درد سر همیشگی که باید فکر خودم را جمع کنم و یک چیزی بنویسم ... در حالی که کارهای مهمی دارم و همیشه این کارها را انجام نمی دهم و از سطل زباله و جستجوی کامپیوتر رو دس خوردم در حالی که جستجو می کردم نفهمیدم ... ماجرا از این قرار بود ... جستجو کردم بعد فایل را برش زدم بعد داخل همان جای که جستجو می کردم یک پوشه درست کردم بعد دوباره جستجو کردم دوباره فایل ها خارج از آن پوشه انگار اونجا هستند پس من ... دلیت کردم رفت توی سطل زباله از سطل زباله حذف کردم بعد رفت که رفت بعد فهمیدم پوشه درست کردن داخل جایی که جستجو می کنی آدم را فریب می دهد ...
یک مسائلی خصوصی هست ... مشکلاتی وجود دارد که حل نشدنی به نظر می رسند ... اعصابی که خورد می شود ... کاری که نیاز داری .... صبح که کار می کنی ... انتظار نداری یک چیزی از دست فرار کرده باشد ....
اما متاسفانه ... یک اطلاعات مهمی از دست من فرار کرده و من به آن بی توجه بودم و مشکل همیشگی درست نکردن نظم کاری و ساعت مشخص و .... دوباره نمی توانم درست بشینم روحیه کاری ندارم ... چیزی قرار دهم در حالی که کتابی را در دست گرفته ام فقط می دانم در کتاب ثروتمند ترین مرد بابل یکی پیرهن قرمز به تن داشت یک چیزی را گفت .... اما از آن قسمت به بعد من دوباره رفتم سراغ تفریحات همیشگی و اینکه چرا این ساعت بیدار شدم ... چرا وجدان کاری ندارم و این قضیه کار در اینجا برای من اصلن حیاتی نیست .. کار من جای دیگری هست ... خیلی بیخیال هستم ... این یک مشکل بزرگ بود که درست شده بود و مشکل بزرگتری که به خاطر همین بیخیالی به وجود آمده چرا برای راه حل مشکلات و به مشکل بی اعتنا هستم ... چطوری موفق شدم این تاخیر در کارها را نهادینه کنم ...
ادامه مطلب ...
بیشتر واقعیت ها را دچار تحریف... دچار خطا می کنم ... موقع نوشتن دوباره 90 دقیقه کار قبلی طول کشید ... آنقدر نگاه به کاغذ کردم اذیت شدم ... باید این پست ها پایان دهم بیشتر استراحت کنم ... چرا اینقدر در خاموش کردن هشدار صبحگاهی به استادی رسیده ام بعدش حسابی می گیریم می خوابم واقعن خواب هام سنگین شده ... ورزش بیشتر شد ... پیاده روی هم بیشتر شد ... چه انتظاری داری ؟ قبلن می توانستم بیدار شوم .... بدنم را گرم نکردم کتاب که با آن آشنا شدم .... "قدرت اراده " نوشته "پل ژاگو " یک حرفهای راجب به سم زدایی داشته و تکنیک های مثل کتابهای دیگر بر نظم دارد ... مثل برتری خفیف و ... هوای تازه و پنجره باز را قبلن در مجله ها خوانده بودم و دوره سم زدایی یک وعده اگر شیرینی خوردی فردا باید صبح آب معدنی بخوری و سبزی خشک خوب نیست .... یعنی زعفران هم خوب نیست ... زعفران کجاش سبزی هست ... مقایسه بود ... تقریبن اندازه طلا با ارزش هست ...
زعفران زرد هست .... سبز نیست ... اشتباه می کنی ...
با خودم هستم نه شخص دیگری و اینکه موقع خواب یک ربع بی حرکت باشی تا خوابت ببرد خیلی ریزه کاری دارد من این کتاب را دوست ندارم ...راجب مقاومت می کند ... وسوسه به من غلبه می کند ... و چه اشتباهی دوباره کاغذ را خارج کردم ... در مورد چه چیزی اشتباه می کنم 2 صدا دارد میاد ... کار تمرکزم تمام شد ... همزمان این دیگر آلودگی صوتی هست ...
