تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی
تجربه های شخصی

تجربه های شخصی

خودشناسی

never mind بیخیال

داک چهارم . توضیح مال دیروز بود . خوانده شد. داک : همان داکیومنت یا سند هست . از عادت های اتمی _جمیز کلیر _تغییر . یعنی . اینجور کاری . فقط یک دقیقه : مدیتیشن . به نظر من 20 ثانیه .

نه به طور رسمی . نمی توام . پاسخگوی این نیاز باشم . نمی توانم . دائم با خودم کنار بیام از عهده این کار بر بیام . کار حرفه ای من چیز دیگری هست . من نمی توانم کار کنم . نمی توانم از عهده این کار بیام باید به همه چیز را برای خودم بررسی کنم . به خودم . نیاز دارم . به این فکر می کنم . توان اینکه این حد کار کنم . به چه چیزی نیاز دارم به خودم . روحیه می توانم بدهم . از این کارها هراس بسیاری برای شما می آورد . به شما توصیه می کنم . این کار را انجام ندهید . به خودم هم توصیه می کنم . بیش از حد این کار را انجام ندهید . چون شما یک حرفه ای نیستید . شما توان کار ندارید . احتمال دارد . که کمر شما آسیب ببیند . شما بیش از حد به خودتان فشار نیاورید . این کار عاقبتی ندارد . پس به خود شما دوباره هم می گویم این کارها باعث می شوند فقط شما کم بیاورید . این نیاز شما می تواند . شما را از این چیزی که هستید . شما را پست تر از گذشته کند . این نیاز من نبوده . پس به خودم می گویم این معنی این شده این . همه اش شده دلشوره این دلشوره ها و اینکه من نمی خواهم خودم را مجبور کنم . این معنی شده است . تا اینکه هر کسی در کاری تخصص دارد . شما نمی توانید . این زندگی را با این توقعات زیادی بیش از حد نمی توانید . این کارها را انجام دهید . شما به غیر از اینکه وقت خود را تلف می کنید . عمر خود را چشم اینکه من نمی توانم به خودم را از اینجا رها کنم . من توان این کارها را ندارم به خودم که نیاز ندارم به دیگران ندارم . پس خودم چی کار کنم . به خودم نیاز دروغ گویی می کنم . این شده است . که این که من برای خودم نیاز دارم به اینکه به جایی به جایی دیگر نیاز داشته باشم . این معنی که شده است . این راه را برای اینجا پس خودم را برای اینکه می خواهم این معنی . شده است . پس خودم را به چیزهای که می خواهم و این معنی . بی معنی ترین چیزهای که می خواستم ام باشد . چه معنی دارد . من نمی توانم . شما نمی توانید . به خودتان بیایید . شما باید یک فرد محتاج باشید . تا اینکه هوش مصنوعی بتواند از شما سوء استفاده کند شما طراحی نشده اید . یک آدم حرفه ای از شما کار بکشد . شما نمیتوانید . اینکه دائم مشغول کارکردن نیستید . شما نتوانسته ید این معنی شده .که. که : حرف اضافه مغزی من از شر تو که خلاصی ندارم .  دائم در حال کردن هست . دائم مغز به فکر جای هست . از درد پرهیز دارد . کسی می تواند فک شما را پیاده کند .با مشت به صورت شما بکوبد . البته شما هستید . به خودتان مشت می کوبید . قبل از همه یا هر کسی . اولین مشت را خود آدم به خودش می زند . تا حریف او . آنها خیلی از شما قوی تر از شما هستند. آنقدر پول دارند. که. تو نداری ؟ فقط نه اینکه به جایی که شما یک نفر هستید . شما باید با 4 نفر در حد معمول از آنها بجنگید این توان در شما وجود ندارد . که بازدید شما نمی تواند ازاین بالا تر بروید . این برای شما خطرناک هست . شما نمی توانید . در حد یک آدم حرفه ای فکر کنید احتمال انفجار مغزی و اشتباهات پشت سر هم دارید . به شما گوش زد می شود . که واقعی هست . با این وقت کم شما نمی  تواند به شما کمک کند . کسانی باید باشند. تا اینکه به شما حمله کنند . شما باید اینجا کتک کاری کنید . یعنی چی ؟ یعنی اینکه با نوشتن این مطالب به حدی خسته می شوید . انگار که چند نفر روی شما ریخته اند و با مشت شما را می زنند . اما شما چیزی احساس نمی کنید . یعنی اینکه من باید این مطالب را بنویسم . بدون اینکه پول نوشته خود را بگیرید . این مثل همان کتک خوردن اینکه نمی توانید خودتان را برنامه ریزی کنید . در حد آمادگی قرار بگیرید .این مطالب را بیاد بنویسد . به چه دردی می خورد . این که در یک دفتر یا سند رسمی بخواهید . این کار را انجام دهید . دردناک تر از گذشته می شود به شما فکر می کند تا اینکه نا امید شوید از اینکه بتوانید این کار را برای خودتان یا کس دیگری که می خواهید هر روز بخواهید یک مسیر را بدوید .منظور دویدن نیست . هر روز تایپ کردن هست .  برای اینکه یک مسیر عصبی را راحت تر از آن چیزی که فکر می کرده اید من نمی توانم با عواقب این کار یا خستگی که دائم دارد من را اذیت می کند . کنار بیاییم . پس از اینکه می خواستم. این کارها را دوباره و دوباره و صدای این کار عوض کنم . حتی نمی توانم این معانی را براخودم تکرار کنم . به این معنی اینکه می خواهی این معنانی را تکرار کنی به چه دردی می خوری . به درد اینکه از این هدف شکست بخوری . خیلی سخت هست . خیلی سختر تر از این که می خواهم .این کار را برای خودم به خودم فرصت ندهم که بخواهم منصرف شوم . من می خواهم . این کار را انجام ندهم . من مرد این هدف نیستم . به من فشار نیاورید . به من امید ندهید . من از عهده این کار بر نمیام با من حرف نزنید . این تمام چیزی هست . که می دانم . من با هیچ کسی کاری ندارم . اما این سطح و مرحله ای هست . که هیچ وقت از عهده و هدف من نبوده است . این کارها را برای اینکه سطح بازدید من هم پایین تر از این چیزی. که.که : شاید الان باشد . فاصله الان بعد آینده را نیاز دارد . به فکر فرو رفتن . ترسیدن و نامعلوم . وای قرار یک بلای چیزی از این چیزی در آینده . خنده دار تر هیچ وقت از آینده هیچ کس خبر ندارد . پس بترس . بیشتر بترس .  هست پایین تر می آید . پس بهترین کار ارائه ندادن هست . بهترین کار خزیدن به سوراخ ناتوانی هست . بهترین چیزی که به ذهن من می آید همین هست . انگار اینکه من طلسم شده ام . من نمی توانم به کارم ادامه بدهم این برای من یعنی اینکه خیلی می خواهم از دست های خودم کار بکشم . به چه چیزی فکر می کنی به همان چیزی که بقیه فکر می کنند. او یک هدف بزرگ داشت من آن هدف بزرگ را ندارم . به دلایلی که دارم از توان کاری آن فرد و حتی اسم آن نمی توانم اینکه واقعی هست . می خواهی من را از آن کار منصرف کنی . من خودم را با خودم و اینکه کسی هستم . کارهای که توان انجام دادن آنها را ندارم . شما می توانید . از من بپرسید . اینکه دائم داریم سر یک مسئله جر و بحث می کنیم .