring. I forgot everything about the previous post. Because you can't do these things. contract . He is punching hard. in my stomach You won the verb round yesterday. Today I am bleeding more. I have won 2 rounds. Get off my head. I think this round is over. Maybe the number of rounds will change.

oh my hand آخ دستم

شرط اول این نوشته ها دلیل به عقل و محافظت از جان و بدن خود هست . این یک نوشته زیاده روی کن . یا افراطی هست . صلب مسئولیت از نوشته ها و نویسنده . مهارت یا منبع خاصی استفاده نشده . یک نوشته یک نفره هست . نیاز به ویرایش چند نفر و نظرات دیگران دارد . برای بخش های که باید ملایم تر و نرم تر باشند .

غیر ممکن هست. دوباره می خواهم . امتحان کنم . به چه علت دستم . درد می کرد. امکان دارد . که. به خاطر هیچ علتی باشد . یک حالت روانی باشد . به . همین علت . می خواهی . چند بار شانس. خودت را امتحان کنی . هیچ چیز به معنی این نیست . درست فکر می کنی . هیچ نشانه ای نیست . این عقیده درست . باشد . پس خبر از غرور از این روش . آره . حقیقت دارد . یک روش مغرورانه . پر از اشتباه هست . داری . ادامه اش می دهی . این غرور . بی کفایت . فقط می گوید . هر کس چیزی گفت . اشتباه می گوید . شما درست . فکر می کنید . وقتی . حرف کسی را قبول می کنید . مهر تایید . به آن می زنید . دچار ضعف می شوید . از طرفی هم . کار اشتباه . اشتباه هست . هر کاری کنی . دودش اول توی چشم خودت می رود . من نمی گویم . درست فکر می کنم . درست همیشه درست هست . پس هر کسی درست تر و بهتر از من کار می کند . فکر می کند . برنده بودن و حق با او هست . باید کسی را دنبال کنید . بیشتر دانش دارد . بیشتر تلاش و مطالعه دارد . نه اینکه من یا کس دیگر را که صدای بلندی دارد . دنبال کنید . اشتباهات . بیشتر . کار بیشتر . اشتباهات بیشتر . به هرچیزی . چنگ می زنی. مربی های سخت گیری . نداشته ای . یعنی اینکه اجباری به تهیه این کار نداشته ای . نمی دانی . از اولش به خاطر چی شروع . شد. چطوری شد . به خاطر اینکه دیگر برای من اهمیت ندارد . ببین . احتمال دارد . یک حرف اشتباه این یا یک چرند . اساس شده باشد . یا توان کار نداشته باشی . هیچ علتی ندارد . هیچ علتی ندارد . که . کارهای ما اینطوری شده . به علت بی علتی . یا به علت ندانستن یا تخصص نداشتن . دارم . اینجوری کار می کنم . به علتی که می دانم . نباید کار کنم . نباید تخصصی داشته باشم . درحالی که می دانم . ندارم . باید نظاره گر کار دیگران باشی . به همین علت ها نمی دانم . از چه قرار هست . فقط می دانم. انرژی ندارم . دستم . از کارهای قبلی درد گرفته . این درد جدیدی هست . به خاطر این . پس از ریلکس کردن . بعضی از اوقات مهم هست . بعضی موقع ها امکان پذیر هست . بعضی از مواقع امکان ناپذیر هست . پس باید یاد بگیری . بلافاصله کار نکنی . لحظه ای تصمیم کاری را نگیری . به خاطر چی بود . اینطوری شد . به خاطر چه علتی بود . این همه می خواستی . اما توان کار کردن نداشته ای من می خواهم . اما نمی شود . که بشه . به خاطر تمام تلاش ها و کارهای که می خواهم انگار حقیقت چیز دیگری هست . نباید اینطوری باشد . نباید توان فکر کردن روی بخش های ریز را داشته باشم . الان باید خیلی ناراحت یا پشیمان باشم . نه اینکه به خودم و کارم فکر کنم . برای من اهمیت داشته باشد . بقیه چه فکری می کنند . برای من اهمیت دارد . من بی دفاع هستم . یا اینکه دارم . فکر می کنم . چطوری به کارم . یا قسمت تازه تری از آن تبدیل شوم . من هم مثل بقیه هستم . هیچ فرقی یا وجه تمایزی بین من و بقیه نیست . به همه چیز و همه کس بی تفاوت هستم . دلم برای هیچ کس نمی سوزد . به جز خودم . به جز خواسته های که می خواهم یا اینکه هرگز نمی توانم . آنها را داشته باشم . به خاطر اینکه بقیه توانایی کارهای را دارند . من هرگز به گرد آن ها نخواهم رسید . به خاطر اینکه می خواهم .وقتم را دود کنم . وقت های تلف شده . وقت های که از خستگی نمی توانم . کار کنم . به خاطر اینکه همه چیز را درهم و برهم . نتیجه ای که می شد . بهتر از گذشته داشته باشم . اما به هیچ درد من نخورده است . این خلاقیت من هست . به خاطر خودم . چیزی به ذهن من نمی رسد . برای تمام اوضاعی که دوست داری . فکر می کنی . ولی اشتباه فکر می کنی . تمام درگیری های که قبل داشته ای هنوز پا برجا هست . فقط دوباره و دوباره به این معنی . که می خواسته ای چیزی را به خودت یا اینکه از خودت دور کنی . پس به خاطر اینکه فکر می کنی . من دوباره هیچ راهی به غیر از اینکه کارم را نیمه تمام . چه نمی تمامی . حتی نمی توانم . یک هزارم یا حتی هیچ چیزی از آن را انجام دهم . هیچی یا کامل یا اینکه هیچ چیز چرا اینطوری بوده . چرا نتوانسته ام . این بخش را کامل کنم . حتی این قدر ها تلاشی که کردم . هدر رفت . همه چیز هدر شد . خودم بیهوده وقتم . بیهوده تمام چیزهای که بیهوده صرف . سرمایه ای که بیهوده . روحیه بیهوده . خود بیهوده . بطالت . اوقات تلف شده . وقت های تلف شده . این اوضاع فقط سیاه نمایی این چیزی که فکرش را نمی کردی . اما دوباره باید به خاطر کاری که هرگز و از روی سرگرمی درست کرده ای . سرمایه وقتی یا اینکه می خواهی با من شوخی کنی . من این چیزها را بلد نیستم . من روحیه کاری ندارم . نمی توانم . خودم را صرف کارم کنم . به خاطر اینکه دارم . کار درجه 3 یا درجه 5 اولویتم را انجام می دهم . اما فکری برای اولویت اولم انجام نمی دهم . پس همه چیز خیلی خام و نپخته است . همه چیز درجه 3 هم نیست . شاید درجه 10 کیفیت شاید در رتبه های پایین تری از این اوضاع باشد . به خودم . علت خودم هستم . تلاشی نمی خواهم داشته باشم . فرقی نمی کند . چاره ای جز قبول شکست ندارم . چرا باید فکر یا سرمایه ای یا دردی را به جان بخرم . به خاطر این خستگی می توانم . همه چیز را به چند سال بعد یا اینکه آرزوی فنا رفته تصور کنم . همه چیز خراب شد . من هم تنهایی خراب کاری انجام ندادم . یک خرابکاری گروهی بود . خودم را در یک تیم بازنده دیدم . شانس نیاوردم . کسی به من کمک نکرد . می توانست همه چیز الان فرق کند . به خودم یا اینکه خودم می خواهم . با هر روحیه ای کاری را انجام بدهم . یک کار حرفه ای بوده است . باید چند راه را برای خودم تصور کنم . قدرت تصور خوبی نداشتم . قدرت یا وقت هدف گذاری نداشتم . با این روحیه یا این کارها که فقط مثال خودت را به غقب برگرد . همه چیز تغییر می کند .فقط یک ماشین زمان می خواهی . با هر حالتی یا موقعیتی که تصور کرده ای ما همه چیز از دست تو خارج شده است . سرمایه یا وقت را تبدیل به چیزی بی ارزش یا صرف خوابیدن یا اینکه نجنگیدن و احترام نگذاشتن به خودت و هدفت کرده ای . نقطه نظر بخش و درصد . اکثر متوسط یا سطح پایین بوده است . چرا نبرد . یا جنگ داشته باشم . با اینکه خوب تلاش نکرده ام . هیچ تلاشی در کار نیست . به خاطر خودت . به خاطر احترامی که به خودت می گذاری . چیزهای تعیین کن . وقت صرفش کن. من باختم . روحیه خودم را . اصل همین بود . بقیه چیز ها وقتی می خواستم . کسی نبود . براش تلاش کنم . خودم که بودم . خودم آدم مهتری . از همه چیز بوده و هستم و خواهم بود . از اینجور مکالمه های با خودم نداشتم . فهمیدی که به این روز افتادی باید به خودم احترام می گذاشتم . باید بیشتر خودم را در زحمت و رنج قرار می دادم . با تمام چیزی که ساخته و پرداخته ذهنم خودم بوده . باید تمام توجه به هدف می بود . اما توجه من روی چیز های دیگری بود . باید برای خودم روحیه تصور می کردم . روحیه چی هست ؟ توان جنگی نداشتم . توان مبارزه با هدف نداشتم . از خودم هیچ چیز به خاطر نداشتم . خودم چی ؟ هدفم چی ؟ از اول هیچ چیزی در کار نبود ؟ خالی از خودم تهی بودم . خالی ترین چیز دنیا . یک ظرف پوچ بودم . خالی ترین چیزی که تصور میشه . کرد. از احساسات از ترس پر بودم . چیزی که خالی باشه . روزی پر می شود . با خواسته های دیگران با حرفهای آنها . با تمام مشکلاتم آن را پر کردم . با عقده هایم .خودم را پر کردم. هر موقع هدف برای خودم قرار می دادم . از خاطرم می رفت. الانش هم هیچ خواسته ای ندارم . من چیز زیادی نمی خواهم . بهتر بگویم . من هیچ چی ؟ نمی خواهم ؟ توانایی خواستن . ربطی به پول ندارد ؟ خواستن یک روند مستمر از تلاش برای رسیدن به چیزی هست ؟ دوستش دارم . من این ... را می خواهم . بدون تلاش خواستن نیست . باید لجاجت و یک اینجور چیزهای را بخواهید . باید بخواهی و به خاطرش کار کنی . باید تمام این قضیه را گوشه ای یادداشت کنی . من این .... را می خواهم . حالا بشین تا بدست بیاد . خود به خود یک روند رنج آور بوده . برای من این نوشتن ها بیشتر حرص و جوش خورده ام . پس بیخیال هدف و برنامه و تمرکز کردن شده ام . راه رفتن . روی اینکه باید زودتر کارت را تمام کنی . هیچ فرقی نمی کند . هیچ پولی از این نوشته های قرار نیست . هیچ کتابی نیست . هیچ خواننده ای نیست . فقط باید این طوری . کینه و خشم و نفرتی از تحول نداشتن و بی تفاوتی خودت نسبت به چیزی که الان هستی . تبدیل چیزی می خواهی داشته باشی. هیچ تخصصی در بدست آوردن ندارم . تخصص من این نیست . باید کتابهای بهتری بخوانید . نویسنده های بهتر . با دانش عملی بیشتر . این کار نباید . باعث شود . در هدفی زیاده روی کنید . مهم روند زندگی . لذت بردن از زندگی هست . باید زندگی را طوری لذت ببرید . انگار آخر روز قرار هست . روز و زندگی شما تمام شود . اگر می خواهی . ایطوری یا طوری دیگر زندگی کنی . یا اینکه کاری که می کنی . آنقدر درد و چیز های دیگر برای تو به همراه بیاورد . نتوانی به راه و زندگی که مردم . عادی دارند . به چه علت باید خودت را مجبور به کار کردن . کنی . علت تو باید چیز مهم باشد . هیچ علتی نمی توانی . برای خودت پیدا کنی . خود من هم بارها و بارها این نوشته ها را خوانده ام . اما حقیقت کار اینجاست . من بدنی ندارم . توانایی سختی های کار را داشته باشد . توان نوشتن این مطالب را داشته باشد .شاید روزی بخواهم کاری کنم . شاید باید کاری را داشته باشم . که ارزوی و سختی های آن را مدت ها کشیده ام و اینکه هنوز به آن کار تعلق خاطری ندارم . توان کار کردن ندارم . به خاطر اینکه من باید توان یخ شکنی در کار اینکه چقدر باید اینطوری صبر می کردم . مقصدی برای خودم تصور می کردم . نمی توانم . نمی شود . درد بسیار دارد .سخت کار کردن . عوارضی به همراه دارد . نمی خواهم . از این بیشتر به خودم و اینکه من چی ؟ هستم . من هیچ چیز نیستم . من باید کار کنم . اما توان کار کردن ندارم . می خواهم بدست بیارم . اما اینکه این کارها را انجام بدهم . من شاید معلولیت فکری داشته باشم . وقتی کسی دچار معلولیت جسمی می شود . اگر با این قضیه کنار بیاید می تواند . بدون اینکه مشکل فکری برای او پیش بیاید . به زندگی عادی خودش ادامه بدهد . مثال های زیادی از این قضیه هستند . شروع به فکر کردن با معلولیت جسمی کرده اند . خیلی هم موفق بوده اند . اما معلویت یا ناتوانی فکر نداشتن . هدف و فکر یک اصطلاح من در آوردی هست . کتابی که قبل با آن آشنا شده بود. در بخش رایکان یک سایت این مطلب را بیان کرده بود. معلولیت فکری مشکل این هست . باید راهی به سوی سلامت فکری یا توانایی فکری داشته باشی . عضله های داشته باشی . موقع کار کردن توان فکر یا اینکه باید در کار طوری کار کنی . نخواهی اینقدر فکر کنی . باید کارها را به موقع انجام دهی . ناشدنی های خواسته و اینکه نمی توانی با خودت . همه اش . شده است . فکر تکراری مشکل دیروز . مشکل 10 یا 100 یا اینکه مشکل چند قرن بشر . همان مشکل من و شماست . این مشکل تازه ای نیست . باید قدرت حل کردن داشته باشی . عده ای تسلیم می شوند . همین زندگی را بدون هیچ درگیری . فکری و جنگی به پایان می رسانند . تمام و همین . می خواهی . نسخه ای یک دقیقه ای برای این مشکلات داشته باشم . فکر می کردم . بعد از چند حرکت اصلاحی دردم خنثی می شود . اما نشد . بدتر هم شد . فکر می کردم . خیلی راحت دکمه ها را لمس می کنم . بدون اینکه کاری را با زحمت مجبور باشم . کتاب. جزوء یا هرچیزی که هست را می خوانم . آخر سر علاقه و عشقی در من پدید نیامد . من یک آدم متنفر از همه چیز کار بودم .جمله تنفر کتاب دارن هاردی . چرا روی مانیتور چسباندم . کار چی بود ؟ یک کتاب دیگر هم بود . راحب فیلم بعدی راکی ؟ صحبت می کرد ؟ دقیق چی می گفت : اما بعد از اینکه به قهرمانی می رسد . در بوکس رقیبش سیلوستر استالونه بود. دوباره به شرایط قبلی بر می گردد . خلاصه . بعد از اینکه کتابها را می خواندم . دوباره بر می گشتم . سر کار و مشکلات قبل پیشرفتی نمی توانستم . اعمال کنم . کمی پیشرفت دوباره شرایط قبلی این که باید این کار را تکرار و تکرار کنم . چه انگیزه ای می خواهم داشته باشم . من نمی توانم . من اینکه یک حرفه ای نیستم . می خواهید باور کنید . یا اینکه باور نکنید . به خاطر پول نمی توانم بنویسم . حتی اگر کتاب هم بنویسم . یا اینکه خودم را پیدا کنم . اینجا خنده دار. هست . همین الان هدفم را له کردم رفت پی کارش. حتی اگر به موفقیت برسم . هدف اصلی که می خواهم به خودم ثابت کنم . نگاه کن . می شه کاری کرد . اما تو باور داری . نمیشه . باور کرده ای . نمی توانی . باور کرده ای سخت . هست . حق با تو هست . جمله هنری فورد : چه فکر کنی . می توانید . یا اینکه نمی توانید . حق با شماست . هنری فورد . بی سواد بود . نه . خیلی بیشتر از تمام کتاب های که وجود دارند . می فهمید . خیلی بیشتر از بقیه می فهمید . خیلی . کارش درست بود . هنری فورد . حالا من فکر می کنم . امکان ندارد . یک نفر اینقدر کار کند . کارهاش تمام شوند . این کارها باید او را نابود کنند . پس عده ای به دلیل اینکه کار یا وقت ندارند .بلاخره یک جایی دست به اقدام عجیب به ویرانگری می کنند . دست از ادامه دادن بر می دارند . این می شود . زندگی عالی و دلخواهی که من می خواهم . خوابیدن . اینکه می دانم . من از عهده این کار بر نمیام . من ثروت عظیمی از اینکه دست از کار نکردن برداشتم . بعضی وقت ها هم برعکس عمل می کند . این قانون یک روزهای نباید بروی سر کار اما امروز از آن روزها نیست . این چیزی هست . به فکر من می رسد . من باید این کار را به خاطر اینکه می خواهم . یا اینکه به خاطر اینکه زندگی اینقدر من را خسته کرده . یا اینکه روزی به من می گفته اند : این کار امکان ندارد . یا . اینکه زندگی بیش از حدی که باید به من فشار آورد . من هم توان تحمل نداشته ام . این شده من نمی خواستم . بقیه می خواستند . بقیه خیلی از من توقع داشته اند . من یاد گرفته ام توقعی از خودم نداشته باشم . به چه علت باید کار کنم . چون دیگران توقع کار خوب از من داشته اند . من خسته تر از این هستم . که . وقتی برای خودم داشته باشم . بفهمم چه نیازهای دارم . یا اینکه چه نیازهای ندارم . باید این طور می بوده . اینطوری هست . بخور تا اینکه جونت در بیایید . تا اینطوری بوده که هست . که . هست . تلاش نکن . بشین یک جا این چیزها مال از ما بهتر ها هست . نمی توانی بهتر از این چیزی که الان هستی . به خاطر اینکه تخصص تو جوابگوی تو نیست . نمی توانی از این چیزی که هستی . عمل کنی. عملیات انجام نشده . کارهای که نمی توانی . آنها را از این چیزی که بهتر هست . انجام دهی . من به خاطر خودم نیست . نمی توانم . این کار را انجام بدهم . به خاطر محکم بودن و سخت بودن کارهای که دارم نمی توانم فکر آن را کنم . روحیه و فکر من خراب شد . می خواهم با خودم فکر کنم . به چه چیزی فکر می کردم . وقتی که من کاری برای اینکه می خواسته ام . انجام نداده ام همه چیز را خراب کرده ام . به خاطر این علت باید اینجا شاهد این باشم . نیازهای اساسی خودم را درک نمی کنم . باید طور دیگری کار کنم . همیشه . ناخواسته ها و ناملایماتی و موانعی هستند . این شده این حقیقت زندگی شما قصه زندگی خود ما را خودمان می نویسیم نه کس دیگری . می خواهی . انجامش بده می خواهی انجامش نده . هنری فورد . چه فکر کنی . چه فکر نکنی . می توانی یا اینکه نمی توانی .  حق باشماست . پس همیشه حق با شماست . می توانم نه نمی توانم .می توانم پس می توانم . این قانون باید این کار را انجام می دادم . باید هر روز این مقدار کار می کردم . باید به خودم بیشتر فکر یا احترام می گذاشتم . به خواسته ای که داشتم . باید با همه مثل سنگ رفتار می کردم . مثل یک چیز ثابت باید کارهایم را تا انتها تا آخر انجام می دادم . این چیزی که من باید این شده است . که . دلیلی نمی بینم . اینجا و چیزی که می خواهم داشته باشم . اما ندارم . به خاطر خودم که نیست به خاطر . دیگران یا خواسته های که ندارم . باید چی کار می کردم . من نمی خواهم . نمی توانم . باید راهی به هیچ چیز یا خواسته ای . پس تا زمانی که نیستی من نمی توانم این کار را انجام بدهم . باید بیشتر از گذشته خودم یا اینکه می خواهم باید حقوقی برای خودم داشته باشم . باید راه را طوری مشخص داشته باشم .من باید خودم را بیشتر از گذشته شروع به پاسخگویی کنم . باید این کار را هر طور که شده برای خودم . یا اینکه می خواهی این کار را انجام بدهی . چیزی که نمی خواهی . معلوم نیست . به چه علت نمی خواهی ؟ بیا من به تو می گویم . به علت اینکه می خواهی خودت را ثابت کنی . موفق شدم . به لجن کشیدم . این زندگی را به همین علت هست . نه نیست . مسلم هست . هیچ کس نمی خواهد . خودش را آزار بدهد . اما لذت بخش بودن اینکه کاری الان نمی خواهم انجام بدهم . چرا ؟ باید بیشتر از گذشته رنج بکشم . باید روی این کار باقی بمانم . چون عقیده تو این هست . تمام چیزی که صاحب آن هستی . خودت نیستی و تمام خواهی شد . باید چیزی از خودت باقی بگذاری . بقیه می توانند . این نتیجه گیری ها را بهتر از تو با انجام برسانند . تمام روحیه تو خیلی زود . عوض می شود . با هر چیزی که می خواهی مسئولیت خودت را بپذیر مسئولیت شکست ها و مسئولیت برنده بودن . این چیزی که به خاطر آن شده ای . تمام روحیه تو صرف این می شود . من باید با خودم کنار بیام . باید . خودم را روی هر چیزی که هستم . خیلی در اشتباه بوده ای . فکر می کردی . می توانی . این ذهینت آلوده کننده را از اینجا چقدر روی مغز خودت یا اینکه می خواهی . باید به اشتراک بگذاری . بعضی از بخش ها را با این . پیشرفت جدید . به خاطر بسپاری می توانی . چیز بهتری موقع تصمیم گرفتن باشی . تا این اندازه نمی توانستی . تا الان که تا اینجا فکر می کردی. الان کمکی نداری. ولی قبل که داشتی . بهتر می توانستی کار کنی . الان نمی توانی روی کار خودت فکر کنی . نمی توانی . با خودت گوشه ای کنار بیایی نمی توانی . بدنت عادت به این کار ندارد . من هر کاری انجام می دهم ؟ پس دروغ بوده این جملات خودت هست . اگر می توانی بیا اینجا کار کن . کجاست ؟ روحیه کاری که نداری . بیا این شده است . آبروی . کاری . همه اش شده هیچ . جمله ای از این جملات گذشته که چند سال هست . به دنبال این کارها با تو تکرار می شوند . کارهای که باید روی تو و درآمد و انگیزه ای که می داشتی . اما نداری باید محکم تر از این چیزی که الان هستی باید .قدرتمند تر می شدی . اما نشده ای باید . به چیزی تبدیل می شدی . باید به یک عنوان از همه قویتر شوی . فقط این راه داشتی . انتخابش برای من سخت هست . باید این توان کاری را پیدا کنی ؟ راهی نداری . به جز این که باید به خودت فکر کنی . باید به تفاهم برسی به خودت . با خودت و بی خودت می خواهی . با هر چیزی که هستی . هر چیزی که باید باشی . باید بیشتر قدرت روی حرکاتت داشته باشی . می خواهم . تا اینکه یک کاری را شروع کردی . بیخیالش نشوی . به خاطر اینکه می خواهم . یا اینکه نمی خواهم . از انگیزه ای پر تر داشته باشی . اما خالی شده ای . در تمام روح تو یک چیزی خالی هست . اصل روح نداری . یعنی روح نداشتن . همه که روح ندارند . تو هم روح ندارند . بخش همه جا ادعا شده است . هم روح داریم . اما چرا احساس زنده بودن . در عده ای کمتر هست . روح شادی یا کار کردن . داری ؟ یا نداری ؟ داشته باشی . ادعای بزرگی هست . اگر روح داری . پس باید به جسم خود اکتفا نکنی . بعضی مواقع موقع خسته بودن . یا خستگی از کار افتادن اهداف از روح داشتن قدرت بگیری . نمی توانی . فکر کنی . پس روح نداری . روح بی فکر و بدون خواسته وجود ندارد. خصوص چیز های که دارد . را دوست دارد . چیزهای را که ندارد . نه جسم اما توانایی ها را خیلی راحت به دست می آورد . کارها را خیلی راحت انجام می دهد . بخش انتقال را خیلی راحت تر از چیزی که تصور کنی . گولم میزنی . روح کار همان روحیه کار هست . روح کار را داری . یا روح نداری . به درد می خوری یا اینکه به درد نخور هستی ؟ ظالمانه مغرورانه این تمام کتاب ها یا جزوه یک تندروی خاصی دارد . یک بخش . باید استراحت کنی . ریلکس و خستگی در کنی؟ جای آن خالی باشد . شرط اول این نوشته ها دلیل به عقل و محافظت از جان و بدن خود هست . این یک نوشته زیاده روی کن . یا افراطی هست . صلب مسئولیت از نوشته ها و نویسنده . مهارت یا منبع خاصی استفاده نشده . یک نوشته یک نفره هست . نیاز به ویرایش چند نفر و نظرات دیگران دارد . برای بخش های که باید ملایم تر و نرم تر باشند . همه چیز از هیچ چیز . بی دلیل بودن را سعی شد . تبدیل به خواستن . شود . تا اینکه تعداد بخش های نوشته شده را به پایان نزدیک به آن چیزی که می تواند باشد . رسانده شد . این دلیل سرعت را نمی فهمم . چرا باید سریعتر از آن چیزی . قبل بوده ام باشم . به چه علت . باید مطالب پشت سرهم باید بار گزاری شوند . چرا علاقه به این سریع و فاصله های کم در بین همه وجود دارد . این بخش را آماده کردم . بخش دیگر چی کار کنم . تمام این مطالب را چطوری و از کجا تهیه کنم .

  ادامه مطلب ...

never mind بیخیال

داک چهارم . توضیح مال دیروز بود . خوانده شد. داک : همان داکیومنت یا سند هست . از عادت های اتمی _جمیز کلیر _تغییر . یعنی . اینجور کاری . فقط یک دقیقه : مدیتیشن . به نظر من 20 ثانیه .

نه به طور رسمی . نمی توام . پاسخگوی این نیاز باشم . نمی توانم . دائم با خودم کنار بیام از عهده این کار بر بیام . کار حرفه ای من چیز دیگری هست . من نمی توانم کار کنم . نمی توانم از عهده این کار بیام باید به همه چیز را برای خودم بررسی کنم . به خودم . نیاز دارم . به این فکر می کنم . توان اینکه این حد کار کنم . به چه چیزی نیاز دارم به خودم . روحیه می توانم بدهم . از این کارها هراس بسیاری برای شما می آورد . به شما توصیه می کنم . این کار را انجام ندهید . به خودم هم توصیه می کنم . بیش از حد این کار را انجام ندهید . چون شما یک حرفه ای نیستید . شما توان کار ندارید . احتمال دارد . که کمر شما آسیب ببیند . شما بیش از حد به خودتان فشار نیاورید . این کار عاقبتی ندارد . پس به خود شما دوباره هم می گویم این کارها باعث می شوند فقط شما کم بیاورید . این نیاز شما می تواند . شما را از این چیزی که هستید . شما را پست تر از گذشته کند . این نیاز من نبوده . پس به خودم می گویم این معنی این شده این . همه اش شده دلشوره این دلشوره ها و اینکه من نمی خواهم خودم را مجبور کنم . این معنی شده است . تا اینکه هر کسی در کاری تخصص دارد . شما نمی توانید . این زندگی را با این توقعات زیادی بیش از حد نمی توانید . این کارها را انجام دهید . شما به غیر از اینکه وقت خود را تلف می کنید . عمر خود را چشم اینکه من نمی توانم به خودم را از اینجا رها کنم . من توان این کارها را ندارم به خودم که نیاز ندارم به دیگران ندارم . پس خودم چی کار کنم . به خودم نیاز دروغ گویی می کنم . این شده است . که این که من برای خودم نیاز دارم به اینکه به جایی به جایی دیگر نیاز داشته باشم . این معنی که شده است . این راه را برای اینجا پس خودم را برای اینکه می خواهم این معنی . شده است . پس خودم را به چیزهای که می خواهم و این معنی . بی معنی ترین چیزهای که می خواستم ام باشد . چه معنی دارد . من نمی توانم . شما نمی توانید . به خودتان بیایید . شما باید یک فرد محتاج باشید . تا اینکه هوش مصنوعی بتواند از شما سوء استفاده کند شما طراحی نشده اید . یک آدم حرفه ای از شما کار بکشد . شما نمیتوانید . اینکه دائم مشغول کارکردن نیستید . شما نتوانسته ید این معنی شده .که. که : حرف اضافه مغزی من از شر تو که خلاصی ندارم .  دائم در حال کردن هست . دائم مغز به فکر جای هست . از درد پرهیز دارد . کسی می تواند فک شما را پیاده کند .با مشت به صورت شما بکوبد . البته شما هستید . به خودتان مشت می کوبید . قبل از همه یا هر کسی . اولین مشت را خود آدم به خودش می زند . تا حریف او . آنها خیلی از شما قوی تر از شما هستند. آنقدر پول دارند. که. تو نداری ؟ فقط نه اینکه به جایی که شما یک نفر هستید . شما باید با 4 نفر در حد معمول از آنها بجنگید این توان در شما وجود ندارد . که بازدید شما نمی تواند ازاین بالا تر بروید . این برای شما خطرناک هست . شما نمی توانید . در حد یک آدم حرفه ای فکر کنید احتمال انفجار مغزی و اشتباهات پشت سر هم دارید . به شما گوش زد می شود . که واقعی هست . با این وقت کم شما نمی  تواند به شما کمک کند . کسانی باید باشند. تا اینکه به شما حمله کنند . شما باید اینجا کتک کاری کنید . یعنی چی ؟ یعنی اینکه با نوشتن این مطالب به حدی خسته می شوید . انگار که چند نفر روی شما ریخته اند و با مشت شما را می زنند . اما شما چیزی احساس نمی کنید . یعنی اینکه من باید این مطالب را بنویسم . بدون اینکه پول نوشته خود را بگیرید . این مثل همان کتک خوردن اینکه نمی توانید خودتان را برنامه ریزی کنید . در حد آمادگی قرار بگیرید .