تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

تبدیل شونده هستی یا نیستی؟How are you Chetri? Converts

You are not the size of work?

شما اندازه کار نیستی؟

به نظرم من شما یک بی عرضه هستید؟Do I think you are an unsupplier?


حرف تعریفی نداشته باشی لذت نبردن از کاری و انجامش دادن چه لذت مهم هست .... 

توان انجام در ۵ دقیق تعریف کنی چرا از اینکه .....

نمی توانی پیشرفت کنی خوب چرا نمی توانم برنامه ریزی کنم هدف مکتوب من این بوده .....

چند تا جزوه را مطالعه کنم اگر مطالعه کنم و اهدافم را که ۱۰ تا نقاشی که باید بکشم .... به یادم میاره ....

دوباره روزی اینقدر صفحه کتاب باید بخوانم را با یادم میاره ... چرا باید بنویسم حقیقتش اینه از روی اجبار همه کد نویسی همه پست ها را قرار می دهم از روی اجبار خودم را مجبور کرده ام وقتی می بینم 

... حتی قبل از اینکه ..... 

من اینجا چیزی بنویسم....

همه و حتی خودم هم از دست همه این حرفهای تکراری خسته شدا ایم حقیقت صعود آفرینی بیشتر در گفته های افراد بزرگ برای من شده و اینکه اهدافم جدیدم را تکرار کنم....

حقیقت این هست من شجاعت ....انجام تکراری که با من صدمه میزند چرا دیگران هیچ ترسی از این تمرین ها ندارند ....

چرا یک نفر توان تخیل کردن را برای خودش به صورت یک عادت.....

در آورده چرا انگیزه ای باید برای شما ساخته می شد بارها وبارها دچار خستگی شده یا اینکه .... خسته تر از گذشته شده ای ....

تمام این حرفها که در شبکه های اجتماعی خورا ای می شوند تا اینکه....... جای خالی را خودت پر کنی به درد نخور هستی حتی از خودت در مقابل........ بی دفاع هستی مورد تاراج تمام وقت کش های حرفه ای قرار گرفته ای چرا ؟ چون تمایل داری وقت را من کشتم .... حالا برو و دیگر وارد وقت کش های دیگر زندگیت نشو فقط آن ....... جای خالی که دوست داری را اگر به کسی و دیگری لطمه نمی زند و تو را به تمام آن چیزی که دوست داری تبدیل شوی ؟ 

چه چیزی ....به راحت قبول آن چیزی هست که هستی یا آن چیزی هست که به ...آن ترانسفورمرز تبدیل می شوی ؟ ترانسفورمرز تبدیل شو این آخرش را فقط نفهمیدم چی گفتم از فیلم تبدیل شوندگان وام گرفتم......

  ادامه مطلب ...

استعاره سنگ و جمجمه Stone and skull metaphor

داستان پرداخت پول و گوش و فهمیدن که کلاس اول می گفت : قضیه از این قرار بود که قدیم ها بین قبرستان مرده های قدیمی که کسی را نداشتند یک نفر پیدا می شود که پول بسیاری می دهد ... برای اینکه وقتی سنگی را داخل جمجمه کسی بی اندازد اما این سنگ از گوش دیگر خارج نشود .... 

شخص که این داستان را می گفته : منظورش این بوده که وقتی چیزی را برای یکبار به شما گفته می شود ... آن را از گوش خود خارج نکنید یا برای یکبار برای همیشه آن را یادبگیرید ... 

پس پول وقتی به شما پرداخت می شود ... برای یاد گیری ... یک اشتباه را دوبار تکرار نکنید ... دفترچه یادداشت داشته باشید .... 

اما بزرگانی مثل جیم ران اعتقاد داشتند ... قبل از اینکه قدم اول را بردارید : بیشتر یا عموم از انجام دادن تسلیم می شوند ....   ادامه مطلب ...

What do I do with A+ competitors? من با رقبای A+ چه کنم ؟

خیلی سخت کار می کنم یا دوست ندارم زیاد کار کنم به خاطر چی نبود اعتماد به نفس باید لحظه ای فکر کنی چه عقیده ای به این لحظه ای نوشتن داری ؟ اعتقاد دارم استعداد ندارم .... دیروز هیچ برنامه ای برای روزم نداشتم ... امروز هم برنامه ای ندارم وقت هیچ کاری از قبل مشخص نیست ... 