مثل یک فوتبالیست کد نویسی یا پشت کامپیوتر بشینید ... واقعن روحیه خود را بالا ببرید فکر کنید ... یک مربی دارید که دائم به شما می گوید: سر بالا ... سینه بیرون به فوتبالیست ها نگاه کنید .. موقع دویدن چه استیل خوبی دارند و ... به این فکر می کنم وقتم تمام شده تقریبن 20 دقیقه این کار را دارم انجام می دهم ... کافی هست ... من می خواستم کامل این کار را بگذارم کنار .... دقت داشته باشم زیاده روی نکنی کارم می شود ... بعدن صفر ...
ها؟ به نظر من کتاب ها یک هیولایی مثل سایرون هد ؟ هستند جستجو کنید" سایرون هد "یک بلند گو هست 4 متری که مردم را می خورده و ...
پس هر طوری دوست دارید زندگی کنید ؟ عشق کنید _ حتی اگر دوست دارید ... با حالتی ناراحت زندگی کنید ... اما طبیعتن یک صدا نباید در گوش ما وز وز کند ... خوب بیخیالی طی کنید ؟ این چه حرفی هست ؟ در صورتی که داشته باشید ؟ زیاد بیخیالی طی نکنید ؟ حرف ها را درست هلاجی کنید ... بیش از دانش خودم نمی توانم به دیگران آموزش دهم همین .... شخصی سازی نشوید توسط کس دیگری شاید اشتباه باشد ....
فکر کنم ... خلاقیتم را به خاطر برنامه ریزی های ذهنی از دست داده ام ...
...
بدون منبع و صلب مسئولیت از خودم....
زاویه وست گرفتن و فشار به گردن
انگار هرچه دست و آرنج و یا اینکه مثلن فرض بگیرید گوشی از دست شما صفحه آن پایین تر باشد فشاری که به گردن شما می آِید از لحاظ کیلو گرم بیشتر می شود هرچه صفحه نمایش و دست شما را پایین می آورید فشاری بیشتری به گردن شما می آید ....
گوشی را کنار بگذارید و شروع کنید ... به تمرینات اصلاحی یخ زدن شانه و .... شما نیازی به گوشی دست گرفتن ندارید ... شما باید ورزش کنید ... اگر می توانید از سوپر مارکت سلامتی گردن و سلامتی اسکلت خود را بخرید ....
بدون منبع فشار گردن و زاویه آرنج
وقتی بیدار می شوید - اولین چیزی که گوش شما خوانده می شود ... یا میرسد احتمال دارد یک نجوا یا فکر عالی باشد ... که سرنوشت شما را تغییر می دهد . حالا به من ایده ای داده شده روی کاغذ قبلش بنویسم بعدن این نوشته ها را تایپ کنم ... خوب قسمت های با ارزش را یا همه اش را ... دستها را به کمر پهلو یا یک جایی همین قسمت ها که راحت هستیم قرار می دهیم منبع بدون منبع از روی ویدیو خوب بد را نمی دانم تخصصی ندارم دانش تجربی دارم مدتها نشر از جانب از کتفم استفاده می کردم که باید از قیمت بازو هایم استفاده می کردم ...
برای حرکات صحیح به صفحات مربی ها رفته ...
دستها را رو به کمر پنجه های دست و آرنج را به قسمت پشر یا همان بیرون می بریم بعد دوباره داخل رفت و برگشتی ...این حرکت باعث شد پشت گردن درد من به شانه درد دست راست و صدایی در کتف و آرنج بالا تر شاید تقریبن 1000 بار رفتم دست کم 500 بار صدای مثل تق تق می داد اما الان تق تق ندارد تموم شده هست عجیب هست .. شما با موس و کیبرد و گوشی همه چیز را با دست راست بلند می کنید و من ...
تمرین روزانه و حرفهای 2 استادی که شنیده بودم که گوشی را رها کنید بروید باشگاه مبارزه یاد بگیرید ... جوجیتسو و باشگاه بدنسازی ... برای من باشگاه رفتن میسر نیست ... پیاده روی و تمرینات یک چهارم خودم را کامل کردم ... دیگر به روش مایک منتزر را کنار گذاشتم ...
پول به درد شما نمی خورد وقتی وارد سوپر مارکت می شوید ... کالای بدن سالم را بخرید ... قدرت دارید ... ماهیچه بخرید ...
درد همیشگی پشت گردن و کتف دارم ... به طوری که می خواهم سرم را به جایی بکوبم ...اگر ضمیر ناخودآگاه داشته باشید می دانید باید در مورد سلامتی سخن بگویید ... چون 80 درصد مغز نمی دانم بدون منبع کوه یخ معلوم نیست ... خلاصه اون پایین هست ...