این مطالب را بیاد بنویسد . به چه دردی می خورد . این که در یک دفتر یا سند رسمی بخواهید . این کار را انجام دهید . دردناک تر از گذشته می شود به شما فکر می کند تا اینکه نا امید شوید از اینکه بتوانید این کار را برای خودتان یا کس دیگری که می خواهید هر روز بخواهید یک مسیر را بدوید .منظور دویدن نیست . هر روز تایپ کردن هست .  برای اینکه یک مسیر عصبی را راحت تر از آن چیزی که فکر می کرده اید من نمی توانم با عواقب این کار یا خستگی که دائم دارد من را اذیت می کند . کنار بیاییم . پس از اینکه می خواستم. این کارها را دوباره و دوباره و صدای این کار عوض کنم . حتی نمی توانم این معانی را براخودم تکرار کنم . به این معنی اینکه می خواهی این معنانی را تکرار کنی به چه دردی می خوری . به درد اینکه از این هدف شکست بخوری . خیلی سخت هست . خیلی سختر تر از این که می خواهم .این کار را برای خودم به خودم فرصت ندهم که بخواهم منصرف شوم . من می خواهم . این کار را انجام ندهم . من مرد این هدف نیستم . به من فشار نیاورید . به من امید ندهید . من از عهده این کار بر نمیام با من حرف نزنید . این تمام چیزی هست . که می دانم . من با هیچ کسی کاری ندارم . اما این سطح و مرحله ای هست . که هیچ وقت از عهده و هدف من نبوده است . این کارها را برای اینکه سطح بازدید من هم پایین تر از این چیزی. که.که : شاید الان باشد . فاصله الان بعد آینده را نیاز دارد . به فکر فرو رفتن . ترسیدن و نامعلوم . وای قرار یک بلای چیزی از این چیزی در آینده . خنده دار تر هیچ وقت از آینده هیچ کس خبر ندارد . پس بترس . بیشتر بترس .  هست پایین تر می آید . پس بهترین کار ارائه ندادن هست . بهترین کار خزیدن به سوراخ ناتوانی هست . بهترین چیزی که به ذهن من می آید همین هست . انگار اینکه من طلسم شده ام . من نمی توانم به کارم ادامه بدهم این برای من یعنی اینکه خیلی می خواهم از دست های خودم کار بکشم . به چه چیزی فکر می کنی به همان چیزی که بقیه فکر می کنند. او یک هدف بزرگ داشت من آن هدف بزرگ را ندارم . به دلایلی که دارم از توان کاری آن فرد و حتی اسم آن نمی توانم اینکه واقعی هست . می خواهی من را از آن کار منصرف کنی . من خودم را با خودم و اینکه کسی هستم . کارهای که توان انجام دادن آنها را ندارم . شما می توانید . از من بپرسید . اینکه دائم داریم سر یک مسئله جر و بحث می کنیم .اینکه دائم دارم با خودم کلنجار می روم . میشه یا نمیشه . ؟ پس به چه چیزی به غیر از این فکر می کنید . من نمی خواهم نتیجه بگیریم . یک فضای که نمی شود در آن رقابت کرد . چون بقیه قویتر از آن چیزی هستند که فکرش را بکنید . باید کناره بگیرید . با چیزی هستی کنار بیا تو را چه به این کارها . در کمال آرامش همه چیز را رها کنید . این معنی زندگی برای من این هست . نجنگیدن کنار آمدن با شرایط همین و همین من توان کار رقابت با بزرگترین هدف یا بزرگان را ندارم به خودم بیام . دست از تلاش کردن بردارم . همین و همین . مشکل این هست . که بعد از این چیزی که می خواهی . اگر جلو تر بروی هم . چیزی اتفاق نمی افتد . به خودت نگاه کن با هر چیزی که دوست داری . مقایسه اش کن . اما راه حلی پیدا کن . پس از پیدا کردن راه حل . دارم. یک جایی داری . اشتباه فکر می کنی این به چه درد می خورد. دائم دارم . عرق بیشتری می کنم . پس به چه درد می خورد . اینکه این حالت اشتباه بوده و این حالت مال غیر حرفه ای ها بوده . الان خوب . نمی بینم . یک حرفه ای باش . پس بیشتر از گذشته باید فکر کنم .من حرفه ای نیستم . من لایق این همه رنج نیستم . من دوست دارم . یکی از دلایل دیگر را هم پیدا کرده ای تا اینکه چرا می خواهم به خودم واینکه ماهیچه هام کار نمی کنند . پس من گذشته قبل چرا این فکر می کردم .چرا نمی توانم . به خودم به خودم این قضیه را ثابت کنم .به خاطر این بوده که این قهرمانان توانسته اند . داستان های خودشان را بنویسند . و امروز یک اینجور شغلی داریم . که عده ای می توانند تایپ کنند بدون اینکه آسیبی هم ببینند . اما تو دانم با آسیب روبرو بوده این . محال هست . من باید این قضیه را آزمایش کنم . چرا نمی توانم به خودم راست بگویم . پس چرا قبل نمی دانستم اینطور آسیبی این کار می  زند . اما دائم باید صورت خودم را در اینجور کاری تصور کنم . که چی شود .چی پیش میاد .  چه مرحله ای از فکرم استفاده کنم . این آینده ای ندارد . به خود بیا فکر کن . احتمال دارد . درست باشد . امکان ندارد. باید از همه بدتر بی کار باشی و آزمایش کنی با این تکنیک تازه بعد اعلام کنی . آن هم تازه به خودت میای فقط تنها کسی که از آن اطلاع نداشته است . از آن اطلاع ندارم . خودت بودی و خودت چون بدنت حالت بهتری می گیرد . به آن می گویند . آزمایش آزمون و خطا دائم دارم. آزمون و خطا می کنم . اما سرعت من خیلی کاهش پیدا کرده است . من نمی توانم اینطوری تایپ کنم . مسخره شده ام . به خاطر چی این کار را انجام بدهم به حالت رسمی تر این کار را ادامه بدهم . که آخرش که چی به چه حالتی می تواند . فرق خودم را با گذشته خودم تکرار کنم . پس به خاطر یک مشت دلار نیست . فقط به خاطر این هست . به خودم به قبولانم . نگاه کن . کار نشد ندارد . فقط این را بدان که یک آموزگار خوب نیستی . اگر بلد بودم . روی خودم اجرا می کردم . حالا باید به چه چیزی فکر کنم . حالا امکان دارد یا برای مرحله ای . نمی دانم چی؟ هست ؟ نیست ؟  به خاطر اینکه برای قبل داشتم . آماده می شدم . اینکه بعد از اینکه عرق می کردم . از دست عرق کردن هم خلاص شدم باید بعد از اینکه باید این چیزها و ریزه کاری های که فکر می کردم . از دست آن خلاص شدم . به چه چیز فکر می کنی . واقعی تر از آن چیزی که باید از دست آن خلاص شوم . تردید هست . اینکه ماهیچه تصمیم گرفتن هست . نمی توانم . با این قضیه کنار بیام . (قضیه از قرار میز غیر استاندارد هست . که باقیست ؟ فکر می کنی . این مشکل با یک تکیه گاه و عوض کردن وسایل عوض می شود .) (اما باقی ماجرا این هست . با وجود این شرایط و حالت قبلی ادامه ماجرا ) به خاطر چه چیزی نمی شود . نوشت . نمی شود . موفق شد . به چه علت به علت اینکه کار کردن در این زمینه نیازمند . استثنایی بودن و اینکه دلیل بهتری از دلیل من داشته باشم . باید این معنی را با اینکه می خواهم به خودم و این چه معنی را برای خودم و این که برای هر خواسته خودم و این کارشناسی که می خواهم . این معنی را برای هر چیزی که می خواهی . خوب سوال بپرسی ؟ پاسخ سوال ها و گیر و گرفت های ذهنی بیشتر بخوانی و ریشه یابی کنی ؟ به خاطر اینکه کسی به تو اهمیت نمی دهد . تو هم به دیگران و اینکه تا چه حد می خواهند این کارها را درست یا اینکه غلط این کارها را انجام می دهند . اینکه اگر درست عادت کرده بودند . آخرش می خواهم به خودم یک تلاش داشته باشم . (صلب مسئولیت از نوشته ها به خاطر اینکه پیشینه یا منبع عملی ندارند ) (فقط فکر خود نویسنده هست ) خوب این قضیه را هر کسی می دانست اینکه کف دست شما را به جایی تکیه بدهی. منظور تکیه گاه کف دست روی کیبورد . اصطکاک داشته باشد . یا تکیه کند . یا اینکه معلق باشد . یعنی در هوا باشد . کف دستها و انگشتان با صفحه کیبورد تماس داشته باشند . بهتر هست . قبل امتحان شده . با کمر درد مواجه بودم . اما الان با حالت پلانک . ورزش و کتاب آرنولد : شوارزنگر : بیشتر در حال نرمش قبل تمرین هستم . تا اینکه شروع به تمرین با وزنه داشته باشم . چه ربطی دارد . باید عکس ام آر یا اشعه می گرفتی . هنوز کمرت در حال کج و خم . یا" لوردوز" گردن " انحنای گردن " . "لوردوز انحنای ستون فقرات " اسکولیوز" انحنای به سمت چپ و راست فقرات و شانه موقع تایپ کردن.  یا. درد بی درمان . یا گردن خورد . کوفت و زهر مار . هر چی فکرش را کنی . در این کار هست .  اینکه آن را برداری وخوب درستش کنی ؟ 2 ساعت فکر کردم چی را می گویم . کف دست . تکنیک درست . چی کل کار را بیخیال ؟  چی ؟ هست . فکر کنم درستش این هست که باید روی هوا شناور باشد .کف دست شناور می شه ؟ درستش به حالت غیر تماسی کف و تماس انگشتان آن هم نوک انگشتان .  اما من امتحان کرده ام با این حالت کمر درد گرفته ام .زرشک . بعدش یک کمر دردی گرفتم . اگر نرمش نمی کردم . صدای تق تق و خستگی در کردن مفاصل . حرکت قوز گربه همه چیز . صدا داد . ترقوه . مچ دست . همه چیز .  الان احساس کردم . که کمرم هم قوز و قفل می کند . نکته دارد . این مطالب جنبه علمی یا منبع ندارند . پس ادامه قضیه پس بهتر هست . کلیه چیزهای لازم را مطالعه کنی . پس به چه علت داری هنوز در صفحه دوم هنوز کار می کنی در حالی که می توانستی . خیلی بهتر از قبل کار کنی بدون اینکه بتوانی و این عادت را برای خودت ایجاد کرده ای من تا به امروز چیزهای که فکر می کردم .