همیشه با ایده آل ذهنی خودم که می خواهم به آن برسم ، خیلی فاصله دارم . چرا ؟
نمی توانم ، به چیزهای که دوست دارم ، به آن ها می خواهم برسم. نمی توانم برسم یک کم کاری است ، برای مثال می خواستم .
زبان برنامه نویسی یاد بگیریم . یکی از اطرافیان به من گفت : الان حدود 6 ماه است ، این را می گویی دست آخر هیچ .
چند سال پیش می گفتم : می خواهم 3d Max یاد بگیریم .
تا یک حدودی هم یاد گرفتم ، ولی بعد از آن را هم بیخیال شدم .
دوره فنی حرفه ای رفتم ، برق ساختمان درجه 2 را یاد گرفتم .
یک دوره تابلو برق رفتم . ولی الان نه خیلی فاصله افتاده است . فقط اسم کنتاکتور ، استارت و استپ و مدار فرمان و مدار قدرت را در ذهن ام است .
لیسانس حسابداری دارم ،
ولی آیا واقعا بلد هستم . در بازار کار ، کار انجام دهم . چون بین حرف و عمل خیلی فاصله است .
یک آدم موفق به من گفت : به خاطر رفاه نسبی در زندگی ام داشته ام .
تن به کار نداده ام . این جمله را درست می دانم . همیشه به خانواده وابسته بوده ام .
اگر مجبور می شدم ، فقط روی اینکه خرج زندگی ام ، خرج غذا خوردن و ... را خودم برای خودم در می آوردم ، تا به حال یک فکری به حال این اوضاع کرده بودم .
روزی 3 یا 4 پست در اینترنت دارم ، چطوری خودم رو بهتر کنم . ولی دست آخر.
می بینم در عمل یک فاصله بین چیزی که می خواهم باشم ، چیزی که الان هستم . واقعا فاصله زیادی است .
اگر به جای 24 ساعت روز حرکت وضعی زمین به دور خورشید جوری بود که 100 ساعت وقت داشتم .
به نظر من باز هم وضع من همین بود .
تا وقتی واقعا نخواهم ، به چیزی یا چیزهای که دوست دارم ، نمی رسم .
تکنیک های ساده وجود دارند ، برای یادگیری ولی اولین چیزی که باید بدانم ، این است ، اگر پول تمام دنیا را هم داشته باشم ، باز هم یاد نمی گیریم . اگر واقعا تلاش نکنم .
این را یاد بگیر ، مشکل من بی پولی نیست ، مشکل من تن پروری و تلاش نکردن است .
مشکل من این است ، دوست دارم . بدون هیچ سختی به چیزهای که می خواهم برسم .
در پایان .
شما سعی کنید ، از من بهتر عمل کنید .
تلاش کردن برای یک قضیه شاید سودی هم در بر نداشته باشد ،
ولی مثل یک قلک می ماند ،اگر بتوانیم ، بیشتر این تلاش کردن برای یک هدف رو یاد بگیریم ، خیلی از مشکلات رو بهتر می توانیم حل کنیم .
باید این کار رو شروع کنم ، از هر جای که برای من امکان دارد . این چیزی که می توانم در آن بهتر از گذشته نتیجه بگیریم .
در جملات بالا مشکل من این است .
کاری را که باید انجام دهم ، را انتخاب نکرده ام ،
هر وقت هم می خواهم تمام وقت و انرژی ام را صرف یک کار کنم . دچار مشکل می شوم .
دوست دارم ، چند کار را با هم انجام دهم .
هر کاری هم که فکرش را بکنید ، وقتی خیلی آن را انجام دهید ، یک جای دچار مشکل می شوم .
مثل بالنی که بخواهد ، برای اینکه بالاتر برود .
کیسه های شنی آن را بیرون می اندازد .
وقتی کارهای منظمی که قبلا انجام می داده ام ، الان انجام نمی دهم ، به خاطر یک کار بعضی از مواقع احساس می کنم .
اگر این کار هم به نتیجه نرسید ؟
چه اتفاقی می افتد ،
شاید من زندگی را شوخی گرفته ام ، ولی اگر این فرصت را از دست بدهی ، قول می دهم . شاید فرصتهای دیگری به دست بیاورم .
ولی این فرصت هرگز تکرار نمی شود ، زندگی دکمه ندارد ، همه چیز را به عقب برگردادند .
پس سعی کنم ، تلاش کنم ، مثل یک قلک این تلاش ها روزی به ثمر می رسد و فرصت های را که دارم را از دست ندهم .
بعضی از اشتباهات را داشته اید ، به نظر شما اشتباه نبوده اند .
اشتباهاتی را که پنهان هستند ، را پیدا کنیم ، مثل : به تعویق انداختن یک کار مهم ، را در درون خود پیدا کنیم .
بعد کاری کنیم ، از این به بعد با این مشکل در زندگی ، آن را ببینیم . سعی نکنیم ، آن را دوباره پنهان کنیم .
نظر شخصی من این است .
وقتی این مشکل را دارم ، سعی کنم ، دوباره آن را تکرار نکنم .
البته ممکن است ، بعضی از مشکلات هم بهتر است ، دیده نشوند .
در اینجا در مورد مشکلات عادی کاری بحث می کنم ، اگر مچ کاری اشتباه را بگیریم . دوباره آن را تکرار نمی کنیم .
یا حداقل سعی کنیم ، کمتر یک اشتباه را تکرار کنیم .
بعضی از اوقات هم ، مشکلاتی داریم ، به عنوان نقطه قوت از آن ها یاد می کنیم ، گاهی مشکلاتی دارم ، خودم هم از آن وجود آنها خبر دار نمی شوم .
ما آدم ها موجودات ساده اما پیچیده ای هستیم .
بعضی از مواقع برعکس روزهای که وقتم رو خیلی راحت از دست می دهم .
خیلی خوب تلاش می کنم ، این برای خودم هم باعث شگفتی است . شاید به خاطر این است . چیزهای یاد گرفته ام به خاطر تجربه و رعایت کردن .
نکته های خیلی ریز که وقتی می شنیدیم خودم هم باورم نمی شود . یک کار خیلی کوچیک بتواند در طول مدت این تغییرات بزرگ روی یک آدم بگذارد .
ولی در مورد من اینطوری بوده است .
اگر خدا کمکم کند . بعضی از تغییرات مثبت رو در مورد خودم شاهد بودم . باعث تعجب خودم بوده .
ولی هر چی توانایی های خودم رو بیشتر احساس می کنم ، غرور هم بالاتر می رود .
در نتیجه خیلی راحت همین نتیجه خوب می تواند ، جای خودش رو با یک باخت عوض کند .
پس باید حواسم رو بیشتر از قبل جمع و جور کنم .