یک جا نشینید ... پیاده روی کنید ... بدن بشر جوری ساخته شده با تمرین بدنسازی هم نمی توانید جای خالی بدن سازی و کم تحرکی را بگیرید ... مبلغ درآمد آینده خود را روی کاغد بنویسید ... ناپلئون هیل منبع کتاب بی اندیشید و ثروتمند شوید ...
3 کار مشخص کنید که قابل تمام شدن باشد این کار یک تلاش بیهوده برای من لیست نویسی برایان تریسی بارها کتابهایش را خوانده ام کل کتابهایش را بخوانید ... حتمن - رختخواب خود را جمع کنید ... کتاب رختخوابت را جمع کنید از کلونل ... جستجو کنید اسم نویسنده را یادم نیست اما ویدیو سخنرانی اش در یوتیوب هر روز بازدیدش بیشتر می شود ... ژنرال نیروی دریایی امریکا بوده ...
به خاطر نزدیک تایپ کردن به مانیتور و تعویق در خواب به تعویق انداختن کارها و تاکید بر انجام کارها بلاخر بعد از یک هفته پلک هایم دچار افتادگی شد باید به صورت ارادی دیروز پلک هایم را باز نگه می داشتم ... ابروهایم را بالا نگه می داشتم ... پس عوارض کارهای دیر وقت و نخوابیدن هست که ماهیچه های غیر ارادی و عقل آدم را کم خوابی کم می کند ... موفق شده بودم پلک ها را کمی شل کنم با یکبار خوابیدن خدا را شکر خوب شده امروز ...
پشت گردنم دیروز درد می کرد به خاطر مشکلات و میز غیر استاندارد و بالا رفتن آرنج هایم پایین هم خوب آویزان هست آرنج ها الان فقط وزن را روی میز انداخته ام کمرم شل و آویزان هست ...
اگر درس تایپ 10 انگشتی می خوانید ... اولین درس راست ایستادن هست .... خوب ... رعایت نمی کنم ...
نحوه راه رفتنم به خاطر تمرینات بدنسازی بهتر شده است ... خدا را شکر حجم ماهیچه های کمربند شانه ای ام بیشتر شده اند اما گرفتگی ها ادامه دارند ... بهتر راه می روم ...حدود 1000 بار تقریبی حرکت پنجه پشت کمر و حرکت آرنج پشت و جلو چی می گویم ویدیو حرکت را باید پیدا کنید ..دست ها نزدیک پهلو هست ... یک چیزی هست به اسم کلیه و کمر به آن فشار نیاورید من از 18 سالگی هر سال 6 ماه ورزش می کنم با حرکات ورزشی آشنا هستم زیر نظر مربی و پزشک یا از یک ویدیو این حرکت را پیدا کنید من جستجو کردم برای من پلانک را نمایش می دهد ... فقط حرکانه شانه یخ زده و حرکت کش را به باز می کنیم و دراز می کشیم به سمت پهلو همان باز کردن کش را از هم در ذهن تداعی کنید یک با دستگیره در این حرکت را انجام می دهند هر بار برای یک دست یک دمبل دست می گیریم به پهلو دراز می کشم و خلاف جاذبه زمین با گوگل این حرکت را پیدا می کنم یا کش را به دستگیره در می اندازم ... حرکات زد یخ زدگی شانه را انجام می دهم ..."سراتوس انتریور "....
نمی دانم یک خانم هم در یوتیوب و ژاپنی هست که حرکتی مثل قفسه سینه با دستگاه را مدتها اجرا می کند و قبل و بعد از حرکت را مقایسه می کند از این حرکات بروید تا جایی که مشکل را بر طرف کنید ...
بهترین انتخاب هم کنار گذاشتن شغل تایپ و کد نویسی هست خیلی عالی هست من عاشق کنار گذاری و کار ناپیوسته هستم ... خوب به همین خاطر هم زبانم را دارم کف زمین می کشم به درجه استادی نرسیده ام راجب قانون 100 جستجو کنید ... نیاز به انرژی زیادی ندارید برای بهتر شدن در کاری که دوست دارید ...