به چه علت می خواهی این کار را ادامه بدهی . امکان دارد . چون غیر ممکن هست . من یک حرفه ای نیستم . نمی توانم در این سطح با هیولا های این کار کنار بیام چطوری این کار را انجام می دهند بدون اینکه خم به ابرو بیاورند تازه لبخند هم به لب دارند و این کار را انجام می دهند . اما من در هم گره می خورم به همه چیز گیر می دهم . می گویم . اینها با هم زد و بند کرده اند . خوب فکرش را کن این معنی که من نمی توانم این کار را انجام بدهم . آنها آموزش و پول قبض های پیشرفت خود را پرداخت کرده اند . آنها خواسته اند این تغییر مهم را در زندگی خود به وجود آورده اند . این یک تغییر بزرگ باید در ذهن تو ایجاد شود . می توانی این کار را انجام بدهی بدون اینکه به خودت صدمه بزنی خودت را خلاص کنی . از دست عرق کردن دست . و اینکه چقدر می توانی . راحتر این کار را انجام بدهی . حرفه ای سطح آرامش فکری من میخواهم . ناخودآگاه خودم را خلاص کنم . می خواهم یک حرکت درست . درست مثل اینکه . حرکت سرشانه از پشت میخواهی اجرا کنی . داری ؟ یک کار اشتباه انجام می دهی ؟ باید تغییرات را در نسخه جدید تر از این چیزی که می خواهی . برای خودت اعمال کنی . حتی نمی توانی به آن فکر کنی . تو یک آماتور و یک مبتدی هستی ؟ به این سطح کمی نزدیک می شوی . بعد دوباره بر می گردی همان سطح اولیه این چیزی هست . که دوباره و دوباره برای تو اتفاق می افتد . اجازه بدهی . دوباره یاد بگیری . به خودت بیا . بازگشت به باور های توسعه دهنده . یک باگ در سیستم باور وجود دارد. من از عهده این کار بر نمیام . هر وقت به خودم فشار میاورم . این معنی زندگی همه چیز را دوباره از دست می دهم . همه چیز عقب گرد می کند . حتی عقب تر از آن چیزی که اول بوده . دوباره نا امید تر بوده ام . پس دوباره و این باید خیلی زود انجام شود . من باید با این معنی و این کار آشنا باشم . اما انگار من یک تازه کار هستم . من به هرچی چنگ بزنم . انگار نمی توانم . با چنگالم آن را به دست بیاورم . سیستم هدف گذاری من انگار خوب عمل نمی کند . من با چه راهی می توانم . این معانی را دوباره سازی کنم . معنی چی ؟ راجب به چی حرف می زنی . من حتی به این کار فکر نمی کنم . با هر معنی که دوست داری . به هر چیز راحتی فکر کن . راحت تر از این هست . باید خیلی حرفه ای این کار را انجام بدهی . بهتر نبود. با قسمت بازی فقط بازی می کردم . خسته شده ام به خاطر اینکه شما دارید تلاش می کنید . کارها را به هر چیزی که هست . من دائم دارم . از این هدف و آن هدف از آن بخش و این بخش دارم کوتاه میام به خاطر هر چیزی که هستی . به خاطر بقیه از این مسئله کنار بیا . تمام روحیه تو را دارد به خودش اختصاص می دهد . هر لحظه دارم. به شکست فکر می کنم . نباید بیش از حد به خودم فشار بیاورم . به خاطر اینکه این کار غیرممکن هست . غیر ممکن برای اینکه می توانستم کار را به راحتی انجام دهم انگار دارم . با هر چیزی که می خواهم . نمی خواهم . پس یعنی اینطوری کار می کنی . اول امیدوار می شوم . بعد نا امید می شوم . می رود . به بخش غیر ممکن های که می شناسم . با هر حالی که می شناسی انگار غیرممکن هست . کسی پیشرفت کند . انگار در سرزمینی زندگی می کنم . از لحاظ فکری که انگار تغییرات برای مغز من غیر ممکن هست . به خاطر این مشکلات فکری که دارم . باید با خودم کنار بیام . باید هر چیزی که می خواسته ام . دوباره تکرار کنم . به خاطر این معنی باید به هر حال باید با هر چیزی که می خواسته ام . با تمام راه های که می خواستم ام . حتی شروع نکرده آن ها را به پایان رسانده ام . چی شد . یعنی ؟ حتی شروع نکرده ام . چطوری می خواهید . الان به شما در س بدهم این شده برای من مشکل بزرگ به خاطر اینکه مشکل من در شروع کردن این کارها بوده است . نقطه شروع و اینکه از حالت تازه کار به نسخه مود شده کار بروم . یا اینکه نسخه تازه کار به نسخه حرفه ای خودم . منظور بود. از لحاظ جمله یا نرم افزاری بعضی از نرم افزار یا افراد باید اشاره می کردم . اما انگار اشتباه این جمله بندی یعنی . مستخدم . کارمند . متصدی . یا . اپراتور با هر مرحله ای که می خواهم باید به خودم فکر کنم . نیاز به چیزی که دوست داری . کارهای را با هر حالی که دوست داری . پیشرفت کنی با خودت به چیزی که دوست داری . می برسی .طی کنی . به جایی برسی . از لحاظ سفر پیشرفت مغزی یا مسیری هیچ چیز مشخص نیست . از لحاظ پیشرفت کاری . یا شغلی . چه آدمی شده ای . یا اینکه مثل من صرف نظر می کنم. حقیقت  سطح ترسناکی هست .یک عده ای می خندند به جمله بندی . مردی بنویس. ببین . اینجا از سر درد . هیچی نمی فهمیدم .  آره کلی ترس توی این سطح قرار دارد . اما این چیزی و کاری برای آدم های حرفه ای نیست این فقط یک 45 دقیقه برای آدم های حرفه ای است .شخصی  در راه متخصص شدن . فرمایش می کردی . که سرعت کار کردن من خیلی بالا هست . اما متاسفانه استقامتی در این سطح ندارم . اگر داشتم . الان مشغول به تایپ کردن پروژه های دیگران یا قبول کردن سفارش بودم . این در حالی هست . که 100 پروژه کاری یا 200 یا 399 روز از کارهای که می خواسته انجام بدهی یعنی حساب کن اگر بخواهی کارها ی ناتمام پارسال را انجام بدهی باید روزی 6 صفحه به شماره های ورد انجام بدهی این غیر ممکن هست . پس چطوری افراد کار می کنند و به این مرحله از کارایی می رسند . با تصمیم گرفتن و تمرکز کردن . من نمی توانم روی کارم متمرکز باقی بمانم . راهی که نمی شود . رفت به خاطر این که خیلی سخت تر از آن چیزی هست . که توان رفتن به آن را داشته باشی . به هر حال  این دائم دارم این سطح و این خط صحبت می کنم . برای من یک تمرین تایپ هست این به بخش ارزشی ندارد . فقط هر چی به ذهنم می رسد . تایپ می کنم . مطالب خواندنی نیستند . به فکر کن برسد . هنوز هماهنگی را ایجاد نکرده ام . قضیه از این قرار هست . این خط هم را این بخش اختصاص دادم . یعنی کل مطالب اگر بخواهد ویرایش شود . هدف من فقط تراکم زیاد کلمات هست . دنبال مطالب مغز دار نباشید . یعنی اینکه فکر حرفه ای پشت آن باشد . سطح تراکم بالا یا هر چی که بشود . اسم آن را گذاشت . با هر حالی که می شود . احساس ترس فرمودید . پس بهتر هست . به این فکر کنی . من یک آدم هستم . به خودم . اتاق فکر که هیچ چیز در آن قرار ندارد . فقط یک مشت ترس در آن قرار دارد. هر چی تعداد این فکر بیشتر می شود . ترس ها بیشتر می شود . یکی می گوید . چشم را به آن قضیه ببند . به آن فکر نکن . منظور مشورت های فکری هستند . انگار این دنیا خالی از مشکلات هستند . خیلی راحت . چشم خودت را رو به فرصت ها و حمله های که می توانی به اهداف ببند . به کسی اعتماد نکن . دائم در وضعیت تدافعی باش. از این تدافع ها هیچ چیز به دست تو نمی آید . باید به فکر حمله باشی . باید به این فکر کنی . دائم در خط های بودی . فکر می کنی . به این قضیه و این کارها را به خاطر این انجام میداد که نتیجه بهتری بگیرم . به خاطر اینکه .این کار را باید انجام می دادم . الان یک ساعت و 20 دقیقه هست . داری تمرین می کنی . به چه درد می خورد . این تمرینات به هر چیز به درد . هیچ کاری نمی خورد . دست از تمرین کردن بردار به خودت یک چیزی باید روی 4 یعنی این شماره به هدف خودم نزدیک تر شوم این می شود . بعد از اینکه به این مرحله امروز رسیدم به چه چیزی فکر می کنی . الان چند تا از نقطه ها را از دست دادی یعنی چند کاری که می شد . انجام داد را از دست دادم به خودم بیام خودم را آماده می کنم . این کار برای من ساخته شده است . و . این کلمه دورش نقطه هست . اضافه هست . این مشکل این واژه را قبل خیلی تکرار می کردم . صدای مزاحم . کار کردن های زیاد عوارض خودش را دارد . انگار هیچ پایانی برای این مرحله وجود ندارد . به خودت بیا سطح حرفه ای ها فقط داری اینکه . مرحله را به انجام برسانی . هدف این نیست . پس چه راهی برای . این وجود ندارد . از مرحله به مرحله پایان انرژی رسیده ام . به چه چیزی فکر می کنی . باید راهی پیدا کنی . اشتباهات تایپی بیشتری داری باید . راحتر از قبل باشد . اما سخت تر شده به خاطر اینکه دائم دارم . استراحت می کنم . این به خاطر این هست . برای من تازگی ندارد . تمام مرحله ها را برای خودم واینکه با روش جدید آره تازگی دارد . باید این راه را . امتحان می کردم . باید به راهی که به جای ختم نمی شود . به چه چیزی فکر می کنی . به آینده . برنامه ای داری.