اینکه دائم دارم با خودم کلنجار می روم . میشه یا نمیشه . ؟ پس به چه چیزی به غیر از این فکر می کنید . من نمی خواهم نتیجه بگیریم . یک فضای که نمی شود در آن رقابت کرد . چون بقیه قویتر از آن چیزی هستند که فکرش را بکنید . باید کناره بگیرید . با چیزی هستی کنار بیا تو را چه به این کارها . در کمال آرامش همه چیز را رها کنید . این معنی زندگی برای من این هست . نجنگیدن کنار آمدن با شرایط همین و همین من توان کار رقابت با بزرگترین هدف یا بزرگان را ندارم به خودم بیام . دست از تلاش کردن بردارم . همین و همین . مشکل این هست . که بعد از این چیزی که می خواهی . اگر جلو تر بروی هم . چیزی اتفاق نمی افتد . به خودت نگاه کن با هر چیزی که دوست داری . مقایسه اش کن . اما راه حلی پیدا کن . پس از پیدا کردن راه حل . دارم. یک جایی داری . اشتباه فکر می کنی این به چه درد می خورد. دائم دارم . عرق بیشتری می کنم . پس به چه درد می خورد . اینکه این حالت اشتباه بوده و این حالت مال غیر حرفه ای ها بوده . الان خوب . نمی بینم . یک حرفه ای باش . پس بیشتر از گذشته باید فکر کنم .من حرفه ای نیستم . من لایق این همه رنج نیستم . من دوست دارم . یکی از دلایل دیگر را هم پیدا کرده ای تا اینکه چرا می خواهم به خودم واینکه ماهیچه هام کار نمی کنند . پس من گذشته قبل چرا این فکر می کردم .چرا نمی توانم . به خودم به خودم این قضیه را ثابت کنم .به خاطر این بوده که این قهرمانان توانسته اند . داستان های خودشان را بنویسند . و امروز یک اینجور شغلی داریم . که عده ای می توانند تایپ کنند بدون اینکه آسیبی هم ببینند . اما تو دانم با آسیب روبرو بوده این . محال هست . من باید این قضیه را آزمایش کنم . چرا نمی توانم به خودم راست بگویم . پس چرا قبل نمی دانستم اینطور آسیبی این کار می  زند . اما دائم باید صورت خودم را در اینجور کاری تصور کنم . که چی شود .چی پیش میاد .  چه مرحله ای از فکرم استفاده کنم . این آینده ای ندارد . به خود بیا فکر کن . احتمال دارد . درست باشد . امکان ندارد. باید از همه بدتر بی کار باشی و آزمایش کنی با این تکنیک تازه بعد اعلام کنی . آن هم تازه به خودت میای فقط تنها کسی که از آن اطلاع نداشته است . از آن اطلاع ندارم . خودت بودی و خودت چون بدنت حالت بهتری می گیرد . به آن می گویند . آزمایش آزمون و خطا دائم دارم. آزمون و خطا می کنم . اما سرعت من خیلی کاهش پیدا کرده است . من نمی توانم اینطوری تایپ کنم . مسخره شده ام . به خاطر چی این کار را انجام بدهم به حالت رسمی تر این کار را ادامه بدهم . که آخرش که چی به چه حالتی می تواند . فرق خودم را با گذشته خودم تکرار کنم . پس به خاطر یک مشت دلار نیست . فقط به خاطر این هست . به خودم به قبولانم . نگاه کن . کار نشد ندارد . فقط این را بدان که یک آموزگار خوب نیستی . اگر بلد بودم . روی خودم اجرا می کردم . حالا باید به چه چیزی فکر کنم . حالا امکان دارد یا برای مرحله ای . نمی دانم چی؟ هست ؟ نیست ؟  به خاطر اینکه برای قبل داشتم . آماده می شدم . اینکه بعد از اینکه عرق می کردم . از دست عرق کردن هم خلاص شدم باید بعد از اینکه باید این چیزها و ریزه کاری های که فکر می کردم . از دست آن خلاص شدم . به چه چیز فکر می کنی . واقعی تر از آن چیزی که باید از دست آن خلاص شوم . تردید هست . اینکه ماهیچه تصمیم گرفتن هست . نمی توانم . با این قضیه کنار بیام . (قضیه از قرار میز غیر استاندارد هست . که باقیست ؟ فکر می کنی . این مشکل با یک تکیه گاه و عوض کردن وسایل عوض می شود .) (اما باقی ماجرا این هست . با وجود این شرایط و حالت قبلی ادامه ماجرا ) به خاطر چه چیزی نمی شود . نوشت . نمی شود . موفق شد . به چه علت به علت اینکه کار کردن در این زمینه نیازمند . استثنایی بودن و اینکه دلیل بهتری از دلیل من داشته باشم . باید این معنی را با اینکه می خواهم به خودم و این چه معنی را برای خودم و این که برای هر خواسته خودم و این کارشناسی که می خواهم . این معنی را برای هر چیزی که می خواهی . خوب سوال بپرسی ؟ پاسخ سوال ها و گیر و گرفت های ذهنی بیشتر بخوانی و ریشه یابی کنی ؟ به خاطر اینکه کسی به تو اهمیت نمی دهد . تو هم به دیگران و اینکه تا چه حد می خواهند این کارها را درست یا اینکه غلط این کارها را انجام می دهند . اینکه اگر درست عادت کرده بودند . آخرش می خواهم به خودم یک تلاش داشته باشم . (صلب مسئولیت از نوشته ها به خاطر اینکه پیشینه یا منبع عملی ندارند ) (فقط فکر خود نویسنده هست ) خوب این قضیه را هر کسی می دانست اینکه کف دست شما را به جایی تکیه بدهی. منظور تکیه گاه کف دست روی کیبورد . اصطکاک داشته باشد . یا تکیه کند . یا اینکه معلق باشد . یعنی در هوا باشد . کف دستها و انگشتان با صفحه کیبورد تماس داشته باشند . بهتر هست . قبل امتحان شده . با کمر درد مواجه بودم . اما الان با حالت پلانک . ورزش و کتاب آرنولد : شوارزنگر : بیشتر در حال نرمش قبل تمرین هستم . تا اینکه شروع به تمرین با وزنه داشته باشم . چه ربطی دارد . باید عکس ام آر یا اشعه می گرفتی . هنوز کمرت در حال کج و خم . یا" لوردوز" گردن " انحنای گردن " . "لوردوز انحنای ستون فقرات " اسکولیوز" انحنای به سمت چپ و راست فقرات و شانه موقع تایپ کردن.  یا. درد بی درمان . یا گردن خورد . کوفت و زهر مار . هر چی فکرش را کنی . در این کار هست .  اینکه آن را برداری وخوب درستش کنی ؟ 2 ساعت فکر کردم چی را می گویم . کف دست . تکنیک درست . چی کل کار را بیخیال ؟  چی ؟ هست . فکر کنم درستش این هست که باید روی هوا شناور باشد .کف دست شناور می شه ؟ درستش به حالت غیر تماسی کف و تماس انگشتان آن هم نوک انگشتان .  اما من امتحان کرده ام با این حالت کمر درد گرفته ام .زرشک . بعدش یک کمر دردی گرفتم . اگر نرمش نمی کردم . صدای تق تق و خستگی در کردن مفاصل . حرکت قوز گربه همه چیز . صدا داد . ترقوه . مچ دست . همه چیز .  