واقعن کار پیوسته برای من هم سخت هست شوخی می کنم اگر اینطوری نبود ... پلکم به طور غیر ارادی نمی افتاد و دچار کم خوابی نمی شدم ... بخوابید به اندازه کافی هیچی به اندازه سلامتی ارزش ندارد ...
بدون منبع گفتم این نوشته ها
صلب مسئولیت از این چیزهای که می گویم چون به درد خودم می خورد تجربیاتم شما باید از منبع درست جستجو کنید ... کتاب " نفوذهن اثر راجر دولی "
بعد از 2 جلسه بدنسازی هنوز گردنم مثل اینکه زنبور ها نیش اش زده باشند می سوخت تا اینکه 20 دقیقه آن تمرین را انجام دادم ... در کارهای تایپی دیگر به سراغ سایت تایپ ریسر نرفتم ... به سایت w3schoolرفتم و کد ها را در یک نوت پد یا جای ترای یور تمرین خود TryYour یک اینجور چیزی و همه چی اینجا به هم خورد نوشته ها و پاراگراف هام دارم وسط کار تایپ می کنم آن پایین هم نوشته وجود دارد به هر حال ...
کیبورد بیسیم و با خلاصی کم را کنار گذاشتم کیبرد قدیمی را کنار گذاشتم من زبان پایتون کار می کردم و می خواستم زبان های دیگر را هم کار کنم و اینکه مانیتورم سوخت ویدیو های " جادی " را که دانلود کرده بودم حذف شد ... کیبورد لمسی وقتی که لینوکس را اجرا می کردم کار نمی کرد خلاصه همه چیز اذیت کرد یک سال کد نویسی را که سابقه 6 ماهه داشتم ... اصلن کد نویسی را به خاطر حرف های کسی شروع کردم خیلی به من بر خورده بود ... حرفهای که من را یک آدم سرخورده و بی هنر به درد نخور خودم را حس کردم که برای اطرافیانم یک سربار اجتماع داشتم بازی می کردم ... عینک نور آبی گرفتم و طبی چشم هام دچار قرمزی شد بعد فهمیدم این عینک بلو کات بلو کنترل یا هر چیزی باعث می شود که هوا به چشمم نرسد و اینکه دماغم را خسته کند ... هوا به چشم ام نمی رسید ... خلاصه فیلتر ها از همه چیز آن هم نرم افزار بهتر هستند الان دستهام را دراز کردم سعی می کنم از مانیتور فرار کنم و...
اشتباه هست کمرم دوباره افتاد و خم شد ... خلاصه در زبان های دیگر یک چیزهای داریم که در پایتون نداریم .... <؟<>>}{ این جور چیزهایشون خیلی بشتر و اعصاب خورد کن هست ... خلاصه من پایتون توی ضمیر ناخودآگاه ام نرفت ... از استادم هم جادی و استادان دیگر فاصله گرفتم ... مسن تر شدم سالها گذشت غریب 1 سال باور کنید یا نه کد نویس ها مغز های قویتر و شجاع تری دارند ... که هر چیزی را به جان می خرند و آدم های قابل احترامی هستند ... کارشان سختی زیادی دارد ... print و <div> را طوری تایپ می کنند دید تایپ دکمه ای داریم هر چیزی یک دکمه ای هست ... خلاصه دیشب دوباره عادت میخ شدن کدم بعد از یکسال و نیم زنده شد ...
من کد نویس نیستم اما همه کد نویس ها را دوست دارم ... پزشک که چشمانم را معاینه می کرد ... گفت شغل کد نویسی خیلی پول در می آوری خوش به حالت برادر من کانادا هوش مصنوعی کار می کند ... خلاصه من داشتم کار می کردم ...
تا اینکه هواپیمای پیوستگی کد نویسی من سقوط کرد و دیگر هیچی هنوز هم هر کاری می کنم دوباره شروع به پرواز نمی کنم گه گاهی می خواهد پرواز کند من الان مثل برادران رایت هستم ... اما هواپیمای من نمی پرد ...
در کل ارجاع به آخر صفحه
تمرینات "سراتوس انتریور" نمی دانم کجای شانه را جستجو کنید ... شانه یخ زده را جستجو کنید ... با لباسی که شانه های خود را می بینید ... شانه را در آینه نگاه کنید ... همه جا را از آینه پر کنید ... تا صورت خود را ببیند ... اول صبح شکلک حال می دهد ... جلو آینه ... البته به من می گفتند این کار را انجام ندهم زیاد به آینه نگاه نکنم ... چون می تواند من را دیوانه کند ... آینه فوق العاده هست اگر داشته باشید طبق گفته های
شما باید پسر خوبی باشید یا هر چی که هستید ... پسر خوبی باشید ...