هیچ مرحله ای ندارم . اگر به اینجا ختم شود. خوب هست . اگر ادامه دار باشد . باید یک جوری خودم را از دست این موقعیتی که در آن قرار دارم . خلاص کنم . باید راهی پیدا کنم باید به راهی که دوست دارم . یعنی مسیری که می خواهم بروم . خودم را نزدیک تر کنم . انگار دارم . دور تر از قبل می شوم . باید بعضی از مواقع از چیزی که با آن وقت بیش از حد می گذرانید . خلاص شوید . تا اینکه بروید . سراغ کار اصلی که می خواهید انجام دهید . اینطوری می توانید . با خود شما بهتر از این چیزی که می خواهی . برای راه دیگری باید چیز تازه تری از این چیزی که الان قرار دارد . بهتر از قبل می توانی نتیجه گیری کنی . با تمام خواسته های که قبل از محیط کاری خود داشته ای من توان کار را ندارم به خاطر اینکه دارم راه حل خودم را از دست می دهم با تمام راه خودم را خلاص می کنم . از مرحله ای که باید داشته باشم . در این راه باید به هر چیزی که فکر می کردم . باید راه من باید از همه جدا باشد . راه همه از هم جدا هست . چی  می گویی؟ انگار اینکه راه همه مردم یکی هست . باید هر کسی راه خودش را برود . خلاصه تر از اینکه کسی به کسی نیاز ندارد .همه مستقل از هم فکر و اندیشه می کنند . می توانند . کارها ی بزرگی انجام دهند . با تمام وجود که می خواهی این نتیجه من باید بهتر از قبل باشد . کسی به شما مشاوره خوبی نمی دهد . کسی از شما حمایت نمی کند . کسی به فکر شما نیست . همه با این مشکلات دست و پنجه نرم می کنند . همه اهداف خودشان را دنبال می کنند به من چه ؟ دیگران از من چه می خواهند ؟ من می خواهم . به راه خودم ادامه بدهم . من باید به این چیزی که دوست دارم تبدیل شوم . من باید یک موجود قویتر باشم . باید کمتر از گذشته نگران چیزهای بی اهمیت باشم . باید بیشتر از گذشته را ادامه بدهم . باید این کارها را باید به راهی که می خواهم . من باید به خاطر خودم نیاز داشته باشم . بدون اشکال کار کنم .من باید نیاز داشته باشم . راه خودم را دنبال کنم . من قوی تر از این هستم . که می توانم باشم . با تمام راهی که نیاز دارم . اینکه حرفه ای ها در زندگی چطور نتیجه می گیرند . یا اینکه . واژه و کلمات را پاک می کنی  . دوباره می نویسی شروع به فکر می کنی . به من فشار نیار . چیزی برای فکر کردن ندارم . این را بدان دائم باید به این قضیه و این راه باید برای چه چیزی تلاش کنم . برای مرحله این من یک نمای کلی از کارم ندارم . اینطور بهتر شد . اینطوری می توانم . کارم را بهتر ببینم . در حال حاضر می توانی و این قضیه این که می توانی محکم تر از گذشته گام برداشتن به خاطر اینکه شده است . این معنی پس واقعیت داشته یا اینکه همه اش فقط یک فکر بیهوده است . باید به راهی که دوست داری . گام بگذاری؟ نیاز داری به خودت بیشتر فشار بیاوری . انگار یک چیزی که جلوی بخش از مغز شما و من را می گیرید . اینکه امکان ندارد . من توانایی پریدن و رها شدن از این بخش را داشته باشم . این سختی کار می تواند . من را اذیت کند . من نمی توانم . از این بخش عبور کنم . اما بعضی از این چیزها فقط برای متقاعد کردن شما هستند . این که تا چه حد می توانید . بیرحم عمل کنید . در مورد اینکه می توانید . با هر طور صدمه و آسیبی به بدن خود بزنید . یا اینکه به خودتان زحمت کار کردن را ندهید . خود من هم دو دل هستم . فکرش را می کنم این کار ارزش آن را دارد . یا اینکه ارزش کار کردن را ندارد . به چه علت می توان این کار را انجام داد. یا اینکه کار را متوقف کرد. به هر حال از این معنی می توان . چیزی را برداشت کرد . که توان کار کردن برای من هر دقیقه از قبل سخت تر خواهد شد . بعضی از مواقع این کار را انجام می دهی . می ماند روی دسک تاپ . توضیح داک چهارم .  ادامه مطلب ...

I do not want نمی خواهم

مشکل مژه و وقتی که ایجاد میشود . تمام مراحل حرفها همین هست . شانسی برای این نداشته باشی . در فضای رسمی کاری انجام بدهی . اگر با خودت این معنی . به خاطر معنای بیشتری که دوست داری به خاطر خودت . از هر چیزی انگیزه ای که دوست داری . به حالی که می خواهی . با تمام چیزهای که دوست ندارم . واقعیت این هست . با تمام روحیه و چیزی که دوست ندارم . تمام روش های که دوست ندارم . برای واقعیت و چیزی که دوست دارم . با تمام راه حل های که دوست داری . پیش نمی روی . به خاطر چیزی که می توان ادامه ندهی با همه چیز برای رام تمام به خاطر این می توان به خاطر روش خودت می توانی . نتیجه های به راه خودت . تمام چیز به خاطر من می توانم . از همه . چیز میخواهی . به چه معنی دیروز به خودم . این به خاطر خودم راه و این به خودم . به خودم نیاز دارم . به خاطر وحشیانه ترین . حالت های خودت هم نمی توانی . انگیزه ای برای . کمک نیاز به چیزی دیگری داری . به چه علت تمام . وقتی می خواهی نیاز به خودت کمتر از گذشته به دست می آورد . به خاطر کم راه برای خودم نیاز دارم . تمام راه به همین . تمام کارهای به خودت نمی خواهی چیزی را می توانی به خودت از همه چیز را به هر حالی که کمتر از این نمی خواهم . برای هر حالی که می خواهم . تمام راه ها را به خودم . می خواهم . خودم نیاز دارم . این مراحل را به خودم که نیاز دارم . این معنی با هر چیزی که می خواهم . خودم را به هر حالی که می خواهی . از هر چیزی که نیاز داری . تمام وقت را به خودت نمی توانی دروغ بگوی. می خواهم . با چه چیزی می خواهی . مقابله کنی . با تمام چیزی که می خواهم این . معنی با خودم به این هست . نمیخواهی . به خودت راه را به خودت نیاز داری . وقتی با این معنی می خواهی . راه را تغییر دهی . من مطمئن هستم . این راه را برای خودم می توانم . بیشتر پیشرفت داشته باشم . تمام چیزهای که دوست دارم . خودم را با هر چیزی که می خواهم . به خودم می خواهم . راه تازه ای را برای اینکه می خواهم . نیاز تازه ای پیشرفت داشته باشی . .واژه حکمرانی ترس در زندگی . می خواهم . به خودم نیاز دارم . این نیاز من و این ترسها بزرگ ترین چیزی که می خواهی . این شده است . به چه معنی می خواهی . به خودم نیاز دارم .این وقتی چیزی که  نیاز می خواهم . به خودم می خواهم راه را برای چیزی که به خودت و این راه را برای این چیزهای که دوست نداری . این کار را انجام بدهی . به خودم که فکر می کنم . این نیاز من نیست . حتی نمی خواهم این روش را برای این چیزهای که میخواهم . تمام راه و این چیزی که دوست داری . به خودم هست . یا اینکه می توانم این کار و این نیاز برای خودم و این معنی به خاطر من نمی توانم این کارها را برای هر چیزی که دوست داری . یا اینکه دوست نداری . این کاری هستی . می خواهم . این  می خواهم . از چیزی که دوست ندارم . این معنی می خواهم . تمام این چیزی را برای که می خواهی . تمام راه را به هر چیزی که می خواهی . این معنی برای خودم و اینکه می خواهم . نیاز را برای خودم . معنی کنم . من خسته تر از آن چیزی که هستم . یک باور بزرگ وجود دارد .که این باور می گوید . امکان ندارد . شما به این کار امیدوار شوید . که دوباره برای آن چیز غیر ممکن تلاش کنید . امکان دارد . که هیچ کس به شما یک محل هم بگذارد . به خاطر این چیزی که می خواهی . به هر حالی که نیاز داری . به این وقتی که می خواهی . به از هر چیزی که دوست داری . نزدیک نخواهی شد . نمی توانی تعادل ستون فقرات خودت را حفظ کنی . این می خواهی . به این چیزی که می خواهی . چرا عده ای می توانند . روی طناب زندگی بند بازی کنند . اما شما و من نمی توانیم . روی این طناب نوشتن . اینکه حتی نمی توانیم . از این معنی گذر کنیم . به خودم . هیچ ربطی نداشته من این معنی به چه چیزی می خواهم . برسم . حقیقت این هست . تا اینجا کار فقط فهمیده ام من دارم . خودم را از هدف یا کارهای که می خواهم . انجام بدهم دور می کنم . نه نزدیک اینکه شما بتوانید . یک سبک یا کاری را ایجاد کنید . به این معنی هست . که. قدرت این کار را دارید . یا اینکه این کار را نمی توانید . انجام دهید . این کاری که برای من و شما و کار و این همه چیز می خواهی . به آن راه به خودم می خواهم . این معنی . به هر حالی که هر چیز دارم . به خودم . هر چیزی را می خواهم . هر کاری . که دوست دارم. از حالم را به این معنی . می خواهم . این چیزی را به خودم . می خواهم . حالی . هالی . فهماندن . درک . شعور . وارد کردن اینکه دارم . از این راه را به هیچ چیز که هست . دارم . به خودم . فکر می کنم . من دکمه ها را بی حال فشار می دهم . می خواهم . این را بدانی . این مفهموم یا اینکه این بخش . خودت را به یاد بیار. یادم نمیاد کی هستم . چی می خواستم . هیچ هدف مکتوبی نیست . نمی توانم . این راه به خودت . فقط . کاری که دوست دارم . این به خودم . این چیز را نمی خواستم . فقط می دانم . این را نمی خواهم . درد سر نمی خواهم . این را بدانید . من هدفم را نمی خواهم . من هدفم را دوست ندارم . پس دانسته ای عجیب و غریب من اهدافم را اصل نمی خواهم . این نمی خواهم . پس هر چیزی را که می خواهم . نمی خواهم . نمی خواهم کار کنم . به علت اینکه توانایی این کار را ندارم . نمی خواهم . به خاطر اینکه . من توان کار را ندارم . دلیل هم دارم . برای اینکه این کارها را بخواهم . چرا ؟ هم برای خودم مشخص کرده ام . اما نمی خواهم . این معانی را دوباره پیدا کنم . فقط این را می دانم . اگر این کتاب ها نبودند . نمی توانستم . الان داشت یک نفر توی صفحه ای شیطانی چیزی و بسته ای چرند و پرند را که فقط به خاطر اینکه یک عدد برای خودش مشخص کرده بود . این بسته را می خواهد . به مبلغ اینقدر عدد مثل 16 یا 33 یا 90 یا هر عدد ... بگو فروخته نوش . جانت . بیخیال من یکی باشم . من هیچی در زندگی نمی خواهم . من خیالم راحت هست . من نمی خواهم . حتی نمی خواهم . درآمد . پول خوب است . اما دنبال کردن . چرندیات خودم هم . نمی خواهم . می خواهم بدانم چرا به درد کردن اعتیاد پیدا کرده ام . و. به کش و قوص دادن خودم در اینکه بخواهم این کار را برای خودم انجام بدهم . فقط برای دل خودم . به خاطر دل خودم این کار را انجام بدهم . این غیر ممکن هست . که من روزی عاقل باشم . پس بلاخره فهمیدم . من نمی خواهم که آدم بهتری باشم . پس من نمی خواهم کارهایم را به خودم این چیزی را که من انجام می دهم . من نمی خواهم کارها را آن طور که مشخص کرده اند انجام دهم . این قانون زندگی من هست . پس چطور می خواهم خودم را ارتقا بدهم . منی که دارم . پی اچ پی تمرین می کنم . چطور می خواهم . این روز این مقدار را برای خودم این چیزها را باید بنویسم . این معنی کارهایم را به خودم . نیاز دارم . به خودم این معنی را به خودم نیاز دارم . خودم چه چیزی هستم . این معنی . و چیزهای که دوست داری انجام شود . نمی توانی . به کارهای که نمی خواهی . این شده این کارهای که من نمی خواهم . نمی خواهم . که . نمی خواهم . چون من لجوج هستم . نمی خواهم . تلاش کنم . نمی خواهم به خودم فکر کنم . این وقتی می خواهی به خودت . فکر کنی . می خواهی . مثل . جی کی  رولینگ . چیزهای را برای نوشتن داشته باشی . اما نمی توانی . تایپ کردن یاد بگیری . می توانی با خودکار بنویسی . این کارها را با هیچ چیز نمی خواهم کار کنم . نمی توانم . اراجیف . چیزهای که می توانم . این کارهای که . به این کارها باید می خواهم . به این معنی و هر چیزی که می خواهم . این معنی می خواهم . به هر چیزی که دوست دارم . این معنی . می خواهم . از هر چیزی که دوست دارم . و. به هر معنی را می خواهی . هر چیزی که . از خودت . تعیین کرده ای . این کار گردن درد . و . دری وری را برای تو به همراه در خواهد . داشت . فقط به این کار می کنی . چه صدماتی از این کار برای به تو همراه دارد . می خواهی که این وقتی که چه چیزی را برای خودت می خواهی . به . هر چیزی که می خواهی . من می خواهم . وقتی که برای هر معنی می خواهم هر وقت به خودم . نیاز دارم . این کارهای و چیزی که می خواسته ام . به خودم . نیاز دارم . این معنی می خواهم . را به هر چیزی که دوست دارم . این معنی را به هر حال می خواهم .این کارها را برای . نمی خواهم . این معنی را داشته باشم . نمی خواهم کار کنم . ولم کن . نمی خواهم . یک عادت را برای خودم کاری داشته باشم . بگذار توی حال خودم باشم . نمی خواهم . آینده ای داشته باشم . نمی خواهم . این کارهای که دوست دارم . این معنی من هست . من هیچ چیزی نمی خواهم . ولم کنید . من هیچ بسته ای یا کاری یا کتابی نمی خواهم بخوانم . نمی خواهم . شما که بریان تریسی . نیستید . شما که دارن هاردی نیست. پس حتی فکرش را نکنید . به روی ذهن من راه بروید . من فکرم به درد خودم می خورد . من فکر بکر هستم . من می خواهم . فک همه را پیاده کنم . من هیچ چیز نمی توانید . به من هالی . حالی کنید . من نمی فهمم که نمی فهمم . من یک چیزی هستم . که هیچ چیز نمی خواهم . در برهوت خودم زندگی می کنم . فقط این را می دانم . هیچ هزینه ای حاضر نیستم . برای پیشرفت های خودم بپردازم . می دانم . شما چرند می گوید . شما به شرط اینکه نمی توانید . چیزی به من بفروشید . نمی توانید . خودتان را به من ثابت کنید . من یک چیز عجیبی نیستم . این مرحله ای از من هست . که قابل ارتقا دادن نیست . این مرحله نفهمی من هست . من نمی فهمم من یک هیولایی بدون هیکل قوی هستم . بدون اینکه بتوانید . کاری از او بخواهید . من می توانم شما را شکست بدهم . چون من هیچ چیزی نمی خواهم . من می خواهم . می خواهم بدستش میارم . می خواهم که نمی خواهم یعنی من چیزی به غیر از اینکه می خواهم را نمی خواهم . من نمی خواهم . من چیزی را به غیر از آن چیزی که می خواهم را نمی خواهم . من باید بتوانم همه را له می کنم . من تغییر نمی کنم . من چیزی را نمی خواهم به غیراز آن چیزی را که می خواهم . من می خواهم این کار را به خودم به این معنی باید . می خواهم . این کارها را به چیزی می خواهم . به این کارها را به این معنی می خواهم . این کارها را به این وقتی به این چیزهای که دوست ندارم . این کارها را به این نتیجه ای می خواهم می خواهم که نمی خواهم نمی خواهم بس کن چرا این معنی . برای من عجیبی هست . به خودم را به این کارها را به این معنی . نیاز اساسی من و وقتی به هر حال به خودم را به این معنی می خواهی . هیچ چیز نمی گویم . این وقتی که م یخواه راه را برای خودم بازی کنم . این معنی را به هر حال که می خواهم . هیچ چیز نمی خواهم این نخواسته های من این نمی خواهم به خودم بستگی ندارم . این وقتی به هر حال چه چیزی را به هر کاری می خواهم و هر حالی که دوست دارم . این وقتی که می خواهی هر روزی که را که به خودت و وقتی نیاز داری به خودت راهی را به هر حالی . که دوست ندارم . می خواهم . این وقتی که به هر حالی که می خواهم . انگیزه ای برای انجام ندارم . نمی خواهم کار کنم . وقتی به هر حال که دوست دارم . این وقتی چه راهی  نداری که بیای این کارهای که دوست نداری را نمی توانی . نخواستن . نیست . هیچ چیزی نیست . هیچ چیز نیست . خیلی ساکت هستی . فقط . یک مشت . دری وری و حرف ناسزا به این و آن داری  . در اعماق قلبت فقط داری . به این و آن ناسزا می گویی . پایه چیزی که داری خودت نیستی . یک مشت . دری وری پنهان هست . ؟ ها . یعنی فقط بر پایه . حرف بد و اینکه از این وقتی از همه چیز تنفر داری . به خاطر اینکه مشکلاتی داری . نتوانسته ام چیزی را و کاری که می خواهم را به آن عشق نورزیدن به چیزی که نمی خواهم . پس باید بروم سمت تنفر هایم . حتی . حوصله تنفر را هم ندارم . حرفش را نزن . یکم  کتاب بخوان . نمی خواهم این کار را انجام بدهم . فقط به خاطر اینکه می خواهی با یک چیزی و اینکه یک حریف پیدا کرده ای . بعد از مدت ها . یک حریف پیدا کرده ام دارم با او می جنگم . می خواهم . حالش را بگیریم . می خواهم به او ثابت کنم . می توانم . من باهوش تر از او هستم . من با هوش تر از آن هستم . ولی هر بار من به او می بازم . این حریف در حد من نیست . اما همیشه می خواهد . یک مفهموم را به من بچسباند . تو . می دانی . من می دانم . کسی نیست . به غیر از خودم . حریف من . پس من یک نفر نیستم . هیچ کس . یک عقیده ندارد . اول کار می خواهی . بعد مشکلات . چه کسی انرژی تمام می کند . باز خودمان هستیم . پس . عقیده من . هیچ کس یک نفر نیست . بله اشتباه هست . یک نفر هست . اما . چند عقیده حاکم دارد . حاکم عقیده امیدوارانه و تلاش گر و صبور باشد می تواند . نتیجه های خوبی بگیرید . اما اگر فرمانروا عقیده . پوسیده ای باشد . شما نمی توانید . این کارها را به این چیز می خواهم . این کارهای که می توانم . این معنی من هست . من عقیده دارم . دارم . دارم . نمی خواهم . خیلی سخت تر از آن هست . نمی خواهم دارم . داد می کشم . راضی به این زحمت نیستم . من راضی نیستم . که خودم را به زحمت بی اندازم . این کار رنجی دارد . که نمی توانم . این کار را انجام بدهم . راضی به تلاش کردن و زحمت افتادن خودم نیستم . پس شما نمی توانید . به خودتان فشار بیاورید . شما فشار نمی آورید . فکر می کنید . دیگران موقع کار کردن دارند . چه کاری انجام میدهند . دارند به خودشان فشار می آورند . دارند تلاش می کنند . کارهای را سر هم بندی کنند . چیزی را درست و تعمیر کنند . این سر هم بندی کردن ها این تلاش کردن . برای وارد و اطلاعات و رساندن و گزارشات می