آماده سوار شدن روی موج زندگی شدم آماده موج سواری شده ای ... بدون هیچ فرمان یا خطی ؟ 

مسئله ای هست ؟ به خاطر این که نمی توانم برنامه را رعایت کنم ؟ خودم را راحت کرده ام دیگر هیچ برگه سفیدی که روبروی من هست ؟ از همه چیز لبخند سفیدی به من می زند ؟ که شروع کنم برنامه ریزی تازه ؟ 

خوب ... حساب کتاب چقدر سرمایه یا چقدر خرج کرد ؟ دارم ؟

باید از همه چیز مهم تر این هست ؟ که من که کارهای مهمی دارم ؟ چطوری موفق شده ام همه چیز و اولویت هم برای همه چیز فراموش کنم ؟ 

از همه چیز مهم تر این که خواسته هایم را این که جزوه ای بنویسم یا اینکه 

چرا این که موقع تصمیم ... تصمیم ندارم پای سیستم بشینم .... این که پای سیستم حلو خیرات نمی کنند .... دوست دارم بیشتر بیرون بزنم و هوای تازه و زندگی و حتی قسمت های دیگر زندگی را لمس کنم .... 

چطوری بیشتر هوا تنفس کنم ؟ 

یک مسئله دیگر می خواستم ؟ در مورد حرکات اصلاحی و بدنسازی کار کنم متاسفانه وقتی می بینی همه در این زمینه فعال بوده اند و یک دکتری گرفته اند ؟ 

حرفی برای گفتن نداری ؟! 

زبان انگلیسی را خوب کار نکرده ای اگر ... 

دل به خواه نمی توانید ... تصمیمات خوبی بگیرید ... 

مگر اینکه روی شخصیتم کار کنم ... حالا من چه کنم؟ 

مشکل با حالا من چه کنم در سال جدید هست ؟ باید انجامش بدهی روی شخصیت خودت و توانایی هایم کار کنم باید یک گوشه بنویسم باید کمتر در سایت خرید آنلاین کالا ها را نگاه کنم باید بر افزایش دانش و کمتر آنلاین خودم کار کنم ... برای این لحظه بس هست ...   ادامه مطلب ...

Contradiction of goals - revenge تناقض اهداف - انتقام

چیزی که در ذهن آماده کرده ام را می خواهم ننویسم یکی از اشتباهات من این هست می خواستم راجب مسائل و اعداد و ... صحبت کنم حالا من با شما چه کنم که هر روز باید برای شما چیزی آماده کنم ... 

گرفتی ما را با خودم چه کنم منظورم آن قسمت هست که بدهکار هست و دائم وظیفه اش این هست که یادآوری می کند ... این قسمت دیسیپلین امروز چی شد ... چیزی داری یا حرفی برای گفتن داری نتیجه دیسیپلین دیروز این شد که کد نویسی داشتی و و نقاشی اهداف ضد و نقیض داشتی تا اینکه وقت تمام شد و به ورزش نرسیدی و باطری تمام کردی و گرفتی 

تخت خوابیدی امروز ببینم چه کاره هستی و به ورزش می رسی یا نمی رسی ... 

اهداف ضد و نقیض بدترین چیز این هست که بدون برنامه ... یک جوری دارم از دارن هاردی وام می گیریم ... 

بروید و کتابهاش را در مورد برنامه ریزی و پست هایش را نگاه کنید ... خیلی مفید هست ...   ادامه مطلب ...

با سرعت رختخواب را قورت دهیدQuickly swallow the bed

در کسری از دقیقه رختخواب خودت را جمع کنی .... 

به چه دردم می خورد این کار به خاطر این هست که سرعت تصمیم گرفتن را می خواهیم ببریم بالا 

خوب کتاب : نویسنده معروف : مک ریون اگر اشتباه نکنم ... 

برایان تریسی هم به این نکته اشاره می کند ... اگر کار دارید سریع انجام دهید .... 

خیلی سریع بیشتر دائم داریم فکر می کنیم ... اگر تمرین کد نویسی بی نتیجه خودم را امروز را انجام بدهم اگر این کار را انجام بدهم یا اینکه انجام ندهم کجای کاری که در این زمان های فکر کردن و دو دلی تمام وقت خودت را هدر داده ای ... 

فقط انجام اش بده ...  

ادامه مطلب ...