پسر ها موجودات درنده تر و خشن تری هستند همیشه نبرد ها را برنده می شوند ... در طبیعت .. واژه پسر اشتباه هست ... مستر باشید همان استادی هست منظورم هست ...
منظور بازنده باکلاسی و به دنبال برنده شدن باشید ... موتیویشن همان انگیزه برد داشته باشید ... کاری که قرار بود 20 دقیقه طول بکشد 70 دقیقه وقتم را گرفت ...
این یعنی بهره ناوری
ناوبری اشتباه ...
هدایت اشتباه
مدیریت غلط ...
حرف اضافه زدن ...
ادامه مطلب ...
تعویق در وظیفه ها باعث می شود ... خواب شما و شب و روز و همه چیز بهم بخورد ... بارها دیر شود ...
Procrastination in tasks will disturb your sleep, day and night, and everything... you will be late many times...
گاهی به حدی چیزی که می خواهی به حدی دیر صفحه اش باز می شود دلت می خواهد از همه اشیاء بی جا اتاق انتقام بگیری ... چرا ؟ این قدر آهسته باز می شود ...
به خودم فکر نمی کنم به این فکر می کنم با چه فکری این میز را ساخته اند در هر حالی اشتباه هست کار کردن باهاش یا زیاد بلند هست ... یا خیلی زیاد کوتاه هست ... خیلی باریک هست و همه مشکلات ممکن را دارد ... تازه کار ایران هم نیست ... و یک چیز استاندارد بوده زمان خودش که فوق العاده غیر استاندارد هست و باعث شده که الان با این مشکلات من به این روز در بیام
... قانون اول نیوتون هست ... حالا بدن بماند وقتی به اون فشار می آوری بدن هم به شما فشار می آورد که انجامش ندهی ... تا کجا می توانم الانش هم بیخیالش شده ام....
کتف را هنوز مثل یک چیز ناشناخته هست ....
من باید بیشتر از این کار کنم به خاطر این باید من هواسم جای دیگری هست با خودم فکر می کردم که نقاشی و یا اینکه پست روزانه من و کتاب که می خواستم اینجا جالب بوده ...
"کوسه و ماهی گلی" راه های مثبت برای پیشرفت در زمان برخاستن موج های تغییر نوشته "جان گوردون "
"تن پروری "وندی واسراشتاین"
خوب فوق العاده است خصوصن "تن پروری " و " کوسه و ماهی گلی" دقیقن دو نقطه مقابل هم هستند ... قبلن اعتقاد داشتند که کوسه ماهی ها اگر از حرکت بایستند انگار نمی توانند نفس بکشند ... حقیقتش چی هست ؟ من نمی دونم ... حوصله جستجو هم ندارم ... اما استراحت هم یک نیاز هست ....
لجاجتی نباید داشته باشم بعضی از وقت ها باید کارها را انجام دهم و رها کنم بعضی از مطالب مثلن چرخش دست و نرمش گردن مطالبی را یادداشت کنم ببینم کدام روش می تواند سوزن ... سوزن شدن پشت گردنم را می توانم بر طرف کنم به خصوص ... از چراغ قرمز کنترل وقت و اینکه ....
تلویزیون و رسانه ها چقدر ساعت های شب ما را هیپنوتیزم می کنیم ... و اینکه بین ساعت های 9 تا 11 شب چرا نمی توانم به کارهایم برسم ... خودم را برای خواب آماده کنم ... متاسفانه دائم دارم .... از وقتم می دزدم ...
دزدی وقت خیلی برای من بدجوری از این کار به کار دیگر وارد می شود ... یک چیزی مثل تخته وایت برد و لیست و کاغد نمی نویسم ... جای تاسف دارد ... قانون 100 حتی 10 بار هم لیست کار نمی نویسم ... عادات اشتباه دارم ...
کتاب عادت اتمی ... کتاب خورده عادت های ... درست می گویم ... چه اشتباهات تایپی زیادی و اینکه سر درد گرفتم چون الان به جای یک صدا دو صدا دارم می شنوم و اینکه اشتباهاتم زیاد شده است ... این بار دارم کار می کنم ... بدون لیست و نقشه کاری دست آخر همه چیز را باهمه کارها اشتباه می کنم ... مدیریت ندارم ....