شود . کارهای که مردم به ساخت و ساز و چیزی که می خواهد تبدیل به این شود . که . روزگاری می خواسته ام این وقتی را به این شود . این به خودم را به این هر حالی . نمی توانی به قدرتی برسی . نمی توانی کاری برای خودت انجام دهی. این فقط یک واژه هست . غیر ممکن هست . کسی به فکر تو باشد . کسی به فکر این که ایده ای به ذهن تو برسد . نمی تواند برای تو کاری کند . نمی توانی بهتر از الانت کاری انجام دهی . فقط این کارهست . که می تواند . در قبال . در قبول کند . فکری به حال زار و گریه دار و مسخره ات کاری کند . این از اون حرف هاست . یعنی . موقعه کار کردن . شاید ذهنیت بهتر شود . موقع زجر کشیدن یا تلاش کردن . من یک مشکل هستم . باید بهتر از این چیزی که الان هست باید باشم . می خواهم . بهتر باشم . می خواهم . بزرگتر باشم . می خواهم . قدم بلندتر باشد . بزرگتر و قویتر از الانم باشم . یک فکری به حال خودت کن . انجامش بده . یا اینکه می خواهی . به دانش خودت اضافه کنی . من نمی خواهم . را معنی کنی . دوباره به حاکمیت من نمی خواهم . خواستم اما نمی خواستم . دوباره نمی خواستم . بزرگتری باعث شد . کاری نتوانم . برای خودم یا خواسته ام یا اینکه چیزی که الان باشم . اما نمی شد . بهتر باشم . پس من از خودم . متنفر هستم . من نمی خواهم . که . چیزی به غیر از خواستنی . ها . چیزی های که می شود . داشته باشی . اما نمی شود  . داشته باشی . به خاطر اینکه . من . همین الان من گذشته به درد نخور قبلی . من نمی خواهم . درد تازه ای یا کار یا دل مشغولی تازه ای را نمی توانم تحمل کنم . من الان هم چیزی که هستم. را . پر دردسر و پر مشغله هستم . پس . مشغله و دل مشغولی های بیشتری نمی خواهم . همه . شما بهتر یا بدتر نمی خواهید . که . هدف شما رشد . کند . تازه اول کار کردن های بی نتیحه می شود . ممین پشت سر هم زمین خوردن ها و نه شنیدن های پشت سر هم که باز بشینی . یک گوشه . افسوس گذشته به درد نخور ته کشیده و تمام شده . چیزهای که می شد . داشته باشی . یا ورق به سود . تو نبوده نخواهد بود . به خاطر چی من باید دوباره از این چیزی که الان هم پر درد سر هستم . لطف کن امیدوارم نکن . به خودم فشار بیارم . لطف کن با اعصاب من بازی نکن . من یک کاری می کنم . یک جوری از این چیزی که هستی . پشیمانت  می کنم . به خودم فکر می کنم . هر کاری کنم . یا هر جای برم . برای خودم . نیاز دارم . این کارهای که می تاوم انجام بدهم را به خودم . نیاز دارم . به خودم این معنی را بدهم . نیاز دارم . بخودم این . وضعیت را بقبولانم . بیشتر به خاطر چی باید کار کنم . نمی خواهم . که . به خاطر چی باید . که . حرف اضافه تکرار شده ای که همیشه مزاحمت برای همه چیز و همه کس ایجاد می کند . به درد نخور ترین . عجب چیزی ؟ چه چیزی؟ توان راه رفتن نداری . توان فکر کردن نداری . فکر می کنی . می توانی تمرین امروز . را تمام کنی . نظمی نداری . به چه چیزی فکر می کنی . به همان چیزی که توان و قدرتش را نداری . اگر می توانستم . انجامش می دادم . همان حرف هنری فورد : چه افراد فکر کنند می توانند . چه فکر کنند نمی توانند . حق با آنهاست . چه فکر کنی می توانی . چه فکر کنی نمی توانی . حق با شماست . پس من فکر می کنم . نمی خواهم رنج بیشتری . قبول کنم . به خاطر اینکه من باید این معنی . یعنی فرار کردن . از تلاش کردن . این کار می تواند . یک حس آرامش برای من ایجاد کند . من به این فکر می کنم . آرامش یعنی اینکه . بشینی یک گوشه منتظر باشی . شاید معجزه ای در حال رخ دادن باش. بشینیم . منتظر معجزه باشیم . حرف خوبی نیست . شاید این معجزه رخ دهد . شاید این معجزه رخ ندهد . شانس به همه کس و همه چیز . یا اینکه به همه رخ نمی دهد . فقط یک نفر بلیط بخت آزمایی یا در قرعه کشی برنده می شود . آن یک نفر هم می گوید : بعد از مدتی پول های خود را از دست می دهد . دوباره به شرایط عادی بر می گردد . به حالتی که از قبل داشته این یک برنامه ریزی فوق العاده هست . برای اینکه باید کاری کنی . که . قبل می خواستی . این کار را انجام بدهی . من نمی خواهم . خودم را از گذشته ام و چیزی که دارم . این شده معنی من . من شده ام . اینکه هیچ فکری به ذهنم رخ نمی دهد . یعنی . دوباره آن چیزی که دیروز و هر روز بوده ام . من هیچ فکری ندارم . چرا باید دوباره و دوباره با خودم فکر کنم . نیاز دارم . این همه فکر کنم . این همه کار کنم . چی بشه ؟ هیچ باز هم آخرش دوباره و دوباره آدم ها میمیرند. به خاطر دعوا های بی دلیل حتی . بعضی به خاطر هیچ و پوچ این رسم طبیعت هست . فقط قوی تر ها باقی می مانند . اینکه من نمی توانم در این دنیا سخت و پر از مشکلاتی که دارم . یعنی نمی توانم . بشینم . بدون درد . با درد باید بشینم و کار کنم . به چیزهای دری وری فکر کنم . شروع کنم . به همه کسانی که به خاطر اینکه به آن چیزی یا اینکه باعث شده اند . در این وضعیت یا اینکه دنیا یا هر چیزی که هست . یا اینکه چیزهای که می توانستند . باشند . به همه احتمالات فکر کنم . اینکه اگر جای دیگری بودم . اگر هوا صاف بود . آسمان آفتابی بود . باد و همه چیز با میل من رفتار می کرد . تاثیر دارد . اما وقتی که می توانستم . یا تا وقتی که وقت دارم . کار کنم . آن زمان که وقت نداشتم . مشغول کار دیگری باشم . بیخیال . همه چیز را نباید یک سوء فکر کنی . از چند لحاظ آره . من نباید اعتماد کنم . به کارهای خودم . این کارها و احتمالاتی که دارم یا اینکه احتمالاتی که می توانستم . داشته باشم . آن روز یا این روز یا امروز . متفاوت تر از آن چیزی هست . که می تواند . باشد . بعد از اینکه کارهایم را جمع کردم . دیگر نمی تواند . مثل سفره می اندازیم . سفره پهن کردن . سفره غذا منظورم هست . از موضوع آمدم بیرون به طور کل . این شده گسترده کردن . ناتوانی و ناخواسته ها قدرت بیشتر از خواسته های شما در زندگی یعنی وقتی فکر می کنید . هوای زندگی شما پس هست . یعنی وقتی ابرهای خواسته های فکری را بیشتر بارور کنیم . 2 گرگ داریم . گرگ خوب و گرگ بد . به هر کدام بیشتر غذا بدهید . آن گرگ بزرگ تر می شود . لازم نیست . که بگویم . این جمله مال من نیست . یک حرف سرخ پوستی شاید باشد . با هر چیزی که می توانی فکرش را کنی باید . بیشتر از قبل کار کنی . این نخواسته تو می شود . خواسته ای می خواستی داشته باشی . اما نداری . این می شود . وجه تمایز . بالا رفتن بیشتر و تخصص در کاری که می خواهی داشته باشی . اما هر بار به گوشته ای این تعداد واژه که کار کنی . باعث می شود . در زندگی و مشکلات آدم بهتری باشی . بعد شروع می کنی به خواندن سریع کار کردن . این فرق داشته باشی . یا اینکه فرق نداشته باشی . باید هزار دقیقه وقت صرف این کارت کنی . من باید هر روز با خودم فکر کنم . این کار را شروع کنم . یا اینکه وقتم تمام شد. دوباره فکر کنم . این کار من به درد نخور هست . پس من امروز یا هر روز این کارها را انجام نمی دهم . من باید خواسته های دیگران را انجام دهم . به خاطر چی ؟ باید کار کنم . وقتی این مقدار پول به من می دهند . تا در کاری دیگر آن وقت را استفاده کنم . من توان . توانایی از این بیشتر کار کردن یا فکر کردن را ندارم . احتمال دارم . منفجر شوم . امروز از بس خسته بودم . که دیگر خوابیدن هم از یادم رفته بود. بعضی وقت ها از خستگی . دوباره . نمی توانم . تصمیم بگیریم . بخوابم . یا بیدار باشم . فکر می کنم . باید بیدار باشم . در حالی که بد جور باید بخوابم . اگر نخوابم . دچار مشکل می شوم . چون خیلی خسته ام دچار بحران می شوم . وقتی خوب کار نمی کند . همه چیز بهم می ریزد . فکر . کارها . تداخل پیدا می کنند . درد ها روی هم سوار می شوند . اگر الان بار گذاریش . نکنم . فردا . شجاعت این را ندارم . این مطالب را بارگزاری کنم . آنلاین . بعد می بینم . دارم . چیزهای می نویسم . اما روی میز کامپیوتر بدون . استفاده رها شده اند .یک لطیفه خنده دار تعریف کردم . اینکه این مطالب شما راجب هدف گزاری مال بقیه را نمی خوانم . چرا؟ چه غلطی یا اشتباهی می کنی . باید الان سر کار خودت باشی . نه اینکه آویزان اینجا . تولیدات بقیه را کنترل کیفی کنی . به تو چی که بقیه چی فکر می کنند ؟ چی به نظرشان می رسد . چه عقیده ای راجب به چی داری ؟ چرخه را خراب کردی . فکر کردی می خواهی به موقع کارت آماده باشی . باشنیدن و گوش دادن به حرف دیگری . خلاقیت و رشد . فکرت رنگ دیگری بگیرید . بزار تکنیک های نابش مال خودش باقی بماند . از منبع یا سر چشمه اصلی استفاده کند . بریان تریسی و دارن هاردی و تونی رابینز و ...

  ادامه مطلب ...