الان احساس کردم . که کمرم هم قوز و قفل می کند . نکته دارد . این مطالب جنبه علمی یا منبع ندارند . پس ادامه قضیه پس بهتر هست . کلیه چیزهای لازم را مطالعه کنی . پس به چه علت داری هنوز در صفحه دوم هنوز کار می کنی در حالی که می توانستی . خیلی بهتر از قبل کار کنی بدون اینکه بتوانی و این عادت را برای خودت ایجاد کرده ای من تا به امروز چیزهای که فکر می کردم .به چه علت می خواهی این کار را ادامه بدهی . امکان دارد . چون غیر ممکن هست . من یک حرفه ای نیستم . نمی توانم در این سطح با هیولا های این کار کنار بیام چطوری این کار را انجام می دهند بدون اینکه خم به ابرو بیاورند تازه لبخند هم به لب دارند و این کار را انجام می دهند . اما من در هم گره می خورم به همه چیز گیر می دهم . می گویم . اینها با هم زد و بند کرده اند . خوب فکرش را کن این معنی که من نمی توانم این کار را انجام بدهم . آنها آموزش و پول قبض های پیشرفت خود را پرداخت کرده اند . آنها خواسته اند این تغییر مهم را در زندگی خود به وجود آورده اند . این یک تغییر بزرگ باید در ذهن تو ایجاد شود . می توانی این کار را انجام بدهی بدون اینکه به خودت صدمه بزنی خودت را خلاص کنی . از دست عرق کردن دست . و اینکه چقدر می توانی . راحتر این کار را انجام بدهی . حرفه ای سطح آرامش فکری من میخواهم . ناخودآگاه خودم را خلاص کنم . می خواهم یک حرکت درست . درست مثل اینکه . حرکت سرشانه از پشت میخواهی اجرا کنی . داری ؟ یک کار اشتباه انجام می دهی ؟ باید تغییرات را در نسخه جدید تر از این چیزی که می خواهی . برای خودت اعمال کنی . حتی نمی توانی به آن فکر کنی . تو یک آماتور و یک مبتدی هستی ؟ به این سطح کمی نزدیک می شوی . بعد دوباره بر می گردی همان سطح اولیه این چیزی هست . که دوباره و دوباره برای تو اتفاق می افتد . اجازه بدهی . دوباره یاد بگیری . به خودت بیا . بازگشت به باور های توسعه دهنده . یک باگ در سیستم باور وجود دارد. من از عهده این کار بر نمیام . هر وقت به خودم فشار میاورم . این معنی زندگی همه چیز را دوباره از دست می دهم . همه چیز عقب گرد می کند . حتی عقب تر از آن چیزی که اول بوده . دوباره نا امید تر بوده ام . پس دوباره و این باید خیلی زود انجام شود . من باید با این معنی و این کار آشنا باشم . اما انگار من یک تازه کار هستم . من به هرچی چنگ بزنم . انگار نمی توانم . با چنگالم آن را به دست بیاورم . سیستم هدف گذاری من انگار خوب عمل نمی کند . من با چه راهی می توانم . این معانی را دوباره سازی کنم . معنی چی ؟ راجب به چی حرف می زنی . من حتی به این کار فکر نمی کنم . با هر معنی که دوست داری . به هر چیز راحتی فکر کن . راحت تر از این هست . باید خیلی حرفه ای این کار را انجام بدهی . بهتر نبود. با قسمت بازی فقط بازی می کردم . خسته شده ام به خاطر اینکه شما دارید تلاش می کنید . کارها را به هر چیزی که هست . من دائم دارم . از این هدف و آن هدف از آن بخش و این بخش دارم کوتاه میام به خاطر هر چیزی که هستی . به خاطر بقیه از این مسئله کنار بیا . تمام روحیه تو را دارد به خودش اختصاص می دهد . هر لحظه دارم. به شکست فکر می کنم . نباید بیش از حد به خودم فشار بیاورم . به خاطر اینکه این کار غیرممکن هست . غیر ممکن برای اینکه می توانستم کار را به راحتی انجام دهم انگار دارم . با هر چیزی که می خواهم . نمی خواهم . پس یعنی اینطوری کار می کنی . اول امیدوار می شوم . بعد نا امید می شوم . می رود . به بخش غیر ممکن های که می شناسم . با هر حالی که می شناسی انگار غیرممکن هست . کسی پیشرفت کند . انگار در سرزمینی زندگی می کنم . از لحاظ فکری که انگار تغییرات برای مغز من غیر ممکن هست . به خاطر این مشکلات فکری که دارم . باید با خودم کنار بیام . باید هر چیزی که می خواسته ام . دوباره تکرار کنم . به خاطر این معنی باید به هر حال باید با هر چیزی که می خواسته ام . با تمام راه های که می خواستم ام . حتی شروع نکرده آن ها را به پایان رسانده ام . چی شد . یعنی ؟ حتی شروع نکرده ام . چطوری می خواهید . الان به شما در س بدهم این شده برای من مشکل بزرگ به خاطر اینکه مشکل من در شروع کردن این کارها بوده است . نقطه شروع و اینکه از حالت تازه کار به نسخه مود شده کار بروم . یا اینکه نسخه تازه کار به نسخه حرفه ای خودم . منظور بود. از لحاظ جمله یا نرم افزاری بعضی از نرم افزار یا افراد باید اشاره می کردم . اما انگار اشتباه این جمله بندی یعنی . مستخدم . کارمند . متصدی . یا . اپراتور با هر مرحله ای که می خواهم باید به خودم فکر کنم . نیاز به چیزی که دوست داری . کارهای را با هر حالی که دوست داری . پیشرفت کنی با خودت به چیزی که دوست داری . می برسی .طی کنی . به جایی برسی . از لحاظ سفر پیشرفت مغزی یا مسیری هیچ چیز مشخص نیست . از لحاظ پیشرفت کاری . یا شغلی . چه آدمی شده ای . یا اینکه مثل من صرف نظر می کنم. حقیقت  سطح ترسناکی هست .یک عده ای می خندند به جمله بندی . مردی بنویس. ببین . اینجا از سر درد . هیچی نمی فهمیدم .  آره کلی ترس توی این سطح قرار دارد . اما این چیزی و کاری برای آدم های حرفه ای نیست این فقط یک 45 دقیقه برای آدم های حرفه ای است .شخصی  در راه متخصص شدن . فرمایش می کردی . که سرعت کار کردن من خیلی بالا هست . اما متاسفانه استقامتی در این سطح ندارم . اگر داشتم . الان مشغول به تایپ کردن پروژه های دیگران یا قبول کردن سفارش بودم . این در حالی هست . که 100 پروژه کاری یا 200 یا 399 روز از کارهای که می خواسته انجام بدهی یعنی حساب کن اگر بخواهی کارها ی ناتمام پارسال را انجام بدهی باید روزی 6 صفحه به شماره های ورد انجام بدهی این غیر ممکن هست . پس چطوری افراد کار می کنند و به این مرحله از کارایی می رسند . با تصمیم گرفتن و تمرکز کردن . من نمی توانم روی کارم متمرکز باقی بمانم . راهی که نمی شود . رفت به خاطر این که خیلی سخت تر از آن چیزی هست . که توان رفتن به آن را داشته باشی . به هر حال  این دائم دارم این سطح و این خط صحبت می کنم . برای من یک تمرین تایپ هست این به بخش ارزشی ندارد . فقط هر چی به ذهنم می رسد . تایپ می کنم . مطالب خواندنی نیستند . به فکر کن برسد . هنوز هماهنگی را ایجاد نکرده ام . قضیه از این قرار هست . این خط هم را این بخش اختصاص دادم . یعنی کل مطالب اگر بخواهد