ام ای اس ...یعنی چی ؟
دارم به این فکر می کنم ... شب ها نمی توانم وقت را کنترل کنم ... دائم دارم اشتباه می کنم ... بیش از حد لجوج هست به کمک نیاز دارم به کارهای که نباید انجام دهم مثل این وب نویسی شما می دانید موقع کد نویسی چیز مثل <div> یا اینکه print مثل یک دکمه در ذهن در می آید اما من به خاطر نوشتن این مشکلات و این حرفهای پیش پا افتاده و اینکه آمار قانون 100 و خیلی از چیزها و فکر کردن و اینکه باید یک نظمی در کار داشته باشم ....
و .... کارهای ای تی ایکس اکسترا ...و غیره وو.... این جور پیز ساعت رند شد ... من بروم ببینم فال این عدد فرشته چی ؟ هست ... ؟ سالمی بیخیال این که به خاطر اینکه من از این کار خوشم آمده است دائم نگاهی هم به ساعت می کنم .. به طور آماری هر از 10 دقیقه یکی دو بار شانس اعداد رند تکرار می شوند ... ادامه مطلب ...
تعادل داشته باشید و عاقلانه کار کنید ... غرق در نوشته من یا کس دیگری نشوید ... Be balanced and work wisely... don't get overwhelmed by my or anyone else's writing...
تا اینجا این حد کار کردم و اینکه فهمیده ام سرعت تایپ من پیش بقیه به اندازه یک حلزون هست و این که مسئله تایپ و قضیه خیلی پیشرفته هست ... سایت های هستند که مدرک می دهند و این بشتر به خاط ر چه چیز هست به خاطر این هست به خاطر من هست به خاطر ... و به خاطر ای برای به خاطر اینکه می خواستم به خاطر خودم به خاطر دیگران و به خاطر اینکه نمی توانم یادداشت برداری کنم به خاطر همه دردسرهای دارم تحمل می کنم نمی دانم شما ولی من احساس می کنم که یک نفر با یک چیزی من را تهدید می کند این کار را انجام بده این پست را قرار بده فکر کردی که چی ؟ عاشق پست گذاشتن هستم به زور خودم را مجبور می کنم من دیگر اعتقادی به درجه استادی ندارم فقط بدنم دارد از حالت اشتباه بدنی درد می کند ... من خیلی از این دنیا بدهکار هستم یعنی این دنیا به من بدهی دارد و نمی خواهد به من حق من را بدهم من حقم را از این دنیا می گیریم فکر می کنم با کار بیشتر کردن کمر و همه جا و بدنم درد می گیرید ولی باید خیلی قبل تر با این دنیا و با این سایت های تایپی و ... آشنا می شدم داشتم می گفتم ... دنیا به من خیلی بدهکار هست یعنی من خیلی به این دنیا بدهی دارم هر دو به هم بدهکار هستم داشتم فکرش را می کردم اگر 15 سال پیش بر اثر یک سانحه از دنیا می رفتم ... با اینکه جوان مردن خیلی بد هست... مثل یک استوره از دنیا می رفتم ... خیلی جوان بود ... خیلی حیف بود و ... الان دارم منفی عمر می کنم ... هیچ تلاشی نمی کنم فکر کنم دیگر چیز از عمرم باقی نمانده باشم ... عمر و زندگی می خواهم چی کار اگر من مربی یک تیم بودم نمی توانستم به آنها انگیزه بدهم اگر پدر بودم نمی توانستم آنها را تحریک کنم باید چی کار می کردم باید بیشتر کار می کردم بس هست دیگر سرعت 33در تایپ و این امتیاز را دست آخر با کلی تلاش می گیریم من سرعت بیشتر می خواهم خیلی تلاش کردم اگر سرعت تایپ کردن من 40 وی پی ام بود خیلی خودم را بیشتر دوست داشتم باید بیشتر تلاش کنم ... اگر زودتر می مردم بهتر بود ... با هیچ چیز نتوانستم خودم را برای یک زندگی اسطوره ای و اینکه ....
