preference ترجیح

 وقتی نیاز داری . پیشرفت کنی . اما راهی به ذهنت نمی رسد . به خاطر اینکه داری . به عقب برمی گردی . انگار زور زندگی از تو بیشتر هست . انگار این حقیقت را درک نکرده ای . هر چی فکر می کنی . پیشرفت کرده ای . اما انگار هیچ تاثیری نتوانسته ای روی خودت بگذاری . به درون خودت و نوع فکر کردن . دسترسی نداری . فقط می دانم . خیلی زود . از چیزی ناامید می شوم . تعداد و آمار را بررسی می کنی . من در این زمینه استعدادی ندارم . من نمی توانم . با این مسئله کنار بیام . من دوباره . انتظاری از تو نمی رفت . عادلانه نیست . نتوانستم . دوباره با این مسئله کناربیام . همه تکراری های تکرار شده قبل . اما امروز یک فرق با این قضیه دیروز می کند . خیلی زودتر از آن چیزی که فکر می کردم . تمام شد . عمر دارد به ته و آخرش نزدیک می شود . پس انگار داری . به وقتی می رسی . که باید گل یا هدف خودت را دوباره مرور کنی . آیا ارزش آن را دارد . وقتی توانایی خودت را پایین تر ارزیابی می کنی . با چه معیاری به این نتیجه گیری . رسیده ای . همیشه . یک اشتباه یا یک جای کار را باید اصلاح کنی . با این معنی نمی توانی کنار بیام . به این معنی که باید باز هم دوباره و دوباره به خودت فرصت بدهی . اینجا که باید یک قسمت جمله را درست تر از گذشته باید . زیاد هم صحبت نکنی . به خاطر اینکه هرچقدر ادامه بدهی . جمع کردن آن کار آدم های حرفه ای تر و پیشرفته تر هست . مشکل تو این هست . که نمی توانی زیادتر از قبل به خودت فشار بیاوری . مشکل تو این هست . این کار . کار تو نیست . از عهده این کار بر نمیایی به خاطر این هست . کار کردن سخت و نفس گیر از آن هست . از خستگی کارهای روزانه فقط سر درد و سر گیجه و اینجور چیزها را به یاد می آوری . اینکه من حوصله ندارم . چیزهای را که قبل نوشته ام را دوباره بخوانم . نتیجه گیری . کنم . وقتی خودم مطالب نوشته شده و اشتباهات خودم را تصحیح نمی کنم . چه انتظاری از بازدید کننده داری . پس به خاطر اینکه خودم زیر و بم کار خودم یکبار شده کل مطالب را بیام و بخوانم . مشکل دارم . با این قضیه من باید کتاب های بزرگتری از این چیزهای که نوشته ام . این هست . که من تا این حد توسعه پیدا کرده ام . اگر وقتم را به این کار اختصاص بدهم . دائم به فکر این باشم . کجا و کجا چه چیزی را ارائه یا نوشته ام . دائم به کوچکتر شدن . خواندن این مطالب خیلی حوصله می خواهد . قبول دارم . بعضی از قسمت های مهم یا برچسب بزرگ را خوانده ام . اما متاسفانه تمایلی به این کار ندارم . 

  when you need make progress But you can't think of a way. because you have you go back It seems that the force of life is greater than you. It seems you have not understood this truth. whatever you think You have progressed. But it seems that you have not been able to make any impression on yourself. Thinking inside yourself and the type of thinking. You do not have access. I just know very soon . I am disappointed by something. You check the number and statistics. I have no talent in this field. I can not . Deal with this issue. me again I didn't expect anything from you. that is not fair . I could not . I will deal with this issue again. All repetitions repeated before. But today is different from yesterday. Much sooner than I thought. Done . Life is nearing its end. So it seems you have when you arrive that you should review your goal or goal again. Is it worth it? When you underestimate your own ability. By what criteria to this conclusion? you have arrived Always . You have to correct a mistake or a work place. You can't deal with this meaning. This means that you have to give yourself a chance again and again. Here, one part of the sentence should be more correct than before. Don't talk too much. Because of how much you continue. Collecting it is the work of more professional and advanced people. This is your problem. You can't push yourself more than before. This is your problem. This work . It's not your job. You can't handle it because of this. It is hard to work and breathtaking. From the fatigue of daily work, you only remember headaches and dizziness and such things. That I am not bored. Re-read the things I have written before. Conclusion . do When the content is written by myself and I do not correct my mistakes. What do you expect from the visitor? So, because I am busy with my work, I have to come and read the entire content. I have a problem . With this case, I should write bigger books than these things that I have written. it is . That I have developed to this extent. If I devote my time to this work. I always think about this. Where and where what I have presented or written. Constantly getting smaller. It takes a lot of patience to read this content. I accept . I have read some important parts or big tags. But unfortunately, I have no desire to do this.