ویرایش شود . هدف من فقط تراکم زیاد کلمات هست . دنبال مطالب مغز دار نباشید . یعنی اینکه فکر حرفه ای پشت آن باشد . سطح تراکم بالا یا هر چی که بشود . اسم آن را گذاشت . با هر حالی که می شود . احساس ترس فرمودید . پس بهتر هست . به این فکر کنی . من یک آدم هستم . به خودم . اتاق فکر که هیچ چیز در آن قرار ندارد . فقط یک مشت ترس در آن قرار دارد. هر چی تعداد این فکر بیشتر می شود . ترس ها بیشتر می شود . یکی می گوید . چشم را به آن قضیه ببند . به آن فکر نکن . منظور مشورت های فکری هستند . انگار این دنیا خالی از مشکلات هستند . خیلی راحت . چشم خودت را رو به فرصت ها و حمله های که می توانی به اهداف ببند . به کسی اعتماد نکن . دائم در وضعیت تدافعی باش. از این تدافع ها هیچ چیز به دست تو نمی آید . باید به فکر حمله باشی . باید به این فکر کنی . دائم در خط های بودی . فکر می کنی . به این قضیه و این کارها را به خاطر این انجام میداد که نتیجه بهتری بگیرم . به خاطر اینکه .این کار را باید انجام می دادم . الان یک ساعت و 20 دقیقه هست . داری تمرین می کنی . به چه درد می خورد . این تمرینات به هر چیز به درد . هیچ کاری نمی خورد . دست از تمرین کردن بردار به خودت یک چیزی باید روی 4 یعنی این شماره به هدف خودم نزدیک تر شوم این می شود . بعد از اینکه به این مرحله امروز رسیدم به چه چیزی فکر می کنی . الان چند تا از نقطه ها را از دست دادی یعنی چند کاری که می شد . انجام داد را از دست دادم به خودم بیام خودم را آماده می کنم . این کار برای من ساخته شده است . و . این کلمه دورش نقطه هست . اضافه هست . این مشکل این واژه را قبل خیلی تکرار می کردم . صدای مزاحم . کار کردن های زیاد عوارض خودش را دارد . انگار هیچ پایانی برای این مرحله وجود ندارد . به خودت بیا سطح حرفه ای ها فقط داری اینکه . مرحله را به انجام برسانی . هدف این نیست . پس چه راهی برای . این وجود ندارد . از مرحله به مرحله پایان انرژی رسیده ام . به چه چیزی فکر می کنی . باید راهی پیدا کنی . اشتباهات تایپی بیشتری داری باید . راحتر از قبل باشد . اما سخت تر شده به خاطر اینکه دائم دارم . استراحت می کنم . این به خاطر این هست . برای من تازگی ندارد . تمام مرحله ها را برای خودم واینکه با روش جدید آره تازگی دارد . باید این راه را . امتحان می کردم . باید به راهی که به جای ختم نمی شود . به چه چیزی فکر می کنی . به آینده . برنامه ای داری.هیچ مرحله ای ندارم . اگر به اینجا ختم شود. خوب هست . اگر ادامه دار باشد . باید یک جوری خودم را از دست این موقعیتی که در آن قرار دارم . خلاص کنم . باید راهی پیدا کنم باید به راهی که دوست دارم . یعنی مسیری که می خواهم بروم . خودم را نزدیک تر کنم . انگار دارم . دور تر از قبل می شوم . باید بعضی از مواقع از چیزی که با آن وقت بیش از حد می گذرانید . خلاص شوید . تا اینکه بروید . سراغ کار اصلی که می خواهید انجام دهید . اینطوری می توانید . با خود شما بهتر از این چیزی که می خواهی . برای راه دیگری باید چیز تازه تری از این چیزی که الان قرار دارد . بهتر از قبل می توانی نتیجه گیری کنی . با تمام خواسته های که قبل از محیط کاری خود داشته ای من توان کار را ندارم به خاطر اینکه دارم راه حل خودم را از دست می دهم با تمام راه خودم را خلاص می کنم . از مرحله ای که باید داشته باشم . در این راه باید به هر چیزی که فکر می کردم . باید راه من باید از همه جدا باشد . راه همه از هم جدا هست . چی  می گویی؟ انگار اینکه راه همه مردم یکی هست . باید هر کسی راه خودش را برود . خلاصه تر از اینکه کسی به کسی نیاز ندارد .همه مستقل از هم فکر و اندیشه می کنند . می توانند . کارها ی بزرگی انجام دهند . با تمام وجود که می خواهی این نتیجه من باید بهتر از قبل باشد . کسی به شما مشاوره خوبی نمی دهد . کسی از شما حمایت نمی کند . کسی به فکر شما نیست . همه با این مشکلات دست و پنجه نرم می کنند . همه اهداف خودشان را دنبال می کنند به من چه ؟ دیگران از من چه می خواهند ؟ من می خواهم . به راه خودم ادامه بدهم . من باید به این چیزی که دوست دارم تبدیل شوم . من باید یک موجود قویتر باشم . باید کمتر از گذشته نگران چیزهای بی اهمیت باشم . باید بیشتر از گذشته را ادامه بدهم . باید این کارها را باید به راهی که می خواهم . من باید به خاطر خودم نیاز داشته باشم . بدون اشکال کار کنم .من باید نیاز داشته باشم . راه خودم را دنبال کنم . من قوی تر از این هستم . که می توانم باشم . با تمام راهی که نیاز دارم . اینکه حرفه ای ها در زندگی چطور نتیجه می گیرند . یا اینکه . واژه و کلمات را پاک می کنی  . دوباره می نویسی شروع به فکر می کنی . به من فشار نیار . چیزی برای فکر کردن ندارم . این را بدان دائم باید به این قضیه و این راه باید برای چه چیزی تلاش کنم . برای مرحله این من یک نمای کلی از کارم ندارم . اینطور بهتر شد . اینطوری می توانم . کارم را بهتر ببینم . در حال حاضر می توانی و این قضیه این که می توانی محکم تر از گذشته گام برداشتن به خاطر اینکه شده است . این معنی پس واقعیت داشته یا اینکه همه اش فقط یک فکر بیهوده است . باید به راهی که دوست داری . گام بگذاری؟ نیاز داری به خودت بیشتر فشار بیاوری . انگار یک چیزی که جلوی بخش از مغز شما و من را می گیرید . اینکه امکان ندارد . من توانایی پریدن و رها شدن از این بخش را داشته باشم . این سختی کار می تواند . من را اذیت کند . من نمی توانم . از این بخش عبور کنم . اما بعضی از این چیزها فقط برای متقاعد کردن شما هستند . این که تا چه حد می توانید . بیرحم عمل کنید . در مورد اینکه می توانید . با هر طور صدمه و آسیبی به بدن خود بزنید . یا اینکه به خودتان زحمت کار کردن را ندهید . خود من هم دو دل هستم . فکرش را می کنم این کار ارزش آن را دارد . یا اینکه ارزش کار کردن را ندارد . به چه علت می توان این کار را انجام داد. یا اینکه کار را متوقف کرد. به هر حال از این معنی می توان . چیزی را برداشت کرد . که توان کار کردن برای من هر دقیقه از قبل سخت تر خواهد شد . بعضی از مواقع این کار را انجام می دهی . می ماند روی دسک تاپ . توضیح داک چهارم .  ادامه مطلب ...