در شبکه های اجتماعی چی کار می کردم ؟؟؟
یک طرف بود کم در اکسپلور بگردید بروید ...کیک بوکس و ورزش رزمی و کلی ورزش کنید ... به جای گشتن در اینترنت بروید مبارزه یاد بگیرید با خودم فکر می کنم اگر من مربی بودم تیم من انگیزه برای این زندگی نداشت ... بروید و برنده شوید ...
بهتر باشید ... یک تکانی به خودتان بدهید ... چیزهای را که دوست دارید را بدست بیاورید ؟
به دستمزد آرنولد برای یک ساعت مربی گری را جستجو کنید ... واقعن برای این کار دستمزد خوبی انگار می گیرید ... حقش هم هست ...
اشتباه نکنم جی شتی ؟ خدا کند درست بگویم یا کس دیگری با آرنولد مصاحبه می کرد؟ اگر اشتباه تایپی و شنیدنی و اینها داشت ؟ خودتان بروید و جستجو کنید ؟
خلاصه سوال پرسنده از آرنولد می پرسد ؟ بهترین چیزی که می شد به شما بگویند ؟ آرنولد شوارزنگر در پاسخ می گوید ؟ اینکه خودتان را باور کنید .
و بدترین چیزی که می شد از شما بپرسند ؟ یا به شما نصیحت کنند ؟ آرنولد شوارزنگر هم در پاسخ می گفت : اینکه نمی شود این کار را انجام داد ...
پس ....
با هم برویم سراغ ویدیو یا نصیحت بعدی ؟
یک نفر که هیکل خوبی داشت ؟ بقیه را نصیحت می کرد ؟ اینکه اگر می خواهید ... یک تغییر خوب در زندگی خود بسازید بروید باشگاه اگر می خواهید یک شخصیت و تغییر خیلی خود در زندگی خود ایجاد کنید و همه زندگی خود را بهتر کنید ... بروید باشگاه بدنسازی ...
ویدیوی قبلی هم جوانان را می گفت : به شما ها که جوان هستید لطفن بروید ... جوجیتسو و ... مبارزه یاد بگیرید ... بروید مبارزه کنید ... می گفت : از منی که اینقدر سال سن دارم ... شما نباید این قدر در شبکه های اجتماعی زندگی کنید ...
خوب با خودم فکر می کنم که من باید چی کار می کردم .... چه حضوری که در زندگی داشتم ... من که این همه کتاب روانشناسی ورزشی خواندم و الان نمی توانم برای خودم روحیه ورزشی و رقابتی برای تایپ کردن درست کنم بعضی وقتی ها ...
یکی دیگر می گفت : مثل من که تقابلی با دیگران ندارم ... سایت من هیچ بازخوردی متاسفانه ندارد و خیلی هم اشتباه دارد به خاطر اینکه کسی نیست اینجا برای من نظر بگذارد پس پر هست از مطالب اشتباه و ...
می گفت : اینکه فقط شخص در ذهن خودش دائم دارد فکر و فکر می کند پس یک چرخه اشتباه هست ... باید با دیگران هم ارتباط داشته باشد ... فرد حتمن با فکر و فکر و فکر دائم دچار تضاد از این دنیا می شود و نمی تواند نظریه های درستی ایجاد کند من باید به خاطر سرعت و اینکه روحیه تایپی خودم را حفظ کنم باید تمریناتی داشته باشم خودم را کش دهم با اینکه می دانم فردا ... همه بدنم درد خواهد گرفت ....
بجنگید برای برنده شدن این زندگی بیشتر از شما می خواهد باید بیشتر تلاش کنید و با خود یک روحیه داشته باشید ... شما آدم عادی نیستید باید بیشتر از بقیه بخواهید نمی خواهید خوب گه گاهی از بقیه بیشتر شکست می خورید و این هم طبیعی هست این طبیعت زندگی هست ...
با خودم هر شب فکر می کنم ... می خواهم یک نقاشی بکشم چقدر نقاشی های من بد هستند باید با دیگران رقابت کنم باید زندگی یک رقابت بزرگ هست نباید عصبانی باشم و اینکه دست از رقابت کردن و جنگیدن و اینکه عادت من یا شما و شاید عادت بدی باشد اینکه می گذاریم بقیه برنده شوند باید با آنها مبارزه کنید ...
یک جا می شنیدم ... مغز ما اصلن تکامل یافته برای اینکه بعضی مواقع جنس مخالف را جذب کنیم ... کتابی که روی صفحه نمایشم هست اما من دیگر از آن تاریخ به بعد سعی نکردم که کتاب صوتی گوش دهم .... بگذارید شاید معجزه شد و نوشتم ... مرجع آن را ... نفوذهن اثر راجر دولی ...
پس یک مشکلاتی دارم منکر آن نیستم ... من اگر مربی بودم چرا تیم من شکست می خورد ؟ چرا باید کسانی که من باشند باید اگر برنامه نویس یا یک کسی هستید مثل نقاش و ... یک هالتر برای خود در اتاق داشته باشید ... و گه گاهی آن را از زمین بلند کنید ... البته من هیچ منبعی ندارم ...
اگر مدتها شکست می خورید این بار به مرز شکست خود حمله کنید نباید آدم عادی باشید باید بدانید ... بعد از چند مدت تلاش کردن من در مسابقات تایپ ریسر این را فهمیده ام که من از تلاش کردن دست کشیده ام می خواهم که دیگران مبارزه کنم من درمانده شده ام چون دائم دارم اشتباه تایپی می زنم .. چون من یک انگلیسی زبان نیستم دائم اشتباه تایپی دارم به خاطر همین امتیاز خوبی نمی گیریم و در زمینه های دیگر سعی کنید ... آموزش و راجب به قانون 100 مطالعه داشته باشید و اینکه باید با تمام وجود اینکه برای کاری که می کنید ارزش و تعصب می خواهید باید تمرین کنید باید خودتان مربی خودتان باشید ... شما می توانید مبارزه کنید ... باید چرا اینطوری می خواهید بدون اینکه هیچ چیزی را بنویسی امروز را به پایان برسانی ... ای کاش می شد ... بیشتر و بهتر بودم همه این ها به خاطر این هست که شما بازدهی بیشتری داشته باشید ...
سعی کنید تند تر از بقیه تایپ کنید و سعی کنید بیشتر و بهتر کار کنید ... بهترین درآمد را داشته باشید و وقتی می خواهید این کار را کنید از همه بهتر نقاشی بکشید از راه درست برنده باشید ... بیشترین تلاش ها را انجام دهید .... سعی کنید ... نا امید نشوید این زندگی حق شماست باید و این دنیا به شما بدهی دارد ... شما بدهکار دنیا هستید ... همه اش چرند هست ... امروز باید یک چرندیاتی می گفتم : که فقط یک کم هیجان در خودم ایجاد کنم و اینکه همه ما به ارزش ها و باورهای خودمان باور داریم بهترین کتاب دنیا تنبلی کردن هست ... باید پایه کار را بلد باشید به موقع اش از زمین هم بلند نشوید ..." وندی واسراشتاین _تن پروری"
نویسنده کتاب "تن پروری " نوشته عجیب و غریب ترین چیزی بوده است که من تا به حال دیده ام و قابل تامل هست ...
واقعن نوشته های مزخرف بود که من به خودم اجازه دادم ... نوشته ها پر از اغراق هستند اگر درست املاء آن را نوشته باشم ... بیخیال ... نگاه کردم اشتباه نوشته بودم نوشته بودم اقراق درستش اغراق هست انگار .. خوب فاصله افتاده است بیخیال ...
موقع کتاب خواندن در کتاب ها غرق نشوید یا نوشته ها یک مقداری بگذارید سر شما همیشه از کتاب بیرون باشد . تا نفس بکشید ...
پس بیان کتاب و بیس کتاب تن پروری بهترین کتاب شاید باشد ... و ...
و چیزهای بیشتر فکر می کنم باید بیشتر از این غرق در کارم نشوم باید بروم سراغ کار دیگری ...
صلب مسئولیت از معرفی هر کسی که من با هیچ کس هیچ ارتباطی ندارم ...
یک صدا از استاد عرشیانفر بود ... جالب بود به خاطر مشکلاتی بود ... و به طور اسرار آمیزی (وقتی گوشی دچار مشکل شده بود در شبکه اجتماعی بدون اینکه معلوم باشد از کدام صفحه و چه حسابی هست فقط صداش شنیده می شد ... در صورتی که باید تصویر داشته باشد اما به خاطر مشکل تصویری نبود )از گوشی داشت می گفت : وقتی می خواهید تغییر کنید ... دنیا و کائنات شما را امتحان می کند ... تا جایی که بتواند شما را از چیزی که می خواهید انجام دهید منصرف کند ... ادامه مطلب ...