I do not want نمی خواهم

مشکل مژه و وقتی که ایجاد میشود . تمام مراحل حرفها همین هست . شانسی برای این نداشته باشی . در فضای رسمی کاری انجام بدهی . اگر با خودت این معنی . به خاطر معنای بیشتری که دوست داری به خاطر خودت . از هر چیزی انگیزه ای که دوست داری . به حالی که می خواهی . با تمام چیزهای که دوست ندارم . واقعیت این هست . با تمام روحیه و چیزی که دوست ندارم . تمام روش های که دوست ندارم . برای واقعیت و چیزی که دوست دارم . با تمام راه حل های که دوست داری . پیش نمی روی . به خاطر چیزی که می توان ادامه ندهی با همه چیز برای رام تمام به خاطر این می توان به خاطر روش خودت می توانی . نتیجه های به راه خودت . تمام چیز به خاطر من می توانم . از همه . چیز میخواهی . به چه معنی دیروز به خودم . این به خاطر خودم راه و این به خودم . به خودم نیاز دارم . به خاطر وحشیانه ترین . حالت های خودت هم نمی توانی . انگیزه ای برای . کمک نیاز به چیزی دیگری داری . به چه علت تمام . وقتی می خواهی نیاز به خودت کمتر از گذشته به دست می آورد . به خاطر کم راه برای خودم نیاز دارم . تمام راه به همین . تمام کارهای به خودت نمی خواهی چیزی را می توانی به خودت از همه چیز را به هر حالی که کمتر از این نمی خواهم . برای هر حالی که می خواهم . تمام راه ها را به خودم . می خواهم . خودم نیاز دارم . این مراحل را به خودم که نیاز دارم . این معنی با هر چیزی که می خواهم . خودم را به هر حالی که می خواهی . از هر چیزی که نیاز داری . تمام وقت را به خودت نمی توانی دروغ بگوی. می خواهم . با چه چیزی می خواهی . مقابله کنی . با تمام چیزی که می خواهم این . معنی با خودم به این هست . نمیخواهی . به خودت راه را به خودت نیاز داری . وقتی با این معنی می خواهی . راه را تغییر دهی . من مطمئن هستم . این راه را برای خودم می توانم . بیشتر پیشرفت داشته باشم . تمام چیزهای که دوست دارم . خودم را با هر چیزی که می خواهم . به خودم می خواهم . راه تازه ای را برای اینکه می خواهم . نیاز تازه ای پیشرفت داشته باشی . .واژه حکمرانی ترس در زندگی . می خواهم . به خودم نیاز دارم . این نیاز من و این ترسها بزرگ ترین چیزی که می خواهی . این شده است . به چه معنی می خواهی . به خودم نیاز دارم .این وقتی چیزی که  نیاز می خواهم . به خودم می خواهم راه را برای چیزی که به خودت و این راه را برای این چیزهای که دوست نداری . این کار را انجام بدهی . به خودم که فکر می کنم . این نیاز من نیست . حتی نمی خواهم این روش را برای این چیزهای که میخواهم . تمام راه و این چیزی که دوست داری . به خودم هست . یا اینکه می توانم این کار و این نیاز برای خودم و این معنی به خاطر من نمی توانم این کارها را برای هر چیزی که دوست داری . یا اینکه دوست نداری . این کاری هستی . می خواهم . این  می خواهم . از چیزی که دوست ندارم . این معنی می خواهم . تمام این چیزی را برای که می خواهی . تمام راه را به هر چیزی که می خواهی . این معنی برای خودم و اینکه می خواهم . نیاز را برای خودم . معنی کنم . من خسته تر از آن چیزی که هستم . یک باور بزرگ وجود دارد .که این باور می گوید . امکان ندارد . شما به این کار امیدوار شوید . که دوباره برای آن چیز غیر ممکن تلاش کنید . امکان دارد . که هیچ کس به شما یک محل هم بگذارد . به خاطر این چیزی که می خواهی . به هر حالی که نیاز داری . به این وقتی که می خواهی . به از هر چیزی که دوست داری . نزدیک نخواهی شد . نمی توانی تعادل ستون فقرات خودت را حفظ کنی . این می خواهی . به این چیزی که می خواهی . چرا عده ای می توانند . روی طناب زندگی بند بازی کنند . اما شما و من نمی توانیم . روی این طناب نوشتن . اینکه حتی نمی توانیم . از این معنی گذر کنیم . به خودم . هیچ ربطی نداشته من این معنی به چه چیزی می خواهم . برسم . حقیقت این هست . تا اینجا کار فقط فهمیده ام من دارم . خودم را از هدف یا کارهای که می خواهم . انجام بدهم دور می کنم . نه نزدیک اینکه شما بتوانید . یک سبک یا کاری را ایجاد کنید . به این معنی هست . که. قدرت این کار را دارید . یا اینکه این کار را نمی توانید . انجام دهید . این کاری که برای من و شما و کار و این همه چیز می خواهی . به آن راه به خودم می خواهم . این معنی . به هر حالی که هر چیز دارم . به خودم . هر چیزی را می خواهم . هر کاری . که دوست دارم. از حالم را به این معنی . می خواهم . این چیزی را به خودم . می خواهم . حالی . هالی . فهماندن . درک . شعور . وارد کردن اینکه دارم . از این راه را به هیچ چیز که هست . دارم . به خودم . فکر می کنم . من دکمه ها را بی حال فشار می دهم . می خواهم . این را بدانی . این مفهموم یا اینکه این بخش . خودت را به یاد بیار. یادم نمیاد کی هستم . چی می خواستم . هیچ هدف مکتوبی نیست . نمی توانم . این راه به خودت . فقط . کاری که دوست دارم . این به خودم . این چیز را نمی خواستم . فقط می دانم . این را نمی خواهم . درد سر نمی خواهم . این را بدانید . من هدفم را نمی خواهم . من هدفم را دوست ندارم . پس دانسته ای عجیب و غریب من اهدافم را اصل نمی خواهم . این نمی خواهم . پس هر چیزی را که می خواهم . نمی خواهم . نمی خواهم کار کنم . به علت اینکه توانایی این کار را ندارم . نمی خواهم . به خاطر اینکه . من توان کار را ندارم . دلیل هم دارم . برای اینکه این کارها را بخواهم . چرا ؟ هم برای خودم مشخص کرده ام . اما نمی خواهم . این معانی را دوباره پیدا کنم . فقط این را می دانم . اگر این کتاب ها نبودند . نمی توانستم . الان داشت یک نفر توی صفحه ای شیطانی چیزی و بسته ای چرند و پرند را که فقط به خاطر اینکه یک عدد برای خودش مشخص کرده بود . این بسته را می خواهد . به مبلغ اینقدر عدد مثل 16 یا 33 یا 90 یا هر عدد ... بگو فروخته نوش . جانت . بیخیال من یکی باشم . من هیچی در زندگی نمی خواهم . من خیالم راحت هست . من نمی خواهم . حتی نمی خواهم . درآمد . پول خوب است . اما دنبال کردن . چرندیات خودم هم . نمی خواهم . می خواهم بدانم چرا به درد کردن اعتیاد پیدا کرده ام . و. به کش و قوص دادن خودم در اینکه بخواهم این کار را برای خودم انجام بدهم . فقط برای دل خودم . به خاطر دل خودم این کار را انجام بدهم . این غیر ممکن هست . که من روزی عاقل باشم . پس بلاخره فهمیدم . من نمی خواهم که آدم بهتری باشم . پس من نمی خواهم کارهایم را به خودم این چیزی را که من انجام می دهم . من نمی خواهم کارها را آن طور که مشخص کرده اند انجام دهم . این قانون زندگی من هست . پس چطور می خواهم خودم را ارتقا بدهم . منی که دارم . پی اچ پی تمرین می کنم . چطور می خواهم . این روز این مقدار را برای خودم این چیزها را باید بنویسم . این معنی کارهایم را به خودم . نیاز دارم . به خودم این معنی را به خودم نیاز دارم . خودم چه چیزی هستم . این معنی . و چیزهای که دوست داری انجام شود . نمی توانی . به کارهای که نمی خواهی . این شده این کارهای که من نمی خواهم . نمی خواهم . که . نمی خواهم . چون من لجوج هستم . نمی خواهم . تلاش کنم . نمی خواهم به خودم فکر کنم . این وقتی می خواهی به خودت . فکر کنی . می خواهی . مثل . جی کی  رولینگ . چیزهای را برای نوشتن داشته باشی . اما نمی توانی . تایپ کردن یاد بگیری . می توانی با خودکار بنویسی . این کارها را با هیچ چیز نمی خواهم کار کنم . نمی توانم . اراجیف . چیزهای که می توانم . این کارهای که . به این کارها باید می خواهم . به این معنی و هر چیزی که می خواهم . این معنی می خواهم . به هر چیزی که دوست دارم . این معنی . می خواهم . از هر چیزی که دوست دارم . و. به هر معنی را می خواهی . هر چیزی که . از خودت . تعیین کرده ای . این کار گردن درد . و . دری وری را برای تو به همراه در خواهد . داشت . فقط به این کار می کنی . چه صدماتی از این کار برای به تو همراه دارد . می خواهی که این وقتی که چه چیزی را برای خودت می خواهی . به . هر چیزی که می خواهی . من می خواهم . وقتی که برای هر معنی می خواهم هر وقت به خودم . نیاز دارم . این کارهای و چیزی که می خواسته ام . به خودم . نیاز دارم . این معنی می خواهم . را به هر چیزی که دوست دارم . این معنی را به هر حال می خواهم .این کارها را برای . نمی خواهم . این معنی را داشته باشم . نمی خواهم کار کنم . ولم کن . نمی خواهم . یک عادت را برای خودم کاری داشته باشم . بگذار توی حال خودم باشم . نمی خواهم . آینده ای داشته باشم . نمی خواهم . این کارهای که دوست دارم . این معنی من هست . من هیچ چیزی نمی خواهم . ولم کنید . من هیچ بسته ای یا کاری یا کتابی نمی خواهم بخوانم . نمی خواهم . شما که بریان تریسی . نیستید . شما که دارن هاردی نیست. پس حتی فکرش را نکنید . به روی ذهن من راه بروید . من فکرم به درد خودم می خورد . من فکر بکر هستم . من می خواهم . فک همه را پیاده کنم . من هیچ چیز نمی توانید . به من هالی . حالی کنید . من نمی فهمم که نمی فهمم . من یک چیزی هستم . که هیچ چیز نمی خواهم . در برهوت خودم زندگی می کنم . فقط این را می دانم . هیچ هزینه ای حاضر نیستم . برای پیشرفت های خودم بپردازم . می دانم . شما چرند می گوید . شما به شرط اینکه نمی توانید . چیزی به من بفروشید . نمی توانید . خودتان را به من ثابت کنید . من یک چیز عجیبی نیستم . این مرحله ای از من هست . که قابل ارتقا دادن نیست . این مرحله نفهمی من هست . من نمی فهمم من یک هیولایی بدون هیکل قوی هستم . بدون اینکه بتوانید . کاری از او بخواهید . من می توانم شما را شکست بدهم . چون من هیچ چیزی نمی خواهم . من می خواهم . می خواهم بدستش میارم . می خواهم که نمی خواهم یعنی من چیزی به غیر از اینکه می خواهم را نمی خواهم . من نمی خواهم . من چیزی را به غیر از آن چیزی که می خواهم را نمی خواهم . من باید بتوانم همه را له می کنم . من تغییر نمی کنم . من چیزی را نمی خواهم به غیراز آن چیزی را که می خواهم . من می خواهم این کار را به خودم به این معنی باید . می خواهم . این کارها را به چیزی می خواهم . به این کارها را به این معنی می خواهم . این کارها را به این وقتی به این چیزهای که دوست ندارم . این کارها را به این نتیجه ای می خواهم می خواهم که نمی خواهم نمی خواهم بس کن چرا این معنی . برای من عجیبی هست . به خودم را به این کارها را به این معنی . نیاز اساسی من و وقتی به هر حال به خودم را به این معنی می خواهی . هیچ چیز نمی گویم . این وقتی که م یخواه راه را برای خودم بازی کنم . این معنی را به هر حال که می خواهم . هیچ چیز نمی خواهم این نخواسته های من این نمی خواهم به خودم بستگی ندارم . این وقتی به هر حال چه چیزی را به هر کاری می خواهم و هر حالی که دوست دارم . این وقتی که می خواهی هر روزی که را که به خودت و وقتی نیاز داری به خودت راهی را به هر حالی . که دوست ندارم . می خواهم . این وقتی که به هر حالی که می خواهم . انگیزه ای برای انجام ندارم . نمی خواهم کار کنم . وقتی به هر حال که دوست دارم . این وقتی چه راهی  نداری که بیای این کارهای که دوست نداری را نمی توانی . نخواستن . نیست . هیچ چیزی نیست . هیچ چیز نیست . خیلی ساکت هستی . فقط . یک مشت . دری وری و حرف ناسزا به این و آن داری  . در اعماق قلبت فقط داری . به این و آن ناسزا می گویی . پایه چیزی که داری خودت نیستی . یک مشت . دری وری پنهان هست . ؟ ها . یعنی فقط بر پایه . حرف بد و اینکه از این وقتی از همه چیز تنفر داری . به خاطر اینکه مشکلاتی داری . نتوانسته ام چیزی را و کاری که می خواهم را به آن عشق نورزیدن به چیزی که نمی خواهم . پس باید بروم سمت تنفر هایم . حتی . حوصله تنفر را هم ندارم . حرفش را نزن . یکم  کتاب بخوان . نمی خواهم این کار را انجام بدهم . فقط به خاطر اینکه می خواهی با یک چیزی و اینکه یک حریف پیدا کرده ای . بعد از مدت ها . یک حریف پیدا کرده ام دارم با او می جنگم . می خواهم . حالش را بگیریم . می خواهم به او ثابت کنم . می توانم . من باهوش تر از او هستم . من با هوش تر از آن هستم . ولی هر بار من به او می بازم . این حریف در حد من نیست . اما همیشه می خواهد . یک مفهموم را به من بچسباند . تو . می دانی . من می دانم . کسی نیست . به غیر از خودم . حریف من . پس من یک نفر نیستم . هیچ کس . یک عقیده ندارد . اول کار می خواهی . بعد مشکلات . چه کسی انرژی تمام می کند . باز خودمان هستیم . پس . عقیده من . هیچ کس یک نفر نیست . بله اشتباه هست . یک نفر هست . اما . چند عقیده حاکم دارد . حاکم عقیده امیدوارانه و تلاش گر و صبور باشد می تواند . نتیجه های خوبی بگیرید . اما اگر فرمانروا عقیده . پوسیده ای باشد . شما نمی توانید . این کارها را به این چیز می خواهم . این کارهای که می توانم . این معنی من هست . من عقیده دارم . دارم . دارم . نمی خواهم . خیلی سخت تر از آن هست . نمی خواهم دارم . داد می کشم . راضی به این زحمت نیستم . من راضی نیستم . که خودم را به زحمت بی اندازم . این کار رنجی دارد . که نمی توانم . این کار را انجام بدهم . راضی به تلاش کردن و زحمت افتادن خودم نیستم . پس شما نمی توانید . به خودتان فشار بیاورید . شما فشار نمی آورید . فکر می کنید . دیگران موقع کار کردن دارند . چه کاری انجام میدهند . دارند به خودشان فشار می آورند . دارند تلاش می کنند . کارهای را سر هم بندی کنند . چیزی را درست و تعمیر کنند . این سر هم بندی کردن ها این تلاش کردن . برای وارد و اطلاعات و رساندن و گزارشات می شود . کارهای که مردم به ساخت و ساز و چیزی که می خواهد تبدیل به این شود . که . روزگاری می خواسته ام این وقتی را به این شود . این به خودم را به این هر حالی . نمی توانی به قدرتی برسی . نمی توانی کاری برای خودت انجام دهی. این فقط یک واژه هست . غیر ممکن هست . کسی به فکر تو باشد . کسی به فکر این که ایده ای به ذهن تو برسد . نمی تواند برای تو کاری کند . نمی توانی بهتر از الانت کاری انجام دهی . فقط این کارهست . که می تواند . در قبال . در قبول کند . فکری به حال زار و گریه دار و مسخره ات کاری کند . این از اون حرف هاست . یعنی . موقعه کار کردن . شاید ذهنیت بهتر شود . موقع زجر کشیدن یا تلاش کردن . من یک مشکل هستم . باید بهتر از این چیزی که الان هست باید باشم . می خواهم . بهتر باشم . می خواهم . بزرگتر باشم . می خواهم . قدم بلندتر باشد . بزرگتر و قویتر از الانم باشم . یک فکری به حال خودت کن . انجامش بده . یا اینکه می خواهی . به دانش خودت اضافه کنی . من نمی خواهم . را معنی کنی . دوباره به حاکمیت من نمی خواهم . خواستم اما نمی خواستم . دوباره نمی خواستم . بزرگتری باعث شد . کاری نتوانم . برای خودم یا خواسته ام یا اینکه چیزی که الان باشم . اما نمی شد . بهتر باشم . پس من از خودم . متنفر هستم . من نمی خواهم . که . چیزی به غیر از خواستنی . ها . چیزی های که می شود . داشته باشی . اما نمی شود  . داشته باشی . به خاطر اینکه . من . همین الان من گذشته به درد نخور قبلی . من نمی خواهم . درد تازه ای یا کار یا دل مشغولی تازه ای را نمی توانم تحمل کنم . من الان هم چیزی که هستم. را . پر دردسر و پر مشغله هستم . پس . مشغله و دل مشغولی های بیشتری نمی خواهم . همه . شما بهتر یا بدتر نمی خواهید . که . هدف شما رشد . کند . تازه اول کار کردن های بی نتیحه می شود . ممین پشت سر هم زمین خوردن ها و نه شنیدن های پشت سر هم که باز بشینی . یک گوشه . افسوس گذشته به درد نخور ته کشیده و تمام شده . چیزهای که می شد . داشته باشی . یا ورق به سود . تو نبوده نخواهد بود . به خاطر چی من باید دوباره از این چیزی که الان هم پر درد سر هستم . لطف کن امیدوارم نکن . به خودم فشار بیارم . لطف کن با اعصاب من بازی نکن . من یک کاری می کنم . یک جوری از این چیزی که هستی . پشیمانت  می کنم . به خودم فکر می کنم . هر کاری کنم . یا هر جای برم . برای خودم . نیاز دارم . این کارهای که می تاوم انجام بدهم را به خودم . نیاز دارم . به خودم این معنی را بدهم . نیاز دارم . بخودم این . وضعیت را بقبولانم . بیشتر به خاطر چی باید کار کنم . نمی خواهم . که . به خاطر چی باید . که . حرف اضافه تکرار شده ای که همیشه مزاحمت برای همه چیز و همه کس ایجاد می کند . به درد نخور ترین . عجب چیزی ؟ چه چیزی؟ توان راه رفتن نداری . توان فکر کردن نداری . فکر می کنی . می توانی تمرین امروز . را تمام کنی . نظمی نداری . به چه چیزی فکر می کنی . به همان چیزی که توان و قدرتش را نداری . اگر می توانستم . انجامش می دادم . همان حرف هنری فورد : چه افراد فکر کنند می توانند . چه فکر کنند نمی توانند . حق با آنهاست . چه فکر کنی می توانی . چه فکر کنی نمی توانی . حق با شماست . پس من فکر می کنم . نمی خواهم رنج بیشتری . قبول کنم . به خاطر اینکه من باید این معنی . یعنی فرار کردن . از تلاش کردن . این کار می تواند . یک حس آرامش برای من ایجاد کند . من به این فکر می کنم . آرامش یعنی اینکه . بشینی یک گوشه منتظر باشی . شاید معجزه ای در حال رخ دادن باش. بشینیم . منتظر معجزه باشیم . حرف خوبی نیست . شاید این معجزه رخ دهد . شاید این معجزه رخ ندهد . شانس به همه کس و همه چیز . یا اینکه به همه رخ نمی دهد . فقط یک نفر بلیط بخت آزمایی یا در قرعه کشی برنده می شود . آن یک نفر هم می گوید : بعد از مدتی پول های خود را از دست می دهد . دوباره به شرایط عادی بر می گردد . به حالتی که از قبل داشته این یک برنامه ریزی فوق العاده هست . برای اینکه باید کاری کنی . که . قبل می خواستی . این کار را انجام بدهی . من نمی خواهم . خودم را از گذشته ام و چیزی که دارم . این شده معنی من . من شده ام . اینکه هیچ فکری به ذهنم رخ نمی دهد . یعنی . دوباره آن چیزی که دیروز و هر روز بوده ام . من هیچ فکری ندارم . چرا باید دوباره و دوباره با خودم فکر کنم . نیاز دارم . این همه فکر کنم . این همه کار کنم . چی بشه ؟ هیچ باز هم آخرش دوباره و دوباره آدم ها میمیرند. به خاطر دعوا های بی دلیل حتی . بعضی به خاطر هیچ و پوچ این رسم طبیعت هست . فقط قوی تر ها باقی می مانند . اینکه من نمی توانم در این دنیا سخت و پر از مشکلاتی که دارم . یعنی نمی توانم . بشینم . بدون درد . با درد باید بشینم و کار کنم . به چیزهای دری وری فکر کنم . شروع کنم . به همه کسانی که به خاطر اینکه به آن چیزی یا اینکه باعث شده اند . در این وضعیت یا اینکه دنیا یا هر چیزی که هست . یا اینکه چیزهای که می توانستند . باشند . به همه احتمالات فکر کنم . اینکه اگر جای دیگری بودم . اگر هوا صاف بود . آسمان آفتابی بود . باد و همه چیز با میل من رفتار می کرد . تاثیر دارد . اما وقتی که می توانستم . یا تا وقتی که وقت دارم . کار کنم . آن زمان که وقت نداشتم . مشغول کار دیگری باشم . بیخیال . همه چیز را نباید یک سوء فکر کنی . از چند لحاظ آره . من نباید اعتماد کنم . به کارهای خودم . این کارها و احتمالاتی که دارم یا اینکه احتمالاتی که می توانستم . داشته باشم . آن روز یا این روز یا امروز . متفاوت تر از آن چیزی هست . که می تواند . باشد . بعد از اینکه کارهایم را جمع کردم . دیگر نمی تواند . مثل سفره می اندازیم . سفره پهن کردن . سفره غذا منظورم هست . از موضوع آمدم بیرون به طور کل . این شده گسترده کردن . ناتوانی و ناخواسته ها قدرت بیشتر از خواسته های شما در زندگی یعنی وقتی فکر می کنید . هوای زندگی شما پس هست . یعنی وقتی ابرهای خواسته های فکری را بیشتر بارور کنیم . 2 گرگ داریم . گرگ خوب و گرگ بد . به هر کدام بیشتر غذا بدهید . آن گرگ بزرگ تر می شود . لازم نیست . که بگویم . این جمله مال من نیست . یک حرف سرخ پوستی شاید باشد . با هر چیزی که می توانی فکرش را کنی باید . بیشتر از قبل کار کنی . این نخواسته تو می شود . خواسته ای می خواستی داشته باشی . اما نداری . این می شود . وجه تمایز . بالا رفتن بیشتر و تخصص در کاری که می خواهی داشته باشی . اما هر بار به گوشته ای این تعداد واژه که کار کنی . باعث می شود . در زندگی و مشکلات آدم بهتری باشی . بعد شروع می کنی به خواندن سریع کار کردن . این فرق داشته باشی . یا اینکه فرق نداشته باشی . باید هزار دقیقه وقت صرف این کارت کنی . من باید هر روز با خودم فکر کنم . این کار را شروع کنم . یا اینکه وقتم تمام شد. دوباره فکر کنم . این کار من به درد نخور هست . پس من امروز یا هر روز این کارها را انجام نمی دهم . من باید خواسته های دیگران را انجام دهم . به خاطر چی ؟ باید کار کنم . وقتی این مقدار پول به من می دهند . تا در کاری دیگر آن وقت را استفاده کنم . من توان . توانایی از این بیشتر کار کردن یا فکر کردن را ندارم . احتمال دارم . منفجر شوم . امروز از بس خسته بودم . که دیگر خوابیدن هم از یادم رفته بود. بعضی وقت ها از خستگی . دوباره . نمی توانم . تصمیم بگیریم . بخوابم . یا بیدار باشم . فکر می کنم . باید بیدار باشم . در حالی که بد جور باید بخوابم . اگر نخوابم . دچار مشکل می شوم . چون خیلی خسته ام دچار بحران می شوم . وقتی خوب کار نمی کند . همه چیز بهم می ریزد . فکر . کارها . تداخل پیدا می کنند . درد ها روی هم سوار می شوند . اگر الان بار گذاریش . نکنم . فردا . شجاعت این را ندارم . این مطالب را بارگزاری کنم . آنلاین . بعد می بینم . دارم . چیزهای می نویسم . اما روی میز کامپیوتر بدون . استفاده رها شده اند .یک لطیفه خنده دار تعریف کردم . اینکه این مطالب شما راجب هدف گزاری مال بقیه را نمی خوانم . چرا؟ چه غلطی یا اشتباهی می کنی . باید الان سر کار خودت باشی . نه اینکه آویزان اینجا . تولیدات بقیه را کنترل کیفی کنی . به تو چی که بقیه چی فکر می کنند ؟ چی به نظرشان می رسد . چه عقیده ای راجب به چی داری ؟ چرخه را خراب کردی . فکر کردی می خواهی به موقع کارت آماده باشی . باشنیدن و گوش دادن به حرف دیگری . خلاقیت و رشد . فکرت رنگ دیگری بگیرید . بزار تکنیک های نابش مال خودش باقی بماند . از منبع یا سر چشمه اصلی استفاده کند . بریان تریسی و دارن هاردی و تونی رابینز و ...

  ادامه مطلب ...